مشاعرۀ سنّتی

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانم که آن سروِ سهی ، از دل ندارد آگهی
چند از غمِ دل چون رهی، فریادِ بی حاصل کنم

منم سرگشته حیرانت ای دوست
کنم یکباره جان قربانت ای دوست

تنی نا ساز از شوق وصل کویت
دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يارب آن نو گل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از دست حسود چمنش
شبی از پشتِ یک تنهاییِ نمناک و بارانی
تو را با لهجۀ گلهایِ نیلوفر صدا کردم
تمامِ شب برایِ با طراوت ماندنِ باغِ قشنگِ آرزوهایت دعا کردم
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرا مادرم نام مرگ تو کرد
زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
فردوسی
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم ارزوست

تا كى از تزوير باشم ره نماى؟
تا كى از پندار باشم خودپرست

پرده پندار مى‏بايد دريد
توبه تزوير مى‏بايد شكست

وقت آن آمد كه: دستى بر زنم
چند خواهم بود آخر پاى بست؟
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود

در جلگه غریب و غم آلود سرنوشت
زیر سم سمند گریزان ماه و سال
چون باد تاختیم
در شعله شفق ها
غمگین گداختیم
جز یاد آن نگاه تبسم
مانند موج ریخت بهم هرچه ساختیم
 

nasimkhordad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جلگه غریب و غم آلود سرنوشت
زیر سم سمند گریزان ماه و سال
چون باد تاختیم
در شعله شفق ها
غمگین گداختیم
جز یاد آن نگاه تبسم
مانند موج ریخت بهم هرچه ساختیم

مکن ملامت اهل نظر ئر آینه بنگر
ببین که عاشق روی تو میتوان که نباشد

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ديده ام مي جست گفتندم نبيني روي دوست
عاقبت معلوم كردم كاندرو سيماب داشت
نقش نامت كرده دل محراب تسبيح وجود
تا سحر تسبيح گويان روي در محراب داشت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ديده ام مي جست گفتندم نبيني روي دوست
عاقبت معلوم كردم كاندرو سيماب داشت
نقش نامت كرده دل محراب تسبيح وجود
تا سحر تسبيح گويان روي در محراب داشت
تا کی به زلفِ دلبران پا بند، ای دل
تا کی به امیدِ وفا خرسند، ای دل
تا چند ای دل، راستی تا چند ای دل
وقت است کز بگذشته گیری پند، ای دل
بس در سرِ زلفِ بتان جا کردی ای دل
ما را میانِ خلق رسوا کردی ای دل
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا کی به زلفِ دلبران پا بند، ای دل
تا کی به امیدِ وفا خرسند، ای دل
تا چند ای دل، راستی تا چند ای دل
وقت است کز بگذشته گیری پند، ای دل
بس در سرِ زلفِ بتان جا کردی ای دل
ما را میانِ خلق رسوا کردی ای دل
لب بر لب كوزه برم از غايت آز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا