یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

  • بله

    رای: 556 90.7%
  • خیر

    رای: 29 4.7%
  • در مورد آن اطلاعی ندارم.

    رای: 28 4.6%

  • مجموع رای دهندگان
    613
  • نظرسنجی بسته .

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمانیکه واقعن خواستار چیزی هستی باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو فقط مامور به انجام رساندن ان هستی!:gol:
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
شانس هم یک انرژی است...!
همه ی افکار ما انرژی دارند، به همین دلیل هم هست که گاهی در رسیدن به اهدافمان یک شما در زندگي ، افراد ، ايده ها و موقعيت هايي را به سوي خود جذب مي کنيد که با افکار غالب شما هماهنگ هستند .
هنگامي که اهداف شما از مغناطيس اشتياق شما سر شار شد به چيزي دست پيدا مي کنيد که مردم به آن شـــانس مي گويند .
برایان تریسی ...!

سلام دوست بسیار گرامی
خیلی ممنون بسیار جالب بود :gol:
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
من عاشق كوروشم، با اون زندگينامه محشرش، نمي‌گفت هر چه مي‌خواهيد از خودم بخواهيد.

سلام
من باوردارم که کوروشی دیگر توسط شما خلق میشود دوست گرامی آرامش زندگی
همه ی ما عاشق کوروشیم بله درسته خیلی محشر بود ایشون همه چیزهای خوب رو فقط برای خودش نمی خواست بسیار خوشحالیم و به او می بالیم و از طرفی همه ی ما باید کوروشی دیگر باشیم با افکار و برنامه هاش همه آغازگر بودیم با پرسه های زمانی مختلف کسی که آهسته و پیوسته در حرکت باشه برنده است.






به خداوند نگوییم که چه مشکلات بزرگی داریم
به مشکلات بگوییم که چه خدای بزرگی داریم

 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز


در دنياي سيب ها و گل‌ها و زيبايي‌ها همه آرزوهايش را با خواستن آرزوهاي بيشتر حرام کرد


جادوگري که روي درخت انجير زندگي مي‌کرد به لستر گفت: يه آرزو کن تا برآورده کنم.

لستر هم با زرنگي آرزو کرد دو تا آرزوي ديگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از اين سه آرزو سه آرزوي ديگر آرزو کرد، آرزوهايش شد نه آرزو با سه آرزوي قبلي. بعد با هر کدام از اين دوازده آرزو سه آرزوي ديگر خواست که تعداد آرزوهايش رسيد به 46 يا 52.

به هر حال از هر آرزويش استفاده کرد براي خواستن يک آرزوي ديگر تا وقتي که تعداد آرزوهايش رسيد به 5 ميليارد و هفت ميليون و 18 هزار و 34 آرزو.

بعد آرزو هايش را پهن کرد روي زمين و شروع کرد به کف زدن و رقصيدن جست و خيز کردن و آواز خواندن و آرزو کردن براي داشتن آرزوهاي بيشتر بيشتر و بيشتر. در حالي که ديگران مي‌خنديدند و گريه مي‌کردند و عشق مي ورزيدند و محبت مي‌کردند، لستر وسط آرزوهايش نشست آنها را روي هم ريخت تا شد مثل يک تپه طلا.

نشست به شمردنشان تا پير شد و بعد يک شب او را پيدا کردند در حالي که مرده بود و آرزوهايش دور و برش تلنبار شده بودند.

آرزوهايش را شمردند، حتي يکي از آنها هم گم نشده بودو همشان نو بودند و برق مي‌زدند.
بفرمائيد! چند تا برداريد به ياد لستر هم باشيد که در دنياي سيب ها و گل‌ها و زيبايي‌ها همه آرزوهايش را با خواستن آرزوهاي بيشتر حرام کرد
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر رويا‌هاي بزرگ خود را به قسمت‌هاي کوچک‌تري تقسيم کنيد شانس شما بيشتر خواهد بود.[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] چند نفر ممکن است موفق نشوند:[/FONT]​

  • [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] اول آنکه رويا و هدفي ندارد. [/FONT]​
  • [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دوم آنکه روياهاي کوچک و کم‌ارزشي در سر دارد. [/FONT]​
  • [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سوم آنکه روياي بزرگي دارد، اما آن را باور ندارد.[/FONT]​
  • [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] چهارم آنکه روياي بزرگي دارد و آن را باور نيز دارد، اما مي‌خواهد يک دفعه به آن برسد. [/FONT]​
  • [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پنجم آنکه رويا و هدف دارد؛ اما در جهت آن حرکت نمي‌کند يا براي رسيدن به آن تقلا مي‌کند و دست و پا مي‌زند.[/FONT]​
 
آخرین ویرایش:

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.

جان لانک هاوس، با بی اعتنایی، محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند
زن نیازمند، در حالی که اصرار میکرد گفت آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پول تان را می آورم
جان گفت نسیه نمی دهد

مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت
ببین خانم چه می خواهد، خرید این خانم با من
خواربار فروش با اکراه گفت: لازم نیست، خودم میدهم. لیست خریدت کو؟

لوئیز گفت: اینجاست
" لیست را بگذار روی ترازو. به اندازه وزنش، هر چه خواستی ببر."

لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی در ‏آورد، و چیزی رویش نوشت و ‏‏آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت
خواروبار فروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید
مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی ترازو کرد. کفه ی ترازو برابر نشد، آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند

در این وقت خواروبار فروش با تعجب و دل خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته شده است

کاغذ، لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود:" ای خدای عزیزم، تو از نیاز من با خبری، خودت آن را بر آورده کن "
مغازه دار با بهت جنس ها را به لوئیز داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد
لوئیز خداحافظی کرد و رفت


فقط اوست که میداند وزن دعای پاک و خالص چه قدر است .....

از آسمان طلا می بارد
از طرف گروه موفقیت
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
موقع تولد چشمام باز بود اما خدا برای این لطف یه شرط گذاشت

که اونها رو "خــودم" , روی بدی های ِ پیدای ِ زمین ببندم



تو گوشم چند تا حرف ُ زد ُ در آغوشم گرفت ُ گفت هر وقت تردیـــد داشتی بگو الهی به امید تو

گفت تقدیرت ُخوب برات رقم زدم , خودت میدونی و خودت , که چه جوری از پَسِش بر بیای

بهم گفت با چشم دل ببین.

محبت رو درک کن
و
عشقت ُ نثار همه مخلوقاتم کن







منم تو گوشش می گم ممنون خدا جون

 

آرامش زندگي

عضو جدید
موقع تولد چشمام باز بود اما خدا برای این لطف یه شرط گذاشت

که اونها رو "خــودم" , روی بدی های ِ پیدای ِ زمین ببندم


تو گوشم چند تا حرف ُ زد ُ در آغوشم گرفت ُ گفت هر وقت تردیـــد داشتی بگو الهی به امید تو

گفت تقدیرت ُخوب برات رقم زدم , خودت میدونی و خودت , که چه جوری از پَسِش بر بیای

بهم گفت با چشم دل ببین.

محبت رو درک کن
و
عشقت ُ نثار همه مخلوقاتم کن







منم تو گوشش می گم ممنون خدا جون

سلام
ارزش واقعی
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس بیست دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن میخواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه‏های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز دستهای حاضرین بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آنرا روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت.
سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید. و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین‏طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیماتی که میگیریم یا با مشکلاتی که روبه‏رو میشویم، خم میشویم، مچاله میشویم، خاک‏آلود میشویم و احساس میکنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی اینگونه نیست و صرف‏نظر از اینکه چه بلایی سرمان آمده است، هرگز ارزش خود را از دست نمیدهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم پر ارزشی هستیم.
 

آرامش زندگي

عضو جدید
عشق

عشق

لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.

جان لانک هاوس، با بی اعتنایی، محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند
زن نیازمند، در حالی که اصرار میکرد گفت آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پول تان را می آورم
جان گفت نسیه نمی دهد

مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت
ببین خانم چه می خواهد، خرید این خانم با من
خواربار فروش با اکراه گفت: لازم نیست، خودم میدهم. لیست خریدت کو؟
لوئیز گفت: اینجاست
" لیست را بگذار روی ترازو. به اندازه وزنش، هر چه خواستی ببر."

لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی در ‏آورد، و چیزی رویش نوشت و ‏‏آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت
خواروبار فروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید
مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی ترازو کرد. کفه ی ترازو برابر نشد، آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند
در این وقت خواروبار فروش با تعجب و دل خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته شده است

کاغذ، لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود:" ای خدای عزیزم، تو از نیاز من با خبری، خودت آن را بر آورده کن "
مغازه دار با بهت جنس ها را به لوئیز داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد
لوئیز خداحافظی کرد و رفت

فقط اوست که میداند وزن دعای پاک و خالص چه قدر است .....

از آسمان طلا می بارد
از طرف گروه موفقیت

پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیلش را پرسیدند.پیرمرد گفت زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود! پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد! پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می‌دانم او چه کسی است...!
 

امیر Amir

عضو جدید
دلقک بازیه

دلقک بازیه

در مورد چی چی دارید اینقدر بحث میکنید...

بندازید دور بابا...

مشتی ادم این قانون جذب رو کردند وسیله پول پیدا کردن...برای خودشون...تا فردا صبح هم بشینی زور به مخت بیاری یک بنز سی کلاس رو تصور بکنی کسی نمیاد بنز بهتون بده...

این شده ملعبه فعالیتهای هرمی و Net Work

اقا بیا Net Work Marketing کار کن...هر انچه فکر بکنی به ان خواهی رسید...هر آنچه فکر بکنی همان خواهی شد...

بریزید بابا...:biggrin:
 

آرامش زندگي

عضو جدید
در مورد چی چی دارید اینقدر بحث میکنید...

بندازید دور بابا...

مشتی ادم این قانون جذب رو کردند وسیله پول پیدا کردن...برای خودشون...تا فردا صبح هم بشینی زور به مخت بیاری یک بنز سی کلاس رو تصور بکنی کسی نمیاد بنز بهتون بده...

این شده ملعبه فعالیتهای هرمی و Net Work

اقا بیا Net Work Marketing کار کن...هر انچه فکر بکنی به ان خواهی رسید...هر آنچه فکر بکنی همان خواهی شد...

بریزید بابا...:biggrin:
سلام
دوستم خوب مي‌دوني كه خدا هم عاشقه و هم معشوقه و اين دو وجه رو به همه آدما داده، پس در هر انساني هم جنبه عقلاني و هم جنبه احساسي جاي داره. اينطور كه معلومه شما وجهه عاقلانتون خيلي غالبه و اين خيلي خوبه چون يك وجه انسانيه. ولي كدوم آدميه بين داشتن دوپا و يك پا، يك پايي رو انتخاب كنه. همه واقعيات زندگي رو مي‌دونن همه هم باهاش روبرو هستن و هر كس هم به نسبت خودش تلاش مي‌كنه ولي اينكه تصور خوبي داشته باشه براي رسيدن به هدفتش باعث بالا بردن اعتماد به نفس و داشتن احساس خوب و شاد بودنش مي‌شه و اين مطلب تا به حال به كسي اسيب نرسونده،‌كه هيچ كمكش هم كرده.
هدف ما هم از اين بحث‌ها همينه. تا دور هم مطالبي ياد بگيريم كه بهمون كمك كنه تا اين جنبه‌هاي خيلي خيلي خيلي عاقلانه زندگي رو بهتر و بهتر بگذرونيم. ضمن اينكه ما براي رسيدن به هدفها روشهاي اجرايي خيلي خوبي داريم.
موفق باشي
 

آرامش زندگي

عضو جدید
با توجه به گفته هاي شما بايد اين قضيه هماهنگ باشه
خودمم فكر مي كنم باشه....
اما تجربش نكردم....:smile:

سلام
دوست عزيز خواسته بودي خودم را معرفي كنم:
من آرامش زندگي هستم، در درونم عشق به زندگي را مي‌پرورانم، شايد عشق زندگي در روز تولد آرامش زندگي به دنيا بيايد، اگر خدا بخواهد 80 روز ديگر. در فصلي كه از آسمان مرواريد به زمين خواهد باريد،‌به نشانه عشق خداوند.
سنم باندازه كتابهايي است كه خوانده‌ام پس سن زيادي ندارم، 16 ساله‌ام ولي در دلم اقيانوسها، درياها، كوه‌ها و ... جاي مي‌گيرد. اين راز را زماني فهميدم كه ديدم دنياي بزرگي را تنها از دريچه كوچكي مي‌توانم ببينم، عشق را بسيار جستجو كردم و هنگاميكه آن را يافتم ديدم كه به خود مي‌نگرم، ناگهان كسي صدايم كرد و خدا را ديدم. آنگاه فهميدم كه هيچم.
همراهم كوهي است كه با همه وجودم دوستش دارم كه اگر نبود عشق زندگي را نداشتم. سنگريزه‌هاي كوه را با تك تك انگشتانم لمس كرده‌ام و زبري آن را درك و استواريش را، و تنفس در فضاي اين كوه چقدر شعف‌انگيز است. ديدنش دلم را قرص مي‌كند، روحم را نوازش و در پايان روز به هم تكيه مي‌كنيم. 5 سالي ست كه اين كوه را مي‌شناسم.
هدفم پرورش است به اميد خدا عشقي را كه به ثمر مي‌رسانم همه خواهند ديد و در پناهش به امنيت خواهند رسيد.
روش زندگيم بازي است،‌چون زندگي بازي اي بيش نيست، و در اين بازي بايد بياموزيم كه شاد باشيم.
و شادي همان چيزي است كه خدا با فرستادگانش به آدم آموخت و انسان فراموش كرد. هنگاميكه خدا در قرآن فرمود: " و چه فراموشكارست انسان".
و مردم چون سبزه‌هاي دشت‌اند كه مدام در حال جابجائي‌اند و محكم خود را به زمين چسبانيده‌اند، گاهي لذت شادي را بياد مي‌آورند و نسيم آنها را به رقص وا مي‌دارد ولي نمي‌دانند لذت آزادي را، و آزادي پرواز است در آسمان آبي كه رگه‌هاي طلائي عشق خدا با نوازشش آن را مهيا مي‌كند براي پريدن انسانها. داسي مي‌خواهد كه جدا كند آنها را از زمين تا درك كنند لذت پرواز را و تا ابد در آسمان خواهند ماند.
شغلم خدمت است، خدمتگزار مردمم اگر خدا بخواهد در سلولي كوچك از دنيايي كه در مقابل عظمت او هيچ است، به فروش خدمت به مردم مشغولم.
رشته‌ام در زمينه چگونگي راهبرد زندگيست. كه اين راهبرد بعضي مواقع خطرناك است، هنگاميكه به دست نااهلش بيافتد. ولي لذت دانستنش با زجر بدعملي همراه است.
مهارت مورد علاقه‌ام كسب روش‌هاي گوناگون عشق‌ورزي است. و دانستن زبانهاي مختلف آن براي فهميدن رمز زندگي، و خواندن كتاب عشق با تمام وجود.
بسيار ساعي‌ام و رنج خستگي را به تن مي‌كشم تا زمانيكه به پرواز درآيم و كسب كنم عشق خدا را با تك تك سلولهاي بدنم هنگاميكه ذوب شوم در اين عشق آنگاه ديگر هرگز خودم را نخواهم ديد و هرچه هست اوست.
به اميد خدا
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسهايي از اوشو

درسهايي از اوشو

زماني كه تسليم باشي؛ تمام هستي از تو حمايت ميكند.هيچ چيز با تومخالف نخواهد بود. زيرا تو با هيچ چيز مخالف نيستي.

خودت را بپذير؛ هر چه كه هستي. حتي اگر نقصي هم داري آن را بپذير. تنها آن هنگام قادري دست از جنگ با خودت برداري و آسوده باشي.

زندگي يعني آموختن صلح. صلح با ديگران نه، با خودت.

عشق يك تجربه هست ولي زبان بسيار مكار است. پس مراقب زبانتباش.

سكوت را بر خودت تحميل نكن. هيچ چيز را بر خودت تحميل نكن. شاديكن؛ آواز بخوان. بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات كوچكي از سكوت و آرامشواردت ميشود.

توانايي عشق ورزيدن؛ بزرگترين هنر جهان است.

اگر بتواني ديگري را همانطور كه هست؛ بپذيري و هنوز عاشقش باشي؛عشق تو واقعي است.

وقتي با عشق به ديگري بنگري؛ او والا ميگردد و منحصر به فرد.

هر گاه عاشق باشي احساس عجز كامل ميكني. درد عشق هم همين است. زيرا تو ميخواهي هر كاري را براي معشوقت انجام دهي اما ميفهمي كه كاري از دستت برنمي آيد. اما عشق يعني همين كه تمام فكرت؛ خدمت به ديگري باشد حتي اگر از عهده اتبر نيايد.

تو نميتواني انساني را تصاحب كني. زيرا او يك شخص است. تصاحب فقطبا اشياء ممكن است. اگر هنوز به دنبال تصاحبي؛ عشق تو شهوت است.

اگر نتواني با معشوقت ساكت بماني؛ بدان كه هنوز عاشق نشده اي.

تنها راه كسب عشق؛ از طريق همين عشق ميسر ميشود. هر چه بيشترايثار كني؛ بيشتر ميگيري.

والاترين انسان كسي هست كه با عزمي شكست ناپذير؛ انتخاب كند.

هر موجودي؛ يك سرود الهي است. بي همتا؛ منحصر به فرد؛ تكرار نشدنيو غير قابل مقايسه.

اگر بتواني تماماً و يك دل عشق بورزي؛ از عمق دلت؛ زندگي تو سرشاراز شادي و احساس ميشود. نه تنها براي خودت بلكه براي ديگران هم. اصلاً تو براي دنيابركت و نشاط خواهي شد.

اگر عشقي احساس نميكني؛ تظاهر نكن. سعي نكن نمايش بدهي كه عاشقي. حتي اگر خشمگيني بگو كه خشمگين هستي و باش. ولي حقيقي باش.

زندگي يك مسابقه و رقابت نيست .پس دليلي هم براي مقايسه خودت باديگران وجود ندارد.

هيچكس نميتواند تو را تغيير دهد. تنها خودت قادر به تغيير خودتهستي.

اصيل بودن و واقعي بودن نهايت زيبايي است.

اصيل بودن يعني واقعي بودن. خنده هايت، گريه هايت، نفرتت و عشقت وهمه زندگيت بايد واقعي باشد تا اصيل باشي.

آنان كه طمع كارند؛ براي پر كردن احساس تهي بودنشان بارها و وزنهها را با خود حمل ميكنند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
جواب آقا امير بداخلاق

جواب آقا امير بداخلاق

در مورد چی چی دارید اینقدر بحث میکنید...
بندازید دور بابا...
مشتی ادم این قانون جذب رو کردند وسیله پول پیدا کردن...برای خودشون...تا فردا صبح هم بشینی زور به مخت بیاری یک بنز سی کلاس رو تصور بکنی کسی نمیاد بنز بهتون بده...
این شده ملعبه فعالیتهای هرمی و Net Work
اقا بیا Net Work Marketing کار کن...هر انچه فکر بکنی به ان خواهی رسید...هر آنچه فکر بکنی همان خواهی شد...
بریزید بابا...
:biggrin:

اميرجان
اول سلام
دوم اينكه اصلاً متوجه شدي كه ما در مورد چي صحبت مي‌كنيم اصلاً فكر كردي كه چي نوشتي اون هم در مورد قانون جذب كه اگر با هم بشينيم و يه صبحت چند دقيقه‌اي كنيم متوجه ميشي كه خودت هم داري از اون استفاده مي‌كني!
اصلاً كسي تو اين فروم از Network و از اين قبيل چيزها صحبتي كرده كه اينطوري داري قضاوت مي‌كني؟
بابا خدا عقل به آدم داده چشم داده، گوش داده، فهم داده و ... داده كه آدم راه راست رو تشخيص بده و نسبت به نوشته‌هاي ديگران كمي تأمل كنه و بيشتر متوجه بشه كه اونا دارن درباره چي صحبت مي‌كنن.;)
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:

 

آرامش زندگي

عضو جدید
اميرجان
اول سلام
دوم اينكه اصلاً متوجه شدي كه ما در مورد چي صحبت مي‌كنيم اصلاً فكر كردي كه چي نوشتي اون هم در مورد قانون جذب كه اگر با هم بشينيم و يه صبحت چند دقيقه‌اي كنيم متوجه ميشي كه خودت هم داري از اون استفاده مي‌كني!
اصلاً كسي تو اين فروم از Network و از اين قبيل چيزها صحبتي كرده كه اينطوري داري قضاوت مي‌كني؟
بابا خدا عقل به آدم داده چشم داده، گوش داده، فهم داده و ... داده كه آدم راه راست رو تشخيص بده و نسبت به نوشته‌هاي ديگران كمي تأمل كنه و بيشتر متوجه بشه كه اونا دارن درباره چي صحبت مي‌كنن.;)
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:


هنر خواستن
روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می‌گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد (جسارت) تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت (خلاقيت) و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.(بدون انتظار پاداش) عصر آن‌روز، روزنامه‌نگار به آن محل برگشت، و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم‌های او، خبرنگار را شناخت (پرورش حواس) و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته، بگوید که بر روی آن چه نوشته است؟
روزنامه‌نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می‌شد: امروز بهار است، ولی من نمی‌توانم آنرا ببینم !!!
وقتی کارتان را نمی‌توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید. خواهید دید بهترین‌ها ممکن خواهد شد. باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است. حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل، فکر، هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است ......... لبخند بزنید!
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد چی چی دارید اینقدر بحث میکنید...

بندازید دور بابا...

مشتی ادم این قانون جذب رو کردند وسیله پول پیدا کردن...برای خودشون...تا فردا صبح هم بشینی زور به مخت بیاری یک بنز سی کلاس رو تصور بکنی کسی نمیاد بنز بهتون بده...

این شده ملعبه فعالیتهای هرمی و Net Work

اقا بیا Net Work Marketing کار کن...هر انچه فکر بکنی به ان خواهی رسید...هر آنچه فکر بکنی همان خواهی شد...

بریزید بابا...:biggrin:


سلام دوست نسبتا گرامی
من کلا آدم راحتی هستم و درک می کنم حالا چرا بنز می خوای ژیانم ماشینه خدا بهت به اندازه لیاقتت میده در ضمن شما هر جا که میری آنقدر زود خودتو نشون میدی :biggrin:
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرامش جون مي خواستم بخاطر پست 465 بهت چند تا تشکر بدم نميشه اما. ممنون خيلي خيلي جالب بود.
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
جناب امير amir اينجا با تاپيک هاي "کل کل" فرق مي کنه. ما هم واسه دعوا نيومديم. کسي رو هم به زور به کاري وادار نمي کنيم. به قول رئيسمون هم اينجا کسي با مارکتينگ و اينا کاري نداره. جرفاي مارو که قبول نداري، خدارو که قبول داري؟! بيشتر حرف هاي ما اساسا اگه اسم قانون جذب هم روش نذاريم از قبلا مطرح بوده و درست بوده و احتياجي به تاييد و تکذيب نداره. ما فقط داريم دوباره بازگوشون مي کينم. به زور تو گوش کسي هم نمي خونيم. از کسي هم پول نمي گيريم. سر کسي هم با خوندن مطالب اينجا کلاه نمي ره. کاشکي تو هم يک کمي بيشتر مهربون مي شدي. اميدوارم خدا محبتش رو همين روزا بهت نشون بده.
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرامش جون تو عجب آدم جالبي هستي. فکر کنم فرشته باشي با اين توصيف هاي خوشگلي که کردي. دستت درد نکنه. خيلي قشنگ بود. اميدوارم زودتر به اهدافت برسي.
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد چی چی دارید اینقدر بحث میکنید...
این شده ملعبه فعالیتهای هرمی و Net Work

اقا بیا Net Work Marketing کار کن...هر انچه فکر بکنی به ان خواهی رسید...هر آنچه فکر بکنی همان خواهی شد...

بریزید بابا...:biggrin:
سوء استفاده عده اي از قانون جذب يا راز دليلي بر اشتباه بودن اين قانون نمي شه که. مي شه؟؟؟؟؟؟؟
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
دوست عزيز خواسته بودي خودم را معرفي كنم:
من آرامش زندگي هستم، در درونم عشق به زندگي را مي‌پرورانم، شايد عشق زندگي در روز تولد آرامش زندگي به دنيا بيايد، اگر خدا بخواهد 80 روز ديگر. در فصلي كه از آسمان مرواريد به زمين خواهد باريد،‌به نشانه عشق خداوند.

بسيار ساعي‌ام و رنج خستگي را به تن مي‌كشم تا زمانيكه به پرواز درآيم و كسب كنم عشق خدا را با تك تك سلولهاي بدنم هنگاميكه ذوب شوم در اين عشق آنگاه ديگر هرگز خودم را نخواهم ديد و هرچه هست اوست.
به اميد خدا

سلام خدمت شما دوست بسیار گرامی و دوست داشتنی
باور کنید با خوندن مطالب امروزتان خدا رو شکر کردم که یک چنین فرشته ی مهربانی رو برای ما آفرید به شما تبریک می گم خیلی باذوق هستید.
:gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد
خانه های ژاپنی دارایفضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند
این شخص در حین خراب کردن دیوار دربین ان
مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد
وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ
ده سال پیش هنگامساختن خانه کوبیده شده بود!
چه اتفاقی افتاده؟
مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مونده !
در یک قسمت تاریک بدون حرکت
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد
تو این مدت چکار می کرده؟
چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه
مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد
مرد شدیدا منقلب شد ده سال مراقبت
چه عشقی !
چه عشق قشنگی!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشق به این بزرگی داشته باشد
پس تصور کنید ما تا چه حدی می توانیم عاشق شویم
اگر سعی کنیم
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
غافل از اينكه براي به دست آوردن آزادي ، يك عمل جسورانه كافيست.

رام كنندگان حيوانات سيرك براي مطيع كردن فيلها از ترفند ساده اي استفاده مي كنند.زماني كه حيوان هنوز بچه است، يكي از پاهاي او را به تنه درختي مي بندند. حيوان جوان هر چه تلاش مي كند نمي تواند خود را از بند خلاص كند اندك اندك اين عقيده كه تنه درخت خيلي قوي تر از اوست در فكرش شكل مي گيرد.وقتي حيوان بالغ و نيرومند شد ،كافي است شخصي نخي را به دور پاي فيل ببندد و سر ديگرش را به شاخه اي گره بزند. فيل براي رها كردن خود تلاشي نخواهد كرد

پاي ما نيز ، همچون فيلها،اغلب با رشته هاي ضعيف و شكننده اي بسته شده است ، اما از آنجا كه از بچگي قدرت تنه درخت را باور كرده ايم، به خود جرات تلاش كردن نمي دهيم،

غافل از اينكه براي به دست آوردن آزادي ، يك عمل جسورانه كافيست

پائولوكوئيلو
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
تشكر از آرامش زندگي

تشكر از آرامش زندگي

اينجور كه از مستندات معلومه بايد از طرف گروه به آرامش زندگي بخاطر مطالب قشنگ اخيرش يك تشكر ويژه بگيم؛
پس آرامش زندگي
:w27::w32:تشـــــكـــــر:w33::w27:
:w36: :w14:
از آسمانت طلا ببارد
گروه موفقيت
 

آرامش زندگي

عضو جدید
اينجور كه از مستندات معلومه بايد از طرف گروه به آرامش زندگي بخاطر مطالب قشنگ اخيرش يك تشكر ويژه بگيم؛
پس آرامش زندگي
:w27::w32:تشـــــكـــــر:w33::w27:
:w36: :w14:
از آسمانت طلا ببارد
گروه موفقيت
سلام به همه دوستان خوبم
خدا را شكر
من واقعا از همه شما دوستان متشكرم، از اينكه توجه مي‌كنيد،‌ درك بالايي داريد و به خاطر دل پاكتون مثبت‌ها را سريع جذب مي‌كنيد. اميدوارم هميشه شاداب،‌ موفق و در رسيدن به اهداف پاك و بزرگتون موفق باشيد. البته همه ماها به خاطر ديدمون نسبت به زندگي حتما در رسيدن به اهدافمون موفق و پيروز هستيم.
به خصوص از فشفشه جان، سيما جان و رئيس بزرگ به خاطر توجه خاصشان متشكرم.
درك شما نشانه دل بزرگتان است.
در خصوص آقاي امير، لطف كنيد ديگه براي اون بنده خدا جوابيه نفرستيد، آخه بچه‌ها جون همه ما آدميم،‌ گاهي بعضي‌هامون اعتقاداتمون با بقيه خيلي فرق داره، مهم اينه كه ياد بگيريم كه به عقايد ديگران هم احترام بگذاريم،‌ همانطوريكه انتظار داريم به عقايد ما احترام بگذارند (صرف‌نظر از رد يا قبول آن). اين مطلبو هم امير آقا فهميده، پس ديگه كافيشه.
البته به نظر من آدم شجاعي هم هست چون عقيدشو خيلي راحت بيان كرد، صرف‌نظر از نوع بيان آن. به هر حال از همه شما متشكرم
 

آرامش زندگي

عضو جدید
موفقیت راز نیست ، نظام است .
مردم زیادی با حصار دلسردی روبرو می شوند . شهامت و طاقت ، بخشی از این نظام است در زندگی همه مردان و زنان موفق شهامت و طاقت را مشاهده می کنیم .
"فقط قوی و بسیار دلیر باش تا برحسب تمام شریعتی که بنده من موسی تو را امر کرده است متوجه شده عمل نمایی . زنهار از آن به طرف راست یا چپ تجاوز منما تا هر جا که روی کامیاب شوی . "
راه کامیابی ، راهی است مستقیم و باریک . جاده جذبه عاشقانه و توجه ناگسسته .تنها آن چیزی را به خود جذب می کنید که بی نهایت به آن می اندیشید . پس اگر مدام به تنگدستی بیندیشید ، تنگدستی را به خود جذب می‌کنید . و اگر مدام به بی عدالتی بیندیشید ، بی عدالتی بیشتری را به سوی خود می کشانید .
درعلی بابا و چهل دزد از قصه های هزار و یک شب که آن را به صورت فیلم سینمایی دیدیم ، علی بابا صاحب مخفی گاهی است مرموز ، پنهان در پس کوهها و صخره ها که فقط به کلمه رمز "باز شو سی زم" می توان وارد آن شد . علی بابا رو به کوه می ایستد و با صدای بلند فریاد می زند : باز شو سی زم آنگاه صخره ها از هم می شکافند و جدا می شوند . براستی که الهام بخش است . چون به انسان نشان می دهد چگونه صخره ها و موانع با کلام درست خود او از سر راه برخواهند خواست . چون نفوذ کلام خودتان ، موانع را نابود می کند و سدها را از میان راه برمی دارد.
پس ايمان داشته باشيد به خدا و به خودتان كه پاره‌اي از وجود اوئيد.
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
با اجازه ی ارامش زندگی!!!

با اجازه ی ارامش زندگی!!!

در مورد چی چی دارید اینقدر بحث میکنید...

بندازید دور بابا...

مشتی ادم این قانون جذب رو کردند وسیله پول پیدا کردن...برای خودشون...تا فردا صبح هم بشینی زور به مخت بیاری یک بنز سی کلاس رو تصور بکنی کسی نمیاد بنز بهتون بده...

این شده ملعبه فعالیتهای هرمی و Net Work

اقا بیا Net Work Marketing کار کن...هر انچه فکر بکنی به ان خواهی رسید...هر آنچه فکر بکنی همان خواهی شد...

بریزید بابا...:biggrin:


سلام اقا امیر
اینطور که پیداست شما عادت دارین یهو بپرین وسط یه تاپیک و یه چیزی بگیدو برید!بهتره حداقل پست های همون صفحه رو بخونید!!!اما هرکس توی گفتن نظراتش ازاده خصوصا شما که واسه همه ی بچه های باشگاه شناخته شده هستید.:cool:
در هر صورت این تاپیک به کار خودش ادامه می ده!!;)
ممنون بابت پیشنهادتون!
 

آرامش زندگي

عضو جدید
آن کلامی که بارقه ای از تحقق آرزو در آن باشد ، امورتان را دگرگون می کند . زیرا واژه‌ها و اندیشه‌ها نوعی رادیواکتیوتیه‌اند . شور و شوق نسبت به هر کاری که انجام می دهید در مخفی توفیق را به رویتان می گشاید .
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
«تصویر آرامش»

«تصویر آرامش»

«تصویر آرامش»

پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندان گذاشت که بتوانند به بهترین شکل آرامش را
تصویر کنند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلوها تصاویری
بودند از جنگل به هنگام غروب، رود های آرام، کودکانی که در خاک می دویدند،
رنگین کمان و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.

پادشاه تمام تابلوها را بررسی کرد. اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد. اولی
تصویر دریاچه آرامی که کوههای عظیم، آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود، در
جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید و اگر دقیق نگاه می کردند در گوشه چپ
دریاچه خانه کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود و دود از دودکش آن بر می خواست.

تصویر دوم نیز کوهها را نمایش می داد، اما کوهها ناهموار بود، قله ها تیز و
دندانه ای بود، آسمان بالای کوهها به طور بی رحمانه ای تاریک بود و ابرها آبستن
آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بود. این تابلو با تابلوهای دیگر هیچ هماهنگی
نداشت. اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد در بریدگی صخره ای، جوجه
پرنده ای را می دید، آنجا در میان غرش وحشیانه طوفان، جوجه گنجشکی آرام نشسته
بود.

پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده مسابقه بهترین تصویر آرامش،
تابلوی دوم است. بعد توضیح داد که: *آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و
صدا، بی مشکل، بی کار سخت، یافت شود، چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت،
آرامش در قلب ما حفظ شود، این تنها معنای حقیقی آرامش است*
 

آرامش زندگي

عضو جدید
نفرت از کسی یا نفرت از اوضاع و شرایطی ، راه خیر و خوشی را مسدود می کند.:mad:
اگر شکست خورده باشید و به موفقیت دیگری نفرت بورزید ، راه موفقیت خود را مسدود می کنید.:(
برای خنثی کردن رشک و نفرت ، تکرار این عبارت را توصیه می کنم:
اکنون خدا نه تنها آنچه را که برای دیگران کرده ، بلکه بیش از آن را نیز برایم می کند :D
پس بيائيد كلمه "نفرت" را از دايره لغات خود حذف كنيم.
 

Similar threads

بالا