می خواستی خوب بشی
خندیدی و گفتی : میخوام رام بشم
اما نگفتی افسار رو میخوای به کی بدی!!!
یه شب
توی بوق و ازدحام ماشین ها
یه لحظه زمین مکث کرد
تو، با اون قد و هیکل چطور تونستی در جا بری!؟!
انگار تن دادی به آزادی...
اما نمی دونستی با رفتنت خیلی ساختمون ها ویرون میشن
ای پرنده مسافر!!!
پ.ن:لطفا بعد از دیدن این متن برای دوستی که پر کشید در نهایت شادابی و طراوت صلوات بفرستین