amir_kolivand
عضو جدید
اين مطالب قبلا در وبلاگ شخصي من ارائه شده .
[FONT="]مفاهیم و شالوده سنتی در معماری ایران[/FONT]
[FONT="]درک مفاهیم و شالوده سنت در معماری ایران بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشد کرده و بدون آگاهی از دریافت های اساسی فرهنگ که از قید زمان آزادند میسر نمی گردد و هرگونه برداشت و تاویلی که بی توجه به ریشه های این مفاهیم صورت بگیرد لاجرم در حد سطح باقی می ماند.[/FONT]
[FONT="]جوامع سنتی دریک فضای معنوی زندگی می کنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای همگنی و تناسب کامل است .آفریده های معماری آن چون معماری از جهان بینی تام و کامل مایه می گیرد که نیروی خلاقه انسان را پدید آورده اند وآنرا به سوی غایتی رهنمون می کند که جامعه را بصورت یک محل واحد در می آورد ؛در ورای این وحدت و پیوستگی یک شالوده انکار ناپذیر دیده می شود که تفهیم آن برای درک سنت ایران ضروری است در راستای تعریف سنت پرفسور نصر چنین بیان میکند[/FONT][FONT="]3[/FONT][FONT="]:« ... سخن سنت ، سخن از اصول تبدیل ناپذیری ست با منشاءآسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان ،در عین حال، سخن از تداوم آموزه های خاص و صوری قدسی ست که محمل هایی هستند برای انتقال آموزه ها به انسان و به فعلیت درآمدن تعلیم سنت درون انسان.»[/FONT]
[FONT="]تمدن اسلامی ارائه دهنده نمونه برجسته ئی از یک تمدن سنتی است که بدون حضور بعضی اصول تبدیل ناپذیر است که براین تمدن مسلط بوده اند به روشنی پیداست[/FONT][FONT="]4[/FONT][FONT="]؛که در واقع هنر اسلامی را نمی توان چیزی جزء تفکر و تعمقی در عالم ماده ، عالم نفس و حتی عالم وحی قرآنی دانست . معماری سنتی ایران نیز در واقع تصویری از کیهان یا انسان است که در بعد کیهانی که کالبد انسان معبدی ست که روح درآن سکنی گزیده است. وکیهان عینا چون انسان از همان روح جان می گیرد.( در شهرسازی نیز همچون معماری چنین درکی مصداق دارد که بر اساس هیچ نقشه از پیش طرح ریزی نگردیده است اما دارای نظام هماهنگ می باشد که تحت تاثیر همین تفکر دارای وحدانیتی ست غیر قابل اجتناب)ونیز انسان و کیهان خود محصول هنر قدسی اند و وابسته به ذات الهی هستند که در واقع نوعی وحدانیت را به نمایش می گذارند که در راه رسیدن به ذات الهی ست ،و در راه رسیدن به این خواست انسان موجب گردیده که علوم وفنون گسترده ای به وجود آید؛ که سلسله مراتبی غیر قابل اجتناب را پذیرا است .[/FONT]
[FONT="]هماهنگی در اجزاء و کل [/FONT]
[FONT="]با در ک این مسئله که هنر قدسی وابسته به ذات الهی است حیا ت ادراکات انسان شکل و جهت می گیرد و آگاهی اورا از فضای کلی مظهر خارجی جهان بزرگ آفرینش که مانند جهان کوچک وجودی اوست شکل می بخشد و سعی بر آن می دارد که در تک تک اجزاء کوچکی که در این جهان کوچک که خود نیز جزئی از جهان بزرگ است به وجود آورد که آفرینشهای جسمانی جهان بزرگ و جهان کوچک یا عالم کبیر و صغیر نمایشگر خصوصیت ویژهای که از حیث جهت هستند را جهت بخشد در واقع این تفکری ست برای رسیدن به ذات الهی.[/FONT]
[FONT="]رنگ[/FONT]
[FONT="]در سنت اسلامی رنگ از دیدگاهی ما بعد الطبیعه در نظر گرفته می شود چیزی که ناظر بر دوگانگی نور و ظلمت در حد امکانات همیشگی مضمر در عالم مثال است[/FONT][FONT="]6[/FONT][FONT="] . عالم رنگ عاری از تضاد نیست که در واقع به نوعی تیلوری از تضاد است که بیان کننده نظامی از نظم حسی است که چیدمانی از سلسله مراتب زیاد را پذیرا ست.[/FONT]
[FONT="]در معماری سنتی ما شاید در نگاه اول تصویری ساخته شده از تک رنگ ها باشد اما با نزدیک شدن به آن و داخل شدن در او دیگر با نقش نوری که رنگ را به رقص در اورده خبری از دنیای تک رنگ نیست بلکه در دنیای مواج از رنگهای گوناگون هستیم که این خود بر اساس نگاهی که ایرانیان به رنگ قائل اند طرح ریزی گردیده که بی رنگی را نماد وحدانیت و تک رنگی را نماد صمیمیت و گلستان رنگها را نشانی از عظمت الهی می دانندو باعث گردیده که رنگ بخش جدا ناپذر از معماری و شهر سازی ما گردد و کمکی به اعتلای فضا های معماری باشد تا روح انسانی را از فرش به عرش به رساند. [/FONT]
[FONT="]عامل نور[/FONT]
[FONT="]عزیز الدین محمد نسفی در باره نور می گوید[/FONT][FONT="]9[/FONT][FONT="]:[/FONT]
[FONT="]«... ای درویش چون دانستی که یک نور است که جان عالم است و عالم مالامال این نور است ، اکنون بدان که امتیاز چیزها از یک دیگر بصورت و صفت است از جهت آن یک نور است که جان عالم است اما این یک نور صفات بسیار داشت مظاهر بسیار هم می بایست این نور تمام ظاهر گردد.» [/FONT]
[FONT="]در معماری ایرانی همانطور که در بالا نسفی نیز در باره نور گفت کاربرد نور در تمیز دادن و راهنمایی بوده به نحوی که به دقت از سلسله مراتب نور و تاریکی در جهت حرکت و هدایت از فضایی به فضای دیگر استفاده می شده است . در مفاهیم چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام ایرانیان بر اعتقاد ماوراء طبیعی بوده که همان ذات الهی است که برای آن همیشه چشم به آسمان می دوختند که چیزی جز نور نمی یافتند برای همین مسئله است که نور رانشانه ای بر ذات الهی می دانستند که در خلق معماری و شهر سازی با دقت و هنری خاص به هدایت نور می پرداختند که به نحوی از این طریق وحدت و مرکزیت را در فضا القا کنند .که می توان تمام محوریت استفاده از نور را در یک جمله که آیه 35 سوره نور است یافت: [/FONT]
[FONT="]« الله نور السموات والارض » «خداوند روشنایی آسمان و زمین است» [/FONT]
[FONT="]عامل آب [/FONT]
[FONT="]تاثیر آب در زندگی سنتی و در سرزمینی همچون ایران که ذاتاً برای آب احترام خاصی قائل می باشند ؛ مسئله بسیار دارای اهمیت است . به نحوی که آب را مایه روشنی و پاکی می دانستند وبا ایجاد جریان آب در شریانها و جویها در معماری به دنبال درک احساسی از فضایی عاری از هر گونه ناپاکی بودند و سعی بر آن داشتند که با آب وحدت و مرکزیت را در معماری تعریف کنند و مرکز بنا را بر پاکی و روانی استوار گردانند و آب را مظهر معرفت و حیات می دانستند[/FONT][FONT="]10[/FONT][FONT="] .[/FONT]
[FONT="]و جوشیدن و فوران آب از دل زمین را سرچشمه زندگی می پنداشتن که نوید تولدی تازه را القاء میکند، با این تفاسیر است که ما آب انبار ها را در مرکز محلات ، کوشکها و حوضها را در مرکز باغها و بناها و... می بینیم.[/FONT]
[FONT="]اصل سلسله مراتب [/FONT]
[FONT="]اصل سلسله مراتب در نظام كيهاني[/FONT]
[FONT="]نقش علوم جهانشناختي اسلامي در جاي دادن انسان در سلسله مراتب كيهاني از طريق آن جنبه هاي اين علوم صورت مي گيرد كه با ساختمان سلسله مراتبي جهان و انسان و تناظرها و روابط طرفيني آنها سروكار دارد كه همه آنها اشاره به حقيقتي است كه در آن واحد هم متعالي و هم جاوداني است ودر ماوراي سلسله مراتب جهان كبير و در مركز جهان صغير جايگزين است.[/FONT]
[FONT="]از طريق تحقيق و مطالعه و سرانجامآزمودن اين سلسله مراتب است كه انسان از منزلگاه زميني خود كه اين علوم از انجا آغاز مي شود به عرش روحاني صعود مي كند كه منبع و منشا علوم سنتي را بايد در آن جستجو كرد.[/FONT]
[FONT="]سلسله مراتب در نظام شهر در وجوه زير جلوه گر مي شود:[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام محله، از طريق توجه به نحوه تجمع و همجواري واحدهاي مسكوني[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام محلات، از طريق ايجاد مراكز محله ها و ارتباط آنها با يكديگر[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام شهر از طريق پيوند محلات ونحوه اتصال انها با استخوانبندي شهر[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام دسترسي از طريق توجه به شريان حياتي وا تصال گذرهاي محلات به آن[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب عناصر شهري از طريق توجه به نقش هر يك در شهر و جايگزيني آن در رابطه با ستون فقرات شهر.[/FONT]
[FONT="]اصل نظم[/FONT]
[FONT="]ساخته های دست بشری تبلور صوری مادی است ازراه نظام مقرری ازروابط که نمایشگر ،نمود آسمانی اند که به اتحاد درآمده اند. این نظام نهفته در ارکان معماری سنتی از ابهام و پیچیدگی خاص بر خورداراست که ضمن قدرت وحدت بخشی آن را از جذابیت و دلپذیری برخوردار می کند. تبلور نظم در معماری سنتی آن گونه که در کتاب حس وحدت آمده است دارای سه نوع می باشد[/FONT][FONT="] 11[/FONT][FONT="] : نظم طبیعی ، نظم هندسی و نظم هماهنگ که ما نظم حسی را نیز به آن می افزائیم[/FONT][FONT="]12[/FONT][FONT="] که بر اساس موقعیت های مختلف ، کاربردی بس فراوان داشته و حاصل جمع را می توان در رعایت سنتها ،جهت گیری ساختمان ، شهر سازی و ... دریافت. [/FONT]
[FONT="]اصل تقارن [/FONT]
[FONT="]هنر قدسی بر وحدانیت ذات الهی شکل گرفته است که بر این اساس است که معماری سنتی ایران نیز بر اساس نوعی وحدانیت و مرکزیت تاکید می ورزد همچون صور فلکی که در مرکزیت خود خورشید تابنده ای دارد و نوعی توازن را دارا می باشد که می توان نمونه بارز رادر گنبد خانه جست که نمونه ای از عرش الهی نیز هست که دارای تقارن مرکزی است و یا نمونه های نماهای سنتی که دارای تقارن محوری است وهمچون نمایه ای از انسان می ماند. همانگونه که می دانید معماری سنتی ایران را می توان براساس دونوع تقارن محوری و مرکزی بررسی کرد که از بارزه های معماری این مرز و بوم است.[/FONT]
[FONT="]
[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]مفاهیم و شالوده سنتی در معماری ایران[/FONT]
[FONT="]درک مفاهیم و شالوده سنت در معماری ایران بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشد کرده و بدون آگاهی از دریافت های اساسی فرهنگ که از قید زمان آزادند میسر نمی گردد و هرگونه برداشت و تاویلی که بی توجه به ریشه های این مفاهیم صورت بگیرد لاجرم در حد سطح باقی می ماند.[/FONT]
[FONT="]جوامع سنتی دریک فضای معنوی زندگی می کنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای همگنی و تناسب کامل است .آفریده های معماری آن چون معماری از جهان بینی تام و کامل مایه می گیرد که نیروی خلاقه انسان را پدید آورده اند وآنرا به سوی غایتی رهنمون می کند که جامعه را بصورت یک محل واحد در می آورد ؛در ورای این وحدت و پیوستگی یک شالوده انکار ناپذیر دیده می شود که تفهیم آن برای درک سنت ایران ضروری است در راستای تعریف سنت پرفسور نصر چنین بیان میکند[/FONT][FONT="]3[/FONT][FONT="]:« ... سخن سنت ، سخن از اصول تبدیل ناپذیری ست با منشاءآسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان ،در عین حال، سخن از تداوم آموزه های خاص و صوری قدسی ست که محمل هایی هستند برای انتقال آموزه ها به انسان و به فعلیت درآمدن تعلیم سنت درون انسان.»[/FONT]
[FONT="]تمدن اسلامی ارائه دهنده نمونه برجسته ئی از یک تمدن سنتی است که بدون حضور بعضی اصول تبدیل ناپذیر است که براین تمدن مسلط بوده اند به روشنی پیداست[/FONT][FONT="]4[/FONT][FONT="]؛که در واقع هنر اسلامی را نمی توان چیزی جزء تفکر و تعمقی در عالم ماده ، عالم نفس و حتی عالم وحی قرآنی دانست . معماری سنتی ایران نیز در واقع تصویری از کیهان یا انسان است که در بعد کیهانی که کالبد انسان معبدی ست که روح درآن سکنی گزیده است. وکیهان عینا چون انسان از همان روح جان می گیرد.( در شهرسازی نیز همچون معماری چنین درکی مصداق دارد که بر اساس هیچ نقشه از پیش طرح ریزی نگردیده است اما دارای نظام هماهنگ می باشد که تحت تاثیر همین تفکر دارای وحدانیتی ست غیر قابل اجتناب)ونیز انسان و کیهان خود محصول هنر قدسی اند و وابسته به ذات الهی هستند که در واقع نوعی وحدانیت را به نمایش می گذارند که در راه رسیدن به ذات الهی ست ،و در راه رسیدن به این خواست انسان موجب گردیده که علوم وفنون گسترده ای به وجود آید؛ که سلسله مراتبی غیر قابل اجتناب را پذیرا است .[/FONT]
[FONT="]هماهنگی در اجزاء و کل [/FONT]
[FONT="]با در ک این مسئله که هنر قدسی وابسته به ذات الهی است حیا ت ادراکات انسان شکل و جهت می گیرد و آگاهی اورا از فضای کلی مظهر خارجی جهان بزرگ آفرینش که مانند جهان کوچک وجودی اوست شکل می بخشد و سعی بر آن می دارد که در تک تک اجزاء کوچکی که در این جهان کوچک که خود نیز جزئی از جهان بزرگ است به وجود آورد که آفرینشهای جسمانی جهان بزرگ و جهان کوچک یا عالم کبیر و صغیر نمایشگر خصوصیت ویژهای که از حیث جهت هستند را جهت بخشد در واقع این تفکری ست برای رسیدن به ذات الهی.[/FONT]
[FONT="]رنگ[/FONT]
[FONT="]در سنت اسلامی رنگ از دیدگاهی ما بعد الطبیعه در نظر گرفته می شود چیزی که ناظر بر دوگانگی نور و ظلمت در حد امکانات همیشگی مضمر در عالم مثال است[/FONT][FONT="]6[/FONT][FONT="] . عالم رنگ عاری از تضاد نیست که در واقع به نوعی تیلوری از تضاد است که بیان کننده نظامی از نظم حسی است که چیدمانی از سلسله مراتب زیاد را پذیرا ست.[/FONT]
[FONT="]در معماری سنتی ما شاید در نگاه اول تصویری ساخته شده از تک رنگ ها باشد اما با نزدیک شدن به آن و داخل شدن در او دیگر با نقش نوری که رنگ را به رقص در اورده خبری از دنیای تک رنگ نیست بلکه در دنیای مواج از رنگهای گوناگون هستیم که این خود بر اساس نگاهی که ایرانیان به رنگ قائل اند طرح ریزی گردیده که بی رنگی را نماد وحدانیت و تک رنگی را نماد صمیمیت و گلستان رنگها را نشانی از عظمت الهی می دانندو باعث گردیده که رنگ بخش جدا ناپذر از معماری و شهر سازی ما گردد و کمکی به اعتلای فضا های معماری باشد تا روح انسانی را از فرش به عرش به رساند. [/FONT]
[FONT="]عامل نور[/FONT]
[FONT="]عزیز الدین محمد نسفی در باره نور می گوید[/FONT][FONT="]9[/FONT][FONT="]:[/FONT]
[FONT="]«... ای درویش چون دانستی که یک نور است که جان عالم است و عالم مالامال این نور است ، اکنون بدان که امتیاز چیزها از یک دیگر بصورت و صفت است از جهت آن یک نور است که جان عالم است اما این یک نور صفات بسیار داشت مظاهر بسیار هم می بایست این نور تمام ظاهر گردد.» [/FONT]
[FONT="]در معماری ایرانی همانطور که در بالا نسفی نیز در باره نور گفت کاربرد نور در تمیز دادن و راهنمایی بوده به نحوی که به دقت از سلسله مراتب نور و تاریکی در جهت حرکت و هدایت از فضایی به فضای دیگر استفاده می شده است . در مفاهیم چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام ایرانیان بر اعتقاد ماوراء طبیعی بوده که همان ذات الهی است که برای آن همیشه چشم به آسمان می دوختند که چیزی جز نور نمی یافتند برای همین مسئله است که نور رانشانه ای بر ذات الهی می دانستند که در خلق معماری و شهر سازی با دقت و هنری خاص به هدایت نور می پرداختند که به نحوی از این طریق وحدت و مرکزیت را در فضا القا کنند .که می توان تمام محوریت استفاده از نور را در یک جمله که آیه 35 سوره نور است یافت: [/FONT]
[FONT="]« الله نور السموات والارض » «خداوند روشنایی آسمان و زمین است» [/FONT]
[FONT="]عامل آب [/FONT]
[FONT="]تاثیر آب در زندگی سنتی و در سرزمینی همچون ایران که ذاتاً برای آب احترام خاصی قائل می باشند ؛ مسئله بسیار دارای اهمیت است . به نحوی که آب را مایه روشنی و پاکی می دانستند وبا ایجاد جریان آب در شریانها و جویها در معماری به دنبال درک احساسی از فضایی عاری از هر گونه ناپاکی بودند و سعی بر آن داشتند که با آب وحدت و مرکزیت را در معماری تعریف کنند و مرکز بنا را بر پاکی و روانی استوار گردانند و آب را مظهر معرفت و حیات می دانستند[/FONT][FONT="]10[/FONT][FONT="] .[/FONT]
[FONT="]و جوشیدن و فوران آب از دل زمین را سرچشمه زندگی می پنداشتن که نوید تولدی تازه را القاء میکند، با این تفاسیر است که ما آب انبار ها را در مرکز محلات ، کوشکها و حوضها را در مرکز باغها و بناها و... می بینیم.[/FONT]
[FONT="]اصل سلسله مراتب [/FONT]
[FONT="]اصل سلسله مراتب در نظام كيهاني[/FONT]
[FONT="]نقش علوم جهانشناختي اسلامي در جاي دادن انسان در سلسله مراتب كيهاني از طريق آن جنبه هاي اين علوم صورت مي گيرد كه با ساختمان سلسله مراتبي جهان و انسان و تناظرها و روابط طرفيني آنها سروكار دارد كه همه آنها اشاره به حقيقتي است كه در آن واحد هم متعالي و هم جاوداني است ودر ماوراي سلسله مراتب جهان كبير و در مركز جهان صغير جايگزين است.[/FONT]
[FONT="]از طريق تحقيق و مطالعه و سرانجامآزمودن اين سلسله مراتب است كه انسان از منزلگاه زميني خود كه اين علوم از انجا آغاز مي شود به عرش روحاني صعود مي كند كه منبع و منشا علوم سنتي را بايد در آن جستجو كرد.[/FONT]
[FONT="]سلسله مراتب در نظام شهر در وجوه زير جلوه گر مي شود:[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام محله، از طريق توجه به نحوه تجمع و همجواري واحدهاي مسكوني[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام محلات، از طريق ايجاد مراكز محله ها و ارتباط آنها با يكديگر[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام شهر از طريق پيوند محلات ونحوه اتصال انها با استخوانبندي شهر[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب در نظام دسترسي از طريق توجه به شريان حياتي وا تصال گذرهاي محلات به آن[/FONT]
_[FONT="]سلسله مراتب عناصر شهري از طريق توجه به نقش هر يك در شهر و جايگزيني آن در رابطه با ستون فقرات شهر.[/FONT]
[FONT="]اصل نظم[/FONT]
[FONT="]ساخته های دست بشری تبلور صوری مادی است ازراه نظام مقرری ازروابط که نمایشگر ،نمود آسمانی اند که به اتحاد درآمده اند. این نظام نهفته در ارکان معماری سنتی از ابهام و پیچیدگی خاص بر خورداراست که ضمن قدرت وحدت بخشی آن را از جذابیت و دلپذیری برخوردار می کند. تبلور نظم در معماری سنتی آن گونه که در کتاب حس وحدت آمده است دارای سه نوع می باشد[/FONT][FONT="] 11[/FONT][FONT="] : نظم طبیعی ، نظم هندسی و نظم هماهنگ که ما نظم حسی را نیز به آن می افزائیم[/FONT][FONT="]12[/FONT][FONT="] که بر اساس موقعیت های مختلف ، کاربردی بس فراوان داشته و حاصل جمع را می توان در رعایت سنتها ،جهت گیری ساختمان ، شهر سازی و ... دریافت. [/FONT]
[FONT="]اصل تقارن [/FONT]
[FONT="]هنر قدسی بر وحدانیت ذات الهی شکل گرفته است که بر این اساس است که معماری سنتی ایران نیز بر اساس نوعی وحدانیت و مرکزیت تاکید می ورزد همچون صور فلکی که در مرکزیت خود خورشید تابنده ای دارد و نوعی توازن را دارا می باشد که می توان نمونه بارز رادر گنبد خانه جست که نمونه ای از عرش الهی نیز هست که دارای تقارن مرکزی است و یا نمونه های نماهای سنتی که دارای تقارن محوری است وهمچون نمایه ای از انسان می ماند. همانگونه که می دانید معماری سنتی ایران را می توان براساس دونوع تقارن محوری و مرکزی بررسی کرد که از بارزه های معماری این مرز و بوم است.[/FONT]
[FONT="]
[/FONT][FONT="][/FONT]