سحریا تو چه میگویی
تو و عطار من که ندانم از کدام قصه داستان باز گویی
ای متالیکت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به تو آری ، به تو یعنی به همان این اِن جی
به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور
سحریا تو چه میگویی
تو و عطار من که ندانم از کدام قصه داستان باز گویی
الا شیمیا من نیز اندیشه ام تو گشتیای متالیکت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به تو آری ، به تو یعنی به همان این اِن جی
به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور
حمید گو شعری ز ذوق خود
تا ز اندک تو جهان شود پر
چه خوش گفت حمیدِ پاک زاد
که احسنت بر آن شعر و گفتار باد
سحرگاهی نسیم از ما گذر کرد
ز عطر نافه ای ما را خبر کرد
دوش در وقت سَحرم ، ساحره ای سِحرم کرد
وز فسون سخنش ، در به در و مستم کرد
گفتم ای فتنه گر حلقه رندان، هشدار!
نوشداروی لب لعل تو هم ، اهل خراباتم کرد
امشب لحظه جداییمونه
خون میاد از تو رودخونه!!
تا اِتی به هردومشت خودنازد
نام قبلی از قلم بیندازد
گمگشته راه مقصود...پیران ره کجایید...تا بیایند کرام الکاتبین ها، سرویس است دهان ها ...!!!!...
اگرآن ترک شیراز ی بدست آرد دل mihuaرا......به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را..........
تهورا ، زاهدان، اشعارتان بیست
دگر نام من setare2013 نیست
گرفتارم، گرفتارم، گرفتار
چو نامم mohammad512 است ازبهر اشعار
سپرشک آید و زن زاید و مهمان برسد............mohammad512از قم برسد و خاله ز کاشان برسد............
mohammad512 جون من اینجا چه جوری اومدی؟با رضایت یا که زوری اومدی؟شوق آن دارم که "setare2013"ذوق شعرش گل کند
بزم اين روم ما راز اشعار خود عطر آگين کند
mohammad512 جون من اینجا چه جوری اومدی؟با رضایت یا که زوری اومدی؟
خنده ها چون دردها را مرهمن
خنده كن setare2013 جونم بر شعر من!
mohammad512 رو ازآجری کج آفریدند....گمانم از سر لج آفریدند....
mohammad 512غم وشادی بده تلفیق بامن........تو خاطر جمع بشو تفریق بامن....عاشق تنها یی و مجنون نام کیستی؟؟؟؟
چون خدا باتو ست (setare2013 ) جان من، توتنها نیستی
mohammad 512غم وشادی بده تلفیق بامن........تو خاطر جمع بشو تفریق بامن....
mhammad512 اگر تعطیل شد روزی دکانی.......دکان هم صاحبش باشد جوانی........با کدامین نام تو شعر سرایم setare2013 بیست؟
معنی این اسم بالابلندت گو تو چیست؟
تا اِتی به هردومشت خودنازد
نام قبلی از قلم بیندازد
توبه کردم که دگر پست ندهم در همه عمررفتم به در میکده نالان
پر بود در اونجا کلی پیران
توبه کردم که دگر پست ندهم در همه عمر
اتی اگر تاپیک زند، پست بدهد من چه کنم!؟
رفتم به در میکده نالان
پر بود در اونجا کلی پیران
پیران همه در میکده و ما
به آتی درود او که شعری سرود
کنم صورت خود به سیلی کبود
توبه کردم که دگر پست ندهم در همه عمر
اتی اگر تاپیک زند، پست بدهد من چه کنم!؟
با همـــه بی ســــرو سامانــیم
باز به دنــبال پـــــریـــشانــیم
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویـــران شدنی آنی ام
(محمدعلی بهمنی)
سرد است هوا و دل به دریا زده ام
پیران همه سر به صحرا زده ام
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 17 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 441 | ||
مشاعره عرفانی | مشاعره | 560 |