مشاعرۀ سنّتی

godmaycry

عضو جدید
کاربر ممتاز
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ای ادمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در اب دارد می سپارد جان



ننگ بگذار و با حریف بساز

جنگ بگذار جام و ساغر گیر




لطف گل بین و جرم خار مبین

جعد بگشا و مشک و عنبر گیر



شب خوش :gol:
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
روی در روی سیاهی
ایتاده راست،یکه و تنها،تمام شب
در کلامش،نور
بر زبان،اتش
بر لبش فریاد:شمع
شبتون قشنگ
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداخته​ای یعنی چه
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداخته​ای یعنی چه


همه عمر این چنین دم نبدست شاد و خرم

به حق وفای یاری که دلش وفا ندارد




به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی

چه غمست عاشقان را که جهان بقا ندارد
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه عمر این چنین دم نبدست شاد و خرم

به حق وفای یاری که دلش وفا ندارد




به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی

چه غمست عاشقان را که جهان بقا ندارد
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
مخلص و معنی این‌ها گر چه دانی هم نهان کن



اندر الواح ضمیری تا نیاید در کتابت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا