rende alamsoz
عضو جدید
این شهر هم جزء ایران است؛
بیایید قهرمانی "مهران" را در جام جهانی ایثار و شهادت جشن بگیریم
از اینکه به حرف هایم گوش می دهی، ممنونم. بگذار از شهر درد و غربت برایت بگویم. گوش کن تا تو نیز مانند استاد فیزیکم در دانشگاه اصفهان، از من نپرسی مهران در کجای نقشه ایران است!!؟دلم می گیرد اگر کسی به سالروز آزادسازی مهران که ثمره خون هزاران شهید و مجروح است، بی توجه باشد، دلم می گیرد اگر سرزمین قهرمانم فراموش شود و در پاورقی صفحات تاریخ قرار گیرد. دلم می گیرد اگر کسی تفنگ های بی برادر را نشناسد. دلم می گیرد اگر شهر خون و گلوله و آتش ناشناس باشد و...بیایید قهرمانی "مهران" را در جام جهانی ایثار و شهادت جشن بگیریم
سرویس دفاع مقدس ـ يكي از بزرگترين افتخارات هشت سال دفاع مقدس، عملیات آزادسازي مهران در دهم تیرماه سال 1365 اتفاق افتاد. مهران از شهرهای مرزی استان ایلام است که چهار بار توسط نیروهای رژیم بعثی تصرف و سپس به وسیله رزمندگان دلیر اسلام آزاد شد. عملیات کربلای یک که منجر به آزاد سازی مهران از چنگال دشمن شد، از بزرگترین عملیات های دوران دفاع مقدس است.
به گزارش "تابناک" شاید اگر وقایع مهران و نقش مردم استان ایلام در دوران دفاع مقدس به خوبی انعکاس می یافت و حماسه آزاد سازی مهران به نحو مطلوبی بیان می شد، سال ها از ثبت این روز بزرگ در تقویم رسمی کشور گذشته بود.
دل نوشته زیر حدیث دیروز و امروز ما، مهران و سفرکرده های مهران است:
آری، خورشیدهای فراوانی از سرزمین مهران طلوع کردند و هنوز هم نورشان روشنی بخش راه تاریک و پرفراز و نشیب زندگی ماست...
هموطنم! در روزگاری که مطالب سیاسی و بازی های فوتبال جام جهانی جزو پربیننده ترین مطالب سایت ها و خبرگزاری هاست، حوصله کن و برای دقایقی با قهرمانان جام جهانی ایثار و شهادت و دیار همیشه مهربان مهران همسفر شو.
هموطنم! در این روزها که همه نگاهها به سمت جام جهانی فوتبال است و همگان از آلمان، آرژانتین، برزیل، هلند و اسپانیا سخن می رانند، 24 سال قبل، جام جهانی ایثار و شهادت در سرزمین مهران برگزار گردید و برادران و پدران من و تو مردانه ایستادند و همه دشمنان دنیا را با شکست بدرقه کردند و به فینال عشق و ایثار رسیدند.
برادر! همنشین قصه ها و غصه های من و مهران شو شاید یکی از عزیزان تو در همین مهران به شهادت رسیده باشد یا شاید یکی از کسانی باشی که قطعه ای از بدنت را به خاک نازنین مهران هدیه داده ای و اکنون جانبازی سربلند و سرافراز هستی و اسم مهران تو را به یاد همسفرانت و همسنگرانت می اندازد...
نمی دانم در کجای خاک عزیز ایران نشسته ای و به قصه من و مهران گوش می دهی، شاید هم در دوران جنگ، کودکی بیش نبوده ای و مهران را نشناسی. اما کودکی من و تو با هم فرق دارد، دوران زیبای کودکی من و امثال من با زوزه خمپاره ها و غرش هواپیماها گذشت و در همان زمان که مدام به دنبال مادرم می دویدم تا پناهگاهی برای امان ماندن از بمب های دشمن پیدا کنم، تو مشغول بازی های کودکانه و اسباب بازی های زیبایت بودی.
زمانی که با «لالایی» آرام بخش مادرت به خواب می رفتی، کودکان دیار من شاهد پرپر شدن عزیزانشان بودند و هیچ خاطره ای از لالایی مادر را به یاد ندارند، اما صدای «روله روله» مادران شهدا، هنوز هم در اعماق سلول های مغزم طنین انداز است و مرا به یاد هم بازیان دوران کودکی ام می اندازد که در زیر بمباران ها تکه تکه شدند.
برادرم! شاید یکی از کودکان خوزستان، کرمانشاه، کردستان و یا ایلام هستی که زیر بمباران های مستقیم دشمن بوده ای و مانند من، بدن پاره پاره شهیدان را از نزدیک دیده ای، شاید هم، تو همان کودکی هستی که در دورترین نقطه کشور زندگی می کنی، ولی پدرت در سرزمین مهران به سوی آسمان ها شتافته است و آغوش گرم او را دگر بار احساس نکرده ای.
شاید تو همان کودکی هستی که آخرین بار پدرت را در مهران دیده اند، ولی هنوز هیچ کس از او خبر ندارد. آیا تو همان کودکی نیستی که تازگی ها پدرت را از زیر خروارها خاک نازنین مهران تفحص کردند و جز پلاکش چیزی از او ندیدی؟ هرکجا هستی، من و تو از یک تبار و از یک خاکیم، من و تو از خاک نازنین ایرانیم... .برادرم! شاید یکی از کودکان خوزستان، کرمانشاه، کردستان و یا ایلام هستی که زیر بمباران های مستقیم دشمن بوده ای و مانند من، بدن پاره پاره شهیدان را از نزدیک دیده ای، شاید هم، تو همان کودکی هستی که در دورترین نقطه کشور زندگی می کنی، ولی پدرت در سرزمین مهران به سوی آسمان ها شتافته است و آغوش گرم او را دگر بار احساس نکرده ای.
خرمشهر، مهران، شلمچه، فکه، قلاویزان، کله قندی، دهلران، گیلانغرب، سردشت، هویزه، طلائیه، دوکوهه، فاو، مجنون و... یادآور بلندآوازه های پاره پیکر و آلاله های سربریده وطن عزیزمان هستند. مهران ما، سال ها با شهدا زندگی کرده و خاک او سجده گاه عاشقان شهداست. از اینکه به حرف هایم گوش می دهی، ممنونم. بگذار از شهر درد و غربت برایت بگویم. گوش کن تا تو نیز مانند استاد فیزیکم در دانشگاه اصفهان، از من نپرسی مهران در کجای نقشه ایران است!!؟ زیرا دلم می گیرد اگر کسی نداند مهران کجاست؟