نوای فراموش شده چنگ ایرانی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ميراثخبر ــ گروه هنر ــ دير زماني است كه ديگر نواي چنگ به گوش ايرانيان نميرسد زيرا كه از نزديك به سيصد سال پيش، اين ساز خوش آوا از ميان چنگهنرمندان موسيقي به سبب بي مهري ها آشوب هاي سياسي و اجتماعي به زميننهاده شده و گرد فراموشي بر آن نشسته است و طي دو سه قرن به كلي نابود شدهاست، و اگر نمونه هايي از اين ساز گرانقدر و پر سابقه در گوشه هايي از اينخاك پهناور ماند ابزاري بود كه لوريان و كولي هاي آواره يا درمان كنندگانبا موسيقي محلي (موزيكوتراپ) گاهي به علتي به دست مي گرفتند، و اين ساز كهروزي امير نصر ساماني را به جوشش و غيرت واداشت و مولوي را به خود نزديككرد و رودكي و فرخي با ياري گرفتن از آن به شعر خود زيبايي بيشتر مي دادنداز ميان رفت و آنچه ماند در ايران به صورت نقش خاطره شد و در تاريخ آمد.ولي در غرب پيشرفته شد، تكامل يافت و به صورت «هارپ» جايي در اركستر وكنسرواتوار پيدا كرد. به گونه اي كه اكنون نيز جزيي جدايي ناپذير ازموسيقي كلاسيك غرب به شمار مي آيد، در حالي كه روزگاري پيش از آن ايرانياناولين كساني بودند كه در چنگ اوليه تغيير و تحول ايجاد كردند و در دو نوعبه بازار هنر موسيقي عرضه داشتند.

چنگ در تاريخ مذاهب
دراساطير يونان آمده است كه آئولوس خداي بادها در يونان قديم چنگ را بامهارت تمام مي نواخته و به گونه اي گام ها را به نحوي اعجاب آور با يكديگردر مي آميخته كه به صورت يك نواي اصلي و يك ملودي زيبا به گوش مي رسيدهاست، خداي ديگري به نام آپولون نيز با مهارتي عجيب چنگ نوازي مي كرده بهگونه اي كه با خدايي به نام مارسياس كه نوازنده ني بوده به مسابقه اي عجيبدست مي زند، پس از برنده شدن و كشتن مارسياس به سبب آن كه خود آپولون خدايشبانان نيز بوده ني را آلت موسيقي خاص چوپاني قرار مي دهد.
در مذهب يهود موسي (ع) از يوبال به نام پدر ايراني نوازندگان چنگ ياد ميكند و در تورات كتاب، دانيال باب سوم، آيه پنجم مي گويد: چون آواز كرنا،سرنا، شيپور، چنگ، سنتور، قانون و آلات ديگر موسيقي را بشنويد به خاكبيفتيد و به تمثالي كه بخت النصر نصب كرده است، كرنش كنيد.
از يادگارهاي به دست آمده از دوره قدرت عيلامي ها بر مي آيد كه چنگ درمراسم مذهبي آن عصر نقش مهمي داشته است. چنان كه در نقش حجاري كول فرعوندر مال امير ايذه كه مربوط به دوره پادشاهي حاني است در مراسم آييني برايقرباني كردن، سه نوازنده چنگ به همراه نوازنده دف ديده مي شوند.
از متون نگاشته شده در زمان رونق مذهب زرتشت در ايران هم معلوم مي شود كهچنگ سازي بوده كه در آيين هاي نيايشي نقش مهمي داشته است، چندان كه ازنوايي به نام خروش مغان (بانگ مغانه) در متون ادبي آن عصر نام برده شدهاست كه آن را با چنگ مي نواخته اند و مي خوانده اند. فردوسي در داستاني ازبهرام تعريف مي كند كه: بهرام به سبب صداي خوش چنگي كه از خانه جواهرسازيثروتمند مي شنود به خانه او وارد مي شود، چنگ نواز دختر آن جواهرساز است وشاه كه در لباس ناشناس بوده است از دختر مي خواهد كه باز هم بخواند، و اوخروش مغان مي نوازد. هنري جورج فارمر موسيقي شناس اروپايي معتقد است كهخروش مغان به طور حتم يكي از گام هاي فيثاغورثي بوده كه از يونان به ايرانرسيده است.
كهن ترين سند تاريخي مذهبي كه در مورد ساز چنگ به دست آمده است متعلق بهكشفيات شهر «اور» در سرزمين كلده است، به اين معني كه در داخل آرامگاه يكياز پادشاهان سومري نقش برجسته اي پيدا شده است كه يك نوازنده چنگ و زني رادر حال انجام حركات آييني نشان مي دهد. موسيقي سومري ها بنا بر شواهدموجود شامل نيايش خدايان و فرشتگان محافظ آنان و شكواييه و مرثيه بودهاست، زيرا مردم خدايان يا فرشتگاني را مي پرستيدند كه آنان را در پناه خودمي گرفتند.

چنگ در تاريخ اجتماعي
آنچهمشخص شده است اين است كه چنگ ساز اصلي و ملي مصري ها بوده ولي همان طور كهگفته شد در يونان نيز وجود داشته است، حتي لسبين ترپايندر يوناني كه درسده هفتم پيش از ميلاد مي زيسته است و اشعاري شبيه به سروده هاي هومر داردبه چنگ اوليه كه داراي چهار وتر بوده، سه وتر ديگر افزوده و هفت درجه اصليگام هاي موسيقي را به وجود آورده است.
بر اثر تبادل فرهنگ هاي ايران، يونان و مصر چنگ به ايران نيز آمد و جزوآلات موسيقي ايراني شد. كهن ترين سندي كه از حضور چنگ در ايران حكايت داردهمان نقش كول فرعون در منطقه مال امير ايذه است و پس از آن نقش كاشي هايسنگي كشف شده در ويرانه هاي كاخ شاپور اول در بيشاپور است كه در يكي ازآنها زني رامشگر در حال نواختن چنگ ديده مي شود.
در چند كاسه رنگي ساخت كاشان مربوط به سده هاي 6 و 7 قمري نقش بهرام درپشت شتري در حال تيراندازي نقاشي شده است و چنگ نواز او به نام آزاده(آزادوار) نيز در حال چنگ زدن روي شتر ديده مي شود. و اين خود سندي ديگردر تاييد شعر فردوسي است كه مي گويد بهرام در جواني عادت داشت كه با شتربه شكار برود و در همان حال خواننده اي چنگ نواز نيز پشت سر او چنگ مينواخته است.
در كنده كاري سنگ طاق بستان كه خسرو پرويز را در مرداب ها در حال شكارگراز نشان مي دهد، نقش زنان چنگ نواز ديده مي شود. به اين ترتيب كه در يكقايق همراه خسرو پرويز چهار زن چنگ نواز مشغول نواختن هستند و در قايق خودخسرو پرويز نيز يك زن ايستاده و زني ديگر نشسته چنگ مي نوازد.
از اين نقوش مي توان با نظريه دكتر بيك و سرويليام جونز موافق شد كهمعتقدند كه: «در موسيقي هنري به ويژه شمال هند بخشي وجود دارد به نام تُديراگني كه براي حيوانات وحشي نواخته مي شده است و نه تنها شكارچيان را بهوجد مي آورده بلكه براي جذب و اغواي شكار نيز طرح ريزي شده بوده است، وچون خنياگران ايراني در زمان بهرام از هند آورده شده بودند بي گمان اينشكل موسيقي به همراه چنگ با آنان وارد ايران شده است. و پس از آن ساز چنگبه دربار و محافل عمومي هنري ايران راه پيدا كرده است.
سند ديگري در موزه ايران باستان قرار دارد كه بشقابي است نقره اي از زمانساسانيان و يك نوازنده چنگ و يك نوازنده ني را در برابر پادشاهي كه بر تختنشسته است نشان مي دهد. اين بشقاب در سال 1324 خريداري شده است.
كريستين سن در كتابش به نام ايران در زمان ساسانيان بر اين باور است كه درآن عصر چنگ از سازهاي درجه اول موسيقي بوده است و گريگور ماژيستروس درمطلبي درباره درختان مي گويد: «من درخت رستم را ذكر مي كنم كه پيوسته ازآن شاخه ها مي بريدند و از آن شاخه ها چنگ مي ساختند و آنها را به دستجوانان مي سپردند و آنان بدون هر گونه زحمتي نواختن آن را مي آموختند.
همان گونه كه فردوسي در اثر ماندگار خود در ضمن تاريخ ساسانيان ذكر ميكند، بهرام هر روز چنگ نوازان را در كاخ گرد هم مي آورده و از آنان آوازطلب مي كرده است. فردوسي همچنين مي گويد زمان تولد رستم پدربزرگش سام باهمراهانش به نواي چنگ با سرور فراوان آوازي شاد را به صورت بديهه سر ميدهند.

چنگ در ميان اعراب و ايرانيان قبل و بعد از اسلام
نخستينكسي كه در ميان اعراب جاهليت به دانستن موسيقي معروف گشته و اعراب را بهآوازها و الحان سازهايي چون چنگ، ني و تنبور آشنا كرد اعشي ميمون ابن قيسبود، كه در سال هشتم هجري فوت كرده است. وي اهل يمامه بوده و تمام شبهجزيره عربستان را چنگ به دست سياحت كرده بود. او كه با دربار ملوك حيره وايران ارتباط نزديك پيدا كرده بود در زمان انوشيروان به مداين سفر كرد وآلات موسيقي و نوع موسيقي را از ايران اقتباس كرد. پروفسور نيكلسون ميگويد: «قيس در اين سفرها همه جا اشعار عالي و درخشاني مي سروده و ميخوانده است، به نحوي كه در معلقات براي خود جايي يافته است. اين شاعر وموسيقيدان عرب را صناجة العرب يعني چنگ نواز عرب ناميده اند. نام ديگر اواندازه گير شعر عرب بوده است.»
اَبوالخطاب مسلم ابن مُحْرَزْ معروف به ابن محرز يكي از آزادگان قوم بنيمخزوم كه فرزند مردي ايراني و از پرده داران كعبه بوده است از معروف ترينچنگ نوازان عرب پس از اسلام است. وي تحصيلات اوليه را نزد ابن مسجح انجامداد و مدتي نيز از عزةالميلا خواننده عرب فنون مربوط به همراهي را آموخت وچون جذامي بود نمي توانسته در دربار يا مجامع عمومي ظاهر شود و هنرنماييكند و زندگي را به سرگرداني در راه ها و شهرها مي گذراند. او بهترينآوازخوان و چنگ نواز عرب بوده است. صداي محبوب در زمان او آن بوده كه باصداي وي برابري مي كرده است. در كتاب الاغاني نقل شده است كه نغمه هاي ابنمحرز چنين مي نمود كه نواي آواز او از بن قلب انسان بيرون مي زند به گونهاي كه ورد زبان همگان مي شد. با چنين تعريفي از ابن محرز بيگمان مولويداستان پير چنگي خود را از او و زندگيش اقتباس كرده است.
به اين مساله نيز بايد اشاره كرد كه خلفاي اموي راه را براي ورودموسيقيدانان و رامشگران ايران و روم به حوزه خلافت مسلمانان باز كردند وسازهايي چون چنگ و تنبور بين مسلمانات عرب رواج يافت.
از معروف ترين چنگ نوازان عصر پيش از اسلام در ايران ابتدا به نام آزادوارچنگي كه از او با نام آزاده نيز ياد شده است بر مي خوريم كه معروف ترين زننوازنده چنگ در عهد بهرام گور بوده است و منوچهري قدرت او را در موسيقيچنين بيان كرده كه:
دستان هاي چنگش سبزه بهار باشد نوروز كيقبادي آزادوار باشد
نكيسا موسيقيدان به نام عهد پادشاهي خسروپرويز است كه چنگ را با مهارت تمام مي نواخته و نظامي از او بدين گونه ياد مي كند كه:


نكيسا نام مردي بود چنگي نديمي خاص، اميري سخت سنگي
كزو خوشگوي تر در لحن و آواز نديد اين چنگ پُشت ارغنون ساز

رامتين،چنگ نواز مشهور ديگري است كه در عهد خسروپرويز مي زيسته و از او با نامهاي رامين، رام و رامي هم ياد كرده اند. حمدالله مستوفي رامتين را مخترعنوعي چنگ مي داند و با شواهدي كه از تاريخ داريم مي توان گفت كه رامتين درساختمان چنگ متداول روزگار خود تصرفاتي كرده و بر تعداد تارهايش افزوده وجنس تارها را تغيير داده و در صندوق صداي آن نيز تغييراتي پديد آورده وچنگي ساخته است كه دقيق تر و كامل تر از چنگ هاي آن دوره بوده است. دركتاب پهلوي خسرو و ريدك (غلام خسرو) از چنگي انولي يا اندرواي نام بردهشده است.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
دانشجوي كامپيوتر با نوای موسیقی سراسر ایران آشنا شوید موسیقی ایران 2

Similar threads

بالا