عید غدیر و صاحب الزمان(عج)

کیانا احمدی

کاربر فعال
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین و لائمه علیهم السلام[/FONT]​
صاحب الامر مهدی آل محمد(ص) در دعای ندبه به بیان حقایق ولایت پرداخته اند و ضمن یادآوری عهدهای شکسته شده مردمان واقعه غدیر را به این نحو می فرمایند :

وَقُلْتَ اِنَّما يُريدُاللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً ثُمَّ جَعَلْتَ اَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فى كِتابِكَ

و فرمودى : ((جز اين نيستكه خدا اراده فرموده تا دور كند از شما خاندان پليدى را و بخوبى شما را پاك گرداند)) آنگاه مزد محمد را كه درودهاى تو بر او و آلش باد دركتاب خود دوستى و مودت ايشان قراردادى
فَقُلْتَ قُلْ لااَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى وَقُلْتَ ما سَئَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ فَهُوَلَكُمْ وَقُلْتَ ما اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاّ مَنْشاَّءَ اَنْ يَتَّخِذَ اِلى رَبِّهِ سَبيلاً
و فرمودى : ((بگو من از شما براى رسالت مزدى نخواهم جز دوستى خويشانم )) و فرمودى : ((آنچه مزد از شما خواستم آن هم بسود شما است )) و فرمودى : ((من از شما براى رسالت مزدى نخواهم مگر كسى كه بخواهد بسوى پروردگار خويش راهى پيش گيرد))
فَكانُوا هُمُ السَّبيلَ اِلَيْكَ وَالْمَسْلَكَ اِلى رِضْوانِكَ فَلَمَّا انْقَضَتْ اَيّامُهُ اَقامَ وَلِيَّهُ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِما وَ آلِهِما هادِياً اِذْ كانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ
و اينها بودند آن راه بسوى تو و طريقه سلوك بسوى خوشنوديت و چون روزگار آن حضرت سپرى شد برگماشت على بن ابيطالب را كه درودهاى تو بر هر دوى آنها و بر آلشان باد براى راهنمائى زيرا كه آن جناب بيم دهنده و راهنماى هر ملتى بود،
فَقالَ وَالْمَلاَُ اَمامَهُ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىُّ مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
و در همين باره در برابر مردمى كه نزدش حاضربودند فرمود: هر كه من مولا و سرپرست اويم على مولا و سرپرست او است خدايا دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش باشد و يارى كن هر كه ياريش كند و خوار كن هر كه دست از ياريش بردارد،
وَقالَ مَنْ كُنْتُ اَ نَا نَبِيَّهُ فَعَلِىُّ اَميرُهُ
و فرمود: هر كه من پيامبر او هستم على امير و فرمانرواى او است ،
وَقالَ اَ نَا وَعَلِىُّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وَسائِرُالنّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّى وَاَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسى فَقال لَهُ اَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى
و فرمود: من و على هر دو از يك درخت هستيم و ساير مردم از درختهاى متفرقى هستند، و رتبه او را نسبت به خود چون رتبه هارون نسبت به موسى قرار داد و بدو فرمود: مقام تو در پيش من مانند مقام هارون است از موسى جز اينكه پيامبرى پس از من نيست
وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِساَّءِ الْعالَمينَ وَاَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ وَسَدَّ الاَْبْوابَ اِلاّ بابَهُ ثُمَّ اَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَحِكْمَتَهُ فَقالَ اَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِىُّ بابُها فَمَنْ اَرادَ الْمَدينَةَ وَالْحِكْمَةَ فَلْيَاْتِها مِنْ بابِها
و تزويج كرد به او دخترش بانوى زنان جهانيان را وحلال كرد براى او از مسجدش آنچه براى خود او حلال بود، و ببست درهاى مسجد را جزدرخانه على را، سپس علم و حكمت خود را به او سپرد و فرمود: من شهر علمم و على دَرِ آن شهر است پس هر كه خواهد بدين شهر درآيد و حكمت خواهد بايد از دَرِ آن درآيد،
ثُمَّ قالَ اَنْتَ اَخى وَوَصِيّى وَ وارِثى لَحْمُكَ مِنْ لَحْمى وَدَمُكَ مِنْ دَمى وَسِلْمُكَ سِلْمى وَحَرْبُكَ حَرْبى وَالاْيمانُ مُخالِطٌ لَحْمَكَ وَدَمَكَ كَما خالَطَ لَحْمى وَدَمى وَاَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَليفَتى وَاَنْتَ تَقْضى دَيْنى وَتُنْجِزُ عِداتى وَشيعَتُكَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلى فِى الْجَنَّةِ وَهُمْ جيرانى
سپس فرمود: توئى برادر من و وصى من و وارث من گوشتت از گوشت من و خونت از خون من است صلح تو صلح من و جنگ تو جنگ من است و ايمان با گوشت و خون تو آميخته شده چنانچه با گوشت و خون من آميخته و تو در فرداى محشر بر سر حوض (كوثر) جانشين منى و تو مى پردازى قرض مرا و وفا مى كنى به وعده هاى من و شيعيانت بر منبرهائى از نور با روهاى (نورانى و) سفيد در بهشت اطراف منند و آنها همسايگان منند
وَلَوْلا اَنْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى
و اگر تو نبودى اى على مؤ منان پس از من شناخته نمى شدند،
 

Similar threads

بالا