عاشقانه های بارانی

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام
همه ی همه ی عکس ها با متنها زیبا بودند
اما یکیشون زیباتر بود. که تو همش مشترکه
و اونم امضا شماست که خیلی دلنشینه
 

zinab624

عضو جدید
خیلی قشنگ بودن عزیزم:heart:
من داشتم تنهام گذاشت بدون هیچ دلیلی ...حالا خاطرات قدم زدن زیر بارونمون ازارم میده:cry::crying2:
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران که می‌بارد، میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می‌شود و شعله‌های سرکش این میل جانم را
می‌سوزاند. زیر باران می‌روم و خیره به آسمان آرزو می‌کنم: ای کاش کنارم بودی دلارام من، زیر این باران
دوشادوش هم و دست در دست هم... عاشقتر از همیشه، شیداتر و دیوانه‌تر... فارغ از همه بایدها و نبایدهای
عالم، فارغ از حس پشیمانی و پریشانی... شاید مست مست، شاید مدهوش و مخمور، شاید... آری رها... رها
از همه بندهای این جسم و این عالم، رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع... رها از هر چه قانون و قاعده و
محدوده... تو نیز عاشق‌تر و شیداتر... تو نیز مخمور و مست... اندکی عاشقانه‌تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده‌ام
تا بوسه‌ بارانت کند...





 

ishtarrr

عضو جدید
عالي بود، مرسي ي ي



mehryas;56965[SIZE=4 گفت:


باران که می‌بارد، میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می‌شود و شعله‌های سرکش این میل جانم را
[/SIZE]
می‌سوزاند. زیر باران می‌روم و خیره به آسمان آرزو می‌کنم: ای کاش کنارم بودی دلارام من، زیر این باران
دوشادوش هم و دست در دست هم... عاشقتر از همیشه، شیداتر و دیوانه‌تر... فارغ از همه بایدها و نبایدهای
عالم، فارغ از حس پشیمانی و پریشانی... شاید مست مست، شاید مدهوش و مخمور، شاید... آری رها... رها
از همه بندهای این جسم و این عالم، رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع... رها از هر چه قانون و قاعده و
محدوده... تو نیز عاشق‌تر و شیداتر... تو نیز مخمور و مست... اندکی عاشقانه‌تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده‌ام
تا بوسه‌ بارانت کند...





 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار!خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو!کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن!مرا مي يابي...
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هنوز هم وقتي باران مي آيد
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تنم را به قطرات باران مي سپارم.
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ميگويند باران رساناست
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شايد دست هاي مرا به دستهاي تو برساند.[/FONT]
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ایــن روزهــا دلــم اصـرار دارد فریاد بزند !


اما . . .


من جلوی دهانش را میگیرم .

وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدنِ صدایش ندارد . ..


این روزها من خدای سکوت شده ام !

خفقان گرفته ام

تـــا آرامــــش اهــالی ِ دنيــا

خـــ ــط خطـــ ــی نشــــــود!
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
باران كه مي بارد ، يكي بايد باشد كه به تو زنگ بزندو بگويد چترت را برده اي؟يكي كه نگرانت باشد. حتي نگران اينكه زير باران به اين لطيفي خيس نشوي.يكي بايد باشد كه دست بكشد توي سرت و آب ها را كنار بزند.اما چند وقتيست كه باران دارد مي بارد و كسي به من نگفته چترت را برده اي؟و كسي نبوده كه دست بكشد توي موهايم.اصلاً همه بهانه ايست كه وقتي باران مي بارديكبار ديگر به ياد تو بيفتم.
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

باران ...
آسمان بارانی است
همگی می گذرند
چتر دارند به دست
تا نبارد باران
بر سر و صورتشان

اما ...

من تنها و رها
زیر این سقف سیاه
گام بر می دارم
بی چتر ...
و به تو , می اندیشم ...
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

سكوت كوچه‌هاي تارِ جانم، گريه مي‌خواهد
تمام بندبندِ استخوانم، گريه مي‌خواهد
ببار اي ابر باران‌زا! ميان شعرهاي من
كه بغض آشناي آسمانم، گريه مي‌خواهد
بهاري كن مرا جانا! كه من پابند پاييزم
و آهنگ غزلهاي جوانم، گريه مي‌خواهد
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قرن هاست جستجو گر

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آدم هستم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا لذت خوردن يك سيب سرخ را با او تجربه كنم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قرن هاست مشكل از من نيست.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نه من ، نه سيب سرخ ،نه شيطان.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو ناياب شده اي آدم.[/FONT]
[/FONT]
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]نمیشود دوستت نداشت[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]لجم هم که بگیرد از دستت[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]نهایتش اینست که دفترچه خاطراتم پر از فحشهای عاشقانه میشود.[/FONT]
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ميان عاشقانه هايم قدم نزن .اينجا اين نوشته ها آن قدرباراني اندكه مي ترسم تمام لحظه هايت خيس شود.
+حالم خوب است اما دل تنگ آن روزهایی هستم که میتوانستم از ته دل بخندم.​
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم و خوب می دانم
که گل در عقد زنبور است
اما یک طرف سودای بلبل،
یک طرف بال و پر پروانه را هم
دوست میدارد
نیا باران پشیمان میشوی از آمدن
زمین جای قشنگی نیست
در ناودان ها گیر خواهی کرد
من از جنس زمینم خوب می دانم
که اینجا جمعه بازار است
و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند
در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند
در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه
می گیرند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هی یار،یار،یار
هی بی تو بریده امان من !
من شب های بسیاری ،
آدم های بسیاری ،انکارم کرده اند ..
اما ایمان من،
ضمانت هزار پیامبر برای علاقه به آدمیست »...
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ببخش که بودنم واست همیشه دردسر دارههمه میگن امیدی نیست ولی دعات اثر دارهصداتو میشنوم آره ، چشام اشکاتو میبینهوقتی داد میزنی پاشو ، به قلبم خیلی میشینهنکن گریه گل نازم داره اشکات حروم میشهبجنب دعا بکن زود باش ملاقاتت تموم میشه
 

Similar threads

بالا