پيچيدگي تحولات و متغيرهاي انساني و غيرمنتظره بودن عوامل محيطي واقتصاد جهاني تاثيرگذار بر فعاليتهاي كشاورزي از يكسو، و اهميت راهبردي امنيت غذاييو مقابله با فقر از سوي ديگر«توسعه كشاورزي» را با چالشهاي عميق و گستردهاي روبهروكرده است. روند فزاينده جهانيشدن تجارت محصولات كشاورزي و رقابت گسترده در اينزمينه كه چارچوب معادلات بازار را دگرگون ساخته است، تمامي اجزاي «صنعت كشاورزي» را دستخوش تحولات اساسي و ساختاري خواهد كرد. تاثير عوامل زيستمحيطي و تغييراتآب و هوايي نيز كه تحولات اساسي را در كشاورزي ايجاد كردهاند، در آينده نزديك به طورحتمي بيشترين تأثير مخرب خود را بر فعاليتهاي كشاورزي خواهد گذاشت. با عنايت بهدو مؤلفه فوقالذكر، در دهه آينده سياستگذاران و پژوهشگران عرصه كشاورزي، به رغمعدم آمادگي، با چالشهاي فزاينده و غيرقابل پيشبيني روبهرو خواهند بود.
افزايش توان و آمادگي سياستگذاران، پژوهشگران و دستاندركاران بخش كشاورزي براي درك پيچيدگيهاي فزاينده و ارائه راهحلهاي راهبردي نيازمند شناختي «عالمانه» و«بههنگام» از رويدادهاي جهاني و ديدگاههاي نظري ديگر صاحبنظران است. همچنانكهسرعت چشمگير روند جهانيشدن، در عرصه بازار يك چالش جدي براي بهرهبرداران بخش كشاورزي است. جهانيشدن در عرصه اطلاعات و اطلاعرساني نيز يك فرصت طلايي برايپژوهشگران وسياستگذاران بهمنظور كسب آمادگي وپاسخگويي به چالشهاي فوقالذكرفراهم نمودهاست.
اطلاعات در عرصه كشاورزي و توسعه روستايي نه تنها به عنوان يكي از اصليتريننهادهها و سرمايهها تلقي ميگردد، بلكه كاراترين «عامل ارتقاي بازده» و اثربخشي ديگر منابعتوليد و توسعه به شمار ميآيد. فنآوري اطلاعات به عنوان بسترساز اطلاعرساني شايد بزرگترين فرصت براي پژوهشگران و سياستگذاران بخش كشاورزي محسوب شود.بهرهبرداري از اين «فرصت» كه نيازمند ابزار، دانش و مهارت است، در شرايط كنوني كشور ما يكي از اساسيترين ضرورتهاست.
هدف اصلي از اين مقاله بررسي و ارزيابي تواناييها و آمادگيهاي ايران در حركت بهسوي جامعه اطلاعاتي در بخش كشاورزي و توسعه روستايي است. اين مقاله طرح استقرارشبكه نظام دانش و اطلاعات كشاورزي موسوم به پنداكپ را تشريح ميكند كه بمنظوربهرهگيري از فنآوري اطلاعات (سختافزاري و نرمافزاري) در فرآيند توسعه كشاورزي وروستايي از سوي نويسنده ارائه گرديده و در حال اجراست. محورهايي كه در اين مقاله دنبالخواهند شد به اين شرح هستند:
- اهميت فنآوري اطلاعات) (Information Thechnology در تحول نظام دانش كشاورزي Agricultural Knowledge and Information System – AKIS))
- نقش فنآوري اطلاعات در تسريع فرآيند توسعه كشاورزي شامل:
الف. نقش فنآوري اطلاعات در افزايش بازده زيستي توليد;
ب. نقش فنآوري اطلاعات در افزايش بازده اقتصادي توليد.
- ملاحظهها و محدوديتهاي كاربرد فنآوري اطلاعات در توسعه كشاورزي وروستايي
- ارائه چارچوب و فرايند اجرايي طرح استقرار شبكه نظام دانش و اطلاعات كشاورزي(نداك) بمنظور بهرهگيري از فنآوري اطلاعات.
واژههاي كليدي: 1. فنآوري اطلاعات و ارتباطات; و 2. نظام دانش واطلاعات كشاورزي
مقدمه
فنآوريهاي ارتباطات و اطلاعات (information communication technologies)از جديدترين دستاوردهاي علمي بشرياند كه بهنظر ميرسد تواناييها و قابليتهاي بسياري را به جامعه انساني عرضه نمودهاند و انتظارميرود بتوانند در رفع مشكلات موجود جامعه بشري مفيد و موثر باشند. بسياري در سراسرجهان بر اين عقيدهاند كه تسريع و تعديل در فرآيند تبادل دانش و اطلاعات از طريقفنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي نقش بسيار كليدي در دستيابي به توسعه منابع انساني و توسعه پايدار ايفا خواهند نمود و جامعه مبتني بر دانش و اطلاعات، به عنوان الگوي توسعه پايدار شناخته ميشود.( P.V. Unnikrishnan& E.M. Sreedharan, 2001, Information CommunicationTechnologies)
در آستانه هزاره سوم، هنوز توسعه پايدار، امنيت غذايي و مسائل وابسته به آن مهمترينچالشهاي جهاني محسوب ميشوند كه پاسخي اميدواركننده به آنها داده نشده است ونوآوريهاي فنشناختي در عرصه اطلاعات ميبايست بهكار گرفته شوند تا بتوانند در اينعرصهها نيز اثربخشي و كارايي مطلوب داشته باشند.
در اين مقاله ضمن بررسي مختصر مهمترين چالشها و مسائل جهاني و ملي توسعهكشاورزي و روستايي، سعي شده است تا جايگاه مديريت دانش و اطلاعات بهعنوان يكفرصت در مواجهه با اين مسائل تبيين شود. همچنين قابليتهايي كه فنآوريهاي اطلاعاتي وارتباطي ميتوانند به برنامههاي توسعه كشاورزي و روستايي ببخشند و راهحلهاي موجودبراي افزايش كارايي بخش كشاورزي و نحوه كاربرد اين فنآوريها نيز مورد بحث قرارگرفتهاند. در اين زمينه، ضمن ارائه برخي تجربههاي عملي كشورهاي در حال توسعه در موردكاربرد فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي، چهارچوبهاي مفهومي و ساختاري طرح شبكهنظام دانش و اطلاعات كشاورزي (نداك) كه جهت اجرا در قالب طرح تكفا توسط نگارنده درسطح وزارت جهاد كشاورزي ارائه شده و در مراحل مقدماتي اجراست، نيز آورده شدهاست.
در پايان نيز برخي ملاحظهها و ضرورتهاي قابل توجه در زمينه كاربري فنآوريهاياطلاعاتي در توسعه كشاورزي و روستايي مطرح گرديدهاند.
چالشهاي بخش كشاورزي در آستانه هزاره سوم
توسعه كشاورزي از مهمترين اولويتها در برنامههاي توسعه ملي كشورهاي در حال توسعه محسوب ميشود. علي رغم چندين دهه فعاليتهاي گوناگون در اين زمينه، اختلاف بينكشورهاي در حال توسعه و توسعهنيافته به جز موارد معدود، بيشتر شده است. از سوي ديگر،حتي در درون كشورهاي توسعهيافته نيز ناهمگني در زمينه رفاه و درآمد و ابعاد گوناگونپيشرفت وجود دارد و حاشيهنشيني يك معضل اساسي محسوب ميشود. اعمال سياستهايمبتني بر رشد اقتصادي، نوسازي صنعتي، انتقال فنآوري، تاكيد بر افزايش توليد و صادراتمنجر به پيامدهاي منفي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي و بهطوركلي ناپايداري بخشكشاورزي در بسياري از كشورها گرديدهاند. رشد فزاينده واردات موادغذايي در اغلب كشورهاي جهان سوم ابعادي نگرانكننده پيدا كرده است. با مطالعه اين شرايط عمدهترين چالشهايي را مطرح ميسازيم كه بخش كشاورزي را در حال حاضر و در آينده تحت تاثير قرار ميدهند:
1. جهانيشدن اقتصاد و نظامهاي توليد
جهانيشدن و گستردگي وابستگيهاي اقتصادي در سراسر جهان باعث شده است كهتصميمگيري فعاليتهاي زراعي نه تنها در سطح ملي، بلكه حتي در سطح يك مزرعه نيز متاثراز تحولات و تغييرات اقتصاد جهاني و روندهاي آن باشد. اين مسئله فشار زيادي به مجموعهبخش كشاورزي (اعم از سياستگذاران، محققان، كاركنان ترويج و توسعه و بهرهبرداران )وارد ميكند و حجم قابل توجهي از منابع موجود را به خود اختصاص ميدهد. علاوه براقتصاد، نظامهاي توليد نيز به مقدار زيادي متاثر از پديده جهانيشدن هستند. الگوها، روشهاو استانداردهاي كيفي و كمي، همگي در معيار وسيعي مورد سنجش قرار ميگيرند و تقاضا و كشش بازار براساس آنها تعيين ميشود و توليدكنندگان نيز ميبايست به نحوي در اينچهارچوبهاي پويا فعاليت نمايند. با توجه به روند متغير اين الگوها، نظامهاي توليديكشاورزي لزوما ميبايست انعطافپذيري زيادي جهت تطبيق و پذيرش آنها داشته باشند. ازسوي ديگر، پديده جهانيشدن فرصتهايي را نيز در اختيار بخش كشاورزي قرار ميدهد كهدريافت و استفاده از آنها جهت پايداري در رقابتهاي حال و آينده ضرورياند.
افزايش توان و آمادگي سياستگذاران، پژوهشگران و دستاندركاران بخش كشاورزي براي درك پيچيدگيهاي فزاينده و ارائه راهحلهاي راهبردي نيازمند شناختي «عالمانه» و«بههنگام» از رويدادهاي جهاني و ديدگاههاي نظري ديگر صاحبنظران است. همچنانكهسرعت چشمگير روند جهانيشدن، در عرصه بازار يك چالش جدي براي بهرهبرداران بخش كشاورزي است. جهانيشدن در عرصه اطلاعات و اطلاعرساني نيز يك فرصت طلايي برايپژوهشگران وسياستگذاران بهمنظور كسب آمادگي وپاسخگويي به چالشهاي فوقالذكرفراهم نمودهاست.
اطلاعات در عرصه كشاورزي و توسعه روستايي نه تنها به عنوان يكي از اصليتريننهادهها و سرمايهها تلقي ميگردد، بلكه كاراترين «عامل ارتقاي بازده» و اثربخشي ديگر منابعتوليد و توسعه به شمار ميآيد. فنآوري اطلاعات به عنوان بسترساز اطلاعرساني شايد بزرگترين فرصت براي پژوهشگران و سياستگذاران بخش كشاورزي محسوب شود.بهرهبرداري از اين «فرصت» كه نيازمند ابزار، دانش و مهارت است، در شرايط كنوني كشور ما يكي از اساسيترين ضرورتهاست.
هدف اصلي از اين مقاله بررسي و ارزيابي تواناييها و آمادگيهاي ايران در حركت بهسوي جامعه اطلاعاتي در بخش كشاورزي و توسعه روستايي است. اين مقاله طرح استقرارشبكه نظام دانش و اطلاعات كشاورزي موسوم به پنداكپ را تشريح ميكند كه بمنظوربهرهگيري از فنآوري اطلاعات (سختافزاري و نرمافزاري) در فرآيند توسعه كشاورزي وروستايي از سوي نويسنده ارائه گرديده و در حال اجراست. محورهايي كه در اين مقاله دنبالخواهند شد به اين شرح هستند:
- اهميت فنآوري اطلاعات) (Information Thechnology در تحول نظام دانش كشاورزي Agricultural Knowledge and Information System – AKIS))
- نقش فنآوري اطلاعات در تسريع فرآيند توسعه كشاورزي شامل:
الف. نقش فنآوري اطلاعات در افزايش بازده زيستي توليد;
ب. نقش فنآوري اطلاعات در افزايش بازده اقتصادي توليد.
- ملاحظهها و محدوديتهاي كاربرد فنآوري اطلاعات در توسعه كشاورزي وروستايي
- ارائه چارچوب و فرايند اجرايي طرح استقرار شبكه نظام دانش و اطلاعات كشاورزي(نداك) بمنظور بهرهگيري از فنآوري اطلاعات.
واژههاي كليدي: 1. فنآوري اطلاعات و ارتباطات; و 2. نظام دانش واطلاعات كشاورزي
مقدمه
فنآوريهاي ارتباطات و اطلاعات (information communication technologies)از جديدترين دستاوردهاي علمي بشرياند كه بهنظر ميرسد تواناييها و قابليتهاي بسياري را به جامعه انساني عرضه نمودهاند و انتظارميرود بتوانند در رفع مشكلات موجود جامعه بشري مفيد و موثر باشند. بسياري در سراسرجهان بر اين عقيدهاند كه تسريع و تعديل در فرآيند تبادل دانش و اطلاعات از طريقفنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي نقش بسيار كليدي در دستيابي به توسعه منابع انساني و توسعه پايدار ايفا خواهند نمود و جامعه مبتني بر دانش و اطلاعات، به عنوان الگوي توسعه پايدار شناخته ميشود.( P.V. Unnikrishnan& E.M. Sreedharan, 2001, Information CommunicationTechnologies)
در آستانه هزاره سوم، هنوز توسعه پايدار، امنيت غذايي و مسائل وابسته به آن مهمترينچالشهاي جهاني محسوب ميشوند كه پاسخي اميدواركننده به آنها داده نشده است ونوآوريهاي فنشناختي در عرصه اطلاعات ميبايست بهكار گرفته شوند تا بتوانند در اينعرصهها نيز اثربخشي و كارايي مطلوب داشته باشند.
در اين مقاله ضمن بررسي مختصر مهمترين چالشها و مسائل جهاني و ملي توسعهكشاورزي و روستايي، سعي شده است تا جايگاه مديريت دانش و اطلاعات بهعنوان يكفرصت در مواجهه با اين مسائل تبيين شود. همچنين قابليتهايي كه فنآوريهاي اطلاعاتي وارتباطي ميتوانند به برنامههاي توسعه كشاورزي و روستايي ببخشند و راهحلهاي موجودبراي افزايش كارايي بخش كشاورزي و نحوه كاربرد اين فنآوريها نيز مورد بحث قرارگرفتهاند. در اين زمينه، ضمن ارائه برخي تجربههاي عملي كشورهاي در حال توسعه در موردكاربرد فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي، چهارچوبهاي مفهومي و ساختاري طرح شبكهنظام دانش و اطلاعات كشاورزي (نداك) كه جهت اجرا در قالب طرح تكفا توسط نگارنده درسطح وزارت جهاد كشاورزي ارائه شده و در مراحل مقدماتي اجراست، نيز آورده شدهاست.
در پايان نيز برخي ملاحظهها و ضرورتهاي قابل توجه در زمينه كاربري فنآوريهاياطلاعاتي در توسعه كشاورزي و روستايي مطرح گرديدهاند.
چالشهاي بخش كشاورزي در آستانه هزاره سوم
توسعه كشاورزي از مهمترين اولويتها در برنامههاي توسعه ملي كشورهاي در حال توسعه محسوب ميشود. علي رغم چندين دهه فعاليتهاي گوناگون در اين زمينه، اختلاف بينكشورهاي در حال توسعه و توسعهنيافته به جز موارد معدود، بيشتر شده است. از سوي ديگر،حتي در درون كشورهاي توسعهيافته نيز ناهمگني در زمينه رفاه و درآمد و ابعاد گوناگونپيشرفت وجود دارد و حاشيهنشيني يك معضل اساسي محسوب ميشود. اعمال سياستهايمبتني بر رشد اقتصادي، نوسازي صنعتي، انتقال فنآوري، تاكيد بر افزايش توليد و صادراتمنجر به پيامدهاي منفي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي و بهطوركلي ناپايداري بخشكشاورزي در بسياري از كشورها گرديدهاند. رشد فزاينده واردات موادغذايي در اغلب كشورهاي جهان سوم ابعادي نگرانكننده پيدا كرده است. با مطالعه اين شرايط عمدهترين چالشهايي را مطرح ميسازيم كه بخش كشاورزي را در حال حاضر و در آينده تحت تاثير قرار ميدهند:
1. جهانيشدن اقتصاد و نظامهاي توليد
جهانيشدن و گستردگي وابستگيهاي اقتصادي در سراسر جهان باعث شده است كهتصميمگيري فعاليتهاي زراعي نه تنها در سطح ملي، بلكه حتي در سطح يك مزرعه نيز متاثراز تحولات و تغييرات اقتصاد جهاني و روندهاي آن باشد. اين مسئله فشار زيادي به مجموعهبخش كشاورزي (اعم از سياستگذاران، محققان، كاركنان ترويج و توسعه و بهرهبرداران )وارد ميكند و حجم قابل توجهي از منابع موجود را به خود اختصاص ميدهد. علاوه براقتصاد، نظامهاي توليد نيز به مقدار زيادي متاثر از پديده جهانيشدن هستند. الگوها، روشهاو استانداردهاي كيفي و كمي، همگي در معيار وسيعي مورد سنجش قرار ميگيرند و تقاضا و كشش بازار براساس آنها تعيين ميشود و توليدكنندگان نيز ميبايست به نحوي در اينچهارچوبهاي پويا فعاليت نمايند. با توجه به روند متغير اين الگوها، نظامهاي توليديكشاورزي لزوما ميبايست انعطافپذيري زيادي جهت تطبيق و پذيرش آنها داشته باشند. ازسوي ديگر، پديده جهانيشدن فرصتهايي را نيز در اختيار بخش كشاورزي قرار ميدهد كهدريافت و استفاده از آنها جهت پايداري در رقابتهاي حال و آينده ضرورياند.