قرآن در زندگی بزرگان

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خداوند و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای ساده اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، بطوریکه مؤمنین ناچار باشند دستورها و اندیشه ها را از منابع دیگر اخذ کنند.
قرآن اصولی معتقدات و افکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود باایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیانا اجتهاد و تطبیق اصول بر فروع را بر عهده سنت و یا بر عهده اجتهاد گذاشته است.
این است که استفاده از هر منبع دیگر موقوف به شناخت قبلی قرآن است. قرآن مقیاس و معیار همه منابع دیگر است ما حدیث و سنت را باید با معیار قرآن بسنجیم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذیریم و اگر نه نپذیریم.


شیخ مفید شبها اندکی می‌خوابید و بیشتر به نماز، مطالعه یا تلاوت قرآن مجید می‌پرداخت.[1]



محدث قمی می‌نویسد: «... میرداماد قرآن مجید را بسیار تلاوت می‌نمود به طوری که یکی از افراد مورد اعتماد برای من نقل کرده که در هر شب پانزده جزء قرآن می‌خواند.[2]»



علامه مجلسی اوّل در اجازه‌ای که برای فرزندش ملا محمد باقر (صاحب بحار الانوار) نوشته، او را به قرائت یک جزء قرآن در هر روز و ... سفارش کرده است[3].



شیخ انصاری: عباداتی که شیخ انصاری از سن بلوغ تا آخر عمر بر آن مداومت می‌کرد گذشته از فرائض ... قرائت یک جزء قرآن، نماز جعفر طیار، زیارت جامعه و عاشورا در هر روز بود[4].




علامه طباطبایی شبهای ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه می‌کرد و بعد به دعا و قرائت قرآن، نماز و ذکر می‌پرداخت[5].



مرحوم اقبال لاهوری که در اواخر زندگی‌اش، دچار ضعف و بیماری چشم شده بود و از مطالعه نیز محروم مانده بود، تنها مونسش قرآن بود، امّا با همان اندک بینایی، به قرآن می‌نگریست و با لذتی سرشار از ایمان، آیات را قرائت می‌کرد و می‌گفت: پدرم به من توصیه کرده است که؛ فرزندم! هر گاه قرآن می‌خوانی، چنان بخوان که گویی خداوند آن را بر تو نازل کرده است[6].



فیض کاشانی از قول یکی از حکیمان می‌گوید که ابتدا قرآن را می‌خواندم و لذتی نمی‌بردم. چندی بعد که آن را می‌خواندم، چنان که گویی آن را از رسول الله می‌شنوم که بر اصحابش می‌خواند. بالاتر رفتم و آن را از جبرئیل شنیدم که بر پیامبر ـ علیه السّلام ـ می‌خواند. از آن هم بالاتر رفتم و اینک آن را از خود خداوند می‌شنوم و لذتی می‌برم و تنعمی دارم که نمی‌توانم از آن بگذرم[7].


پی نوشت ها :
[1] . کوثر ربانی، محمد رضا ربانی، ص 107.
[2] . سیمای فرزانگان، ص 172.
[3] . همان، ص 167.
[4] . همان، ص 162.
[5] . همان، ص 164.
[6] . اوصاف پارسایان، ص 182.
[7] . اوصاف پارسایان، ص 181.

بخش قرآن تبیان
 

Similar threads

بالا