دوستان عزیزم سلام
به کمک و راهنماییتون خیلی نیاز دارم
دختری هستم 30ساله . از همون روز اول زندگیم با مشکلات بود .پدری که دختر نمی خواست و منم بچه آخر بودم و اضافه که تا به امروز یه خاطره خوب ازش ندارم یا دستی از محبت . با هر مشکلی بود گذشت تا پارسال که مادرم سرطان گرفت . من و پدر و مادرم باهم زندگی میکردیم بقیه خواهر و برادرا ازدواج کرده بودن . یک سال کامل درگیر بودیم با شیمی درمانی و عمل جراحی و شب نخوابیدنهای بیمارستان میشه گفت ما حدود 4 ماه کلا بیمارستان بودیم ولی به سال نکشید مادر پرکشید و رفت و آرامش مام پر کشید و رفت که رفت
مادر خدای خونه ی ما بود و فقط به عشق مادر این زندگی رو تحمل میکردیم و وقتی رفت آرامش هم از خونه ما پر کشید
مشکلات چقد بود شد چند صد برابر
الان من هستم با پدری فوق العاده بد دهن و شکاک ، قدر نشناس و اینکه پولش به جونشه و نمیتونه اصلا پول خرج کنه و همیشه در حال تهمت زدن به منه و هر جا که میگیره خودشو مظلوم نشون میده که انگار بچه هاش قاتل جونشن
خرجی خونه با منه
حتی چون یارانه قطع شده با وجود اینکه چیزی جز یه خونه نداریم ولی از بس دعوا کرد که من ماهیانه پولشو به نام دولت میدم که فقط دعواشو نشنوم
من سی سالمه ظاهر خوبی دارم ، تحصیلات و مسئول واحد یکی از ادارات. کلی خواستگارم دارم ولی نمیدونم انگار طلسم شدم هیچ کدوم سرانجام نمیگیره اصلا خود به خود کنسل میشه ، در حالیکه همه من رو به اسم دختر خوبی میشناسن که همه چی تمومه
یه واحد خونه داشتیم تو ساختمان دو طبقه که بخاطر همسایه بد و معتاد و خونه تیمی مجبور شدیم بفروشیمیش با پس انداز 13 سال کار کردن من ، یه خونه خریدیم که چهار دنگش رو من پول دادم بقیه شم شد پول خونه ای که نصفش به اسم مادر بود وحالا شد ارث بچه هاشو بقیه هم سهم پدر از خونه
که به خاطر پدری که هنوز به سال مامان نکشیده و زن میخاد و اونم یه دختر همسن بچه هاش ، خونه رو به اسم داداش زدیم چون همه خانومایی که قصد ازدواج با اون رو دارن ازش خونه میخان و مام از ترس طمع پدر برا پول من گفتیم که پول ماله داداشه و سند رو به اسم داداشم زدیم . حالا هنوز خونه رو تحویل نگرفتیم پدر میگه باید سند به اسم من باشه و توهم نباید بیای تو خونه چون اگه تو باشی به من زن نمیدن ( اینم تقصیر همون خانومای محترمه که شرطشون خونه و نبود منه )
حالا من نه اینکه تعریف کنم ولی فوق العاده آروم واهل عبادت و بی سر و صدام و سرم تو لاک درد بی مادریمه
حالا موندم چکار کنم
میخوام برم خونه اجاره کنم ولی خیلی دربند احترام گذاشتن برا والدینم موندم چکار کنم خونه اجاره کنم و یا از دو طبقه خونه یکی رو برا خودم بزارم و همه وسایل رو بهش بدم فقط از دست توهیناش خلاص شم
آخه این چه زندگیه که هم براش خونه بگیری ، هم خرجی خونه و قبض آب و برق و...رو بدی ، یارانه شم که باید از جیب بدم ،لباسشم ما تهیه کنیم فقط اون لطف کنه و تو خونه باشه و اسمش پدر
شما زبانم لال جای من بودین چکار میکردین ؟
چون شاید تصمیمم مسیر زندگیمو خیلی عوض کنه
به کمک و راهنماییتون خیلی نیاز دارم
دختری هستم 30ساله . از همون روز اول زندگیم با مشکلات بود .پدری که دختر نمی خواست و منم بچه آخر بودم و اضافه که تا به امروز یه خاطره خوب ازش ندارم یا دستی از محبت . با هر مشکلی بود گذشت تا پارسال که مادرم سرطان گرفت . من و پدر و مادرم باهم زندگی میکردیم بقیه خواهر و برادرا ازدواج کرده بودن . یک سال کامل درگیر بودیم با شیمی درمانی و عمل جراحی و شب نخوابیدنهای بیمارستان میشه گفت ما حدود 4 ماه کلا بیمارستان بودیم ولی به سال نکشید مادر پرکشید و رفت و آرامش مام پر کشید و رفت که رفت
مادر خدای خونه ی ما بود و فقط به عشق مادر این زندگی رو تحمل میکردیم و وقتی رفت آرامش هم از خونه ما پر کشید
مشکلات چقد بود شد چند صد برابر
الان من هستم با پدری فوق العاده بد دهن و شکاک ، قدر نشناس و اینکه پولش به جونشه و نمیتونه اصلا پول خرج کنه و همیشه در حال تهمت زدن به منه و هر جا که میگیره خودشو مظلوم نشون میده که انگار بچه هاش قاتل جونشن
خرجی خونه با منه
حتی چون یارانه قطع شده با وجود اینکه چیزی جز یه خونه نداریم ولی از بس دعوا کرد که من ماهیانه پولشو به نام دولت میدم که فقط دعواشو نشنوم
من سی سالمه ظاهر خوبی دارم ، تحصیلات و مسئول واحد یکی از ادارات. کلی خواستگارم دارم ولی نمیدونم انگار طلسم شدم هیچ کدوم سرانجام نمیگیره اصلا خود به خود کنسل میشه ، در حالیکه همه من رو به اسم دختر خوبی میشناسن که همه چی تمومه
یه واحد خونه داشتیم تو ساختمان دو طبقه که بخاطر همسایه بد و معتاد و خونه تیمی مجبور شدیم بفروشیمیش با پس انداز 13 سال کار کردن من ، یه خونه خریدیم که چهار دنگش رو من پول دادم بقیه شم شد پول خونه ای که نصفش به اسم مادر بود وحالا شد ارث بچه هاشو بقیه هم سهم پدر از خونه
که به خاطر پدری که هنوز به سال مامان نکشیده و زن میخاد و اونم یه دختر همسن بچه هاش ، خونه رو به اسم داداش زدیم چون همه خانومایی که قصد ازدواج با اون رو دارن ازش خونه میخان و مام از ترس طمع پدر برا پول من گفتیم که پول ماله داداشه و سند رو به اسم داداشم زدیم . حالا هنوز خونه رو تحویل نگرفتیم پدر میگه باید سند به اسم من باشه و توهم نباید بیای تو خونه چون اگه تو باشی به من زن نمیدن ( اینم تقصیر همون خانومای محترمه که شرطشون خونه و نبود منه )
حالا من نه اینکه تعریف کنم ولی فوق العاده آروم واهل عبادت و بی سر و صدام و سرم تو لاک درد بی مادریمه
حالا موندم چکار کنم
میخوام برم خونه اجاره کنم ولی خیلی دربند احترام گذاشتن برا والدینم موندم چکار کنم خونه اجاره کنم و یا از دو طبقه خونه یکی رو برا خودم بزارم و همه وسایل رو بهش بدم فقط از دست توهیناش خلاص شم
آخه این چه زندگیه که هم براش خونه بگیری ، هم خرجی خونه و قبض آب و برق و...رو بدی ، یارانه شم که باید از جیب بدم ،لباسشم ما تهیه کنیم فقط اون لطف کنه و تو خونه باشه و اسمش پدر
شما زبانم لال جای من بودین چکار میکردین ؟
چون شاید تصمیمم مسیر زندگیمو خیلی عوض کنه