راز شب قدر

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

- شب زنده‌دارى.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: "من احیا لیلة القدر حول عنه العذاب الى السنة القابله" (10)؛ كسى كه شب قدر را شب زنده‌دارى كند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.

- غسل و شب زنده‌دارى.

امام موسى بن جعفر علیه السلام فرمودند: "من اغتسل لیلة القدر و احیاها الى طلوع الفجر خرج من ذنوبه" (11)؛ كسى كه در شب قدر غسل كرده و تا سپیده صبح شب زنده‌دارى كند، گناهانش آمرزیده مى‌شود. روایاتى كه ذكر شد به خوبى دلالت دارند كه برخى مقدرات و پاداش‌ها، مانند دور شدن عذاب دوزخ كه در حدیث پیامبر اكرم ذكر شده بود، نتیجه كار خود بندگان است. موارد فوق مى‌تواند براى نشان دادن این كه سرنوشت هر انسانى در شب قدر به دست خودش رقم مى‌خورد، كافى باشد، ولى براى تكمیل بحث، نكاتى چند كه خارج از چارچوب شب قدر و نشان‌دهنده موثر بودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح مى‌كنیم. این بحث تكمیلى را در دو بخش انجام مى‌دهیم:
الف- عمل و پاداش آن در ماه مبارك رمضان.
ب- عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص.


الف- پاداش‌ها در ماه مبارك رمضان

امام هشتم على بن موسى الرضا علیه السلام فرمودند: در ماه مبارك كارهاى خوب پذیرفته و كارهاى زشت بخشیده شده است. خواندن یك آیه قرآن در این ماه، برابر با یك ختم قرآن در ماه‌هاى دیگر است. كسى كه برادر خود را با یك لبخند شاد كند، در روز واپسین خداوند دلش را شاد كرده و مژده بهشت به او دهد. كسى كه مومنى را در این ماه یارى كند، خداوند در روزى كه قدم‌ها بر پل صراط مى‌لغزند او را دستگیرى كرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هر كس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قیامت بر وى خشم نكند. هر كس درمانده‌اى را فریادرسى كند، خداوند در روز قیامت وى را از رسوایى بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نكند. كسى كه ستمدیده‌اى را یارى كند، خداوند او را در مقابل دشمنانش یارى كرده و در روز قیامت نیز، در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (12) و در روایت دیگر امام صادق علیه السلام از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله روایت كرده كه فرمودند: كسى كه ماه مبارك رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمى مى‌كند. (13) دو روایت بالا ارتباط محكم پاداش‌ها و اعمال بنده در ماه مبارك و نقش انسان در ترسیم سیماى درونى او را كاملا آشكار نموده است.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاپیک بسیار پر معنی و قابل استفاده ای است.
من یه خواهش از شما داشتم که در صورت تمایل به اون جواب بدهید. البته اگر باعث انحراف خط فکری تاپیک و موضوع آن نشه.
س یک : بجز ایران که شبهای قدرش مصادف با شب ضربت خوردن و شب شهادت و شب سوم شهادت حضرت علی (ع) را شب قدر اعلام کرده اند در هیچیک از کشور های مسلمان جهان شب های قدرشان با ما یکی نیست و آنها روز های دیگری را بنام شب قدر گرامی میدارند. علتش را میخواستم بدانم که چرا اینجوری است.
س دو : سئوال بعدی من اینه که چطور شده که روز تولد و روز رحلت پیامبر عظیم الشان ما با روز تولد و رحلت حضرت امام حسن (ع) یکی شده؟

چرا همه مناسبتهای اسلامی در تقویم شیعه همش با مناسبت های اهل بیت ممزوج شده . آیا سندی هم برای این تشابه ها وجود داره؟
ممنون میشم که اگه تمایل داشتید منو راهنمایی کنید. :gol:
 

Nooshin-M

عضو جدید
میلاد مرسی واسه انتخاب خوبت واقعا که عالی بود......
و مرسی دوستان از نظرهاتون که بحث رو تکمیل کردید.....
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگه بابا انسان باشید
حق خوری نکنید
با قاچاق مواد مخدر بچه مردم رو بدبخت نکنید
ریا نکنید
بیت المال رو الکی خرج تبلیغات خودتون نکنید
گران فروشی نکنید
رانت خواری نکنید
دروغ نگید

.
.
.
و البته به اسم خط امام با اعتقادات مردم بازی نکنید
با مفاسد اقتصادیم برخورد کنید البته عادلانه
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بچه ها دیدم بحث مذهبی هست.
یک سوال خارج از بحث داشتم
اما شطرنج ، پس نگاه داشتن آن كفر است و بازى كردن با آن شرك و ياد دادنش بكسى گناه كبيره هلاك كننده است و سلام كردن بر كسيكه بازى كند گناه است و كسيكه دست درميان آن گرداند چنان است كه دست درميان گوشت خوك گرداند و كسى كه نظر بسوى آن كند چنان است كه بفرج مادر خود نظر كند.
این جمله از امام جعفر صادق هست و منبع ان حلیه المتقین علامه مجلسی است
این کتاب حتی توسط مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن بر روی اینترنت گذاشته شده
میخواستم صحت این حدیث را بدونم چقدره؟؟؟
http://ketaab.iec-md.org/helyatolmottaqin/helyatolmottaqin_majlesi_15.html پاراگراف 14 را بخونید

شما تاریخ طبری رو ببینی پر است از روایاتی که خیلی جالب به نظر میرسه
اما با توجه به آیات قران نقض میشه
در مورد صحتش نظری ندارم اما

میتونی این سایت رو مطالعه بفرمایین
http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?LanguageID=1&id=86007


این هم مطالعه کنی بد نیست
دیدگاه و نظر اسلام و بعضی مراجع تقلید پیرامون بعضی از کسبها و بازیهای حرام

بخش دوّم(استفتائاتی از بعضی از مراجع تقلید)

1- استفتائاتی از مرحوم امام خمینی (ره) راجع به شطرنج از جلد دوم استفتائات باب کسبهای حرام (قمار)

س1: آیا در اسلام شطرنج حرام است؟جواب: حرام است.

س2: اگر شطرنچ بدون پول باشد آیا باز هم حرام است؟ جواب: حرام است.

س18: بازیهای سرگرم کننده ولی بدون شرط بندی مانند شطرنج و تخته نرد و غیره چگونه است؟ جواب: بازی با آلات قمار مطلقاً حرام است.

س21: اگر شطرنج آلت قمار بودن خود را بکلّی از دست داده باشد و چون امروزه تنها به عنوان یک ورزش فکری از آن استفاده گردد بازی با آن چه صورتی دارد؟جواب: بر فرض مذکور اگر برد و باختی در بین نباشد اشکال ندارد.

در پاورقی صفحه ای که این استفتاء آمده ذکر شده است که در رابطه با سؤال و جواب فوق ، سؤال مجدّدی از حضرت امام شد که ایشان در جواب نهائی فرمودند:« جواب من در فرض سؤال بود و تا احراز نشود باید بازی نکنند ».

(به روزنامه جمهوری اسلامی تاریخ13/7/67 مراجعه شود).

2- س2: بازى كردن با آلات قمار درصورتى كه منظور برد و باخت نباشد فقط جهت تفريح و سرگرمى چه صورت دارد.

جواب ‏: بازى با آلات قمار مثل نرد و شطرنج و پاسور حرام است اگر چه قصد برد و باخت نداشته باشد. مجمع المسائل مرحوم آیت الله گلپايگاني ج‏2 ص 14 - نرم افزارجامع فقه اهل البیت علیهم السّلام مؤسسه خدمات کامپیوتری نور

3- سؤال: بازی با شطرنج و پاسور حکمش چیست؟ مسائل جدید(تنظیم شده توسط آقای سیّد محسن محمودی) ج1ص189

آیت الله خامنه ای: بازی با آلات قمار بدون برد و باخت هم حرام است و بازی شطرنج اگر آلت قمار نباشد ، بدون برد و باخت اشکال ندارد.

آیت الله فاضل لنکرانی: بازی با آلات قمار مطلقاً حرام است.

آیت الله سیستانی: شطرنج مطلقاً حرام است و پاسور اگر همچنان در عرف قمار باشد بازی بدون برد و باخت با آن به احتیاط واجب جایز نیست.

آیت الله صافی گلپایگانی: مطلقاً حرام است.

آیت الله تبریزی: بازی با آلات قمار چه با برد و باخت مالی باشد یا بدون آن جایز نیست و پاسور از آلات قمار است و شطرنج نیز تا وقتی که محرز نشود از آلت قمار بودن خارج شده بطوری که در هیچ مجتمعی قمار با آن متعارف نباشد ، بازی با آن چه با برد و باخت مالی باشد یا بدون آن ، جایز نیست.

آیت الله مکارم شیرازی: اگر شطرنج در عرف عام از صورت قمار خارج شده باشد و به عنوان ورزش شناخته شود مانعی ندارد و بازی با پاسور بدون برد و باخت نیز اشکال دارد.

آیت الله بهجت: با برد و باخت حرام قطعی است و بدون برد و باخت به احتیاط شدید ، حرام است.
 
آخرین ویرایش:

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
ن که اعتقادی ندارم به شب قدر.چطور این همه فرنگیها پیشرفت کردن بدون دعای شب قدر،اونوقت ما خودمون ... می کنتم هر روز بدتر از دیروز.نخواستیم خیر و صلاحو بابا!

من یک سوال از شما دارم شما به این چیزها که اعتقاد نداری. درسته؟ لطفا تعدادی از افتخارات و مدارجی رو که در اثر این بی اعتقادی کسب کردید و پیشرفتها تون رو به ما بگید شاید ما هم هدایت بشیم:gol:
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و البته به اسم خط امام با اعتقادات مردم بازی نکنید
با مفاسد اقتصادیم برخورد کنید البته عادلانه

سلام محمد اقا
بله خیلی چیزها هست...اما امیدوارم این خیلی چیزها به بحث های سیاسی نکشه
ما هم باعث بانی کشیده شدن به بحث سیاسی نباشیم:gol:
 

golrokh

اخراجی موقت
مرسی میلاد مامان!!!

ایشالا طاعات و عبادات همه قبول باشه:gol:
......
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاپیک بسیار پر معنی و قابل استفاده ای است.
من یه خواهش از شما داشتم که در صورت تمایل به اون جواب بدهید. البته اگر باعث انحراف خط فکری تاپیک و موضوع آن نشه.
س یک : بجز ایران که شبهای قدرش مصادف با شب ضربت خوردن و شب شهادت و شب سوم شهادت حضرت علی (ع) را شب قدر اعلام کرده اند در هیچیک از کشور های مسلمان جهان شب های قدرشان با ما یکی نیست و آنها روز های دیگری را بنام شب قدر گرامی میدارند. علتش را میخواستم بدانم که چرا اینجوری است.
[. :gol:[/SIZE]

شب های قدر از دیدگاه شیعیان و اهل سنت
موضوع و اهمیت شب قدر، همان طور كه در ادبیات فكری، عقیدتی و روایی شیعه جایگاه ویژه و بالایی دارد، در بین سایر فرق مسلمین نیز شأن و جایگاه خاص خود را دارد.
۲ ۱

موضوع و اهمیت شب قدر، همان طور كه در ادبیات فكری، عقیدتی و روایی شیعه جایگاه ویژه و بالایی دارد، در بین سایر فرق مسلمین نیز شأن و جایگاه خاص خود را دارد. دو فرقه و شعبه اصلی آیین اسلام، یعنی مذاهب تشیع و تسنن، اگر چه در برخی موارد و موضوعات مرتبط با شب های قدر و آیین ها و مناسك ویژه، آن، اختلاف نظرهایی دارند، اما در اهمیت و جایگاه آن تردید روا نمی دارند.

شاید اختلاف های روایی و موضوعی كه در این نوشتار به عمده ترین آن ها اشاره خواهد شد، مباحثی باشد در خور توجه و اهمیت، اما مهم تر از همه این مباحث، قبول بالاتفاق وجود چنین شبی است و فیض جاری ای كه خداوند در این شب از آسمان و به مداومت می فرستد. سرچشمه این اتفاق نظر و عقیده نیز آیات مشیر به این موضوع در قرآن كریم است و سرچشمه آن اختلاف نظرها، تأثیر و تاثر اختلاف عقاید و برداشت ها از این آیات، كه در میراث حدیثی و روایی هر دو فرقه رسوخ یافته است.

در نوشتار حاضر، فارغ از بحث تشیع، موضوعات و وجوهی از موارد مرتبط با شب قدر را، با تعاریف و گفتارهای عالمان و مستند به كتب روایی و شروح تفسیری اهل سنت تقریرخواهیم نمود؛ بدان امید كه این باب گشوده شده، در پی آمد خود تحقیقات و مباحث جامع تر را نیز به دنبال آورد.

● زمان شب قدر

از جمله مواردی كه در كتب روایی و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت می نهد، موضوع «جایگاه زمانی شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعی، قطعاً از شب های دهه سوم ماه مبارك رمضان شمرده می شود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث كه شبی خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع كلی و قطعی است.

در میان عالمان و در میراث روایی و تفسیری اهل سنت، اما، ابتدا در این خصوص و سپس در قطعی كردن جایگاه این شب در ماه مبارك رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دسته ای از روایات، همچون روایت مشهور «ابوحنیفه» در «شرح الازهار»، بر این اعتقاد تاكید می كند كه شب قدر به طور قطعی و یقینی نمی تواند در این دهه باشد و بلكه در تمامی لیالی سال پنهان است. روایت مذكور، كه در ضمن مسئله ای فقهی وارد شده، چنین است: «شب قدر، در میان شب های سال پنهان است و چنان چه كسی طلاق همسرش را مشروط به انجام در شب قدر نماید، بدون گذشت یكسال كامل، طلاق واقع نشده است»(ج۱ـ ص۵۷).

این حكم واره و در واقع روایت مستند، اشاره به این معنا دارد كه جایگاه زمانی شب قدر، در حد احتمال قریب به یقین نیز نیست تا بتوان بر مبنای آن، به شكوك فروع و احتمالات نیز توجه كرد. در حقیقت، این روایت و روایات مشابه، چون روایت «عبدالله بن مسعود» با این مضمون كه: «تنها كسی می تواند شب قدر را درك كند كه یكسال تمام شب زنده داری كرده باشد» (درالمنثور، ج۶ـ ص۳۷۶)، بر موضوع پنهان بودن شب قدر به لحاظ جایگاه زمانی تاكید دارد و این بدان معناست كه احتمال قرار داشتن شب قدر در یكی از شب های دهه آخر ماه مبارك منتفی و حداقل به لحاظ احتمال، برابر با شب های دیگر سال است.

این دسته از روایات منقول در منابع اهل سنت، البته از سوی دسته ای دیگر از روایات معتبرتر، كه در نهایت به اجماع بیشتر مفسران و عالمان اهل سنت انجامیده است، مورد تردید و انكار قرار گرفته است. اگر گشودن بابی با عنوان «باب فضیلهٔ (فضل) لیلهٔالقدر» ملازم و در كنار ابواب «صوم» و «صیام» در منابع روایی اهل سنت نشانه و اشاره ای نزدیك به موضوع قرار داشتن شب قدر در ماه رمضان و ارتباط آن با ماه صیام پنداشته نشود، روایات معتبر چندانی در این خصوص وجود دارد كه بر موضوع فوق تاكید دارد.

از «ماوردی» در «الحاوی الكبیر» روایتی سراغ داریم با این مضمون كه: «در این كه شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، تردیدی بین عالمان نباید باشد، چه، ابوذر از رسول الله روایت كرده است كه این شب در دهه پایانی ماه رمضان است» (ص۴۸۳). نیز روایت «عبدالله بن عمر» از رسول خدا(ص) كه فرموده است: «شب قدر را در دهه پایانی رمضان بجویید» (درالمنثور، ج۶ـ ص۳۷۲).

شاید روایت «عایشه» از احوال رسول مكرم اسلام در دهه پایانی ماه رمضان را نیز تاكیدی بر این جایگاه زمانی بتوان شمرد: «آنگاه كه دهه آخر رمضان فرا می رسید، رسول خدا شب ها را بیدار بود و اهل و خویش خود را نیز بیدار می داشت و از زنان دوری می جست»(المغنی، ج ۳ـ ص ۱۷۹) و نیز روایت »ابن عمر« از اعتكاف پیامبر در دهه پایانی ماه مبارك رمضان را كه در »صحیح مسلم« آمده است: «پیامبر دهه انجامین ماه رمضان را در اعتكاف بودند» (شرح نووی، ج۸ ـ ص ۶۶).

گفته شد كه با وجود تعدد روایات دسته دوم، یعنی روایات مؤید قرار داشتن شب قدر در ظرف زمانی ماه مبارك رمضان و به خصوص در دهه سوم این ماه، روایات و احكام و تفاسیر دسته اول از مفسران و عالمان اهل سنت مبنی بر پنهان بودن شب قدر در لیالی مجموع سال تضعیف می شود؛ اما باب اختلاف بر سر تعیین جایگاه واقعی این شب در میان شب های دهه آخر رمضان هم چنان در میان راویان و مفسران حدیث اهل تسنن مفتوح است.

روایات و مباحث متعدد و متفاوتی در این خصوص در منابع اهل سنت وارد شده است كه در یك طبقه بندی كلی به سه دسته روایات تاكیده كننده بر شب بیست و یكم، شب بیست و سوم و شب بیست و هفتم تقسیم می شوند. البته روایات بسیار ضعیفی نیز مبنی بر لیلهٔالقدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روایت «ابن عباس» در «درالمنثور» (ج۶ـ ص۳۷۶).

عمده ترین و بیشترین تاكید در روایات منابع سنی، بر شب بیست و سوم حكایت دارد و البته این تنها در منابع منعكس شده است و در عمل (امروزه) به استناد روایات مربوط به شب بیست و هفتم، این احتمال قوی تر از سایرین دانسته شده و بر آن تأكید می شود و اعمال ویژه و مؤكد شب قدر نیز در میان اهل سنت، به طور خاص در این شب صورت می پذیرد. برخی روایات وارده در منابع اهل سنت در این زمینه را مرور می نماییم:

در «صحیح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بیست و سوم، شب قدر است و این موضوع قول بسیاری صحابه و تابعین است» (ج۸ ـ ص ۵۸) و در روایتی از »ابن عمر» منقول است كه «فردی نزد پیامبر عرض كرد كه در خواب دیده است شب قدر، هفت روز مانده به پایان رمضان است و پیامبر فرمود خواب های شما كه بر بیست و سوم توافق دارند صحیح اند و هر كس خواست شب زنده داری قدر را درك كند، این شب را احیاء نگهدارد» (مجمع البیان، ج۱۰ـ ص) و نیز روایت منقول از «سعید بن جبیر» در «درالمنثور»(ج۶ـ ص ۳۷۳) كه مؤید همین نظر است.

داستان معروف «عبدالله بن انیس جُهنی» و «شب جهنی» نیز كه به تكرار در روایات و منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است، نیز، تاكیدی بر شب بیست و سوم ماه رمضان به عنوان شب قدر است. چكیده داستان عبدالله و «شب جهنی» چنین است: عبدالله بن انیس از تیره جهنیه كه رمه داری بادیه نشین بود، به دلیل دوری از مدینه، امكان حضور دایم در مدینه را نداشت. روزی خدمت رسول خدا رسید و احوال خویش عرضه داشت كه به دلیل بعد مسافت امكان حضور دایم در شب های رمضان و احیاء نگهداشتن را در مدینه ندارد و از پیامبر خواست تا شب قدر را برای او معین كند تا در آن شب در مدینه حضور یابد و به عبادت بپردازد. پیامبر در پاسخ وی فرمود: «شب بیست و سوم ماه رمضان»(درالمنثور، ج۶ـ ص ۳۷۳) و از آن پس، شب بیست و سوم به عنوان شب قدر و «شب جهنی» معروف شد.

در كنار این روایات، دسته ای دیگر از روایات و تفاسیر اهل سنت، حكایت از «لیلهٔ القدر» بودن شب های بیست و یكم و بیست و هفتم دارند و قول دوم از روایات این دسته، یعنی شب قدر بودن بیست و هفتم، تقریباً پذیرفته تر از قول اول است؛ اگر چه با قول لیلهٔ القدر بودن شب بیست و سوم نیز به لحاظ تعدد روایات و تفاسیر سندی در برابری است، اما به جهت اقبال خاص، امروزه شایع تر از دیدگاه دیگر مورد اهتمام اهل سنت است وشبی است كه بزرگ شمرده می شود. البته شبهای بیست و سوم و بیست و یكم نیز مانند آنچه در بین شیعیان متداول است، در بین اهل سنت محل اهتمام و توجه اند.

اما روایات متعددی نیز در خصوص لیلهٔ القدر بودن شب بیست و هفتم وجود دارد كه می توان با مراجعه به كتب روایی بعض تفاسیر آنها را مشاهده كرد. اجمالاً تاكید و یقینی منقول از «ابیّ بن كعب» در ضمن روایت منقول از وی در صحیح مسلم از «زرّ بن حبیش» كه می گوید «ابی قسم یاد كرده است شب قدر شب بیست و هفتم است، زیرا به روایت پیامبر در بامداد شب قدر خورشید كم رونق و كم رمق و بدون پرتوهای چندان طلوع می كند» (ج۸ ـ ص۶۵) را اگر ضمیمه كنیم به روایات دیگر مثل روایتی منقول از پیامبر(ص) توسط «عایشه» كه: «شب قدر را در شب بیست و هفتم بجویید» و روایت های مشابه دیگر، تقریباً احتمالی كه برای روایات شب بیست و سوم به دست می آمد، برای این شب نیز قابل تصور است و البته تاكید بر این شب از سوی اهل سنت بدون دلیل دیگری و شاید در پی آمد عرف رایج بین عالمان و عامیان، ترجیح بلامرجحی است كه یافتن دلیل برای آن حوصله بررسی متون فراوانی را آن هم بدون اعتماد به رسیدن به نتیجه قطعی می طلبد.


منابع:
سیوطی، جلال الدین: الدر المنثور، كتابخانه بزرگ آیت الله مرعشی نجفی، قم.
رازی، امام فخر: تفسیر الكبیر، دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
القاسمی، محمد جمال الدین: تفسیر القاسمی، بیروت.
المراغی، مصطفی: تفسیر المراغی، داراحیاءالتراث العربی، بیروت.
ابن المفتاح، عبدالله: شرح الازهار، الحجاز، قاهره.
طبرسی، امین الاسلام: مجمع البیان، اسلامیه، تهران.
http://www.aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1170258544_ghadr_p1.php
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صفحه 2
به هرحال بین شب بیست و سوم (كه روایات معروف اهل سنت و شیعه به صورت مشترك بدان اشاره دارند) و شب بیست و هفتم، تاكید و تردیدی خاص وجود ندارد، الا تفاوت نظری كه بدان اشاره شد.

در مجموع، به نظر می رسد حاصل جمع روایات و وجه غالب آن ها و دیگر تفاسیر اهل سنت، نخست بر مسئله جایگاه زمانی شب قدر در ماه مبارك رمضان و سپس در قرار داشتن این شب در دهه سوم اتفاق دارند و وجوه دیگر با وجود تعدد و كثرت سندی و اقبال به آن ها، به لحاظ ضعف در برابر این دسته روایات و تفاسیر منقول، معتبر نباشند.

● عمومیت شب قدر

از جمله مباحث دیگری كه در خصوص شب قدر مطرح است، اختصاص و عمومیت زمانی شب قدر به دوره ای خاص، یا جریان داشتن این باب واسعه الهی در همه دوره هاست. از موضوعاتی كه تقریباً اتفاق نظر در مورد آن به حد اجماع و تواتر رسیده است، عمومیت داشتن شب قدر در همه دوره ها و زمان هاست؛ اما پاره ای احادیث و روایات منقول در اسناد روایی اهل سنت، كه گاه به آن ها استدلال می شود و بی طرفدار نیز نیستند، بر این اعتقاد استوارند كه شب قدر مخصوص به دوره خاص حیات پیامبر بوده است و دیگر شب قدری وجود ندارد. به بیان دیگر، این شب، اختصاص به دوره ای خاص از زمان (دوران حیات پیامبر) داشته و قابل تكرار نیست.

دسته ای دیگر از روایات كه در بین روایات شیعه نیز مشابه آن یافت می شود، برعكس، نه تنها دایره عمومیت شب قدر را از دوران پیامبر تا روزگار ما وسعت می دهد، بلكه آن را به قبل از آن دوره نیز سرایت می دهد و این اعتقاد را كه شب قدر از ابتدای خلقت آدم وجود داشته و بابی وسیع از ابواب رحمت الهی بوده مسلم می پندارد و بر آن ابرام می ورزد.اكنون روایات مؤید هر سه نظر را مرور می كنیم.

گفتیم آن چه مسلم است، وجود «شب قدر» به عنوان شبی متفاوت از سایر لیالی سال است؛ شبی كه اهمیت آن برای همه مشخص و تأیید شده است. دسته ای از روایات، از جمله روایت منقول در «صحیح بخاری» و «فتح الباری» بر این موضوع حكایت دارد كه »شب قدر از میان رفته» و «شب مخصوصی بوده كه در زمان پیامبر وجود داشته است»(تفسیر القاسمی ،ج۱۷ـ ص ۲۱۷). روایت دیگری نیز در «صحیح بخاری» از قول «عبادهٔ بن صامت» نقل شده با این مضمون كه «پیامبر تصمیم داشتند ما را از شب قدر به طور دقیق آگاه كنند، اما در راه دو نفر را در حال نزاع دیدند و وقتی به جمع ما وارد شدند، فرمودند به دلیل همین (نزاع ها) شب قدر از میان شما برداشته شد»(كتاب فضل لیلهٔ القدر ـ باب ۳۲). البته عده ای اعتقاد دارند كه این برداشتن، قطعی نیست و تنها آگاهی از ظرف زمانی شب قدر را از بین برده است.

اما این دسته از روایات با پاره ای از روایات و شروح دیگر در مورد اختصاصی بودن شب قدر در تضاد است. روایات دسته دوم نیز در جمع روایات اهل سنت دیده می شود و حتی بر دسته اول به لحاظ تعداد و اهمیت رجحان دارد. از جمله این روایات، نقل «اباهریرهٔ» است از قول «عبدالله بن مكانس» كه به «اباهریره» گفته بود:« گمان می كنند شب قدر از بین رفته» و وی در پاسخ گفته بود: «دروغ است و در همه ماه های رمضانی كه در پیش روست، شب قدر قرار دارد»(درالمنثور،ج۶ـ ص۳۷۲).

از «عبدالله بن عمر» نیز روایت است كه: «درباره شب قدر از پیامبر(ص) سؤال شد كه آیا همیشگی است یا اختصاص به زمان خاصی دارد؟(و) حضرت فرمود همه ماههای رمضان دارای شب قدر است»(همان).

از جمله روایات شیعه نیز در این خصوص روایات «هشام بن حكم» از امام صادق(ع) است كه آن حضرت فرمودند: «شب قدر در تمام سال ها موجود است» (وسایل الشیعه، ج۱۰ـ ص ۳۵۹).

پس در مجموع در می یابیم كه آنچه به طور اجماع مورد پذیرش است، این است كه شب قدر اختصاص به دوره ای خاص از تاریخ یعنی زمان پیامبر نداشته و تاكنون ادامه دارد و تا ابد نیز چنین خواهد بود.

پاره ای دیگر از روایات، بر ممتاز بودن امت محمد(ص) به این امتیاز و فقدان آن برای سایر امت های قبل از اسلام اشاره دارند و بر این عقیده استوارند كه شب قدر امتیازی اختصاصی برای مسلمین است و در امت های گذشته سابقه نداشته است. به خصوص، در میان روایات اهل سنت، این نظر طرفداران بسیار دارد كه شب قدر وجهی اختصاصی برای امت اسلامی است در تعلیل این استناد نیز گفته می شود چون پیامبر اعمال امت های پیشین را نگریست، دریافت اعمال صالح آنان به دلیل عمر طولانی شان بسیار بیشتر از امت خودش است و بهمین دلیل از خداوند خواست شب قدر را به مسلمانان اختصاص دهد تا این كاستی جبران شود و آنها با داشتن اعمال نیك بیش از پیشینیان، ممتاز شوند(درالمنثور،ج۶ـ ص۳۷۱) و نیز روایات دیگری از این دست، كه اشاره به ممتاز بودن امت پیامبر به واسطه جعل شب قدر برای آنان دارند (همان).

در كنار این دسته روایات پرطرفدار، پاره ای روایات دیگر، این موضوع را تایید نمی كنند و این اختصاص و امتیاز را به قبل نیز سرایت می دهند. اگر چه تعداد این دسته روایات بین اهل سنت كمتر است، اما در منابع شیعه روایات زیادی یافت می شود كه ضمن آن ها، شب قدر برای قبل از امت پیامبر نیز دانسته شده است.

از این دسته روایات، از جمله می توان به روایت «درالمنثور» منقول از ابوذر اشاره كنیم كه از پیامبر پرسید: «آیا شب قدری كه در امت های پیشین بوده و برای امت تو هم هست تا ابد ادامه خواهد داشت» و پیامبر نیز فرمودند: «آری» (و مخالفتی با بیان ابوذر نكردند).( همان، ص۳۷۳). از روایات شیعه نیز روایت منقول از حضرت امام جواد را می توان ذكر كرد كه در ضمن حدیثی مفصل فرمودند: »به خدا سوگند... امری كه بر تمام انبیاء تا حضرت محمد در شب قدر نازل می شد، وصیت كردن بود و قرار دادن شخص به عنوان وصی» (اصول كافی، ج۱ـ ص۲۵۰).

در جمع روایات سه گانه فوق، باید گفت شب قدر با توجه به روایات و مستندات، از دید شیعه اختصاص به قبل از پیامبر و بعد از آن تا امروز دارد و شاید فضیلت های آن در امت پیامبر ازدیاد پیدا كرده و از دید اهل سنت، شبی است اختصاصی برای امت پیامبر كه تا امروز نیز ادامه دارد و قبل از پیامبر نبوده و در واقع امتیاز مسلمانان بر سایر امت هاست؛ اگر چه روایاتی اندك شمار نیز در منابع اهل سنت وجود دارد كه شب قدر را فقط مربوط به زمان پیامبر می داند.

● مسئله نزول قرآن در شب قدر

به استناد سه آیه از قرآن كریم، شارحان و مفسران شیعه و سنی معتقدند قرآن كریم در شب قدر نازل شده است: نخست، آیه اول سوره «قدر» (انا انزلناه فی لیلهٔ القدر)، و دوم، آیه سوم سوره «دخان» (انا انزلناه فی لیلهٔ مباركهٔ) و سوم، آیه ۱۸۵ سوره «بقره» (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن). اگر تواتر عالمان و مفسران در خصوص تأیید مرجع ضمیر بودن قرآن در دو آیه اول هم نبود، بی تردید آیه سوم اشاره به نزول قرآن در شب قدر در ماه رمضان داشت. اما جمع این سه آیه، تردیدی باقی نمی گذارد كه نزول قرآن در شب قدر بوده است و یكباره صورت گرفته است.

اما اختلاف نظر ناشی از موضوع، از آن جاست كه عالمان و مفسرانی از اهل سنت، معتقدند ظرف مكانی نزول قرآن، «بیت المعمور» بوده در آسمان ها و قلب مبارك پیامبر نبوده و در ضمن شروع نزول قرآن نیز در این شب بوده است. مفسران زیادی چون «رشیدرضا» در «المنار»، «سید قطب» در «فی ظلال القرآن»، «جواهری طنطاوی» در«جواهر القرآن» و «المراغی» در تفسیر خود، اعتقاد به آغاز نزول قرآن در شب قدر دارند (تفسیرالمراغی، ج۲۵، ص۱۱۹).

نظر اول تایید شده توسط این دسته شارحان در مورد آغاز نزول در شب قدر، سخن درستی نیست؛ چون در مورد مسئله آغاز نزول در صبحگاه بیست و هفتم رجب و غار حرا اتفاق نظر كلی وجود دارد و غیر از آن مورد پذیرش نمی تواند باشد؛ الا اینكه آغاز بعثت را غار حرا بدانیم و بیست و هفتم رجب و آغاز نزول قرآن را شب قدر در ماه رمضان، كه فرض درستی نیست.

در خصوص نزول قرآن بر قلب پیامبر یا نزول بر «بیت المعمور» كه دومی قول مورد اتفاق اهل سنت است، نیز باید گفت كه روایاتی از منابع اهل سنت كه در این خصوص تایید و تاكید دارند، نمی توانند نافی روایات انزال قرآن بر سینه مبارك پیامبر باشند؛ چرا كه جایگاه، مرتبه و مكانت حضرت پیامبر از همه آسمان ها و عوالم فراتر است و بیت المعمور در رتبه بالاتری از مكانت ایشان قرار ندارد كه امتیازی دانسته شود.

علاوه بر این، نزول دفعی و نزول تدریجی دو مقوله جداست. در نزول دفعی، نیاز به نزول آیه آیه و قرائت و مرور آن نیست و روح و كلیت قرآن نازل می شود در نزول تدریجی به مناسبت ها و اسباب نزول مختلف آیات تناسب آن نازل، قرائت، حفظ و به یاد سپرده می شود و شیوع می یابد. اضافه می كنیم كه آنچه ذات معصوم و حضرت كردگار در می یابد نیز چیزی جز آن است كه ما درمی یابیم و بنابراین آنچه در ارتباط با بندگان مطرح است، نزول تدریجی است كه در آن شبهه ای نیست و در واقع نحوه، مكان و زمان نزول دفعی قرآن، تغییری در نزول تدریجی ایجاد نمی كند.

اما روایات مربوطه. روایت «ابن عباس» كه در جمع این موضوع مستند اهل سنت قرار گرفته، چنین است: »پس از نزول قرآن در شب قدر، فرشته وحی نزول تدریجی قرآن را از غار حرا آغاز كرد و به مرور زمان و در پاسخ به نیازمندی ها و سئوالات بندگان بر محمد فرود آورد». این روایت با روایت دیگری از »مقاتل« تكمیل می شود كه می گوید: خداوند متعال قرآن را در شب قدر از لوح محفوظ بر فرشتگان امین وحی نازل فرمود و همه ساله خدای سبحان به اندازه یك سال تا سال آینده وحی را نازل می فرماید و جبرئیل آن را اندك اندك بر پیامبر فرود می آورد« (مجمع البیان، ج۱۰ـ ص ۵۱۸).

روایات متعدد دیگر نیز در این خصوص ذكر شده است كه جمع آن ها، در نهایت ما را به این نتیجه می رساند كه در مورد نزول كلی قرآن در شب قدر اختلاف نظر وجود ندارد و ظرف زمانی آن در همین شب مبارك است؛ اگر چه در مورد جایگاه نزول نیز، حتی اگر به قول اهل سنت معتقد باشیم و نزول بر بیت المعمور را بپذیریم، باز با روایات و معتقدات شیعه در این خصوص و در تایید نزول بر سینه مبارك پیامبر در تنافی نخواهد بود.


منابع:
سیوطی، جلال الدین: الدر المنثور، كتابخانه بزرگ آیت الله مرعشی نجفی، قم.
رازی، امام فخر: تفسیر الكبیر، دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
القاسمی، محمد جمال الدین: تفسیر القاسمی، بیروت.
المراغی، مصطفی: تفسیر المراغی، داراحیاءالتراث العربی، بیروت.
ابن المفتاح، عبدالله: شرح الازهار، الحجاز، قاهره.
طبرسی، امین الاسلام: مجمع البیان، اسلامیه، تهران.
سازمان آموزش و پرورش استان خراسان
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام محمد اقا
بله خیلی چیزها هست...اما امیدوارم این خیلی چیزها به بحث های سیاسی نکشه
ما هم باعث بانی کشیده شدن به بحث سیاسی نباشیم:gol:
قطعا مجید جان ولی واقعا تو این شبها دعا میکنم دس همه مفاسد اقتصادی رو بشه و البته برخورده قاطعانه ، عادلانه و بی طرفانه با هاشون بشه البته تو عدالت بی طرفانه هست ولی مدتهاست که کمرنگ شده . منم کلی گفتم و قطعا دوس ندارم تایپیک دوستم مخصوصا که دینیست به بیراهه بره:smile:
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاپیک بسیار پر معنی و قابل استفاده ای است.
من یه خواهش از شما داشتم که در صورت تمایل به اون جواب بدهید. البته اگر باعث انحراف خط فکری تاپیک و موضوع آن نشه.
س یک : بجز ایران که شبهای قدرش مصادف با شب ضربت خوردن و شب شهادت و شب سوم شهادت حضرت علی (ع) را شب قدر اعلام کرده اند در هیچیک از کشور های مسلمان جهان شب های قدرشان با ما یکی نیست و آنها روز های دیگری را بنام شب قدر گرامی میدارند. علتش را میخواستم بدانم که چرا اینجوری است.
س دو : سئوال بعدی من اینه که چطور شده که روز تولد و روز رحلت پیامبر عظیم الشان ما با روز تولد و رحلت حضرت امام حسن (ع) یکی شده؟

چرا همه مناسبتهای اسلامی در تقویم شیعه همش با مناسبت های اهل بیت ممزوج شده . آیا سندی هم برای این تشابه ها وجود داره؟
ممنون میشم که اگه تمایل داشتید منو راهنمایی کنید. :gol:

انتخاب این سه شب به عنوان شب قدر بر مبنای احادیثی از پیامبر و اهل بیت صورت پذیرفته شاید انها احادیث دیگری را ملاک قرار داده اند. بعلاوه اکثر انها سنی هستند و کتب روایی انها با ما تفاوتهای اساسی دارد. در برخی روایات ما شب نیمه شعبان , شب عید فطر و شب
بیست و هفتم ماه رمضان نیز شب قدراعلام شده.
درباره سوال دومتان تولد امام حسن (ع) در نیمه رمضان است اما تولد پیامبر هفدهم ربیع الاول البته معمولا روایات تاریخی مختلفی وجود دارد. اما اینها اقوال محکمتر هستند. بستگی به اعتبار راوی و نویسنده داره. اما اینکه حکمتش چیه الله اعلم.
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

س دو : سئوال بعدی من اینه که چطور شده که روز تولد و روز رحلت پیامبر عظیم الشان ما با روز تولد و رحلت حضرت امام حسن (ع) یکی شده؟

چرا همه مناسبتهای اسلامی در تقویم شیعه همش با مناسبت های اهل بیت ممزوج شده . آیا سندی هم برای این تشابه ها وجود داره؟
ممنون میشم که اگه تمایل داشتید منو راهنمایی کنید. :gol:


در جواب سوال دو
به تاریخ دقت کن
رحلت پيامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)


تاريخ : بیست و هشتم صفر سال 11 هجری قمری
بیست و هشتم صفر سال 50 هجري قمري



ولادت با سعادت پيامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع)


تاريخ ولادت : هفدهم ربيع الاول، 53 سال قبل از هجرت
هفدهم ربيع الاول سال 83 هجری قمري


ولادت امام حسن مجتبي(عليه السلام)


تاريخ ولادت : پانزدهم رمضان سال 3 هجري قمري


در مورد سوال 3 نمی دونم...
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قطعا مجید جان ولی واقعا تو این شبها دعا میکنم دس همه مفاسد اقتصادی رو بشه و البته برخورده قاطعانه ، عادلانه و بی طرفانه با هاشون بشه البته تو عدالت بی طرفانه هست ولی مدتهاست که کمرنگ شده . منم کلی گفتم و قطعا دوس ندارم تایپیک دوستم مخصوصا که دینیست به بیراهه بره:smile:

ان شاءالله:gol:
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
س یک : بجز ایران که شبهای قدرش مصادف با شب ضربت خوردن و شب شهادت و شب سوم شهادت حضرت علی (ع) را شب قدر اعلام کرده اند در هیچیک از کشور های مسلمان جهان شب های قدرشان با ما یکی نیست و آنها روز های دیگری را بنام شب قدر گرامی میدارند. علتش را میخواستم بدانم که چرا اینجوری است.


شب قدر طبق روایات روز هاش تعیین شده دوست عزیز
در روایات شیعیان:
اکثرا گفته اند که یکی از شب های 19، 21 و یا 23 شب قدراست
در روایات زیادی هم گفته شده که قریب به یقین شب 23 درست هست
در روایات زیادی هم گفته شده که این شب حتما از بین 10 شب آخر ماه مبارک هست
در بعضی روایات هم گفته شده شب 27
سرجمع شیعه بیشتر روی 23 تاکید داره، چون بیشترین روایات مربوط به این شبه

اهل سنت و جماعت:
روایات زیادی دارند که میگه شب 23 ، شب قدره
روایات زیادی هم دارند که میگه 27 شب قدره

سرجمع اهل سنت و جماعت روی 27 بیشتر تاکید دارن

چیزی که مسلمه شب 23 در روایات هر دو گروه خیلی تاکید شده، پس احتمال زیاد رو به این شب باید داد

ولیکن همین که شب قدر روز دقیقش مشخص نباشه، فلسفه داره ، وگرنه خود خدا می فرمود روز دقیقش رو، نکته دیگه این هست که کلمه لیله القدر در سوره قدر سه بار تکرار شده
این رو علما به این معنی دونستن که باید در سه شب برگزار بشه

س دو : سئوال بعدی من اینه که چطور شده که روز تولد و روز رحلت پیامبر عظیم الشان ما با روز تولد و رحلت حضرت امام حسن (ع) یکی شده؟

چرا همه مناسبتهای اسلامی در تقویم شیعه همش با مناسبت های اهل بیت ممزوج شده . آیا سندی هم برای این تشابه ها وجود داره؟


اشکال این که این مناسبت ها توی یک روز اتفاق افتاده باشه چیه مگه؟
میشه نمونه های این قسمت دوم رو بگید ؟
مثلا چه چیز هایی با هم ممزوج!! شدن؟
من فکر می کنم این مناسبت ها هر کدوم کلی روایت و سند در موردش هست که معتبر ترینش رو به عنوان روز دقیق انتخاب می کنند.
 

مهندس خوش فکر

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول از همه تشکر می کنم بخاطر مطالب زیبا ونغزی که در باب این مسئله قراردادند
خوب ما ته باحال شب قدر رو ازاین سه منظر بررسی کردیم:
1. قرآن در آن نازل شده است.
2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.
3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مى‏گردد.

خوب دوستان اگر نکته ای یا پرسشی در باب این سه مطلب دارند عرضه کنند:gol:
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول از همه تشکر می کنم بخاطر مطالب زیبا ونغزی که در باب این مسئله قراردادند
خوب ما ته باحال شب قدر رو ازاین سه منظر بررسی کردیم:
1. قرآن در آن نازل شده است.
2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.
3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مى‏گردد.

خوب دوستان اگر نکته ای یا پرسشی در باب این سه مطلب دارند عرضه کنند:gol:

سلام گل پسر
جدی؟این همه بحث کردیم؟
::D:D
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
جواب دوست خوبمون k-hashemi:

سوال های شما:
چرا ما تسلیت می گوییم؟ چرا تبریک نمی گوییم؟ آیا بهتر نیست نه تبریک بگوییم نه تسلیت؟

اول، تسلیت:
کلا نوع نگاه شیعیان و اهل سنت و جماعت نسبت به این مسئله فرق می کنه
ما برای وفات نبی اکرم (ص) و شهادت همه امامان به همدیگه تسلیت میگیم و سوگواری می کنیم
ولی آیا این اعتقاد در بین اهل سنت وجود داره؟
آیا در سالروز وفات خلفای راشدین شما سوگواری می کنید؟ یا به هم تسلیت می گویید؟ خیر

دوم، تبریک:
آیا اهل سنت و جماعت در شب های دیگه قدر از جمله شب 27 هم به همدیگه تبریک میگن؟
آیا کلا همچین رسمی وجود داشته؟ تبریک گفتن برای نزول قرآن چقدر مرسوم هست؟


جمع بندی من:
ما شیعیان آنقدر حضرت علی در نزدمون والا مقام هست که در روز شهادتشون، به همدیگه تسلیت می گیم، اگر قرار باشه هر دو رو در نظر بگیریم هم، من شخصا ترجیح می دم هم تبریک بگم هم تسلیت ، نه اینکه هیچ کدوم رو نگم

مظمئنا اگر وفات پیامبر هم در چنین روزی بود ما همین کار رو می کردیم،
و همون طور که گفتم این به تفاوت نگاه دو گروه به مسئله مرگ هست


نکته انحرافی (ببخشید که کمی تند جواب میدم این قسمت رو):
طبق یک روایت که اصلا هم معتبر نیست، خیلی ها روز عاشورا رو عید می دونسته و می دونن، و به هم دیگه تبریک میگن، جدیدا که پایکوبی هم راه می اندازن
می ترسم روزی بیاد که شب 21 هم یک روایتی براش پیدا بشه که جشن و پایکوبی توش به راه بیفته


سوال من اینجاست که تحقیق کنید این عید بودن عاشورا از کجا اومده؟، از چه دورانی به بعد این تبریک گفتن و عید دونستن باب شده؟
آیا این جشن از خوشحالی اتفاقاتی است که برای ابراهیم و سایر پیامبران افتاده (طبق اون روایت) یا از خوشحالی بریده شدن سر سبط پیغمبر؟
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
اول از همه تشکر می کنم بخاطر مطالب زیبا ونغزی که در باب این مسئله قراردادند
خوب ما ته باحال شب قدر رو ازاین سه منظر بررسی کردیم:
1. قرآن در آن نازل شده است.
2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.
3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مى‏گردد.

خوب دوستان اگر نکته ای یا پرسشی در باب این سه مطلب دارند عرضه کنند:gol:
سلام و ممنون بخاطر تاپیک تون
ببخشید شما همش میگید این کار شد این کار می خواهد بشود ولی کسی نمیگه که چرا این کارها میشه!!
در واقع همه این کارها برای من و تو است که آیا وقتش نشده باز آییم به اصل خویش
به سوی خدایی بریم که حتی اگر لحظه ایی درکش می کردیم بند بند وجودمون از هم می پاشید خدایی که گنه بنده کرده و او شرمسار خدایی که ..
به نظر من بیایید همیشه خوب باشیم یعنی ما همش در این شب ها دعا می کنیم بعد در طول سال هر کاری می کنیم این طور کسی نمی تونه این شب رو درک کنه
آخه چرا باید ما گناه کنیم بیایید با اشک از خدا در این شبها خود خدا رو طلب کنیم نه بخاطر این که محتاجیم نه بخاطر این که اوست خدا نه بخاطر اینکه راهی نداریم نه بخاطر اینکه دیگران می گن بخاطر خدا با عشق
 

مهندس خوش فکر

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و ممنون بخاطر تاپیک تون
ببخشید شما همش میگید این کار شد این کار می خواهد بشود ولی کسی نمیگه که چرا این کارها میشه!!
در واقع همه این کارها برای من و تو است که آیا وقتش نشده باز آییم به اصل خویش
به سوی خدایی بریم که حتی اگر لحظه ایی درکش می کردیم بند بند وجودمون از هم می پاشید خدایی که گنه بنده کرده و او شرمسار خدایی که ..
به نظر من بیایید همیشه خوب باشیم یعنی ما همش در این شب ها دعا می کنیم بعد در طول سال هر کاری می کنیم این طور کسی نمی تونه این شب رو درک کنه
آخه چرا باید ما گناه کنیم بیایید با اشک از خدا در این شبها خود خدا رو طلب کنیم نه بخاطر این که محتاجیم نه بخاطر این که اوست خدا نه بخاطر اینکه راهی نداریم نه بخاطر اینکه دیگران می گن بخاطر خدا با عشق
حرف شما کاملا درسته
در حقیقت ما در اینجا داریم از یک دریچه ی متفاوت به شب قدر نگاه میکنیم و به دنبال دلایل علمی و دینی برای اثبات خیلی از موارد هستیم
ممنون از نظر زیباتون:gol::gol:
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
جواب دوست خوبمون k-hashemi:

سوال های شما:
چرا ما تسلیت می گوییم؟ چرا تبریک نمی گوییم؟ آیا بهتر نیست نه تبریک بگوییم نه تسلیت؟

اول، تسلیت:
کلا نوع نگاه شیعیان و اهل سنت و جماعت نسبت به این مسئله فرق می کنه
ما برای وفات نبی اکرم (ص) و شهادت همه امامان به همدیگه تسلیت میگیم و سوگواری می کنیم
ولی آیا این اعتقاد در بین اهل سنت وجود داره؟
آیا در سالروز وفات خلفای راشدین شما سوگواری می کنید؟ یا به هم تسلیت می گویید؟ خیر

دوم، تبریک:
آیا اهل سنت و جماعت در شب های دیگه قدر از جمله شب 27 هم به همدیگه تبریک میگن؟
آیا کلا همچین رسمی وجود داشته؟ تبریک گفتن برای نزول قرآن چقدر مرسوم هست؟


جمع بندی من:
ما شیعیان آنقدر حضرت علی در نزدمون والا مقام هست که در روز شهادتشون، به همدیگه تسلیت می گیم، اگر قرار باشه هر دو رو در نظر بگیریم هم، من شخصا ترجیح می دم هم تبریک بگم هم تسلیت ، نه اینکه هیچ کدوم رو نگم

مظمئنا اگر وفات پیامبر هم در چنین روزی بود ما همین کار رو می کردیم،
و همون طور که گفتم این به تفاوت نگاه دو گروه به مسئله مرگ هست


نکته انحرافی (ببخشید که کمی تند جواب میدم این قسمت رو):
طبق یک روایت که اصلا هم معتبر نیست، خیلی ها روز عاشورا رو عید می دونسته و می دونن، و به هم دیگه تبریک میگن، جدیدا که پایکوبی هم راه می اندازن
می ترسم روزی بیاد که شب 21 هم یک روایتی براش پیدا بشه که جشن و پایکوبی توش به راه بیفته


سوال من اینجاست که تحقیق کنید این عید بودن عاشورا از کجا اومده؟، از چه دورانی به بعد این تبریک گفتن و عید دونستن باب شده؟
آیا این جشن از خوشحالی اتفاقاتی است که برای ابراهیم و سایر پیامبران افتاده (طبق اون روایت) یا از خوشحالی بریده شدن سر سبط پیغمبر؟

AGHA MOSTAFA AZIZ SEPAS
MAN HAM SHENIDAM ON ZAMAN
MESLE TAHVILE SALE MA BASAYE
ARABE
BAYAD BEBINIM AYA MOHARAM
AKHARIN MAHE SALESHONE
YA NA.
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
AGHA MOSTAFA AZIZ SEPAS
MAN HAM SHENIDAM ON ZAMAN
MESLE TAHVILE SALE MA BASAYE
ARABE
BAYAD BEBINIM AYA MOHARAM
AKHARIN MAHE SALESHONE
YA NA.


ماههای قمری (یا عربی) دوازده ماه است که به ترتیب عبارت‌اند از:
محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی (یا ربیع الاخر)، جمادی الاول، جمادی الثانی (یا جمادی الاخر)، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه.

چهار ماه از این ماه‌ها به ماه‌های حرام مشهور است که عبارتند از: رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم.
همچنین به ماه های شوال، ذیقعده و ذیحجه ماههای حج می گویند.

مبدأ ماه‌های قمری و ماههای شمسی، هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه است. اولین ماه قمری محرم و آخرین آن ذیحجه است، تعداد روزهای ماه‌های قمری در مجموع 354 روز است که حدود 10 یا 11 روز از تعداد روزهای سال شمسی کمتر است چون در ماههای قمری، یک ماه، 30 روز است و ماه دیگر 29 روز.

هنگام دیدن هلال ماه نو، خواندن دعاهای هلال مستحب است، و از همه بهتر دعای 43 صحیفه کامله سجادیه است. اما اگر امکان خواندن این دعا نباشد، بهتر است که سه مرتبه « الله اکبر » و سه مرتبه « لا اله الا الله » بگوییم و در روز اول هر ماه دو رکعت نماز بگذاریم و در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه « انا انزلنا » (سوره قدر) را بخوانیم و بعد از نماز صدقه بدهیم که موجب سلامتی ما در آن ماه خواهد شد.
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماههای قمری (یا عربی) دوازده ماه است که به ترتیب عبارت‌اند از:
محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی (یا ربیع الاخر)، جمادی الاول، جمادی الثانی (یا جمادی الاخر)، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه.

چهار ماه از این ماه‌ها به ماه‌های حرام مشهور است که عبارتند از: رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم.
همچنین به ماه های شوال، ذیقعده و ذیحجه ماههای حج می گویند.

مبدأ ماه‌های قمری و ماههای شمسی، هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه است. اولین ماه قمری محرم و آخرین آن ذیحجه است، تعداد روزهای ماه‌های قمری در مجموع 354 روز است که حدود 10 یا 11 روز از تعداد روزهای سال شمسی کمتر است چون در ماههای قمری، یک ماه، 30 روز است و ماه دیگر 29 روز.

هنگام دیدن هلال ماه نو، خواندن دعاهای هلال مستحب است، و از همه بهتر دعای 43 صحیفه کامله سجادیه است. اما اگر امکان خواندن این دعا نباشد، بهتر است که سه مرتبه « الله اکبر » و سه مرتبه « لا اله الا الله » بگوییم و در روز اول هر ماه دو رکعت نماز بگذاریم و در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه « انا انزلنا » (سوره قدر) را بخوانیم و بعد از نماز صدقه بدهیم که موجب سلامتی ما در آن ماه خواهد شد.


KHOB PAS TAHVILE SALESHUNE
DIGE?DOROSTE?
Hala behtare dg topico az maghsadesh monharef nakonim
sepas.
 

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
KHOB PAS TAHVILE SALESHUNE
DIGE?DOROSTE?
Hala behtare dg topico az maghsadesh monharef nakonim
sepas.


بحث تحویل سال در همه اقوام مثل ایران نیست
گفتم که برای رسیدن به حقیقت باید ببینید از چه زمانی جشن گرفتن در تحویل سال رسم شده؟ اصلا اعراب همچین رسمی دشتن؟ هرگز

یه بار دیگه میگم:
مهم اینه که ببینیم بعضی ها، شادی گرفتنشون از تحویل شدن سال هست شهادت حسین ابن علی(ع)

نگفتی آیا اهل سنت توی 27 رمضون که برایشان قریب به یقین شب قدر هست به همدیگه تبریک می گن یا نه؟ یا این تبریک فقط منحصر شده به 21 رمضون؟
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
با عشقو احوال شخصی کار ندارم.میگن اگه دعا کنی،سالت پربرکتو خوبه وازین چیزا.میگم اونای که ندارن کارشون بهترم پیش میره حتی!که تعدادشو هم خیلی زیاده میدونید خودتون.

كسي نكفته سالي پر از خير و بركت رفم ميخوره برادر من
در اين شب تقدير يك سال آينده نوشته ميشه
اگر بيدار بموني ميتوني خيلي‌هاش رو با عجز و لابه درست كني و از خدا بخواهي برات تقدير خوب بنويسه
ممكنه تو همون سال بميري اين دليل بر اين نيست كه اون شب مشكل داشته
تقديرت اين بوده اون سال بميري
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
SEPAS
KHABAR NADARAM
VALI MAN BAHSE ASLIM
DAR IN BARE BUD KE
MOTASEFANE EDEI
SHABE GHADR RO BA
AZA DARI BARAYE HAZRATE ALI
ESHTEBAH MIGIRAN
KHASTAM ON RO TOJIH KONAM
KE AGE HAZRAT TO IN
SHABHA SHAHID NEMISHODAN
MA MITUNESTIM TABRIK
HAM BEGIM.
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
SEPAS
KHABAR NADARAM
VALI MAN BAHSE ASLIM
DAR IN BARE BUD KE
MOTASEFANE EDEI
SHABE GHADR RO BA
AZA DARI BARAYE HAZRATE ALI
ESHTEBAH MIGIRAN
KHASTAM ON RO TOJIH KONAM
KE AGE HAZRAT TO IN
SHABHA SHAHID NEMISHODAN
MA MITUNESTIM TABRIK
HAM BEGIM.

یکم دین ما دین غمگین شده......تو شادی انگار نمیشه دین رو پیدا کرد
حتی شادیمونم غمگینه
اما خوب....شب 23 رو میشه نبریک و تسلیت گفت
یه جور ترکیب این دوتا میشه گرامیداشت
 

Similar threads

بالا