وصیتهایی كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر (رضوان الله علیه) فرموده اند، بخشی از آنها مستقیماً در تجلیل از قرآن است و بخشی دیگر در تكریم حاملان قرآن و قسمتی مربوط به تفسیر آیات و برخی مربوط به تطبیق معانی كلی قرآن بر مصادیق آن. این واقعیات گاهی به صورت آیات قرآنی جلوه گر است و زمانی به عنوان حدیث رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) در چهره وصیت و نصیحت بازگو می شود.
1- تهذیب، ره آورد مشترك انبیا: ابوذر از رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال كرد: آیا مطلبی در قرآن یافت می شود كه در كتابهای انبیای گذشته هم آمده باشد؟ آن حضرت فرمود: آری و آن عبارت است از اهمیت و فضیلت خودسازی و تهذیب و تزكیه روح كه از بهترین و برجسته ترین مسایل انسانی است: "قد أفلح من تزكی * وذكر اسم ربه فصلی * بل تؤثرون الحیوة الدنیا * والاخرة خیر و أبقی * إن هذا لفی الصحف الأُولی * صحف إبراهیم وموسی" سوره ی اعلی، آیات 14 ـ 19. خداوند سبحان، تزكیه ی روح و یاد حق و نماز را زمینه فلاح و رستگاری می داند. كسی كه زمین را كند و كاو و آبیاری می كند تا بذر را شكوفا ساخته، آن را از پوسیدگی رهایی بخشد، به "فلّاح" موسوم است و بر این اساس مفلح كسی است كه بذر توحید و فطرت را در مزرعه ی دل شكوفا كرده، آن را به ثمر می رساند. آیات مزبور، مانع فلاح و تهذیب نفس را سرگرمی به دنیا می داند. از این جا معلوم می شود كه تهذیب نفس و یاد حق و نماز گرچه در دنیا سودمند است ولی آثار مهم آن مربوط به آخرت است. مطالب یاد شده یقیناً در صحایف پیامبرانی هم كه بین ابراهیم و موسی و بعد از موسی و قبل از رسول اكرم(علیهم السلام) آمده اند موجود بوده است، چنانكه درباره ی انجیل آمده است: "مصدقاً لما بین یدیه" سوره ی مائده، آیه ی 46. یعنی عیسی آنچه را كه در تورات آمده تصدیق كرده است، كه یكی از مطالبی كه در تورات است اهمیت خودسازی و تهذیب روح می باشد، گذشته از آن كه بسیاری از برنامه های عیسوی درباره ی تزكیه نفس است.
2- تفاوت فروتنی با ذلت پذیری: سپس رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر می فرماید: "لاتخف فی الله"؛ در راه خدا و احیای آثار الهی از هیچ چیز مترس. این وصیت پیامبر، از قسمت پایانی این آیه ی شریفه استفاده شده است: "یا أیها الذین امنوا من یرتدّ منكم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه أذلّة علی المؤمنین أعزة علی الكافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم" سوره ی مائده، آیه ی 54. مؤمنان راستین كه محبوب خدایند و محبّ او و فروتنند و ذلت ناپذیر، از ملامت هیچ سرزنش كننده ای هراسناك نیستند، زیرا آنها همان طور كه در رجاء موحدند، در خوف نیز موحدند: "یرجون رحمته ویخافون عذابه" سوره ی اسراء، آیه 57، و سرّ توحیدِ خوف و رجای آنها همان عقل عملی است كه ناشی از توحید در بینش اعتقادیشان است، از این رو جز از خدا نمی هراسند و جز به او امیدوار نیستند. آیه ی شریفه ی مزبور، برخی اوصاف مؤمنان راستین را بیان می كند كه تبیین آنها به محل مناسب خود موكول است، لیكن در این جا به دو نكته اشاره می شود:
الف: دستور به تواضع و فروتنی در برابر مسلمانان، به معنای ذلت و فرومایگی و احساس حقارت در مقابل آنان نیست، زیرا این عمل همان گونه كه در مقابل كافران مذموم و ممنوع است در برابر مسلمانان نیز ناپسند است. اسلام هرگز به كسی اجازه نمی دهد خود را در حضور مسلمان دیگر ذلیل كند بلكه سرفرازی در اسلام، اصلی است كه مسلمان باید همواره آن را حفظ كند. انسان همان گونه كه مالك ناموس خود نیست، زیرا ناموس هر كسی حق الله است نه حق شخصی او، و باید از آن دفاع كند همچنین حفظ آبرو از حقوق الله است و جزو حق شخصی كسی نیست كه بتوان مانند مال آن را به دیگری بخشید و یا در صورت تجاوز، رضایت داد. در این باره امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خداوند سبحان كارهای مؤمن را به خودش واگذار كرده است مگر این كه خود را به ذلّت افكنده، آبروی خود را از دست دهد سوره ی فتح، آیه ی 29؛ زیرا مؤمن از آن جهت كه مؤمن است از ناحیه ایمان، عزت و آبرو یافته است و اگر آبروی مؤمن برود در حقیقت آبروی ایمان رفته است.
ب: مؤمنان در برخورد با نظام ستم و كفر، نفوذ ناپذیرند و با جلال و شكوه با آن برخورد می كنند و كاری كه شائبه ی سازش و تسلیم و ذلت داشته باشد از خود بروز نمی دهند، چنانكه خداوند در وصف رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یاران آن حضرت فرمود: "محمد رسول الله و الذین معه أشداء علی الكفار رحماء بینهم". این بخش از آیات، حُكم برخی از قوانین بین الملل اسلامی را نیز مشخص می سازد كه مسلمانان باید به گونه ای روابط بین المللی خود را تنظیم كنند كه عزتشان حفظ شود. به عنوان نمونه، نباید كسی را كه ضعیف النفس و ذلت پذیر است به عنوان نماینده حكومت اسلامی به كشور كفر فرستاد یا او را مهماندار سران كفر كرد. باید توجه داشت كه اسلام گرچه حكم استواری در برابر كفر و كافران را دارد ولی به مراعات ادب در برخورد با هر انسانی نیز سفارش می كند: "إن جالسك یهودی فأحسن مجالسته".
1- تهذیب، ره آورد مشترك انبیا: ابوذر از رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال كرد: آیا مطلبی در قرآن یافت می شود كه در كتابهای انبیای گذشته هم آمده باشد؟ آن حضرت فرمود: آری و آن عبارت است از اهمیت و فضیلت خودسازی و تهذیب و تزكیه روح كه از بهترین و برجسته ترین مسایل انسانی است: "قد أفلح من تزكی * وذكر اسم ربه فصلی * بل تؤثرون الحیوة الدنیا * والاخرة خیر و أبقی * إن هذا لفی الصحف الأُولی * صحف إبراهیم وموسی" سوره ی اعلی، آیات 14 ـ 19. خداوند سبحان، تزكیه ی روح و یاد حق و نماز را زمینه فلاح و رستگاری می داند. كسی كه زمین را كند و كاو و آبیاری می كند تا بذر را شكوفا ساخته، آن را از پوسیدگی رهایی بخشد، به "فلّاح" موسوم است و بر این اساس مفلح كسی است كه بذر توحید و فطرت را در مزرعه ی دل شكوفا كرده، آن را به ثمر می رساند. آیات مزبور، مانع فلاح و تهذیب نفس را سرگرمی به دنیا می داند. از این جا معلوم می شود كه تهذیب نفس و یاد حق و نماز گرچه در دنیا سودمند است ولی آثار مهم آن مربوط به آخرت است. مطالب یاد شده یقیناً در صحایف پیامبرانی هم كه بین ابراهیم و موسی و بعد از موسی و قبل از رسول اكرم(علیهم السلام) آمده اند موجود بوده است، چنانكه درباره ی انجیل آمده است: "مصدقاً لما بین یدیه" سوره ی مائده، آیه ی 46. یعنی عیسی آنچه را كه در تورات آمده تصدیق كرده است، كه یكی از مطالبی كه در تورات است اهمیت خودسازی و تهذیب روح می باشد، گذشته از آن كه بسیاری از برنامه های عیسوی درباره ی تزكیه نفس است.
2- تفاوت فروتنی با ذلت پذیری: سپس رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر می فرماید: "لاتخف فی الله"؛ در راه خدا و احیای آثار الهی از هیچ چیز مترس. این وصیت پیامبر، از قسمت پایانی این آیه ی شریفه استفاده شده است: "یا أیها الذین امنوا من یرتدّ منكم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه أذلّة علی المؤمنین أعزة علی الكافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم" سوره ی مائده، آیه ی 54. مؤمنان راستین كه محبوب خدایند و محبّ او و فروتنند و ذلت ناپذیر، از ملامت هیچ سرزنش كننده ای هراسناك نیستند، زیرا آنها همان طور كه در رجاء موحدند، در خوف نیز موحدند: "یرجون رحمته ویخافون عذابه" سوره ی اسراء، آیه 57، و سرّ توحیدِ خوف و رجای آنها همان عقل عملی است كه ناشی از توحید در بینش اعتقادیشان است، از این رو جز از خدا نمی هراسند و جز به او امیدوار نیستند. آیه ی شریفه ی مزبور، برخی اوصاف مؤمنان راستین را بیان می كند كه تبیین آنها به محل مناسب خود موكول است، لیكن در این جا به دو نكته اشاره می شود:
الف: دستور به تواضع و فروتنی در برابر مسلمانان، به معنای ذلت و فرومایگی و احساس حقارت در مقابل آنان نیست، زیرا این عمل همان گونه كه در مقابل كافران مذموم و ممنوع است در برابر مسلمانان نیز ناپسند است. اسلام هرگز به كسی اجازه نمی دهد خود را در حضور مسلمان دیگر ذلیل كند بلكه سرفرازی در اسلام، اصلی است كه مسلمان باید همواره آن را حفظ كند. انسان همان گونه كه مالك ناموس خود نیست، زیرا ناموس هر كسی حق الله است نه حق شخصی او، و باید از آن دفاع كند همچنین حفظ آبرو از حقوق الله است و جزو حق شخصی كسی نیست كه بتوان مانند مال آن را به دیگری بخشید و یا در صورت تجاوز، رضایت داد. در این باره امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خداوند سبحان كارهای مؤمن را به خودش واگذار كرده است مگر این كه خود را به ذلّت افكنده، آبروی خود را از دست دهد سوره ی فتح، آیه ی 29؛ زیرا مؤمن از آن جهت كه مؤمن است از ناحیه ایمان، عزت و آبرو یافته است و اگر آبروی مؤمن برود در حقیقت آبروی ایمان رفته است.
ب: مؤمنان در برخورد با نظام ستم و كفر، نفوذ ناپذیرند و با جلال و شكوه با آن برخورد می كنند و كاری كه شائبه ی سازش و تسلیم و ذلت داشته باشد از خود بروز نمی دهند، چنانكه خداوند در وصف رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یاران آن حضرت فرمود: "محمد رسول الله و الذین معه أشداء علی الكفار رحماء بینهم". این بخش از آیات، حُكم برخی از قوانین بین الملل اسلامی را نیز مشخص می سازد كه مسلمانان باید به گونه ای روابط بین المللی خود را تنظیم كنند كه عزتشان حفظ شود. به عنوان نمونه، نباید كسی را كه ضعیف النفس و ذلت پذیر است به عنوان نماینده حكومت اسلامی به كشور كفر فرستاد یا او را مهماندار سران كفر كرد. باید توجه داشت كه اسلام گرچه حكم استواری در برابر كفر و كافران را دارد ولی به مراعات ادب در برخورد با هر انسانی نیز سفارش می كند: "إن جالسك یهودی فأحسن مجالسته".