عاشقی را بلد نیستم
اما دوست داشتن را بلدم
بلدم وقتی کسی لبخندی بهم زد با لبخند جوابش دهم حتی اگر دروغیست لبخندش
شاید بخندم اما دلم خون نیست دیگر
شاید نگاه کنم اما نگاه یخی نیست دیگر
یاد گرفتم زندگی کنم بدون هیج حسی
به تو ای دوست سلام
دل صافت نفس سرد مرا آتش زد،
کام تو نوش و دلت، گلگون باد
،به چه از خویش بگویم که مرا بشناسی:
روزگاریست که هم صحبت من تنهائی است،
یار دیرینه ی من درد و غم رسوائی است،
عقل و هوشم همه مدهوش وجودی نیکوست،
ولی افسوس که روحم به تنم زندانی است،
چه کنم با غم خویش؟
که گهی بغض دلم می ترکد،
دل تنگم ز عطش می سوزد،
شانه ای می خواهم
که بگذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو و من(مارگوت بیكل)
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]هی کوچولو!
نشسته ای آن گوشه و سیگارت را
چس دود میکنی...
گوش کن بچه
اون لعنتی که زیر پا لهش کردی[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]تفریح نیست
حرمت دارد
درد میخواهد کشیدنش
قلیونت را بکش عمو
دودش بیشتر است[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]وضعیت خوبی ندارم
مرا ببخش!
دستم از اشیاء رد می شود،
رد می شود از تلفن
فراموشت نکرده ام
فقط کمی...
کمی مرده ام![/FONT] [FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] از:رسول یونان[/FONT]
دل آدما...
شیشه نیست که روش " هــــــا " کنیم
بعد با انگـــشت یه قــــلب بکشیم و
وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!!
رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی
دلتنگی چه حس بدی است....
تنهایی چه حس بدی است
کاش...
پاره ای ابر میشدم
دلم مهربانی می بارید
کاش نگاهم شرار نور میشد
اشتی میدادش
و
که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و
من...
چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!