25 حدیث درمذمت دروغ

hrezaee2012

عضو جدید
25 حدیث درمذمت دروغ ازفرمایشات پیامبر(ص) وائمه علیهم السلام:







1- دروغ فسق و دروغگو فاسق است.

2- دروغگو ایمان ندارد.

3- دروغ از قماربدتر است.

4- دروغگو دشمن خداست.

5- روی دروغگو سیاه است.

6- دروغ ازشراب بدتر است.

7- دروغگو بوی دهانش متعفن است.

8- خدای تعالی دروغگو را لعنت می کند.



9- بوی گند دهان دروغگو به عرش می رسد.

10- دروغ مخرب ایمان است.

11- دروغ مانع چشیدن طعم ایمان است.

12- دروغگو تخم کینه درسینه ها می کارد.

13- دروغگو مروتش ازهمه خلق کمتر است.

14- به جهت یک دروغ ،هفتاد هزار فرشته دروغگو را لعنت می کنند.

15- دروغ علامت نفاق است.

16- دروغ بدترین ریاهاست.

17- دروغ فراموشی می آورد.

18- دروغ دریست ازدرهای نفاق.

19- دروغگو به عذابی مخصوص در قبر گرفتار خواهد شد.

20- دروغ ،محروم کند دروغگو را ازن مازشب و روز.

21- دروغ سبب خذلان الهی است.

22- دروغ سبب گرفتن صورت انسانی ازدروغگو است.

23- دروغ ، بزرگترین خباثت است.

24- دروغگو ،بزرگترین گناهکاران است.

25- دروغ صاحبش را هلاک کند.
 

hrezaee2012

عضو جدید
معناى لغوى ، تقيه از وَقَى ، يَقِى ، تَقِيَّةً تُقاةً ، يعنى حفظ از خطر و آسيب
وَقَى حَسَنُ نَفْسَهُ ، يعنى حسن خود را از خطر حفظ نمود .
تقيه در اصطلاح فقهى ، نگهدارى خود است از ضرر غير بواسطه موافقت كردن با آن در قول يا فعل كه مخالف با حق است و آن گاه واجب است اگر مسأله جان و قتل نفس در ميان باشد و گاه حرام است اگر ضررى در كار نباشد و گاه مستحب است و گاه مكروه (از قواعد ص 261).
در هر حال مسأله تقيه در اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله يكى از مسائل مهم است كه حتى الامكان بايد رعايت شود ، گرچه آن را به شيعه نسبت مى دهند و حضرت صادق عليه السلام فرمودند :
التَّقِيَّةُ دِينِى وَدِينُ آبائِى. تقيه مرام و روش من و روش پدر و اجدام مى باشد (و يكى از اجداد مكرمشان پيغمبر اعظم صلى الله عليه و آله است).
و در اصطلاح دينى يعنى كتمان اسلام و ايمان و تظاهر به كفر به هنگام احساس خطر از ناحيه كفار با هدف حفظ جان .
تقيه به معنى استفاده از وسيله استتار و مخفى شدن از دشمن خطرناك و اين يك امر غريزى است كه تمام موجودات زنده هنگامى كه در برابر دشمن خطرناك قرار مى گيرند و احساس مى كنند نمى توانند با او مقابله كنند و ممكن است در مقابله با دشمن شكست بخورند فورا در پشت چيزى مخفى مى شوند يا رنگ ظاهرى خويش عوض ميكنند تا ديده نشوند و بدين طريق از خطر در امان باشند . دين مبين اسلام اين مطلب را در امور دينى نيز جايز دانسته است به اين معنى كه هنگامى كه مسلمانى در بين مخالفين و دشمنان قرار گرفت و عداوت و تعصب كفار به حدى بود كه اگر از مسلمانى او مطلع شوند او را مى كشند و يا به او آسيب مى رسانند ، جايز است عقيده خود را كتمان كند بلكه برخلاف عقيده خود به روش آنان عمل كند و بالاتر نسبت به معتقدات قلبى خود بد و ناسزا بگويد . و به بتها و معتقدات دشمنان احترام بگذارد . همانند عمار ياسر كه به زور ، مجبور به كفر ورزيدن با زبان شد ، ولى به هيچ وجه سخن او از قلب برنخاسته و بر ايمان ثابت و استوار بود.
ـ البته بايد دانست كه تقيه هميشه واجب نيست بلكه احكام مختلفى دارد اگر خطر و ضرر ترك تقيه زياد باشد تقيه كردن واجب است اگر خطر كم باشد مستحب است و اگر تقيه موجب زوال و هدم دين و منجر به انحراف مردم شود حرام است و اگر تقيه ضرر كم داشته باشد مكروه است گاهى هم هيچكدام از اين احكام را ندارد كه جايز است تفصيل احكام آن در كتب فقهى مراجعه شود .
تقيه براى حفظ مال و حيثيت و شرف نيز جايز است . تقيه هم در برابر كفار جايز است هم در برابر مسلمانى كه در مذهب با انسان مخالف است .

برای اطلاعات تکمیلی تر به این آدرس مراجعه کنید:http://www.downloadbook.org/maasumin/p/TAQEIH.HTM
 
بالا