کیانا احمدی
کاربر فعال
فاطمه بضعة منى و هى نور عينى و ثمرة فؤادى و روحى التى بين جنبى وهى الحوراء الانسية:
«فاطمهپاره تن من است، و نور چشمان من، و ميوه دلم و روح من است و او حورى انسان صفتاست»
* * *
«فاطمهپاره تن من است، و نور چشمان من، و ميوه دلم و روح من است و او حورى انسان صفتاست»
* * *
پيامبر اسلام(ص) درآن سال كه سال پنجم بعثتش بود در سختترين شرائط و حالات به سرمىبرد.
اسلام منزوى بود، ومسلمانان اندك نخستين، شديداً تحت فشار.
محيط مكه بر اثر شرك و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبايل عرب وحاكميت زور و بينوائى تودههاى مردم، تيره و تار بود.
پيامبر(ص) به آينده مىانديشيد، آيندهاى درخشان از پشتاين ابرهاى سياه و ظلمانى، آيندهاى كه با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسيار دوردست و شايد غير ممكن بود.
درهمين سال حادثه بزرگى در زندگى پيامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملكوتآسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنريه من آياتنا الكبرى» آيات عظيم پروردگار درپهنه بلند آسمان را با چشم خود ديد، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذيرش رسالتىسنگيتتر توأم با اميد بيشتر.
در روايتى از اهل سنت و شيعه - كه هر دو بر آن تأكيد دارند - مىخوانيم: پيامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور مىكرد، جبرئيل از ميوه درخت طوبىبه آن حضرت داد، و هنگامى كه پيامبر(ص) به زمين بازگشت نطفه فاطمه زهرا سلام اللّهعليها از آن ميوه بهشتى منعقد شد.
لذا در حديث مىخوانيم كه پيامبر(ص) فاطمه سلام اللّه عليها را بسيارمىبوسيد، روزى همسرش عايشه بر اين كار خرده گرفت، كه چرا اينهمه دخترت رامىبوسى؟!
پيامبر(ص) در جوابفرمود:
«من هر زمان فاطمه رامىبوسم، بوى بهشت برين را از او استشمام مىكنم».
و به اين ترتيب اين مولود بزرگ از عصاره پاك ميوههاىبهشتى و از پدرى همچون پيامبر(ص)، و مادر ايثارگر و فداكارى همچون «خديجه» در روزبيستم جمادى الثانى گام به دنيا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفين كه پيامبر را بدون «نسل جانشين» مىپنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «كوثر» فاطمه زهراچشمه جوشان براى ادامه دودمان پيامبر و ائمه هدى و خير كثير در طول قرون و اعصار،تا روز قيامت شد.
اين بانوىبهشتى (ص) نام داشت كه هر كدام از ديگرى پر معنىتر بود: 1- فاطمه، 2- صديقه، 3- طاهره، 4- مباركه، 5- زكيه، 6- راضيه، 7- مرضيه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر يك بيانگراوصاف و بركات وجود پربركت او است.
همين بس كه در نام معروفش «فاطمه» بزرگترين بشارت براى پيروان مكتبشنهفته است، چرا كه «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، يا باز گرفتن از شيراست، و طبق حديثى كه از پيامبر گرامى اسلام(ص) روايت شده به امير مؤمنان على(ع) فرمود:
«مى دانى چرا دخترم،فاطمه ناميده شد؟
عرضكرد:
بفرمائيد.
فرمود:
براى آنكهاو و شيعيان و پيروان مكتبش از آتش دوزخ باز گرفتهشدهاند»!
از ميان نامهاى اونام «زهراء» نيز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(ع) پرسيدند:
چرا فاطمه را «زهراء» مىنامند؟
اسلام منزوى بود، ومسلمانان اندك نخستين، شديداً تحت فشار.
محيط مكه بر اثر شرك و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبايل عرب وحاكميت زور و بينوائى تودههاى مردم، تيره و تار بود.
پيامبر(ص) به آينده مىانديشيد، آيندهاى درخشان از پشتاين ابرهاى سياه و ظلمانى، آيندهاى كه با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسيار دوردست و شايد غير ممكن بود.
درهمين سال حادثه بزرگى در زندگى پيامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملكوتآسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنريه من آياتنا الكبرى» آيات عظيم پروردگار درپهنه بلند آسمان را با چشم خود ديد، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذيرش رسالتىسنگيتتر توأم با اميد بيشتر.
در روايتى از اهل سنت و شيعه - كه هر دو بر آن تأكيد دارند - مىخوانيم: پيامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور مىكرد، جبرئيل از ميوه درخت طوبىبه آن حضرت داد، و هنگامى كه پيامبر(ص) به زمين بازگشت نطفه فاطمه زهرا سلام اللّهعليها از آن ميوه بهشتى منعقد شد.
لذا در حديث مىخوانيم كه پيامبر(ص) فاطمه سلام اللّه عليها را بسيارمىبوسيد، روزى همسرش عايشه بر اين كار خرده گرفت، كه چرا اينهمه دخترت رامىبوسى؟!
پيامبر(ص) در جوابفرمود:
«من هر زمان فاطمه رامىبوسم، بوى بهشت برين را از او استشمام مىكنم».
و به اين ترتيب اين مولود بزرگ از عصاره پاك ميوههاىبهشتى و از پدرى همچون پيامبر(ص)، و مادر ايثارگر و فداكارى همچون «خديجه» در روزبيستم جمادى الثانى گام به دنيا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفين كه پيامبر را بدون «نسل جانشين» مىپنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «كوثر» فاطمه زهراچشمه جوشان براى ادامه دودمان پيامبر و ائمه هدى و خير كثير در طول قرون و اعصار،تا روز قيامت شد.
اين بانوىبهشتى (ص) نام داشت كه هر كدام از ديگرى پر معنىتر بود: 1- فاطمه، 2- صديقه، 3- طاهره، 4- مباركه، 5- زكيه، 6- راضيه، 7- مرضيه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر يك بيانگراوصاف و بركات وجود پربركت او است.
همين بس كه در نام معروفش «فاطمه» بزرگترين بشارت براى پيروان مكتبشنهفته است، چرا كه «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، يا باز گرفتن از شيراست، و طبق حديثى كه از پيامبر گرامى اسلام(ص) روايت شده به امير مؤمنان على(ع) فرمود:
«مى دانى چرا دخترم،فاطمه ناميده شد؟
عرضكرد:
بفرمائيد.
فرمود:
براى آنكهاو و شيعيان و پيروان مكتبش از آتش دوزخ باز گرفتهشدهاند»!
از ميان نامهاى اونام «زهراء» نيز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(ع) پرسيدند:
چرا فاطمه را «زهراء» مىنامند؟