ضامن آهو (تاپیک ویژه امام رضاعلیه السلام )

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شرمنده از دوستان عزیز
ببخشید پا برهنه اومدم تو
بهتر نبود اسم این تاپیک رو میذاشتین دوست دارن امام رضا یا عربیش محبان امام رضا(البته برای یه ایرانی بهتره با زبان خودش صحبت کنه،خدا و بزرگان دین هم درک میکنن(داستان موسی و شبان))
من میفهم مفهوم شما از مجنون در این بیان چیه اما درست نیست همیشه از این گونه عبارات استفاده کنیم یه وقت خدای نکرده میرسین به ناکجا آبادهایی که بعضی ها رسیدن اولش مجنون امام حسین بودن آخرش از زبون خودشون شدن توله سگ امام حسین که خیلی از روحانیون رو مجبور کرد در رابطه با این مضمون صحبت کنن حتی در مجلس خبرگان
اما مطالب جالبی نوشتید در بعد تاریخی
سلام دوست عزیز
از شما جهت راهنمایی تون ممنونم
اما تنها اسم مجنون دلیل نمیشه که به ناکجا آباد بریم و بشیم یه موجود دیگه.
همینطوری که تا الان مشاهده کردید هدف این تاپیک آشنایی هر چه بیشتر با این امام بزرگوار و ابراز ارادت نسبت به ایشان بوده و به هیچ عنوان از این مسیر خارج نشده است. کسی در اینجا خارج از شخصیت خود نشده است و نخواهد شد بلکه علم آن نسبت به این امام بیشتر هم میشود.
آنکسی که امام رضا را بشناسد قطعا خود را سگ او نخواهد خواند بلکه خود را دوستدار و شاگرد آن حضرت خوانده و سعی میکند او را الگوی خویش قرار دهد. و تا اینجا جز شناساندن این امام به راه دیگری نرفتیم.
اما با تمام این تفاسیر به خواسته شما دوست گرامی احترام گذاشته و عنوان را تغییر میدهم.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
سلام دوست عزیز
از شما جهت راهنمایی تون ممنونم
اما تنها اسم مجنون دلیل نمیشه که به ناکجا آباد بریم و بشیم یه موجود دیگه.
همینطوری که تا الان مشاهده کردید هدف این تاپیک آشنایی هر چه بیشتر با این امام بزرگوار و ابراز ارادت نسبت به ایشان بوده و به هیچ عنوان از این مسیر خارج نشده است. کسی در اینجا خارج از شخصیت خود نشده است و نخواهد شد بلکه علم آن نسبت به این امام بیشتر هم میشود.
آنکسی که امام رضا را بشناسد قطعا خود را سگ او نخواهد خواند بلکه خود را دوستدار و شاگرد آن حضرت خوانده و سعی میکند او را الگوی خویش قرار دهد. و تا اینجا جز شناساندن این امام به راه دیگری نرفتیم.
اما با تمام این تفاسیر به خواسته شما دوست گرامی احترام گذاشته و عنوان را تغییر میدهم.
کسی منو صدا کرد؟
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کسی منو صدا کرد؟
سلام خدمت شما مدیر محترم این تالار
در جهت تحقق خواسته دوستان از شما خواهش دارم تا عنوان این تاپیک را به
***** دوستداران امام رضا (ع) *****
تغییر بدید.
ممنون از لطف شما.
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در شهر نيشابور

در شهر نيشابور


حضرت رضا (ع) بر سر راه خود به شهر نيشابور رسيدند، در اين شهر متجاوز از يكصد هزار نفر مشتاقانه به استقبال ايشان شتافته و اطراف كجاوه حضرت گرد آمدند، و در ميان اين جمعيت تعداد بسيارى از دانشمندان و محدثين بودند و همه با أشك شوق والتماس از آن حضرت مى‏خواستند كه رخسار نورانيش را به آنان نشان بدهد، و هنگامى كه حضرت رضا (ع) پرده كجاوه را كنار زده و در مقابل انظار مردم ظاهر شدند، جمعيت از شدت شوق به گريه افتاد، و دو نفر از محدثين به‏نمايندگى از سوى ديگران از امام خواستند كه برايشان حديثى بخواند كه از پدر و نياكانش به ايشان رسيده است.
حضرت على بن موسى الرضا (ع) در پاسخ آنان حدیث سلسله الذهب راگفتند (این حدیث در صفحه فبلی توسط یکی از دوستان ذکر شده است و آوردن دوباره حدیث خودداری میشود)

حديث معروف به حديث زنجيره طلائى كه محمد بن موساى متوكل مى‏گويد: على بن ابراهيم از پدرش از يوسف بن عقيل از اسحاق بن راهويه براى ما چنين نقل كرده: حضرت ابوالحسن على بن موسى الرّضا (ع) هنگامى كه به شهر نيشابور رسيد، و مى‏خواست به سوى مأمون روانه شود اصحاب حديث نزدش گرد آمده و عرضه داشتند: اى فرزند پيامبر، آيا بر ما وارد مى‏شوى و حديثى برايمان نقل نمى‏كنى تا از تو استفاده كنيم؟!

آن حضرت كه داخل كجاوه نشسته بود، سر خود را بيرون آورد و فرمود: شنيدم پدرم موسى بن جعفر را مى‏گويد: شنيدم پدرم جعفر بن محمد مى‏گويد: شنيدم پدرم محمد بن على مى‏گويد: شنيدم پدرم على بن الحسين مى‏گويد: شنيدم پدرم حسين بن على مى‏گويد: شنيدم پدرم على بن ابى‏طالب (ع) مىگويد: شنيدم پيامبر اسلام (ص) مى‏گويد: شنيدم جبرئيل (ع) مى‏گويد: شنيدم خداى عز و جل را كه مى‏گفت: سخن لا اله الاّ الله دژ من است، و هركس كه وارد دژ من گردد از عذاب من ايمن خواهد بود، پس هنگامى كه مركب امام حركت كرد مجدداً ايستاده و امام فرمود: اما با شرايط آن و من از جمله آن شرايط هستم).
اين حديث را كه امام رضا (ع) به هنگام حركت از نيشابور بسوى مروفرمودند، معروف است به حديث زنجيره طلائى زيرا تمام ناقلين آن معصوم بوده، و بمانند حلقه‏هاى پيوسته زنجير طلا از يكديگر نقلش فرموده‏اند البته طلا ارزش مادّى دارد، در حالى كه چنين احاديثى براى هميشه باقى مانده و ارزش معنوى دارد، و لذا اين مشابهت از باب مشابهت معقول و محسوب است.

امام رضا (ع) در شهر نيشابور در طول اقامت چندروزه خود، چند مؤسسه دينى و اجتماعى ساختند، مثل مسجد، حمام، قنات و غيره، تا به پيروانشان بياموزند كه بايد از فرصت حداكثر استفاده را كرد، حتى اگر انسان در جائى اقامت موقت داشته باشد، زيرا بناى مؤسسات دينى و مذهبى از عوامل مهم پيشرفت جامعه اسلامى در تمام زمينه‏هاست
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهل کنیه و لقب برای امام رضا(ع)

1- علی

2- ابوالحسن

3- مرتضی

4- سراج الله ( چراغ خدا)

5- نور الهدی ( نور هدایت کننده)

6- قره عین المومنین (نور چشم مومنان)

7- مکیده الملحدین ( خط بطلان کشنده بر اشتباهات و خطاهای ملحدان)

8- کافی الخلق ( کافی برای مردم روی زمین)

9- الرضی (راضی و خشنود)

10- الرضا ( راضی به امر پروردگار)

11- رب السریر (آقا و سید تخت پادشاهی)

12- رب التدبیر( خداوند تدبیر)

13- رئاب التدبیر (درست کننده امور و افکار)

14- الفاضل ( شایسته ترین افراد)

15- الصابر ( صبور)

16- الوفی (اداء کننده معصوم)

17- الصدیق (راستگو)

18- الولی ( بزرگتر و مهتر)

19- وافی ( با وفا )

20- زکی ( پاک، شریف و محترم)

21- سلطان الانس و الجن ( سلطان و مهتر انسان و جن)

22- ضامن الامه (پشتیبان مردم)

23- الداعی الی الله ( دعوت کننده به سوی خداوند)

24- زین المومنین (زینت و افتخار مومنان)

25- غریب الغربا (غریب ترین غریبان)

26- معین الضعفا ( یاری دهنده ضعیفان)

27- الراضی الی الله (راضی به امر خدا)

28- الراضی بالقدر و القضا ( راضی به قدر وقضا)

29- شمس الشموس ( خورشید خورشیدها)

30- انیس النفوس ( همدم انسانها)

31- غیظ الملحدین ( خشم گیرنده بر کافران)

32- ثامن الحجج (هشتمین دلیل و امام معصوم)

33- ثامن الائمه (هشتمین امام)

34- ابوبکر( ابوالصلت هروی می گوید: روزی مامون از من سوالی کرد و من هم در رابطه با سوال، پاسخ دادم که ابوبکر چنین و چنان گفت.مامون از من پرسید: کدام ابوبکر؟ابوبکر ما، یا ابوبکر عامه؟ من پاسخ دادم:ابوبکر ما.عیسی گفت: من از ابوالصلت پرسدم که ابوبکر شما کیست؟ او پاسخ داد: علی بن موسی الرضا(ع) ).

35- علی بن موسی ( علی پسر موسی)

36- ابامحمد (پدر محمد)

37- کفو الملک (پابرجا)

38- عالم آل محمد (دانشمند آل محمد)

39- ابوالحسن ثالث
توضیح: ابوالحسن به حضرت علی(ع)، ابوالحسن اول به حضرت سجاد(ع)، ابوالحسن ثانی به حضرت موسی کاظم(ع) و ابوالحسن ثالث به حضرت رضا(ع) اطلاق می شده است.

40- ابوالحسن ثانی
توضیح: بدلیل هم عصر بودن حضرت موسی کاظم (ع) و حضرت رضا(ع)، امام هفتم را ابوالحسن ماضی و امام هشتم را ابوالحسن ثانی نیز می گفتند.


http://emamreza.kanoonparvaresh.com/
 

Siren

عضو جدید
امام رضا(ع) در مورد نماز مي گويد: بهترين چيزي که انسان را به خدا نزديک مي کند چهل و شش رکعت نماز واجب و نوافل است.
امام رضا(ع) در مورد امامان و جانشيني آنها مي فرمايد: امامان خلفاي خداي عز و جل در روي زمين هستند و چيزي که شکي در آن نيست اين است که امامان اهل بيت جانشينان خداي متعال در زمين او و حجت هاي او بر بندگانش و امناي او در کشورش مي باشند.پس آنها رهبران اين امت و راهنمايان بر خشنودي خداي متعال و پيروي از او هستند.
ايشان هرگزکسي را با عمل و سخن خود نمي آزرد، تا حرف مخاطب تمام نمي شد سخنش را قطع نمي کرد. هيچ حاجتمندي را مأيوس باز نمي گرداند. در حضور مهمان به پشتي تکيه نمي داد و پاي خود را دراز نمي کرد. هرگز به غلامان و خدمه حرف زشتي نزد و با آنان مي نشست و غذا مي خورد. شبها کم مي خوابيد و قرآن بسيار مي خواند. شبهاي تاريک در مدينه مي گشت و مستمندان را کمک مي کرد.
محمود بن وهيب در مورد امام رضا(ع) فرموده است :" ايشان کارهاي اعجاب آميز متعددي داشت، و به دليل علم فراوانش، ترس محترمانه اش، دينداريش، بخشندگي اش و سخاوتش در زمان خود بي نظير بود. هيچ کس در برتري و قريحه مانند او نبود."
امام رضا(ع) به اخلاقي عالي و ممتاز آراسته بود و بدين سبب دوستي عام و خاص را به خود جلب فرموده بود، همچنين انسانيت آن حضرت يگانه و بي مانند و در حقيقت تجلي روح امامتو مصداق رسالتي بود که خود آن حضرت يکي از نگهبانان و امانت داران و وارثان اسرار آن به شمار است.
 

farzad84

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
داستانهای زندگی امام رضا (ع)

داستانهای زندگی امام رضا (ع)

نشانه موى پيامبر(ص)

مردى از نوادگان انصار خدمت امام رضا(ع) رسيد. جعبه‏اى نقره‏اى رنگ به امام داد و گفت :
«آقا! هديه‏اى برايتان آورده‏ام كه مانند آن را هيچ كس نياورده است». بعد در جعبه را باز كرد و چند رشته مو از آن بيرون آورد و گفت: «اين هفت رشته مو از پيامبر اكرم(ص) است. كه از اجدادم به من رسيده است». حضرت رضا(ع) دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا كردند و فرمود: «فقط اين چهار رشته، از موهاى پيامبر است».
مرد با تعجب و كمى دلخورى به امام نگاه كرد و چيزى نگفت. امام كه فهميد مرد ناراحت شده است، آن سه رشته مو را روى آتش گرفت. هر سه رشته سوخت، اما به محض اين كه چهار رشته موى پيامبر(ص) روى آتش قرار گرفت شروع به درخشيدن كرد و برقشان چهره مرد عرب را روشن كرد
.



صحبت گنجشك با امام (ع)


راوى: سليمان (يكى از اصحاب امام رضا(ع)
حضرت رضا(ع) در بيرون شهر، باغى داشتند. گاه‏گاهى براى استراحت به باغ مى‏رفتند. يك روز من نيز به همراه آقا رفته بودم. نزديك ظهر، گنجشك كوچكى هراسان از شاخه درخت پركشيد و كنار امام نشست. نوك گنجشك، باز و بسته مى‏شد و صداهايى گنگ و نا مفهوم از گنجشك به گوش مى‏رسيد. انگار با جيك جيك خود، چيزى مى‏گفت.
امام عليه السلام حركت كردند و رو به من فرمودند: «ـ سليمان!... اين گنجشك در زير سقف ايوان لانه دارد. يك مار سمى به جوجه‏هايش حمله كرده است. زودباش به آن‏ها كمك كن!. ..
با شنيدن حرف امام ـ در حالى كه تعجب كرده بودم ـ بلند شدم و چوب بلندى را بر داشتم . آن قدر با عجله به طرف ايوان دويدم كه پايم به پله‏هاى لب ايوان برخورد كرد و چيزى نمانده بود كه پرت شوم...
با تعجب پرسيدم: «شما چطور فهميديد كه آن گنجشك چه مى‏گويد؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آيا اين كافى نيست؟!»



گليم كهنه اتاق


راوى: نعمان بن سعد
كنار امير المؤمنين على(ع) نشسته بودم. امام نگاهى به من كردند و فرمودند:
«نعمان!... سال ها بعد، يكى از فرزندان من در خراسان با زهر كشنده‏اى شهيد خواهد شد. اسم او مثل اسم من، على است. اسم پدرش هم مانند پسر «عمران» ، موسى است. اين را بدان ! هر كس كه قبر او را زيارت كند، خدا تمام گناهان قبل از زيارتش را خواهد بخشيد... به خاطر پسرم على».
حرف امام كه تمام شد، سكوت كردم و به گليم كهنه اتاق خيره شدم. با خودم گفتم: «اين درست !... اما من چرا گناه كنم كه به خاطر بخشش، امام رضا عليه السلام را زيارت كنم؟ بايد به خاطر دلم و براى محبتم به اهل بيت(ع) او را زيارت كنم».
به امام نگاه كردم. انگار با لبخندش حرفم را تأييد مى‏كرد.



كوه و ديگ

راوى: اباصلت هروى
همراه امام وارد «مرو» شديم. نزديك «ده سرخ» توقف كرديم. مؤذن كاروان، نگاهى به خورشيد كرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است».
امام پياده شدند و آب خواستند. نگاهى به صحرا كرديم. اثرى از آب نبود. نگران بر گشتيم . اما ازتعجب زبانمان بند آمد. امام با دست‏شان مقدارى از خاك را گود كرده بود و چشمه‏اى ظاهرشده بود.
وارد «سناباد» شديم. كوهى نزديك سناباد بود كه از سنگ آن، ديگ‏هاى سنگى مى‏ساختند. امام به تخته سنگى از كوه تكيه دادند و رو به آسمان گفتند:
«خدايا!... غذاهايى را كه مردم با ديگ‏هاى اين كوه مى‏پزند، مورد لطفت قرار ده و به اين غذاها بركت عطا كن!»
فكر مى‏كنم خدا به بركت دعاى امام، به كوه، نظر خاصى كرد. چون امام خواستند كه از آن روز به بعد، غذايشان را فقط در ديگ‏هايى بپزيم كه از سنگ آن كوه ساخته شده باشد.
روز بعد، پس از كمى استراحت، امام به طرف محلى كه «هارون» ـ پدر مأمونـ در آن دفن شده بود، حركت كردند. مأموران حكومتى جار زدند كه امام مى‏خواهد قبر هارون را زيارت كند، اما امام با يك حركت ساده نقشه‏هاى مأموران را نقش بر آب كرد. آن حركت هم اين بود كه كنار قبر هارون ايستادند و با انگشت، خطى در كنار قبر، كشيدند. بعد رو به ما فرمودند :
ـ اين جا قبر من خواهد شد... شيعيان ما به اين جا خواهند آمد و مرا زيارت خواهند كرد ... و هركس به ديدار قبرم بيايد، خدا لطفش را شامل حال او خواهد كرد.
بعد رو به قبله ايستادند و نماز خواندند و با سجده‏اى طولانى، چيزهايى را زير لب زمزمه كردند. اشك در چشمم جمع شده بود.
 

farzad84

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از مدینه تا مرو

از مدینه تا مرو

از مدینه تا مرو
زمانی که در سال 200 هجری مأمون امام رضا (ع) را وادار کرد به خراسان برود در پی آن بود که امام را از شیعیان دور کرده و ایشان را در انزوا قرار دهد و هرگز انتظار نداشت امام هشتم شیعیان پس از طی راهی طولانی با استقبال گسترده مردم مواجه شود .
در جاده نیشابور به مشهد بقعه ای است با ساختمانی قدیمی که در اتاقکی از آن ، سنگی سیاه با جای پایی دیده می شود. زائران به این بقعه قدم گذارده ، آن جای پا را بوسیده و خاک آن را بر دیده می کشند . این مکان، قدمگاه علی ابن موسی الرضاست.
مردم عاشق آن خطه 1200 سال پیش به یمن قدوم مبارک امامشان جای پایی را بر سنگ نقر کرده و معجزه عشق را به نمایش گذاشتند، این مکان جایی است که خاک پا ، توتیای چشم و درمان آلام جسم و جان است .
مسیری که مأمون تأکید داشت حضرت رضا را از آن عبور دهد یکی از راههای متداول آن زمان به شمار می رفت و آن از مدینه به بصره و از طریق سوق الاهواز ( اهواز) به فارس و سپس از راه کویر و بیابان میان فارس و خراسان می گذشت و به مرو ختم می شد .
سفر امام رضا از مدینه تا مرو را در 5 بخش می توان دسته بندی کرد:
- از مدینه تا بصره
- از بصره تا فارس
- از فارس تا یزد
- از یزد تا خراسان
- امام در خراسان

از مدینه تا بصره

دو تن از مأموران مأمون به نامهای رجاء بن ضحاک و یاسر خادم به همراه نامه ایی مأمور انتقال امام از مدینه به مقر حکومت وی بودند. آن دو به منزل امام رفتند و نامه مأمون را به حضرت تسلیم کردند. امام با فرستادگان مأامون سخنی نگفت و با کراهت نامه را خواند و به ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و آماده سفر شد و در اولین گام قبل از آغاز سفر به سوی مرو، امام دست به اقداماتی زد که ماهیت پذیرش ولایتعهدی را آشکار ساخت .
امام رضا(ع) با اقداماتی نظیر وداع با مرقد مطهر رسول اکرم، تعیین جانشین و اعلام امامت امام جواد(ع) و وداع با خانواده خویش نشان دادند که ولایتعهدی ظاهری آراسته و مجلل بر چهره تبعید و نفی بلد است.
منابع اولیه و سایر تواریخ معتبر آغاز حرکت امام رضا را از مدینه به سوی بصره ذکر کرده اند. با این وجود برخی از منابع به خصوص تذکره های متأخر می نویسند: حضرت ، ابتدا به مکه رفته و در این سفر امام جواد نیز همراه ایشان بوده است ، امام با خانه خدا وداع کرده و سپس از مکه به سفر ادامه داده اند.

از بصره تا سوق الاهواز

از دیار عرب ( عراق) تا خوزستان دو راه وجود دارد، یکی از بغداد به واسط و از واسط به خوزستان و راه دیگر از بصره به خوزستان که کوتاهترین راه و فاصله میان ایران و عراق آن روز محسوب می شد.
راه بصره- اهواز در آن زمان 9 منزل و سی و شش فرسنگ بود ولی از نامهای قدیم منازل این مسیر در نقشه های امروزین اثری نمانده است از این رو به سختی می توان مسیر حرکت امام را مشخص کرد ، امام رضا از بصره به اهواز حرکت کرد ولی از جزئیات مسیر حرکت امام و منزل گاههایی که حضرت در آن توقف فرمود منابع هیچ گزارشی ارائه نکرده اند.
با ورود امام رضا به اهواز، بیماری امام روی می دهد که منابع دلیل بیماری امام را هوای بسیار گرم و مرطوب این شهر عنوان می کنند، لذا می توان دریافت که سفر امام در تابستان رخ داده است.
سه بقعه به نام امام رضا در شوشتر، دو بقعه به نام شاخراسون( شاه خراسان) در دزفول و شوشتر و دو بقعه دیگر به نامهای امام ضامن وجود دارد که بایستی با نظری نقادانه به آن نگریست.
این بناها ( یادبود امام رضا) که تعدادشان قریب به ده بنا است اگر چه از حیث کثرت، گذر امام رضا را در این دو شهر قوت می بخشند اما به لحاظ اعتبار، متزلزل و مبهم هستند. سه بقعه امام رضا دیمی در شوشتر که مردم عاشق آن را محل توقف حضرت رضا می دانند برابر گفته شرف الدین شوشتری سندی ندارد... بقعه شاخراسون در دزفول نیزبا ابهام روبروست.

از اهواز تا فارس

درباره ادامه مسیر حرکت امام رضا به فارس منابع توضیحی نمی دهند که حضرت از کدام راه به سمت فارس و از آن جا به خراسان عزیمت کرده است.
اما بررسیهای تاریخی نشان می دهد از اهواز به فارس 24 منزل و در مجموع 102 فرسنگ راه بوده است. احتمال دارد حضرت در سفر تاریخی خود به مرو از راه ارجان، رامهرمز گذشته باشد زیرا نسبت به ابتدا و میانه این راه گزارش هایی از عبور آن حضرت وجود دارد .

درباره خروج امام از اهواز خبر دقیقی وجود دارد که امام از پل اربق یا اربک عبور کرده اند و این خود کلیدی برای حل این معماست. در ادامه مسیر پل اربک در شهر ارجان قدیم( بهبهان) قدمگاهی است موسوم به قدمگاه امام رضا.
وجود این قدمگاه در این مکان مسیر امام روشن می کند. قدمگاه بعدی که در منابع تاریخ محلی، به تناوب از آن یاد شده شهر ابرقو یا ابرکوه است که در منتهی الیه جاده شمالی شیراز به شهر یزد است.
منابع تاریخی اطلاع می دهند که امام رضا از اهواز و از طریق فارس و نه شهر شیراز به سمت خراسان رفته اند.
از ورود حضرت به شیراز در منابع گزارش موثقی ثبت نشده و در منابع محلی تاریخ این شهر هیچگاه قدمگاه و یا بنای یادبودی به آن حضرت منسوب نیست. این موضوع احتمال عبور حضرت رضا را از راه باستانی اهواز به پاسارگاد که بعد از ارجان از طریق راههای کوهستانی منطقه کهکیلویه به جلگه مرودشت اصطخر می پیوست قوت می بخشد.
از فارس تا یزد

ابن بلخی منازل شیراز به یزد را 9 منزل و مسافت میان این دو شهر را 54 فرسنگ یاد کرده است. در آن روزگار یزد نه شهر مهمی به قاعده نبوده است. در این منطقه چند قدمگاه و بنای یادبود امام رضا(ع) وجود دارد. با توجه به تأکید منابع به عبور آن حضرت از راه کویر به سوی مرو، بر اعتبار این قدمگاه ها افزوده می شود. ولی این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که یزد در قرن دوم اسلامی نه یک شهر که یک منطقه بیابانی بوده و در منابع اولیه نیز به صراحت نامی از یزد به میان نیامده و تنها عبور آن حضرت از یک کویر و یا بیابان ذکر شده است .

برخی بر این باورند که امام ر ضا طی مسیر وارد شهر قم شده و در منزل یکی از اهالی این شهر منزل کرده اند که این مکان امروزه به مدرسه رضویه یا مأموریه شهرت یافته است. ولی باید اذعان کرد که مأمون گذر امام از شهرهای محل تجمع شیعیان را ممنوع کرده بود. لذا حضور امام در این شهر سند محکم ندارد از سوی دیگر در مورد توقف حضرت در قم منابع تاریخ محلی نیز آن را تائید نمی کند.
از یزد تا خراسان

به طور کلی تعیین خط مسیر دقیق سفر امام رضا به واسطه گزارش های متعدد و گاه متناقض منابع دشوار است. به همین سیاق تعیین مسیر حرکت امام رضا از یزد تا خراسان نیز با دشواری همراه است.
تنها نقطه روشن که در این مسیر از منابع اولیه به دست می آید اشاره ایی است که شیخ صدوق و سایر منابع معتبر به مسیر راه کویر و ورود آن حضرت به نیشابور کرده اند.
امام در خراسان

خوشبختانه از ورود امام رضا به نیشابور گزارشهای متعدد و مستندی وجود دارد. به ویژه حدیث سلسلة الذهب که امام در این شهر ایراد فرموده اند خود به قوت گزارشهای ورود امام به نیشابور افزوده است.
مهمترین و معتبرترین گزارشی که از توقف حضرت رضا در نیشابور ضبط شده روایت عبدالسلام بن صالح ابوصلت هروی است که حدیث مشهور و معروف سلسلة الذهب را از امام رضا در نیشابور نقل می کند.

چشمه کهلان که امام در آن غسل کرده و در کنار حوض آن به نماز ایستاده اند و همچنین قدمگاه نیشابور در 24 کیلومتری آن شهر، یادگارهای مستند و مستدل حضور امام رضا در این شهراست.
باید توجه داشت که نیشابور در آن زمان از شهرهای آباد و بزرگ خراسان به شمار آمده و ابر شهر نامیده می شد لذا بعید است که مکان فعلی قدمگاه نیشابور که اینک در جاده نیشابور به مشهد واقع شده است ، آن زمان در خود شهر نیشابور و یا در حومه آن بوده باشد. امام رضا پس از نیشابور به طوس، ده سرخ و کوه سنگی سفر کرده اند داستان های مشهور بین مردم این ناحیه خود گویای حضور امام در این منطقه است.
در ده سرخ امام به منظور دستیابی به آب جهت وضو زمین را به دست خویش اندکی حفر کرده، چشمه ای می جوشد که تاکنون موجود است.
در کوه سنگی، امام برکت سنگهای این ناحیه را که از آن دیگ ها و ظروف سنگی می تراشیدند طلب می کنند که تا امروز نیز همچنان این شغل در این ناحیه برجاست.
استقبال گرم مردم نیشابور از امام سبب می شود که مأمون به حبس امام در سرخس دستور دهد تا شاید از این طریق تماس امام با مردم را غیرممکن سازد.
سرخس آخرین شهر پیش از مرو و یا مقصد حرکت است امام رضا (ع) در شهر مرو با وجود سلطه آشکار مأمون مورد استقبال مردم و اهالی آن شهر قرار می گیرند و در همین شهر است که به ناچار ولایتعهدی مأمون را پذیرفته و به زهرکین خاندان سیاه جامه و سیاه دل بنی عباس به شهادت می رسند.
 

sahark

عضو جدید
زائری بارانیم آقا به دادم می رسی
بی پناهم خسته ام تنها به دادم می رسی
گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ملاقات با مأمون

ملاقات با مأمون

موكب امامت به شهر مرو نزديك مى‏شد، و مردم با شور و شوقى چشم براه بودند، و مأمون عباسى با اطرافيان به استقبال امام شتافته بودند، مأمون در پيشاپيش همه آن حضرت را به هنگام ورود به مرو به آغوش كشيده و به ايشان خوش آمد گفت، و پيوسته تظاهر به ارادت و محبّت نسبت به امام رضا (ع) مى‏كرد، تا بالاخره امام به محل اقامتشان رسيدند.
در ميان باغى دو ساختمان در كنار هم بناء شده بود، كه از راه نسبتا باريكى به هم متّصل مى‏شدند، و به عبارت ديگر (يك ساختمان دو قلو) بناء شده بود كه در يك طرف آن مأمون اقامت داشت، و در طرف ديگر امام رضا (ع) نزول اجلال فرمودند.
مأمون به حضور آن امام معصوم شرفياب شده، و با زيركى و نيرنگ خاصّى عرضه داشت: اى فرزند پيامبر من از فضيلت و علم و عبادت شما آگاه شده‏ام، و شما را براى خلافت از خودم شايسته‏تر مى‏بينم، پس اجازه بدهيد خودم را از مقام خلافت خلع كرد، و آن را به شما واگذارم، و قبل از همه اوّل خودم با شما بيعت كنم.
حضرت على بن موسى (ع) كه از اهداف شوم مأمون عباسى آگاه بودند، پاسخى به وى دادند، كه در اثر آن مأمون محكوم شده و بناى بر اين گذاشت كه امام را تحت فشار قرار بدهد.
پاسخ امام به مأمون چنين بود: اگر خلافت حق تو بوده و خداوند اين مقام را براى تو قرار داده است، حق ندارى آن را به ديگرى بسپارى، و پيراهنى را كه خداوند بر قامت تو پوشانيده از خودت خلع كنى، و اما اگر مقام خلافت از آن تو نبوده، در اينصورت حق ندارى چيزى را كه مربوط به تو نيست براى من قرارش بدهى.

اينجا ممكن است اشكالى به اذهان خطور كند، به اينكه با كناره‏گيرى مأمون عباسى، چرا امام رضا (ع) رهبرى و خلافت را نپذيرفتند؟! و آيا در چنان شرايطى وظيفه چه كسى بود كه رهبرى جامعه اسلامى را به عهده بگيرد؟!

پاسخ اين است كه مأمون بر حسب ظاهر از خلافت كناره مى‏گيرفت، ولى چنين نبود كه كاملا معزول بشود، بلكه او قصد داشت كه خودش در كنار امام رضا (ع) نيز به امور مختلف رسيدگى كند، بلكه به عبارت واضح‏تر، او مى‏خواست كه امام رضا (ع) تنها يك رهبر تشريفاتى باشد، و خودش زمام همه چيز را در دست بگيرد، تا هرگونه اقدامى كه انجام بدهد، به ظاهر زير پوشش رهبرى امام، اما در واقع در جهت حفظ منافع مأمون و اطرافيانش قرار بگيرد.
از طرفى كادر حكومتى و هيئت اجرائى آن روز، تمام برخلاف جهت حكومت الهى امام رضا (ع) بود، و تمام مجريان مهم امور همرديفان عياش مأمون بودند، كه با طرز حكومت حضرت امام رضا (ع) اختلاف اساسى داشتند، و لذا رهبرى آن حضرت به آن ترتيب و كادر حكومتى امكان نداشت..
وآنگهى عقب نشينى مأمون عباسى تنها جنبه سياسى و تاكتيكى داشت، تا به مردم وانمود كند كه امام معصوم هم اگر به لذّت حكومت برسد ـ والعياذ بالله ـ از آن دست بردار نيست، و زهد را كنار مى‏گذارد، و ألّا مأمون آنقدر عاشق ملك و حكومت خويش بود كه در راه آن نه تنها خون هزاران انسان را بر زمين ريخت بلكه حتى از خون برادر خودش هم نگذشت، و به‏طرز وحشيانه‏اى او را نابود ساخت.

بله اگر واقعاً مأمون عباسى، و تمام كادر حكومتيش بر كنار مى‏شد و زمينه حكومت حضرت على بن موسى‏الرضا (عليه آلاف التحية والثناء) فراهم مى‏شد، در آن صورت بار سنگين حكومت و وظيفه مهم رهبرى و مسئوليتى را كه از سوى خداوند متعال بر عهده وى گذاشته شده بود به منزل مى‏رسانيد و مانند جدّ بزرگوارش حضرت اميرالمؤمنين على (ع) عدالت و دادگرى را احياء و گسترش داده، و روش حكومت پيامبر اكرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) را الگوى خويش قرار داده، و بر آن سير مى‏نمود.
 

Mahan_M

عضو جدید
اخلاق امام رضا(ع)
كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 148
نويسنده: سيد محسن امين
ترجمه: على حجتى كرمانى
حلم: در شناخت‏حلم آن حضرت، شفاعت وى در نزد و مامون در حق جلودى كافى است جلودى كسى بود كه به امر هارون رشيد به مدينه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابو طالب را بگيرد و بر تن هيچ يك از آنان جز يك جامه نگذارد. وى همچنين بر بيعت مردم با امام رضا (ع) انتقاد كرد. پس مامون او را به حبس افكند و بعد از آن كه پيش از وى دو تن را كشته بود او را خواست. امام رضا (ع) به مامون گفت: اى امير مؤمنان! اين پيرمرد را به من ببخش!جلودى گمان برد كه آن حضرت مى‏خواهد از وى انتقام گيرد. پس مامون را سوگند داد كه سخن امام رضا (ع) را نپذيرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمى‏پذيرم و دستور داد گردنش را بزنند.
تواضع: در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهيم بن عباس نقل میکنیم كه گفت: چون امام رضا (ع) تنها بود و براى او غذا مى‏آوردند آن حضرت غلامان و خادمان و حتى دربان و نگهبان را بر سر سفره‏اش مى‏نشاند و با آنها غذا مى‏خورد. همچنين از ياسر خادم نقل شده است كه گفت: چون آن حضرت تنها مى‏شد همه خادمان و چاكران خود را جمع مى‏كرد، از بزرگ و كوچك، و با آنان سخن مى‏گفت. او به آنان انس مى‏گرفت و آنان با او. كلينى در كافى به سند خود از مردى بلخى روايت مى‏كند كه گفت: با امام رضا (ع) در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزى خواستار غذا شد و خادمان سيه چرده خود را نيز بر سفره خود نشاند يكى از يارانش به او عرض كرد: اى كاش غذاى اينان را جدا مى‏كردى. فرمود: پروردگار تبارك و تعالى يكى است و مادر و پدر هم يكى. و پاداشها بسته به اعمال و كردارهاست.
اخلاق نيكو: در بخش صفات آن حضرت از ابراهيم بن عباس نقل میشود كه گفت: امام رضا (ع) با سخن هرگز به هيچ كس جفا نكرد و كلام كسى را نبريد تا مگر شخص از گفتن باز ايستد. و حاجتى را كه مى‏توانست‏برآورده سازد رد نمى‏كرد. پاهايش را دراز نمى‏كرد و هرگز روبه‏روى كسى كه نشسته بود، تكيه نمى‏داد و هيچ كس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمى‏داد. هرگز آب دهان بر زمين نمى‏افكند و در خنده‏اش قهقهه نمى‏زد بلكه تبسم مى‏نمود. كلينى در كافى به سند خود نقل كرده است كه مهمانى براى امام رضا (ع) رسيد. امام شب در كنار مهمان نشسته بود و با وى سخن مى‏گفت كه ناگهان وضع چراغ تغيير كرد. مرد مهمان دستش را دراز كرد تا چراغ را درست كند ولى امام او را از اين كار بازداشت و خود به درست كردن چراغ پرداخت و كار آن را راست كرد. سپس فرمود: ما قومى هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمى‏گيريم. همچنين در كافى به سند خود از ياسر و نادر خادمان امام رضا (ع) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله عليه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستيد از جا برخيزيد، در حالى كه غذا مى‏خوريد برنخيزيد تا از خوردن دست‏بكشيد و بسيار اتفاق مى‏افتاد كه امام بعضى از ما را صدا مى‏زد و چون به ايشان گفته مى‏شد آنان در حال خوردن هستند، مى‏فرمود: بگذاريدشان تا از خوردن دست‏بكشند.
كرم و سخاوت: يكى از شاعران به نام ابراهيم بن عباس صولى به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد كه نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنين آن حضرت به ابو نواس سيصد دينار جايزه داد و چون جز آن، مال ديگرى نداشت استر خويش را هم به وى بخشيد. و نيز به دعبل خزاعى ششصد دينار جايزه داد و با اين وجود از وى معذرت هم خواست.
در مناقب از يعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه گفت: مردى به ابو الحسن رضا (ع) برخورد كرد و گفت: به قدر مردانگى‏ات بر من ببخش. امام گفت: به اين مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگى خودم ببخش. امام فرمود: اين قدر دارم. سپس فرمود: اى غلام دويست دينار به او بده.
همچنين در مناقب از يعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه امام رضا (ع) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسيم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: اين ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چيزى را كه پاداش و كرامت‏بدان تعلق مى‏گيرد ضرر محسوب مكن.
كلينى در كافى به سند خود از اليسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابو الحسن رضا (ع) بودم. مردم بسيارى به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وى درباره حلال و حرام پرسش مى‏كردند كه ناگهان مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام عليك يا بن رسول الله. من يكى از دوستداران تو و پدران و نياكان تو هستم، من از حج‏باز مى‏گردم و خرجى خود را گم كرده‏ام و با آنچه همراه من است نمى‏توانم به يك منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانى كه مرا به ديارم روانه كنى كه براى خدا بر من نعمتى داده‏اى و اگر به شهرم رسيدم آنچه از تو گرفته‏ام به صدقه مى‏دهم. امام (ع) به او فرمود: بنشين خدا تو را رحمت كند. آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سليمان جعفرى و خيثمه و من مانده بوديم پس امام فرمود: اجازه مى‏دهيد داخل شوم سليمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاى در بيرون آورد و پرسيد: آن خراسانى كجاست؟پاسخ داد: من اينجايم. فرمود: اين دويست دينار را برگير و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا. مرد بيرون رفت. سليمان به آن حضرت عرض كرد: دايت‏شوم بخشش بزرگى كردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟فرمود: از ترس آن كه مبادا خوارى خواهش را در چهره او ببينم. مگر اين سخن رسول خدا را نشنيدى كه مى‏گويد: آن كه به نهان نكويى آورد با هفتاد حج‏برابرى مى‏كند و آن كه پليدى و زشتى را اشاعه مى‏دهد، مخذول و خوار است و كسى كه در نهان گناه كند، آمرزيده است. آيا سخن اول را نشنيده‏اى كه مى‏گويد:
متى آته لا طلب حاجة
رجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1)
ششم، فراوانى صدقات: پيش از اين از ابراهيم بن عباس صولى نقل كرديم كه گفت: امام رضا (ع) بسيار نكويى مى‏كرد و در نهان صدقه مى‏داد و بيشتر اين عمل را در شبهاى تاريك به انجام مى‏رساند.
 
آخرین ویرایش:

pesar-mashhadi

کاربر بیش فعال
امام رضا چاکرتم

امام رضا چاکرتم

امام رضا علیه السلام فرمود عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد - ـ از او امید خیر باشد ـ از بدى او در امان باشند ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد ـ خیر بسیار خود را اندك شمارد ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـانتـر بـاشـد ـ سپس فـرمـود: دهمى چیست و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟ فـرمـود: كسی را ننگـرد جز ایـن كه بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیز كـارتـــر است تحف العقول، ص 443
 

pesar-mashhadi

کاربر بیش فعال
حدیث

حدیث

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]امام رضا علیه السلام فرمود [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مبادا اعمال نیك را به اتكاى دوستى آل محمد علیهم السلام رها كنید [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]و مبادا دوستى آل محمد علیهم السلام را به اتكاى اعمال صالح از دست بدهید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زیرا هیچ كدام از ایـن دو , به تنهایى پذیرفته نمى شود[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بحار الانوار,ج 78,ص 348[/FONT]
 

Siren

عضو جدید
این حدیث درباره آثار زیانبار حاکمان ظالم از امام رضا نقل شده است.
«إِذا کَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّکوةُ ماتَتِ الْمَواشى.»:
زمانى که حاکمان دروغ بگویند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زکات اموال داده نشود چهارپایان از بین روند.
 

Mahan_M

عضو جدید
 

Mahan_M

عضو جدید
امام رضا علیه السلام سجده کردن بر معبود را نزدیک ترین حالت بنده میداند و می فرمایند:«نزدیک ترین حالت بنده به خداوند متعال، در حال سجده است و این همان قول خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: سجده کن و نزدیک شو. »
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود. مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده: از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند.»

امام رضا (ع) در طی بیست سال دوران امامت خود با سه خلیفه عباسی هم عصر بود:
۱- هارون الرشید به مدت۲ سال
۲- امین به مدت ۵ سال
۳- مأمون به مدت۱۳ سال
بیشتر دوران امامت امام رضا (ع) در زمان خلافت مأمون بود. مأمون که یکی از مکارترین و زیرک ترین خلفای عباسی به شمار می آمد. پس از قتل برادرش امین و به دست گرفتن قدرت، مرو را مرکز حکومت خود قرار داد و با بهره گیری از هوش وزیر خود فضل بن سهل پایه های حکومت خود را مستحکم کرد.
انـگیزه های سیاسی مانند: جذب ایرانیان، سرکوب نهضتها و قیامهای علویان، مشروع جـلـوه دادن حـکومت خود، مأمون را وادار کرد به امام پیشنهاد ولایتعهدی دهد ولی از این روی، امام رضـا (ع) از پـذیرش پیشنهاد مأمون سرباز می زد. به هر حال امام رضا (ع) درنهایت، ولایت عهدی را با قید شرایطی پذیرفت. پس از مراسم بیعت اجباری، در حضور مردم و دیگران فرمود:
لـنـا عـلیکم حق برسول الله و لکم علینا به حق فاذا انتم ادیتم الینا ذلک وجب علینا الحق لکم. مـا اهـل بیت، به واسطه رسول خدا (ص) بر شما مردم حقی داریم، شما نیز بر ما حقی داریـد وقتی که شما حق ما را به ما دادید، بر ما لازم است که حقوق شما را رعایت کنیم. (بحارالانوار جلد
۱۴۶)
اگر چه این پیشنهاد رنگ تهدید و اجبار نیز گرفته بود. مسئله ولایتعهدی با تلاش های امام برای افشاگری همراه بود و شرط اصلی دخالت نکردن در عزل و نصب ها که همان شریک نبودن در حکومت جائر زمان برای حضرت محسوب می شد، نیز به همین منظور بود و امام بدین ترتیب توطئه های مأمون را یکی پس از دیگری خنثی می کرد و کار بدانجا رسید که عرصه بر مأمون تنگ شد و امام رضا (ع) را بزرگترین خطر جدی برای بقای حکومت خود می دانست و وقتی دریافت عوام فریبی های او در اعلام ولیعهدی امام رضا (ع) نیز کارگشا نیست، چاره ای جز به شهادت رساندن امام (ع) برای خود ندید.
سرانجام خورشید فروزان وجود امام (ع) در روز
۲۹ صفر سال ۲۰۳ ق. غروبی سرخ را به مشرق ایمان نشست و بار دیگر سیاست مزورانه عباسی تن به شکست داد.
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ولايت عهد مأمون

ولايت عهد مأمون

مأمون عباسى كه پاسخ امام را در ردّ مقام خلافت از سوى او شنيد، چهره‏اش رنگ باخته، و از پاسخ به آن حضرت عاجز ماند، اما خشم خود را فرو برد و به ظاهر پوزخند مرده و تلخى زد و در حالى كه كينه‏اش نسبت به امام رضا (ع) هرچه بيشتر افزوده شده بود عرضه داشت: اى فرزند پيغمبر گريزى نيست، و بايد اين پيشنهاد را بپذيرى، حضرت فرمودند: من به‏اختيار خودم چنين كارى را نمى‏كنم و مأمون كه از پيشنهاد خودش نااميد شده بود، پيشنهاد ديگرى را ارائه داد و گفت: حال كه پيشنهاد خلافت را نپذيرفتى و دوست نداشتى كه من با تو بيعت كنم، پس بايد ولايت عهديم را بپذيرى، تا لااقل پس ازمن خلافت از آن تو باشد.

حضرت رضا (ع) فرمودند: سوگند بخدا كه پدرم از پدرانش از پيامبر اسلام (صلوات الله عليهم اجمعين) به من خبر داده كه من در اثر مسموميت، قبل از تو ـ يعنى مأمون ـ از دنيا خواهم رفت، و اين پاسخ حضرت كه در متون تاريخى به ثبت رسيده، برخورد ايشان را با حكومت مأمون و اعلان مظلوميّتش را براى هميشه نشان مى‏دهد.

مأمون كه به نظر خودش توطئه را درست چيده بود، با شنيدن اين پاسخ سخت گريه كرد!! و اين شيوه فريبكاران تشنه قدرت است، كه براى رسيدن به حكومت گاهى برادر مى‏كشتند و گاهى هم از روى عاطفه ظاهر مآبانه گريه سر مى‏دهند!

مأمون چشمهاى اشك آلودش را با گوشه آستين بلندش خشك كرد و سپس ابروانش را درهم كشيده و گفت: با بودن من چه كسى جرأت دارد به شما اسائه ادب كند؟ من مى‏دانم كه مى‏خواهيد از قدرت كنار باشيد، تا مردم بگويند شما زاهد هستيد، بخدا سوگند يا بايد بالاجبار ولايت عهديم را بپذيرى، و يا اينكه گردن تو را مى‏زنم!

ملاحظه كنيد چگونه مأمون عباسى دست به نيرنگ سياسى مى‏زند، او پس از اينكه گريه مى‏كند، و خود را پشتيبان امام رضا (ع) نشان مى‏دهد، هنگامى كه به هدف شوم خود دست نمى‏يابد، سياست خشونت و تهديد را پيش كشيده، و بر آن حضرت فشار وارد مى‏آورد! و لذا حضرت رضا (ع) فرمودند: خداوند مرا نهى كرده از اينكه خودم را به هلاكت اندازم، حال كه چنين است ولايت عهد را مى‏پذيرم، امّا با دو شرط:

1 ـ اينكه هيچكس را از سوى خود به هيچ پستى منصوب، و يا اينكه از پستش معزول نسازم.

2 ـ اينكه هيچ رسم و يا سنتى را نقض نكنم، و تنها از دور مستشارتان باشم.

و با اين دو شرط امام رضا (ع) نقش مهمى را از نظر سياسى ايفا كرده، و مأمون را از رسيدن به اهدافش ناكام گذاشتند، زيرا اگر حضرت كسى را منصوب و يا معزول مى‏داشته و يا اينكه در آداب و رسوم عباسيان دخالت مى‏كردند، معنى اين كار دخالت در امور دولتى بود، كه امام از همين كار اجتناب مى‏كردند.
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سياست نفاق

سياست نفاق

مأمون كه از ولايت عهدى امام رضا (ع) تظاهر به خشنودى مى‏كرد، امر كرد كه همه افراد با آن حضرت بيعت كنند، و كسانى را كه احياناً امتناع مى‏ورزيدند، به زندان مى‏افكند، از طرفى دستور داد تا در سراسر كشور اسلامى با عظمت آن روز سكّه به نام امام رضا (ع) بزنند و خطبه بنامش بخوانند و همچنين مجالس جشنى ترتيب داده، و در آن مجالس شعرا و اديبان را دعوت مى‏كرد كه راجع به وليعهد جديد شعر سروده و به او تبريك گويند، و بالاخره در اين زمينه پولهاى كلانى را از بيت‏المال خرج كرد، و جوايز و صله‏هاى بسيارى به مدّاحان و تبريك گويان بخشيد.

اما از طرفى علماى مذاهب مختلف و شخصيّتهاى علمى آن روز را دعوت ‏كرد، تا با امام رضا (ع) بحث كنند، شايد حتى براى يك بار هم كه شده امام شكست بخورد، تا سوژه‏اى به دست مأمون آيد و بتواند شخصيت آن امام را از نظر علمى مخدوش سازد، اما مشهور است كه (عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد) امام رضا (ع) با بحثهاى خود و بيان مسائل دشوار و دقيق علمى و فلسفى در موارد اديان و عقايد مختلف، شخصيت الهيش روز به روز جلوه بيشترى يافته و مردم به حقّانيت ايشان پىمى‏بردند.


نماز عید
مأمون به قصد اينكه حضرت رضا (ع) با دربار رابطه دارد و به عموم مردم معرّفى كند، به اين مناسبت يك روز عيد از ايشان خواست كه بجاى خود به نماز عيد برود، و چنين اظهار داشت كه مى‏خواهم قلوب مردم از تثبيت ولايت عهدى شما اطمينان يافته، و مسلمين از فضل و مقام شما آگاه گردند و در نتيجه نظام دولتى ثبات بيشترى يابد.

اما حضرت امام رضا (ع) در پاسخ فرمودند: از شرايط من اين بوده كنار باشم، و در كارهاى شما دخالت نكنم، ولى مأمون با ادّعاى اينكه مى‏خواهم نزد عموم مردم و لشكريان و چاكران مقام شما آشكار گردد، اصرار زيادى به خرج داد، تا جائى كه امام فرمودند: من اگر به نماز عيد بروم به مانند جدّم پيامبر اسلام (ص) و اميرالمؤمنين (ع) خواهم رفت، و مأمون پذيرفت كه تشريفات دولتى در كار نباشد.

به همين جهت با طلوع خورشيد روز عيد، كه جمعيت بسيارى اعم از افراد دولتى. و توده مردم درب خانه امام اجتماع كرده بودند، حضرت با حالتى خارج شدند كه تمام مردم به گريه افتاده و حالتى از معنويّت و روحانيت همه را فرا گرفت، آن حضرت عمامه‏اى سفيد بر سر بسته و دو سر آن را يكى روى سينه و ديگرى را روى كمر نهادند، و در حالى كه پاى برهنه و عصائى به دستشان بود، از خانه خود خارج شده و چهار مرتبه تكبير گفتند، و مردم همه با ايشان تكبير گفته و گريه مى‏كردند، در روايت آمده، كه لشكريان از اسبهاى خود پياده و پا برهنه مى‏شدند، و چه بسا كسانى كه چكمه‏هايشان را با بند محكم كرده بودند با تيغ و يا چاقوئى بندها را پاره كرده و به دنبال امام پاهايشان را برهنه مى‏كردند، امام هرچند قدم كه مى‏رفت يك توقّف مى‏فرمود و با صداى بلند چهار مرتبه تكبير مى‏گفت، و حكومت امام بر قلوب مردم آن روز آشكار شد، و مأمون هنگامى كه از اين وضع مطلع شد، كسى را نزد امام فرستاد و از ايشان خواست كه بازگردد، و همانجا حضرت كفشى بپا كرده و به منزلشان باز گشتند.
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رضا رضا

رضا رضا

....
دل من زندونی تویی که تنها میتونی :gol: قفسو وا کنی و پرنده رو رها کنی
میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه :gol:میشه قلب منو مثل گنبدطلات کنی
....
یاعلی موسی ارضا میشه به من نگاه کنی:gol:اونقدررضا میگم تا دردمو دوا کنی
رضا رضا رضا رضا
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
صفات عالیه انسانی

صفات عالیه انسانی


حضرت امام رضا (ع) بر حسب ظاهر دوّمين شخصيّت كشور اسلامى آن روز بودند. امّا به خودشان تغييرى راه نداده، و پيوسته به ارشاد و هدايت مردم پرداخته و ساده مى‏زيستند، و لذا در احوالشان آمده كه به هنگام صرف غذا. تمام غلامان و زيردستان كوچك و بزرگ و حتى مهتر خويش را احضار مى‏فرموده و با سخنان خود آنان را مأنوس مى‏كرده و بعد همه باهم دسته‏جمعى بر سر يك سفره به صرف غذا مشغول مى‏شده‏اند، و هنگامى كه يكى از حضار عرضه داشت: براى زيردستان سفره جداگانه‏اى بگسترانيد، امام فرمودند: خداى ما يكى، و پدر و مادرمان حضرت آدم و حوّا هم يكى است، و جزاى هركسى در گرو عمل اوست.

و در روايتى وارد شده كه آن حضرت به هنگام آماده شدن سفره غذا ظرف بزرگى را ميطلبيده، و از هرچه كه در سفره وجود داشت مقدارى در آن ظرف بزرگ قرار مى‏داده، و سپس آن را براى تعدادى از فقرا و بينوايان مى‏فرستاده است، و اين گونه اخلاق اسلامى را جز در امامان معصوم و رهبران به حق اسلام در هيچ مكتب و مذهبى نمى‏توان يافت.
آن حضرت همه جا در دسترس مردم بوده، و از تشريفات حكومتى و قراردادن حاجب و نگهبان و امثال آن كه معمولاً شيوه حاكمان جداى از مردم است متنفّر بود، و اگر در خانه او دربان و يا حاجبى بوده، از سوى مأمون عباسى تعيين شده، و نه تنها ارتباطى به آن حضرت نداشت، بلكه بر آن امام معصوم جاسوس هم بوده است، مثلا در تاريخ وارد شده كه شخصى به نام (هشام) از سوى فضل بن سهل ذوالرياستين (صدر اعظم مأمون) و همچنين از سوى خود مأمون عباسى مأموريت يافت كه به عنوان حاجب امام رضا (ع) جاسوسى كند، و تا آنجائى كه مى‏تواند اخبار بيت امام را گزارش بدهد، اين شخص خودش را به عنوان يكى از خدمتگزاران امام جا زده و به امر مأمون عباسى به عنوان پيشخدمت حضرت رضا (ع) به خانه آن حضرت راه يافت.

او كم‏كم ملاقاتهاى حضرت را با مردم كنترل كرده، و روز به روز فشار بر حضرت را مى‏افزود، تا آنجائى كه تعداد بسيارى از شيعيان را از ملاقات با آن حضرت اجباراً منع كرد، و حتى فرمايشاتى را كه از امام با ديگران ردّ و بدل مى‏شد گزارش مى‏داد.

امروزه تاريخ، اعمال مأمون و امثال او را محكوم مى‏كند و اين ضعف مأمون عباسى را نشان مى‏دهد كه شخصى به عنوان جاسوس بر در خانه حضرت رضا (ع) منصوب بدارد تا اينكه رفت و آمد را كنترل كرده و آنچه در خانه امام واقع مى‏شود گزارش بدهد، علاوه بر اينكه خود تجسّس بر خانه افراد و به ويژه رهبران مذهبى حرام است، و از اين جهت مأمون مرتكب خلاف اسلام مى‏شده، و اين منطق توجيهى هميشگى ستمگران است كه (هدف وسيله را توجيه مى‏كند).

تاريخ افرادى را معرّفى مى‏كند كه داوطلبانه و به طور افتخارى در خدمت حضرت امام رضا (ع) در آمدند از قبيل (معروف كرخى) كه در ايام كودكيش به پيروى از آئين پدر و مادرش مسيحى بوده، و بعد بر دست شريف حضرت رضا (ع) مسلمان شده، و پيوسته ملازم خانه و خدمتگذار آن حضرت شد، و به شرف خدمت امام افتخار و مباهات مى‏ورزيد.
 

afa

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهل نکته در مورد حرم رضوی

چهل نکته در مورد حرم رضوی

نكته1
در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى كه حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در كنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاك سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است كه بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت.

نكته2
در سال 400 هجرى قمرى به دستور سلطان محمود غزنوى بناى بقعه و حرم تجدید بنا و مناره‎اى بر آن افزوده شد و پس از آن در زمان‎هاى مختلف اقداماتى به مرور صورت گرفته است .

نكته3
سنگ مرقد نخستین كه برای مشخص نمودن مدفن امام بر زمین نصب شده، سنگ بنای ساخت ضریح هم بوده است. آنچه مسلم است تا قرن هشتم هجری قمری ضریحی بر مضجع شریف نصب نبوده است.

نكته4
در ابتدا حرم مطهر به صورت بنایی ساده، با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود، چنانکه بقعه مطهر تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود.


نكته 5
مشهور است كه از زمان صفویان گذاشتن ضریح بر مرقد امام مرسوم شده است و برخی احتمال دادند كه ساخت ضریح از عصر تیموریان متداول گشته است.

نكته6
28 هزار لامپ در حرم امام رضا علیه السلام روشن می‎باشد، که اکنون علاوه بر 28 هزار شعله برق، شش هزار لوستر نیز در ابعاد مختلف و با قدمت‎های طولانی مورد استفاده قرار گرفته است.

نكته7
ضریح اول، ضریحی چوبی بوده، با تسمه‎های فلزی و پوششی از صفحات طلا و نقره. این ضریح در زمان شاه طهماسب صفوی یعنی سال 957 هجری قمری ساخته و بر روی صندوق چوبی مضجع منور نصب می‎شود. در سال 1311 همزمان با تعویض صندوق به دلیل فرسودگی پایه‎ها ضریح برچیده شده، پوشش طلا و نقره و جواهرات آن از چوب‎ها جدا و به خزانه آستان قدس منتقل می‎شود.

نكته8
ضریح دوم، ضریحی بوده فولادی مرصع، معروف به ضریح نگین نشان. این ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا نوه نادرشاه ساخته و به وقف بر فراز مرقد شریف نصب می‎شود. ضریح فولادی یا ضریح نگین نشان سقف نداشته، پنجره‎ها و شبكه‎های چهار طرف آن دارای گوی و ماسوره‎هایی بوده است كه با نگین‎های كوچك یاقوت و زمرّد تزیین یافته و تعداد آنها به 2000 بالغ می‎شده است. به دلیل وضعیت ویژه این ضریح ذیلاً به عین كتیبه آن اشاره می‎شود. «نیاز رحمت ایزد مستعان، و تراب اقدام زوّار این آستان ملك پاسبان، سبط سلطان نادر شاه الحسینی الموسوی الصفوی، بهادرخان به وقف و نصب این ضریح و قبه‎های مرصع چهار گوشه ضریح مقدس مبارك موفق گردید. ( سنه 1160قمری) »

نكته9
در زمان تولیت میرزا سعیدخان برای مصون ماندن نذورات داخل ضریح دوم ، شبكه و پوشش طلایی روی ضریح منور قرار می‎گیرد، و بدین ترتیب سقف آن پوشش می‎یابد. این ضریح به دلیل وقف دائمی بودن تا قبل از شروع عملیات جایگزینی و نصب اخیر ضریح مطهر جدید یعنی پنجمین ضریح بر مضجع شریف و زیر ضریح پیشین قرار داشت. ضمن عملیات اخیر محل نصب این ضریح تغییر یافت و به قسمت تحتانی حرم مطهر منتقل گردید.

نكته10
در عصر پادشاهی فتحعلی شاه قاجار ضریحی فولادی و ساده به ابعاد (3×4) و ارتفاع 2 متر ساخته و روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب می‎شود که در اصل ضریح سوم محسوب می‎شود.

نكته11
سقف ضریح سوم با چوب‎های طلاكوب پوشش داشته و در سمت پایین ضریح در كوچك مرصعی قرار داشته است. به دلیل كوچكی و غیر مناسب بودن این ضریح پس از مدتی برداشته شده و به جای آن ضریح چهارم نصب می‎گردد. در حال حاضر این ضریح در موزه مركزی آستان قدس رضوی در معرض تماشای بینندگان قرار دارد.

نكته12
ضریح چهارم ضریح ملمع یا ضریح طلا و نقره، معروف به شیر و شكر است، این ضریح در سال 1338 بر روی ضریح نگین نشان یا ضریح دوم نصب می‎گردد.

نكته13
طراحی ضریح چهارم توسط مرحوم استاد حافظیان انجام یافته و تحت نظارت ایشان كار اجرا و قلمزنی توسط مرحوم استاد هنرمند حاج محمد تقی ذو فن اصفهانی انجام گرفت.

نكته14
ضریح چهارم دارای 05/4 متر طول و 06/3 متر عرض و 90/3 ارتفاع و 14دهانه به نشان چهارده معصوم بوده است. اضافه بر بهره‎برداری از طلا و نقره و جواهرات .

نكته 15
پایه‎ها، ستون‎ها، كتیبه‎های سیمین با نقش‎های مختلفی در نهایت مهارت قلمزنی شده بود. بین هر دو زاویه از پنجره‎های ضریح مقدس یك صفحه بیضی شكل از طلا، كه مجموعاً به هیجده عدد می‎رسید و هر یك به وزن تقریبی پنجاه مثقال بود احادیثی درباره فضیلت زیارت حضرت رضا علیه السلام به خط حاج شیخ احمد زنجانی معصومی كتیبه نوشته شده است .

نكته 16
بر روی هر یك از دهانه‎های ضریح مقدس، از سمت پیش روی مبارك اسمی از اسمای چهارده معصوم علیهم السلام بر صفحه‎ای فیروزه نشان از طلا و به خط ثلث و به قلم مرحوم حاج شیخ احمد زنجانی معصومی مكتوب بود. در بالای صفحات بیضی شكل، كتیبه‎ای از نقره به طور برجسته، سوره مباركه هل اتی را به قلم همان كاتب در برداشت.

نكته 17
در چهار گوشه ضریح چهار خوشه انگور به عنوان نمادی از نحوه شهادت حضرت قرار داشت. بالای كتیبه سوره مباركه «یس» و بر لب ضریح چهل و چهار برگ از نقره ملمع بین چهل و چهار گلدان ملمع نصب شده بود كه بر روی صفحه مدور و محدب هر یك از آنها اسمی از اسمای حسنی الهی به طور برجسته و به خط ثلث و به رنگ سفید در زمینه لاجوردی مكتوب بود.

نكته 18
پس از گذشت بیش از چهل سال از نصب ضریح پیشین موجباتی همچون فرسودگی، و سست شدن پایه‎ها و ساختار ضریح و ساییدگی پوشش و روكش‎های نقره‎ای و طلایی آن، ساخت و نصب پنجمین ضریح را ضروری می‎نمود.

نكته 19
به دستور مقام معظم تولیت آستان قدس رضوی حضرت آیة الله واعظ طبسی، از سال 1372 مطالعات و بررسی‎های مقدماتی ساخت ضریح آغاز گردید، و به دنبال آن طرح‎های متعددی از طرف هنرمندان نامی كشور ارایه شد و نهایتاً توفیق طراحی ضریح نصیب استاد برجسته نگارگری كشور جناب آقای فرشچیان گردید.

نكته20
به منظور ساختن آخرین ضریح نخست بر اساس طرح موجود پایه‎ها و ساختار ضریح كه تركیبی از كار آهنگری و نجاری است توسط واحدهای مربوطه در آستان قدس رضوی در نهایت استحكام انجام گرفت و ساختاری مركب از آهن و فولاد و چوب گردو برای نصب روكش‎ها و پوشش طلا و نقره ساخته شد.

نكته21
با آماده شدن طرح استاد فرشچیان كار قلمزنی و زرگری و به عبارت دیگر اجرای طرح كه اساس كار ساخت ضریح و صورت پذیری آنست از تاریخ 12/11/75 تحت نظارت عالیه هنری استاد فرشچیان شروع شد و از میان چند نفر از هنرمندان قلمزن همچنان توفیق كار قلمرنی ضریح مطهر، نصیب استاد خدادادزاده اصفهانی گردید.

نكته 22
پس از چهار سال با كار بی وقفه روزانه و بعضاً شبانه و همچنین با كار متوسط روزانه شش نفر در كمال ظرافت و امتیاز هنری و در نهایت صلابت و استحكام كار قلمزنی پایان یافت و ضریح برای حمل و نصب آماده گردید. از ویژگی‎های ضریح مطهر جدید، ضخامت پوشش نقره‎ای آن است كه حتی بعضاً به بیش از سه میلیمتر می‎رسد.

نكته 23
عملیات اجرایی برچیده شدن ضریح پیشین و نصب پنجمین ضریح از شامگاه روز شنبه 21/10/79، پس از مراسم غبارروبی آغاز گردید، و با هماهنگی كامل نیروهای فنی - تخصصی مورد نیاز به طور متوسط روزانه هفتاد نفر در سازمانی منظم و منسجم با تقسیم كار و تعیین مسئولیت هر یك از بخش‎های عملیاتی و مدیران مربوطه طبق جدول زمان‎بندی شده، تحت مدیریت جناب آقای مهندس مهدی عزیزیان، مدیر عامل سازمان عمران و توسعه حریم حرم امام رضا علیه السلام به مدت پنجاه روز جریان خود را طی نمود. كار بنای عشق و كعبه مقصود، و فراز آمدن معبد خورشید در فضایی معنوی و شورانگیز آغاز شد.

نكته 24
محدوریت وقف به نصب بودن ضریح و عدم جواز شرعی انتقال آن از یك سو و از طرف دیگر، وجود موانع و مشكلات جدی فنی و معماری بر سر راه استحكام سازی پایه‎های نصب ضریح جدید موجب گردید تا پس از بررسی و مطالعات زیاد چاره كار به انتقال ضریح به قسمت زیرین حرم مطهر و نصب محاذی اطراف مضجع شریف دیده شود.

نكته 25
از جمله اقدامات اساسی دیگری كه همزمان با نصب ضریح مطهر صورت پذیرفت، بتون ریزی و كف سازی و مفروش نمودن كف حرم مطهر با سنگ‎های مرمر بسیار نفیس همراه با كانال كشی و برقراری سیستم تهویه و هوا دهی زمینی و دیواری است، و نیز مرمت آیینه كاری‎ها و كاشی‎كاری‎ها و كتیبه‎های روضه منوره از جمله دیگر اقداماتی بود كه در جریان عملیات نصب ضریح به آن مبادرت شد.

نكته 26
سنگ پلاك پیشین مضجع، كه مركب از 12 قطعه سنگ بود برداشته شده، به موزه مركزی آستان قدس رضوی انتقال یافت، و به جای آن سنگ نفیس مرمر یكپارچه به طول 20/2 و عرض 10/1 و ارتفاع 90 سانت كه در نهایت جلا و صفا و زیبایی حجاری شده بود نصب گردید.

نكته 27
در اطراف ضریح مطهر به نشانه چهارده معصوم چهارده دهانه به شكل محراب طراحی و اجرا شده است. سیر نقش‎ها و جهت قوس‎های آن یكدیگر را همراهی و تكمیل كرده، و مدار یگانه آنها كه نهایتاً به مركز و نقطه واحدی می‎رسد، تداعی كننده اصل اصیل عرفانی مشاهده وحدت در كثرت و كثرت در وحدت می‎باشد، و نیز وحدانیت ذات باری‎تعالی و قائمیت و بازگشت پذیری كائنات و ممكنات را به او متجلی می‎سازد.

نكته 28
در هشت لچكی چهار گوش ضریح مطهر، به سبك هنر اصیل ایرانی، از گل آفتابگردان كه نمادی از شمس الشموس كه یكی از القاب امام رضا علیه السلام است نقش‎هایی تعبیه شده است. در اطراف ضریح مقدس گل‎هایی پنج و هشت برگی به نشانه خمسه طیبه و هشتمین امام طراحی و اجرا شده است.

نكته 29
دو سوره مباركه «یس» و «هل اتی»، در بالای ضریح مطهر به صورت كتیبه دور تا دور ضریح نوشته شده است. طول كتیبه بالایی یعنی سوره مباركه «یس» دارای 66/17 و عرض 18 سانتیمتر و طول كتیبه «هل اتی» 76/16 و عرض آن 14 سانت می‎باشد، هر دو كتیبه و دیگر خطوط بیرونی و داخلی ضریح مطهر كه مشتمل بر آیاتی از كلام الله مجید و اسمای حسنی الهی و نام‎های حجج خداوندی است، در كمال قوت و استحكام توسط خوشنویس نامی جناب آقای موحد نوشته شده است.

نكته30
برای اولین بار پوشش داخلی ضریح مطهر، سقف و دیوارهای آن با نقش و نگارها و كتابت اسماء الهی، با خاتم‎كاری یه طرز بسیار بدیع و زیبا تزیین یافته است. طراحی نقوش داخل ضریح مطهر، توسط استاد فرشچیان انجام یافته، و اجرا و یا خاتم‎كاری توسط استاد هنرمند كشتی آرای شیرازی و همكارانشان صورت پذیرفته است.

نكته31
ضریح مطهر جدید حدود 12 تن وزن داشته، ضخامت پوشش نقره‎ای و طلایی آن و اتصال روكش‎های بدون پیچ یكی از ویژگی‎های این ضریح است. طول ضریح 78/4 و عرض آن 37/3 و ارتفاع آن با محاسبه سنگ پایه 96/3 متر می‎باشد.

نكته32
حرم مطهر مجموعه‎ای است تقریباً مدور، كه مركز آن مضجع منور امام ابوالحسن الرضا علیه السلام قرار دارد. همچنین حرم مطهر كه گنبد درخشان و طلایی برفراز آن قرار دارد، تقریباً در مركز بناهای آستان مقدس واقع شده، و از نقطه نظر معماری و هنری بسیار بدیع و استوار، و زیبا و دل انگیز است.

نكته33
سالانه در این حرم مطهر بیش از 700 هزار مُهر نماز مورد استفاده و جایگزین مُهرهای شکسته و کثیف می‎شود.

نكته34
نام‎های حرم مقدس امام رضا علیه السلام به ترتیب ذیل می‎باشد:
آستان ملائك پاسبان - ارض اقدس - بقعة مباركه - حرم مطهر - روضة رضویه - روضة مقدسه - روضة منوره - عتبة عالیه - قبلة هفتم - كعبة آمال - مرقد ملكوتی - مرقد منور - مضجع شریف - معین الضعفاء.

نكته 35
سقف حرم دارای دو پوشش است، پوشش اول: كه از زیر مشهود است، به صورت مقعر و مقرنس بوده، ارتفاع آن از سطح حرم تا نقطه پایانی سقف 80/18 متر می‎باشد، و پوشش دوم: همان لایه خارجی گنبد مطلی است.

نكته 36
حرم مطهر تقریباً به شكل مربع بوده، و مساحت آن پس از توسعه‎یی كه پس از انقلاب اسلامی انجام شد، به 139 متر مربع بالغ شده است، سطح حرم با سنگ مرمر مفروش گردیده، و تمام ازاره دور حرم با كاشی‎های ممتاز و ظریف چینی مانند، با رنگ‎های بسیار دلپذیر، مشهور به كاشی‎های سنجری مزین شده است، بر روی این كاشی‎ها آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام با خط رقاع و ثلث، همراه با نقش‎های اسلیمی نوشته و تزئین یافته است.

نكته 37
از طریق چهار صفه یا ممر حرم مطهر، با رواق‎های اطراف اتصال یافته، و زائرین از طریق آنها حضور حضرت تشرف حاصل می‎نمایند. پیش از این، در ضلع جنوبی حرم مطهر (پیش روی مبارك)، دو محراب بسیار نفیس و ممتاز از جنس كاشی چینی نصب بوده، كه پس از توسعه به لحاظ قدمت و نفاست، به موزه آستان قدس منتقل شده است.

نكته 38
حرم مطهر در اوایل قرن ششم یعنی دوران سلطان سنجر سلجوقی، با كاشی‎های بسیار نفیس تزیین یافته، و وجود تاریخ 612 هجری قمری، كه بیانگر دوران سلطنت سلطان محمد خوارزم‎شاه می‎باشد، گویای اقدامات و فعالیت‎هایی است، كه در این زمان، در زمینه توسعه و مرمت ابنیه حرم مطهر انجام یافته است.

نكته 39
حرم پاك امام، اضافه بر جلال معنوی و جذبه روحانی، و زیبایی و شكوه معماری، مزین به برخی از نفایس و مآثر ارزشمند است، تعدادی از هدایای بزرگان و حكمرانان گذشته، در قاب‎هایی تعبیه شده، در مكان‎هایی از حرم مطهر، در برابر دید زائران قرار دارد. این جواهرات و نفایس كه در هشت قاب چیده شده، شامل 104 قلم اشیای مختلف است. قدیمی‎ترین آنها سلیمانیه‎هایی است، با دور نقره، مربوط به 550 سال قبل، و دیگر شمشیری جواهر نشان و خنجر الماس نشان، و مروارید و تسبیح و انگشترهایی از الماس و برلیان درشت.

نكته40
گنبد حرم از آجر ساخته شده، و سپس روی آن را با الواح مسی، كه روكشی از طلا دارد پوشانده‎اند، تذهیب این گنبد برای آخرین بار در سال 1010 تا 1016، در زمان شاه عباس صورت گرفته، و به طوری كه از گفته‎های محققان بر می‎آید، رویه و سطح این گنبد پیش از آن كاشی‎كاری بوده است
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرم امام رضا 88

حرم امام رضا 88

اينو امسال عيد كه رفته بوديم گرفتم :gol:

البته سايزشو خلي كوچيك كردم تا زودي باز بشه :lol:

 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حفظ آبروی مردم

حفظ آبروی مردم


بر هر مسلمانى واجب است كه آبروى برادر و خواهر مسلمانش را نگاه دارد، و حتى در غيابش نيز بايد آبرويش حفظ شود، و اسلام غيبت مرد و يا زن مسلمان را از گناهان كبيره شمرده است.

و خاندان عصمت و طهارت كه تجلّى اسلام در تمام شئون زندگى هستند در اين مسئله پيش قدم بوده، و حتى اگر كسى براى رفع نيازش به آنان رجوع مى‏كرد، نه تنها نيازش را برآورده بلكه پس از برآوردن آن از نگاه كردن به رويش خوددارى كرده تا نكند آن فرد نيازمند كمى خجالت بكشد.

مثلاً در تاريخ حضرت على بن موسى الرّضا (ع) (افضل التحية والثناء آمده كه شخصى به حضورشان شرفياب شده و اظهار داشت كه: در سفر حج خرجى سفرم را گم كرده و مى‏خواهم به وطنم باز گردم در حالى كه پولى به همراه ندارم، اگر بر من لطف كنيد و خرج سفرم را بپردازيد، هنگام رسيدن به شهر خودم به قدر آنچه را كه به من داده‏ايد از سوى شما صدقه مى‏دهم، چون من از موارد مصرف صدقه نيستم.

حضرت اين مرد را نشانده و احترامش كردند، و سپس به اندرون خانه تشريف برده و درب حجره را بستند، بعد از چند لحظه دست شريفشان را از بالاى در بيرون آورده و آن مرد را صدا زدند، آن مرد كه نزديك آمد، حضرت فرمودند: اين دويست دينار است، با خودت ببر و به مصرف برسان و از سوى من هم صدقه نده، آن مرد كيسه زر را دريافته و از خانه حضرت خارج شد.

يكى از اصحاب پرسيد: شما كه لطف زيادى بر اين مرد روا داشتيد، ديگر چرا چهره خودتان را از او مخفى نموديد؟! امام فرمودند: نخواستم چون حاجتش را برآورده‏ام ذلّت خواهش و سؤال را در چهره‏اش ببينم، پيغمبر اكرم فرمود: (كسى كه كار نيكى را مخفيانه انجام بدهد، معادل پاداش هفتاد حج است، و خداوند گناهان او را مى‏بخشد).
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
40 سال، مهمان سحر امام رضا (ع) !

40 سال، مهمان سحر امام رضا (ع) !

چهل سال، مهمان سحر امام رضا علیه السلام



نماز در مسجد گوهرشاد تمام شده بود؛ اما هنوز مسجد مملو از جمعیت بود. عده‎ای از مردم، در گوشه‎ای از مسجد اجتماع کرده بودند و دور کسی را گرفته بودند. آنان اغلب کسانی بودند که برای شفا گرفتن به حرم آمده بودند و حالا به جای پنجره فولاد، در مسجد تجمع کرده بودند. آنها دور شیخ حبیب الله گلپایگانی جمع شده بودند .
شیخ سال‎ها بود مجاور حرم شریف رضوی شده بود و امامت مسجد گوهرشاد را بر عهده گرفته بود. مردم از شیخ می‎خواستند که آنها را به اذن خدا شفا دهد . شیخ هم دستش را بر سر هر بیمار می‎کشید؛ شروع به عرق کردن می‎کرد و قطره‎های درشت عرق، صورت و بدنش را فرا می‎گرفت و به اذن خدا شفا می‎یافت. این صحنه‎ها باعث شده بود که همه به دنبال کشف منشاء این کرامت باشند . درست بود که شیخ، عالم وارسته و بزرگواری بود، اما این کرامت، نمی‎توانست دلیل عادی و قابل دسترسی داشته باشد. برای همین همه به دنبال یافتن جواب بودند. یکی از مراجع که جریان را از زبان خود شیخ شنیده بود راز معما را فاش کرد . او گفت شیخ حبیب الله برای من چنین تعریف کرد:
«یک هفته‎ای می‎شد که بر اثر بیماری و ناتوانی جسمی بستری شده بودم و سعادت حضور در حرم و زیارت از من سلب شده بود. سال‎ها بود که توفیق همراه شده بود و هر شب نماز شبم را پشت درهای بسته حرم می‎خواندم و اولین زائر حرم رضوی بودم؛ اما تا آن شب سابقه نداشت که آن قدر فاصله بین دیدارمان بیفتد . آن شب، به قدری ناتوان بودم و ضعف بر من غالب شده بود که خود را کشان کشان تا پنجره اتاقم در بیمارستان رساندم و از دور محو تماشای گلدسته‎های حرم شدم .
نور ماه با روشنایی‎اش صحنه را دلچسب‎تر کرده بود. هوای دوست، حسابی هوایی‎ام کرده بود. دلم شکسته بود و آسمان صورتم را بارانی کرده بود .
با همان حال، شروع به نجوا کردم: آقا جان ! این درست است که مهمان شبانه چهل سال سحر را دیگر دعوت نکنی و نپذیری؟ چهل سال اولین مهمان شما بودم و حالا منتظرم که با من چه می‎کنی ! بعد از درد دل کمی سبک شدم و حالتی بر من عارض شد که مانند خواب نبود؛ دیدم انگار روزگار دیگری است و در باغ و گلستانی با صفا هستم .
حضرت امام رضا علیه السلام بر تختی تکیه زده بود و من در کنار وی نشسته بودم؛ آنگاه حضرت بدون این که با من سخنی بگوید، دسته‎ای از گل‎ها را برداشت و به من داد؛ گل‎هایی که از عطر بهشتی‎شان سرمست شده بودم و احساس سبکی می‎کردم. وقتی به خودم آمدم، بدنم عرق کرده بود و اتاق را بوی عطر فراگرفته بود. حال خودم را نمی‎فهمیدم. از شادی بی‎تاب شده بودم . از جا بلند شدم و مثل همیشه وضو گرفته راهی شدم . طبق معمول نماز را پشت درهای بسته خواندم و بعد که درها باز شد، به زیارت رفتم و نماز صبح را در مسجد گوهرشاد اقامه کردم. هنوز در حال و هوای رویای دیشب بودم و مشامم از عطر آن لحظات مست بود که دیدم عده‎ای که برای شفا گرفتن به حرم آمده بودند، دورم را گرفته‎اند؛ انگار از جریان با خبر بودند و همان که دنبالش آمده بودند، مرا به آنها معرفی کرده بود. نگاهی به گنبد و بارگاهش کردم و غرق در شعف امرش را اطاعت نمودم . دستم با بدن هر بیماری تماس پیدا می‎کرد شفا می‎گرفت و راهی می‎شد و من شادتر از او با نگاهم بدرقه‎اش می‎کردم و این جریان ادامه داشت تا زمانی که اهل معصیت و نافرمانی با من مصافحه کردند و دست دادند . این عمل باعث شد که کم کم این موهبت را از دست بدهم و برای به دست آوردنش باید دعا کنم تا رفع شود یا تخفیف پیدا کند .»
شیخ همان طور که جریان را تعریف می‎کرد اشک در چشمانش حلقه زده بود و به این جا که رسید بغضش ترکید؛ حتی نام محبوب هم دلش را چراغانی می‎کرد و دیده‎اش را بارانی؛ آخر شیخ مهمان چهل سال سحر امام بود .

منبع:
سایت رضوی
 

Neptune

عضو جدید
کاربر ممتاز
ضامن آهو ( تاپیک ویژه حضرت رضا علیه السلام )

ضامن آهو ( تاپیک ویژه حضرت رضا علیه السلام )





همه ی اهلبیت نوری واحد هستند و شاهراه رسیدن به هرچه خوبیست . اما برای ما ایرانی ها از جهتی امام رضا چیز دیگری است . نه پاسپورت میخواهد و نه ویزا و نه قرعه کشی و نه نوبت های چندین ساله . آقا همیشه آغوشش برامون بازه . هر وقت دلت براش تنگ شد و یا گرفتار شدی حتی اگه بلیط هواپیما و قطار گیرت نیاد اتوبوس که همیشه هست ! خیلی از ایرانی ها ایشون رو ولی نعمت خودشون میدونن . کدوم از ماست که آقا تا به امروز هیچ گره ای از کارش باز نکرده باشه ؟


دیدم حیفه یک جای مخصوص و ثابت توی تالار برای امام علی بن موسی الرضا ( علیه آلاف اتحیة و الثنا ) نباشه .
حالا هرکی به ایشون ارادت داره ، هرکی دلش برای صحن و سرای آقا تنگ شده ، هر کی میخواد با امام رئوف درد دل کنه میتونه سری به این تاپیک بزنه .

یا علی التماس دعا

 
بالا