[ نشستی با معماران ] وضعیت معماری امروز ایران و جهان و سمت و سوی كلی آن. "گفتکو باکامران دیبا"

mortezaasti

عضو جدید
article14.jpg



کامران دیبا امسال به عنوان داور جایزه ی معماری «بنیاد آقاخان» انتخاب شده است. دیبا در زمینه های طراحی و نقاشی نیز فعالیت دارد و هم اكنون مشغول طراحی و ساخت سفارت ایران در برلین است. آنچه می خوانید گفت وگویی است اجمالی درباره ی وضعیت معماری امروز ایران و جهان و سمت و سوی كلی آن.

با این حال به نظرشما، چه راهی برای برون رفت از این معماری مغشوش، به ظاهر متكثر و نا پیوسته ی ایران وجود دارد؟ راهی كه صرفاً ناگزیر به بازگشت مستقیم به معماری ماضی ایران نباشد و در عین حال وحدتی به وجود آورد كه جوابگوی سازه های مدرن امروز باشد؟
- این مستلزم یك اندیشه ی انسانی بارز و حاكم است، كه باید از ناحیه ی كلیه ی ارگان ها، وزارتخانه ها و نهادهای عمومی برای احترام گذاشتن به شهروندان و براساس مشاركت آنها به وجود بیاید. این اندیشه از لحاظ معماری و شهرسازی اصلاً وجود ندارد. فضاهای خالی ای هم كه باقی می ماند، در این شتاب معماری سوداگرایانه، به یكسری جاده و پارك اختصاص پیدا می كند، كه اصلاً كفایت ندارد.
درباره ی معماری ما می دانیم كه تقلید و كپی برداری از گذشته، به علت تغییرات مكانی و زمانی دیگر اصلاً میسر نیست، اما از طرفی، افراد متخصص هم به علت فشار و حاكمیت آرمان های غربی هنوز مشكل توانسته اند برای خود و كشور خود زبانی پیدا كنند. زبانی كه منطبق با محیط، اما توأم با كلیه ی پیشرفت های جهانی در زمینه های علمی و تكنولوژیك باشد. ارگان ها و وزارتخانه های ذیربط باید متوجه باشند، كه یك شهر صرفاً با طراحی شهری به وجود نمی آید و در این وادی دست و پازدن بیهوده است. سامان یك شهر حالا نیازمند تخصص های میان رشته ای مانند جامعه شناسی، روانشناسی، فلسفه و … است.

▪ آنچه معماری ما را از معماری مدرن غرب متمایز می كند، جدا از جوهره ی بومی و رویكردهای اقلیمی و تاریخی، همان فرانگری های فكری و فلسفی پنهان در باطن معماری است. به نظر شما چه معیاری برای ورود به این فضاهای اندیشیده شده ی ایرانی و غربی در كل وجود دارد؟
- در گذشته فرهنگ، اندیشه و معنویت ویژه ای در كشور ما وجود داشت. امروزه با هجوم اطلاعات و مسائل جهانی، مشكل می توان شخصیت یكپارچه ای را در انسان یافت. این اتصالی در ذهنیت، كه نوعی التقاط و اغتشاش را در منش و روش به همراه دارد، موجب می شود در ساخت و ساز هم این ناهنجاری و اغتشاش بروز كند. ما تداوم فرهنگی را از دست داده ایم و جامعه ای هستیم كه در آن نه چندان معنویت حاكم است و نه چندان خرد و عقل استدلالی، كه درغرب می بینیم. یعنی كاملاً در میان پرده گیر كرده ایم و جوان ها اغلب نمی دانند كه به كدام بخش از جهان توجه نمایند بویژه اینكه زیرپای خودشان هم بسیار سست شده است!

▪ به نظر می رسد ارزشهای معماری مدرن غرب در گذار به دورانی كه «پست مدرنیسم» می نامیم، دچار دگرگونی هایی شده، كه به قول شما «حاصل تراكم در محتوا و قالب های كاربردی سلسله ارزش های شفاف، انسانی، فلسفی و اجتماعی» است. از طرفی طی ۸۰ سال معماری معاصر ایران، ما نوعی معماری التقاطی را شاهد بوده ایم كه نه ارزش های مسلم خودی را برتابیده و نه ارزشهای تثبیت شده ی معماری مدرن غرب را. آیا می توان به سازه های حاصل از چنین تشتتی عنوان معماری پست مدرن داد؟
- مسائل پست مدرن در معماری بیشتر به ادا و اطوارهایی در رو بنای ساختمان تبدیل شده و امروزه دیگر به عنوان یك شیوه و سبك چندان جایگاهی ندارد. چیزی كه باقی مانده، مفاهیم مدرنیته است كه آرمان هایی چون جامعه مدنی، عدالت زیست فضایی، مساوات و مشاركت مردمی، تساهل و تسامح برای دریافت نظریات دیگری، آزادی بیان برای ابراز وجودی بیدار و بسیاری مسائل ریشه ای و فلسفی انسانی را در معماری به همراه دارد و می تواند به معماری نوین ایران و كشورمان تشكل ببخشد.
معماری مطلوب و شهر مطلوب باید در یك بستر آزاد به وجود بیاید و عوامل تأثیرگذار آن منتج از ارتباط با علوم انسانی و ذهنیت نو و پویایی بشری باشد. دراین ذهنیت، كشور و میراث فرهنگی خودمان همیشه و همواره باید حاضر و بیدار باشد، وگرنه كه همدیگر را كاملاً از دست می دهیم.

▪ چه عواملی در «تحویل گری» معماری از سنتی به سنت دیگر یا از بدعتی به بدعت دیگر مؤثرند وبه یك واحد معماری در مقطعی زمانی، جنبه ی سرنمونی می بخشند؟ در عین حال خواهش می كنم كه خیلی اجمالی به گسست های معماری در چند دهه ی اخیر ایران اشاره بفرمایید!
- من فكر می كنم اگر بخواهیم نوعی معماری به وجود بیاوریم، كه ماندگار و با ارزش باشد، نباید از شكل آغاز كنیم. بلكه باید در آن نطفه های انسانیت، عدالت، برادری و آزادی را بكاریم .معماری ای كه با این بارمایه به وجود می آید، حتماً در طول تاریخ به علت نوبودن در آرمان های جوهری خود، حرف جدیدی خواهد زد و خیلی مهم نیست كه آن را با بتون، فلز یا آجر بسازید. در معماری معاصر خودمان شیوه یا مكتب حاكمی را نمی توان بطور روشن نام برد، ولی آثار منفردی وجود دارند، كه هر كدام بار مثبتی همراه داشته اند. برخی كارهای وارطان، هوشنگ سیحون، شریعت زاده، كامران دیبا، جهانگیر درویش، نادر اردلان، هادی میرمیران و چند نفر دیگر از این جمله اند، ولی در كل موج و نهضت منسجمی وجود نداشته و ندارد.

▪ بدین ترتیب آیا ما می توانیم از همین جا، با موج جدید معماری جهانی همراه بشویم؟ ما كه همواره دربند كمیت بوده ایم تا كیفیت، دربند تقلید بوده ایم تا خلاقیت و به راستی آیا می توان دراین بین میانبری را متصور شد، كه در آینده ای نه چندان دور به مقصدی مشترك با معماری غرب منتهی شود؟
- خوشبختانه امروز در ایران شاید بالای پنجاه هزار دانشجوی معماری و شهرسازی و علوم وابسته به محیط زیست داریم، كه پرسش تمام آنها كه آینده ی كشور را خواهند ساخت، همین است و همه هم به دنبال راه حل هستند. شاید یك سیر زمانی لازم بود تا امروز بدین مرحله برسیم. یعنی ابتدا رسیدن به یك فروبستگی و بعد گره گشایی به طرف نور و بیانی كه نه فقط در سطح ایران، كه در سطح بین الملل بتواند ما را سرافراز بنماید. ما از نظر قدرت فكری، این توانایی را داریم، ولی سیستم های مدیریت ساخت و ساز وكارفرمایی نسبتاً ضعیف مانده و از تكنولوژی های جدید خبری نیست. همچنین كارگرهای ماهر و تكنیسین های خبره ی علم ساخت و ساز و معماری هم نداریم. اغلب روستاییان و امروزه افغانی ها هستند، كه كار ساخت بناها را انجام می دهند، كه در این زمینه هیچ نوع تبحر ویژه ای ندارند. بدین ترتیب هرچقدر هم كه فكر والا باشد، امكان ساخت آن تكنولوژی مطرح است كه فاقد آن هستیم. اینجا مقصودم تكنولوژی های مؤثر جهانی است.

▪ در معماری امروز غرب، درست مانند فیلم های پرفروش هالیوود به نظر می رسد كه موضوع، معنا و یا محتوا دائم تحلیل می رود و تقلیل می یابد و جای آن را فن آوری های تكنولوژیكی و ایدئولوژیكی می گیرند. فكر می كنید این روند تقلیل و تحلیل تا كجا می تواند ادامه داشته باشد و آیا دوباره بازگشت معنا و لزوم می یابدیا نه؟ مقصودم از «معنا» اینجا نوعی حس تعلق و زمین گیری معنوی است؟
- در غرب نوعی فردیت گرایی و تنوع و تكثر بیانی حاكم است. بیان معماری به گونه های بسیار متنوعی به وجود می آید و به نظر می رسد كه دیگر همه چیز مجاز و ممكن است. برای همین هم تحلیل معماری معاصر غرب در این ۲۰ سال اخیر و به خاطرپلورالیسمی كه وجود دارد، كار دشواری است. این آزادی بیان اما، در ضمن غناهای خاص و راههای جدیدی را هم باز می كند، كه آدم های ساده در آن غرق می شوند و آدم های روشن از آن غنای تمدن خویش را به دست می آورند. راه ما در ایران نیز، حالا چه بخواهیم و چه نخواهیم، به پیشرفت های جهانی وابسته است. بستن هر مرزاطلاعاتی، علمی و حقوقی مانند مطبوعات بین الملل، اینترنت، ماهواره ها و دیگر وسایل الكترونیكی، صرفاً یك اشتباه تاریخی بسیار بزرگ به حساب می آید. انسان عاقل و معنوی، مسائل و اطلاعات خود را باید بتواند با عقل، اندیشه و آزادی خود كسب كند. یك چنین انسانی، انسانی وفادار و اصیل برای كشور است. چرا كه معلومات روز جهان را در ذهن خود دارد و به عنوان فرزند این سرزمین حرفی برای گرفتن در پرده ی جهانی شدن دنیا خواهد داشت.
ادامه دارد...
منبع: آژانس خبری تحلیلی آرت نا
 
آخرین ویرایش:
بالا