رنج تلخ است ولي وقتي آن رابه تنهايي مي کشيم
تا دوست را به ياري نخوانيم،
براي او کاري ميکنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند.
طعم توفيق را مي چشاند.
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن.
و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن.
و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن.
در بهشت تنهابودن سخت تر از کوير است.
در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند
ياد "تنهايي" را در سرت زنده مي كند.
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است.
" تنها" بودن ، بودني به نيمه است .
ومن براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم.
دكترشریعتی
تا دوست را به ياري نخوانيم،
براي او کاري ميکنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند.
طعم توفيق را مي چشاند.
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن.
و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن.
و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن.
در بهشت تنهابودن سخت تر از کوير است.
در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند
ياد "تنهايي" را در سرت زنده مي كند.
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است.
" تنها" بودن ، بودني به نيمه است .
ومن براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم.
دكترشریعتی
آخرین ویرایش: