مفاهيم مديريت
در واقع علم مدیریت عبارتست از دستیابی به هدف سازمانی از طریق هدایت و رهبری و همکاری با افراد. مدیریت عبارتست از بوجود آوردن و حفظ شرایطی که در آن افراد بتوانند در جهت تحقق هدفهای معین و از پیش تعیین شد به شکل موثر و کارآمد فعالیت کنند .
وظايفي كه برعهده مدير گذاشته شده است نيز عبارتند از : برنامه ريزي ، سازماندهي، نظارت و انگيزش.
برنامه ريزي شامل تعيين اهداف و مقاصد سازمان و تكميل كردن نقشه هاي كاري است كه اين ، نشانگر طريق رسيدن به اين اهداف و مقاصد است. برنامه ها نشان می دهند که هدفها چگونه باید تحقق یابند. زماني كه برنامه ها تهيه شدند ، سازماندهي داراي معنا و مفهوم مي گردد. سازماندهي شامل گردآوري منابع ، مردم و وسايل است به شيوه مؤثرتري براي رسيدن به اهداف. بنابراین سازماندهی شامل ترکیب و یگانه سازی منابع است . با بوجود آمدن برنامه ریزی و سازماندهی انگیزش اهمیت پیدا می کند . انگیزش در تعیین سطح عملکرد کارکنان نقش مهمی بر عهده دارد . عملکرد آنها به نوبه خود تعیین می کند که حصول هدفهای سازمان تا چه اندازه اثر بخش خواهد بود.
وظيفه مهم ديگري كه بر عهده مديريت مي باشد ، نظارت است. در تعريف نظارت نيز گفته شده كه نظارت عبارتست از توجه به نتایج کار و پیگیری برای مقایسه فعالیتهای انجام شده با برنامه ها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که از انتظارات ، انحرافی صورت گرفته است . نظارت در بردارنده نقد نتايج و پيگیري كارهاست. ارتباط و وابستگي وظايف مدير به يكديگر ، اين موضوع را نفي نمي كند كه گاهي ممكن است يك يا تعدادي از آنها اهميت ويژه با بيشتري داشته باشند.
عوامل توافق بر این است که حداقل سه حوزه مهارتی در بحث مدیریت ضروری است .
الف- فنی : توانایی به کارگیری دانش ، تخصص ، روشها ، فنون و ابزار که لازمه ی وظایف خاص است و از طریق تجربه و تحصیل کسب می شود.
ب- مهارت انسانی : توانایی قدرت و تشخیص کنار آمدن با مردم و انجام دادن کار بوسیله آنها که شامل درک و فهم ، انگیزش و به کار بردن رهبری موثر است .
ج- مهارت ادراکی : توانایی فهمیدن پیچیدگی ها و مشکلات سرتاسر سازمان و تشخیص اینکه در کجا فعالیت خود شخصی با سازمان جور در می آید . این آگاهی موجب می شود که فرد بجای اینکه فقط بر مبنای هدفها و نیازهای گروه نزدیک و بلافصل خود عمل می کند، اقدامات خود را بر مبنای هدفهای کل سازمان استوار می سازد. به نظر می رسد که برای مدیریت اثر بخش ، مهارت فنی کمتر ولی به مهارت ادراکی بیشتر نیازمند است. موفقيت و شكست هر سازماني در دستيابي به اهداف و انجام وظايفش ، متكي بر مديريت است كه يكي از مهمترين نقشها را به عهده دارد.
مفاهیم مدیریت شهری
اگر شهر، همچون سازماني در نظر گرفته شود ، لازم است كه در رأس آن عنصري براي برنامه ريزي آينده و اداره امور كنوني قرار گيرد. اين عنصر را مي توان مديريت شهري ناميد. مسائل بسياري در شهرها وجود دارند كه براي حل آنها وجود مديريت شهري ، الزامي قلمداد مي شود.
واژه مدیریت شهری برای اولین بار در سال 1986 از سوی سازمان بین المللی برنامه مدیریت شهری که از طرف بانک جهانی مرکز سازمان ملل، برای اسکان بشر و برنامه توسعه سازمان ملل حمایت می شود ، جهت بهبود مدیریت رشد شهرها در کشورهای در حال توسعه مطرح گردید . در واقع مطرح شدن چنین برداشتی از مدیریت ، از نتایج حرکت شیوه مدیریت متمرکز به سمت مدیریت نسبتاً محلی تر در جهت هدایت توسعه شهری بوسیله سازمانهای محلی می باشد . مدیریت شهری شامل برنامه ها ، اقدامات و سیاستهایی است که به منظور حصول اطمینان از مطابقت رشد جمعیت با دسترسی به امکانات زیر بنایی ، مسکن و اشتغال انجام می پذیرد، در حالی که این اقدامات به همان قدر وابسته به اقدامات بخش خصوصی است لیکن در نهایت تحت تاثیر سیاستها و کارکرد هایی قرار دارند که تنها حکومتها می توانند آنها را انجام دهند .
به طور کلی مدیریت شهری به عنوان الگویی برای مدیریت و توسعه سکونتگاه های شهری مطرح می شود. هسته فعالیتهای بین المللی در مورد مدیریت شهر « برنامه ي مدیریت شهری » است که بوسیله برنامه توسعه سازمان ملل و بانک جهانی بنیان نهاده شده است .
در كنار مفهوم مديريت شهري ، مفاهيم مشابه ديگري مانند مديريت شهرداري و يا مديريت حكومت محلي نيز مطرح است كه بسياري اوقات به جاي يكديگر به كار برده مي شوند. اما معمولاً مديريت شهري ، به عنوان زير مجموعه اي از حكومت محلي تعريف تلقي شده و به آنها شهرداري گفته شده است.
قبل از پرداختن به مباحث دیگر بهتر است چند نکته را در باب مدیریت شهری متذکر شویم .
اول: باید الگویی از مدیریت شهری خوب و قابل تطبیق با شهرها در هر اندازه کوچک و بزرگ ارائه شود.
دوم: واژه شهرداری هم به حوزه مورد عمل شهرداری و هم به مجموعه اداری شهرداری اشاره دارد و هم بازیگران فعال در امور شهری نظیر شرکتهای خصوصی و بالاخره همه کسانی که در شهر زندگی می کنند و در نقشهای شهری – اجتماعی شرکت می جویند را شامل می شود.
سوم: مدیریت شهری هم به وظایف روزمره و هم به برنامه ریزی ها دراز مدت مربوط می شود از سوی دیگر، شهرداری به تصمیم گیری، جستجوی راههایی برای توافق ، توسعه همه جانبه ناحیه شهری به عنوان یک هویت فیزیکی ، توسعه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی که رفاه و بهبود وضعیت همه ساکنان شهر را بدنبال دارد می پردازد. مدیریت شهری ابزاری است که بوسیله آن حکومت می تواند توسعه مشارکتی و پایدار بوجود آورد.
تبیین و تشريح مفهوم سیستم مدیریت شهری
منظور کلی از سیستم مدیریت شهری عبارتست از یک سازمان گسترده متشکل از عناصر و اجزای رسمی و غیر رسمی موثر و ذیربط در ابعاد مختلف اجتماعی اقتصادی و کالبدی حیات شهری با هدف اداره ، کنترل توسعه جانبه و پایدار شهر مربوط.
با استفاده از تعاریف مدیریت شهری ، اجزای اساسی تشکیل دهنده سیستم مدیریت شهری را می توان به شرح موارد زیر تعیین کرد و در پژوهشهای کاربردی به کار گرفت .
- داده های سیستم مدیریت شهری خواسته های دولت و شهروندان هستند و ستاده های آن که در طی فرایندی از برنامه ریزی طرح و اجرا بدست می آید ، توسعه کمیت و کیفیت زندگی شهری است .
- هدف کلی سیستم مدیریت شهری تامین و ایجاد زمینه و محیط مناسب برای زندگی راحت ، امن و کارآمد شهروندان به تناسب ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی است .
- محیط های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و اداری نیز تاثیر بسیار زیادی در کارایی سیستم مدیریت شهری و چگونگی عملکرد آن دارد . لذا باید هماهنگیهای لازم با عوامل محیطی را داشته باشد .
- سیستم مدیریت شهری مسئول اداره و هدایت تمامي فضاهای جغرافیایی و عملکردهای شهری است و به این لحاظ تمامي عناصر و سازمانهای ذیربط و تمامي محدوده شهر را تحت کنترل دارد .
در واقع علم مدیریت عبارتست از دستیابی به هدف سازمانی از طریق هدایت و رهبری و همکاری با افراد. مدیریت عبارتست از بوجود آوردن و حفظ شرایطی که در آن افراد بتوانند در جهت تحقق هدفهای معین و از پیش تعیین شد به شکل موثر و کارآمد فعالیت کنند .
وظايفي كه برعهده مدير گذاشته شده است نيز عبارتند از : برنامه ريزي ، سازماندهي، نظارت و انگيزش.
برنامه ريزي شامل تعيين اهداف و مقاصد سازمان و تكميل كردن نقشه هاي كاري است كه اين ، نشانگر طريق رسيدن به اين اهداف و مقاصد است. برنامه ها نشان می دهند که هدفها چگونه باید تحقق یابند. زماني كه برنامه ها تهيه شدند ، سازماندهي داراي معنا و مفهوم مي گردد. سازماندهي شامل گردآوري منابع ، مردم و وسايل است به شيوه مؤثرتري براي رسيدن به اهداف. بنابراین سازماندهی شامل ترکیب و یگانه سازی منابع است . با بوجود آمدن برنامه ریزی و سازماندهی انگیزش اهمیت پیدا می کند . انگیزش در تعیین سطح عملکرد کارکنان نقش مهمی بر عهده دارد . عملکرد آنها به نوبه خود تعیین می کند که حصول هدفهای سازمان تا چه اندازه اثر بخش خواهد بود.
وظيفه مهم ديگري كه بر عهده مديريت مي باشد ، نظارت است. در تعريف نظارت نيز گفته شده كه نظارت عبارتست از توجه به نتایج کار و پیگیری برای مقایسه فعالیتهای انجام شده با برنامه ها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که از انتظارات ، انحرافی صورت گرفته است . نظارت در بردارنده نقد نتايج و پيگیري كارهاست. ارتباط و وابستگي وظايف مدير به يكديگر ، اين موضوع را نفي نمي كند كه گاهي ممكن است يك يا تعدادي از آنها اهميت ويژه با بيشتري داشته باشند.
عوامل توافق بر این است که حداقل سه حوزه مهارتی در بحث مدیریت ضروری است .
الف- فنی : توانایی به کارگیری دانش ، تخصص ، روشها ، فنون و ابزار که لازمه ی وظایف خاص است و از طریق تجربه و تحصیل کسب می شود.
ب- مهارت انسانی : توانایی قدرت و تشخیص کنار آمدن با مردم و انجام دادن کار بوسیله آنها که شامل درک و فهم ، انگیزش و به کار بردن رهبری موثر است .
ج- مهارت ادراکی : توانایی فهمیدن پیچیدگی ها و مشکلات سرتاسر سازمان و تشخیص اینکه در کجا فعالیت خود شخصی با سازمان جور در می آید . این آگاهی موجب می شود که فرد بجای اینکه فقط بر مبنای هدفها و نیازهای گروه نزدیک و بلافصل خود عمل می کند، اقدامات خود را بر مبنای هدفهای کل سازمان استوار می سازد. به نظر می رسد که برای مدیریت اثر بخش ، مهارت فنی کمتر ولی به مهارت ادراکی بیشتر نیازمند است. موفقيت و شكست هر سازماني در دستيابي به اهداف و انجام وظايفش ، متكي بر مديريت است كه يكي از مهمترين نقشها را به عهده دارد.
مفاهیم مدیریت شهری
اگر شهر، همچون سازماني در نظر گرفته شود ، لازم است كه در رأس آن عنصري براي برنامه ريزي آينده و اداره امور كنوني قرار گيرد. اين عنصر را مي توان مديريت شهري ناميد. مسائل بسياري در شهرها وجود دارند كه براي حل آنها وجود مديريت شهري ، الزامي قلمداد مي شود.
واژه مدیریت شهری برای اولین بار در سال 1986 از سوی سازمان بین المللی برنامه مدیریت شهری که از طرف بانک جهانی مرکز سازمان ملل، برای اسکان بشر و برنامه توسعه سازمان ملل حمایت می شود ، جهت بهبود مدیریت رشد شهرها در کشورهای در حال توسعه مطرح گردید . در واقع مطرح شدن چنین برداشتی از مدیریت ، از نتایج حرکت شیوه مدیریت متمرکز به سمت مدیریت نسبتاً محلی تر در جهت هدایت توسعه شهری بوسیله سازمانهای محلی می باشد . مدیریت شهری شامل برنامه ها ، اقدامات و سیاستهایی است که به منظور حصول اطمینان از مطابقت رشد جمعیت با دسترسی به امکانات زیر بنایی ، مسکن و اشتغال انجام می پذیرد، در حالی که این اقدامات به همان قدر وابسته به اقدامات بخش خصوصی است لیکن در نهایت تحت تاثیر سیاستها و کارکرد هایی قرار دارند که تنها حکومتها می توانند آنها را انجام دهند .
به طور کلی مدیریت شهری به عنوان الگویی برای مدیریت و توسعه سکونتگاه های شهری مطرح می شود. هسته فعالیتهای بین المللی در مورد مدیریت شهر « برنامه ي مدیریت شهری » است که بوسیله برنامه توسعه سازمان ملل و بانک جهانی بنیان نهاده شده است .
در كنار مفهوم مديريت شهري ، مفاهيم مشابه ديگري مانند مديريت شهرداري و يا مديريت حكومت محلي نيز مطرح است كه بسياري اوقات به جاي يكديگر به كار برده مي شوند. اما معمولاً مديريت شهري ، به عنوان زير مجموعه اي از حكومت محلي تعريف تلقي شده و به آنها شهرداري گفته شده است.
قبل از پرداختن به مباحث دیگر بهتر است چند نکته را در باب مدیریت شهری متذکر شویم .
اول: باید الگویی از مدیریت شهری خوب و قابل تطبیق با شهرها در هر اندازه کوچک و بزرگ ارائه شود.
دوم: واژه شهرداری هم به حوزه مورد عمل شهرداری و هم به مجموعه اداری شهرداری اشاره دارد و هم بازیگران فعال در امور شهری نظیر شرکتهای خصوصی و بالاخره همه کسانی که در شهر زندگی می کنند و در نقشهای شهری – اجتماعی شرکت می جویند را شامل می شود.
سوم: مدیریت شهری هم به وظایف روزمره و هم به برنامه ریزی ها دراز مدت مربوط می شود از سوی دیگر، شهرداری به تصمیم گیری، جستجوی راههایی برای توافق ، توسعه همه جانبه ناحیه شهری به عنوان یک هویت فیزیکی ، توسعه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی که رفاه و بهبود وضعیت همه ساکنان شهر را بدنبال دارد می پردازد. مدیریت شهری ابزاری است که بوسیله آن حکومت می تواند توسعه مشارکتی و پایدار بوجود آورد.
تبیین و تشريح مفهوم سیستم مدیریت شهری
منظور کلی از سیستم مدیریت شهری عبارتست از یک سازمان گسترده متشکل از عناصر و اجزای رسمی و غیر رسمی موثر و ذیربط در ابعاد مختلف اجتماعی اقتصادی و کالبدی حیات شهری با هدف اداره ، کنترل توسعه جانبه و پایدار شهر مربوط.
با استفاده از تعاریف مدیریت شهری ، اجزای اساسی تشکیل دهنده سیستم مدیریت شهری را می توان به شرح موارد زیر تعیین کرد و در پژوهشهای کاربردی به کار گرفت .
- داده های سیستم مدیریت شهری خواسته های دولت و شهروندان هستند و ستاده های آن که در طی فرایندی از برنامه ریزی طرح و اجرا بدست می آید ، توسعه کمیت و کیفیت زندگی شهری است .
- هدف کلی سیستم مدیریت شهری تامین و ایجاد زمینه و محیط مناسب برای زندگی راحت ، امن و کارآمد شهروندان به تناسب ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی است .
- محیط های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و اداری نیز تاثیر بسیار زیادی در کارایی سیستم مدیریت شهری و چگونگی عملکرد آن دارد . لذا باید هماهنگیهای لازم با عوامل محیطی را داشته باشد .
- سیستم مدیریت شهری مسئول اداره و هدایت تمامي فضاهای جغرافیایی و عملکردهای شهری است و به این لحاظ تمامي عناصر و سازمانهای ذیربط و تمامي محدوده شهر را تحت کنترل دارد .