سلام عزیزم.واقعا.مثلا ترم پیش یکی مانتوش قرمز جیغ جیغ بود کسیم بش چیزی نگفت.اونوخ مانتوی من که مشکی بود الکی گیر دادن.من که دیگه بیخیال شد
کلا گیرن ...هرموقع گیر دادن ببخشیدا..خرشون کن رد شو محل نده حرصم نخور جونم
سلام عزیزم.واقعا.مثلا ترم پیش یکی مانتوش قرمز جیغ جیغ بود کسیم بش چیزی نگفت.اونوخ مانتوی من که مشکی بود الکی گیر دادن.من که دیگه بیخیال شد
دوستان و عزیزان 4 شنبه توی محل مذکور منتظریم بعدش حالا هرجا که شد میریم
به به ميبينم كه دوباره اينجا بحث بحث شيرينيه ولي اين دفه جديه انگاري
محل مذكور كجاس ؟
حمیدخان کجاداری فرارمیکنی!! فکرکردی مامنصرف میشیم؟!!!!!
سلام عزیزم.واقعا.مثلا ترم پیش یکی مانتوش قرمز جیغ جیغ بود کسیم بش چیزی نگفت.اونوخ مانتوی من که مشکی بود الکی گیر دادن.من که دیگه بیخیال شد
اره الناز جون،بغضیاشونو راحت میشه پیچوند ولی یکیشون ظهر میاد که خیلی گیره.حمید خان میگم که اینا ادم شناسن میدونن به کی گیر بدن صداش در نمیاد
به به ميبينم كه دوباره اينجا بحث بحث شيرينيه ولي اين دفه جديه انگاري
محل مذكور كجاس ؟
محل مذکور طی گفتمانی که شده بود و مخالفان زیادی داشت از بوستان دانشگاه به ایستگاه اتوبوس جلوی دانشگاهبه به ...مبارکههههههههههههه ب هسلامتی .... بعد برا این فقط یه شیرینی میخوای بدی ؟؟؟ من شام میخوام ...نه ناهار میخوام ..جفتشو میخوام با همون دسر خاویار
اد هم باید میزاشتی 4 شنبه ؟:دی
شما اول خاویارو بده ، ازکجا میدونی فقط شیرینیه ؟؟؟
گویا :دی ... نمیدونم نگفته که هنوز
نگفتم ؟؟؟؟؟؟
الان دیگه چندوقته که گفتم تغییرش ممیدیمما دوست داشتیم همه بچه ها باشن اینجوری که حال نمیده اخه
علی میخوای برنامه رو تغییر بدیم ؟؟ یه روزی که دوستان باشن
مرسی مرسی ممنون بابت تبریک انشاالله برای شما و امداد غیبی یا هرکس دیگه ایبه به. به سلامتی. هم به فاطمه جون و هم به علی جون تبریک میگم. مبارک باشه.خوشبخت بشین.اره مریمی.محل مذکور جلو در حراسته خواهرانه
با اون سایزبندی ککه تو میگی اگه خودمونو نخوره کلیهمرسی علی جان.امداد که تموم شیرینیارو جارو میکنه!بخواد مث تو شیرینی بده ما باید فخط تماشاچی باشیم
اگه میگی از من بلندتره که دیگه باید بهش گفت درازبنده خدا به ادم خوارم تبدیل شد.اینجوری نگو.گناه داره.پسره خوبیه.همه از خداشونه مث اون قد بلند باشن
هی گفتین شیرینی شیرینی بیا حالا ما هم که خواستیم یه ناهار بدیم به عنوان شیرینی همه گفتن میان و نیومدن
عب نداره از دستتون رفت و اگرنه من و فاطمه برنامه چیده بودیم حسابی
فقط آتیشپاره اومد که اونم دید تنهاست بنده خدا روش نشد بمونه
من رو حرفم موندم شما نموندین پس دیگه نگین که شیرینی ندادیا !!!
مگه مدرسه ست که بری بیرون نذارن باز بیای تو؟؟؟شاکی نشوووو .میخواستم بیام ولی اگه میومدم بیرون یونی دیگه حراست نمیذاشت بیام....ببخشید......
واسه چی خجالت ؟؟ خو قرار بود شیرینی بدم گفتم ناهار میدمخواهش.دست تو مرسیایشالا دفعه بعد که بقیه بیان شیرینی میخوریم.نوش جونتون.خداییش دیدم داری ناهار میدی با اون همه اصرارکه بیام خودم خجالت کشیدم.فاطمه خیلی مهربونه.خوشبخت بشین
عجب درازیه دیگه اونامداد از تو بلندترکه هس .خودمم بش گفتم عجیب درازه
گونده ست ؟؟؟ جای همه گوزینه میده ؟؟؟؟؟؟باشه بوگاتی جان.درست نبود مزاحم شم.گنده ایه واسه خودش.مرسی فاطمه جون.منم خوشحال شدم دوست جدید پیدا کردم)
نه اخه اومدنی گیر بودن منم ترسیدم....خوشبخت بشین ایشالاداداشی وابجی فاطمه[/QUOTE]مگه مدرسه ست که بری بیرون نذارن باز بیای تو؟؟؟