غربت تاريخي ام کلثوم (س) دختر حضرت فاطمه (س)
● منبع:
روزنامه - خراسان - تاريخ شمسی نشر 22/3/1389
امروز سالروز درگذشت يکي از با فضيلت ترين بانوان صدر اسلام است که در خانواده نمونه و بي نظيري به دنيا آمد. او شخصي نيست جز زينب صغري (س) که کنيه اش ام کلثوم و به همين نام در ميان شيعيان مشهور است. ام کلثوم چهارمين فرزند و دومين دختر حضرت زهرا (س) است که دو سال پيش از ارتحال مادرش فاطمه (س) ديده به جهان گشود و بنا به نقلي مدت کوتاهي پس از واقعه کربلا و براساس نقلي ديگر، سال ها پيش از آن چشم از جهان فرو بست. او در خاندان مطهر و پاکي به دنيا آمد و در خانه اي بزرگ شد که محل رفت و آمد فرشتگان بود و از سوي خداوند به عنوان خانداني پاک از هر رجس و پليدي برگزيده شده بودند.
غربت تاريخي
اما آن چه در بررسي زندگي حضرت ام کلثوم (س) بيش از هر چيز به چشم مي خورد، غربت تاريخي آن بزرگوار است که باعث شده زندگي ايشان در ابهام باقي مانده نقل قول هاي متفاوت چنان در اطراف زندگي آن بزرگوار سايه انداخته است که اکنون ترسيم تصويري درست از شخصيت و اتفاقات زندگي آن بانوي فضيلت بسي دشوار است. اين ابهام ابتدا از همان نام و سال تولد آن حضرت آغاز مي شود و سپس در مسئله ازدواج ايشان با خليفه دوم که برخي آن را گفته اند، به اوج مي رسد و دو ديدگاه در باره زمان رحلت آن بانو را پديد مي آورد.
شيخ مفيد (ره) در ارشاد نام ايشان را «زينب صغري» و کنيه اش را «ام کلثوم» مي نويسد و در شمار فرزندان حضرت علي(ع) بار ديگر از دختري به نام «زينب صغري» ياد مي کند که از همسر ام ولد حضرت بوده است. بنابراين به نظر شيخ مفيد سه تن از دختران حضرت علي (ع) «زينب» نام داشتند که دو تاي آنان را «
زينب صغري» ياد کرده و از حضرت زينب (س) هم با عنوان «زينب کبري» نام برده است. همين تشابه نام از جمله عواملي است که سبب شده است تا زندگي حضرت ام کلثوم (س) در پرده ابهام قرار گيرد به ويژه آن که کنيه حضرت زينب کبري(س) نيز «ام کلثوم» گفته شده است.
علاوه بر آن مسئله ازدواج ايشان با خليفه دوم، که بيشترين تلاش عالمان را به خود اختصاص داده، موجب شده است تا تحقيق و بررسي نسبت به ساير ابعاد شخصيت و اتفاقات زندگي آن بزرگوار مورد غفلت واقع و غبار ابهام از سيماي زندگي ايشان که گرفتار نقل هاي متفاوت است، زدوده نشود.
با تمام آن چه به اجمال اشاره شد در ميان شيعيان از دو دختر حضرت زهرا(س) به نام زينب (س) و «ام کلثوم” ياد مي شود و به همين خاطر بسياري از محققان هرجا که در وقايع تاريخي چون واقعه کربلا نام «ام کلثوم» آمده است، مقصود از آن را همان ام کلثوم دختر فاطمه (س) دانسته اند. براين اساس، اول باري که نام آن حضرت در روايات تاريخي ذکر شده است، مربوط به زماني است که حضرت فاطمه (س) مادر بزرگوار ام کلثوم در سن جواني به لقاي معبود شتافت. در روايتي آمده است هنگامي که حضرت زهرا(س) درگذشت، حضرت علي(ع) فرزندان فاطمه (س) را صدا زد و فرمود: يا ام کلثوم يا زينب يا سکينه يا فضه هلموا تزودوا من امکم: اي ام کلثوم! اي زينب، اي سکينه و اي فضه براي آخرين بار به ديدار مادرتان بشتابيد.
دومين اتفاقي که سبب شده تا بار ديگر نام مبارک ام کلثوم در کتاب هاي حديثي و تاريخي شيعه و سني مطرح شود، مسئله ازدواج آن حضرت با خليفه دوم است. نفي و اثبات اين موضوع چنان که اشاره شد، بيشترين تلاش محققان را به خود اختصاص داده است.
نظر آيت ا... مرعشي نجفي
يکي از آخرين اظهارنظرها در اين باره نظري است که چندين سال پيش از سوي آيت ا... سيدشهاب الدين مرعشي نجفي (ره) ابراز شده است. ايشان اين ازدواج را انکار کرده و آن را از اشتباهات تاريخي شمرده است. به گفته مرحوم مرعشي نجفي: از جمله اشتباهات بزرگ تاريخي، وقوع ازدواج بين مخدره مکرمه حضرت ام کلثوم(س) بنت علي و فاطمه(عليهما السلام) با عمربن خطاب مي باشد و حق در مسئله اين است که: ام کلثومي که با عمر ازدواج کرده دخترخوانده حضرت اميرالمومنين(ع) و دختر ابوبکر از اسماء بنت عميس مي باشد و چون در کودکي پدر خود را از دست داده بود، اميرالمومنين(ع) زوجه ابوبکر را تزويج فرموده و اين بچه زير نظر آن حضرت بزرگ شده و همه جا به او خطاب مي کردند، بنت علي(ع). در حقيقت اين ام کلثوم خواهر محمدبن ابي بکر است که هم چون محمد زير نظر امام علي(ع) تربيت شد.
آيت ا... مرعشي نجفي براي اثبات نظر خود چنين استدلال مي کند که: مسلم است بين مورخين ام کلثوم که زوجه عمر بوده، در زمان حضرت مجتبي(ع) در مدينه با پسرش زيدبن عمر از دنيا رفته و حضرت بر هر دو جنازه يک نماز ميت خوانده اند و همين مدرک عده اي از فقها در اثبات جواز يک نماز بر دو ميت مي باشد.
اما ام کلثومي که بنت علي و فاطمه (عليهما السلام) بوده، در کربلا حضور داشته و در شب يازدهم محرم همراه با خواهرشان عقيله بني هاشم حضرت عليامخدره زينب کبري (س) تا صبح همدم اطفال در به در شده شهدا بودند. اما از ديگر صاحب نظران دوران ما دکتر سيدجعفر شهيدي، در کتاب زندگاني فاطمه زهرا(س) عقيده اي متفاوت دارد، ايشان پس از اين که سال تولد ايشان را هشتم هجري ذکر مي کند، از ازدواج او با عمر سخن مي گويد و مي نويسد: عموم تذکره نويسان و مورخان نوشته اند، ام کلثوم از عمر داراي پسري به نام زيد بوده است. اين بحث از گذشته در ميان علماي شيعه و حتي اهل سنت مطرح بوده است چنان که شيخ مفيد رساله اي در اين باره به نام “تزويج علي بنته من عمر” نوشته و گفته است: خبري که درباره تزويج اميرمومنان(ع) دخترش را به عمر مطرح شده، ثابت نيست زيرا آن خبر از طريق زبيربن بکار نقل شده که موثق نيست. چون زبير به خاطر کينه اش نسبت به علي (ع) متهم است و آن چه درباره بني هاشم نقل کرده مورد اطمينان نيست. در قرون اخير نيز سيدناصرحسين هندي در اين باره کتابي به نام «افحام الاعدا و الخصوم في نفي تزويج سيدتنا ام کلثوم» نوشته است. مرتبه ديگري که در کتاب ها اسم ام کلثوم به ميان آمده، هنگام شهادت پدرش امام علي(ع) است. در کشف الغمه ج ۱ به نقل از مناقب ابوالمويد نقل مي کند که پس از ضربت خوردن امام علي(ع) در مسجد کوفه و هنگامي که آن حضرت در بستر بيماري قرار داشت، حضرت به ام کلثوم فرمود: اي دخترکم، اندکي صحبت بين من و شما باقي مانده است. ام کلثوم گفت: بفرماييد اي پدر بزرگوار من! فرمود: من ديشب رسول خدا (ص) را در خواب ديدم که غبار از روي من پاک مي کرد و مي فرمود: اي علي(ع) هيچ باک نيست بر تو زيرا که انجام دادي آن چه بر عهده تو بود و حق آن تکاليف را به جا آوردي. براساس اين روايت امام علي(ع) خبر شهادت خود را به نحوي به دختر داغدار خود بيان مي کند.
حضور ام کلثوم در عاشورا
ديگر باري که نام ام کلثوم در تاريخ مطرح شده، مربوط به کشته شدن زيد و مادرش ام کلثوم بر اثر حادثه اي در مدينه است. در اين جا عده اي که اين ام کلثوم را دختر حضرت فاطمه(س) و همسر خليفه دوم دانسته اند، مي گويند: ام کلثوم سال ها پيش از عاشورا در مدينه درگذشت و حتي امام مجتبي(ع) بر او نماز گزارد. اما افرادي که اين ام کلثوم را غير از ام کلثوم دختر علي(ع) و زهرا(س) مي دانند، معتقدند که ايشان تا واقعه کربلا زنده بود و به همراه خواهرش زينب(س) و برادرش امام حسين(ع) و ساير بستگانش در عاشورا حضور داشت و پس از شهادت اباعبدا... و ياران باوفايش، به همراه حضرت زينب(س) و امام سجاد(ع) کار پيام رساني حماسه عاشورا را انجام داد.
محدث قمي در منتهي الآمال مي نويسد:
هنگامي که کاروان اهل بيت امام حسين (ع) را وارد کوفه کردند، کوفيان که به تماشاي کاروان اسيران بيرون آمده بودند و از روي ترحم به کودکان نان و خرما مي دادند، ام کلثوم (س) آن ها را از دست کودکان گرفت و به طرف کوفيان پرتاب کرد و با صداي بلند خطاب به آن ها فرمود: يا اهل الکوفة ان الصدقة علينا حرام: دست از بذل اين اشيا برگيريد زيرا که صدقه بر ما اهل بيت (ع) حرام است. در اين هنگام زنان کوفي که از مشاهده اين احوال زارزار گريه مي کردند، ام کلثوم سر از محمل بيرون آ ورد و آنان را ملامت کرد و فرمود: اي اهل کوفه! مردان شما ما را مي کشند و زنان شما بر ما مي گريند! خدا در روز قيامت مابين ما و شما حکم فرمايد. هنوز اين سخن تمام نشده بود که صداي ضجه و غوغا بلند شد و سرهاي شهدا را که بر نيزه ها کرده بودند آوردند.
علاوه بر اين هنگامي که همه ياران امام حسين(ع) به شهادت رسيدند و آن حضرت غريب و تنها ماند، براي آخرين بار اباعبدا... خود را به خيام حرم رسانيد و فرمود: يا زينب يا ام کلثوم يا سکينه يا رقيه عليکن مني السلام... اي زينب، اي ام کلثوم و اي سکينه و اي رقيه سلام من بر شما باد.
سيد بن طاووس در اللهوف هم از خطبه حضرت ام کلثوم در کوفه سخن گفته و آن را نقل کرده است.
حضور آن حضرت در وقايع عاشورا و پس از آن در کتاب هاي تاريخي نقل شده است.
به نحوي که ايشان به همراه خواهر مکرمه شان حضرت زينب (س) پيام حماسه بزرگ عاشورا را در تاريخ جاودان ساختند. در کتاب رياحين الشريفه ج ۳ به نقل از جلد دهم بحارالانوار اشعاري را از ام کلثوم به هنگام ورود کاروان اهل بيت به مدينه نقل مي کند. به نوشته اين کتاب هنگامي که ديوارهاي مدينه نمودار شد، ام کلثوم با دلي پر از اندوه و اشک اين مرثيه را قرائت و زمين و آسمان را منقلب کرد. مدينة جدنا لا تقبليا/فبالحسرات و الاحزان جئنا... لقد هتکو النساء و حملوها/ علي الاقتاب قهرااجمعينا...
آري اين بانوي فضيلت که در دامان پرمهر علي(ع) و زهرا (س) بزرگ شده و شجاعت و بلاغت و فهم را از آنان به ارث برده بود، چند ماه پس از واقعه عاشورا رخ در نقاب خاک کشيد و چشم از جهان فرو بست و ظاهرا در مدينه به خاک سپرده شد.