شوهرانتان را هرگز از واقعيات زندگي دور نگه نداريد

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
حتماً بارها از زن هاي اطراف خود و گاهي از مادرتان شنيده ايد که مي گويند نبايد کل واقعيت زندگي را با شوهر در ميان بگذاري منظور از اين جمله چيست؟ آيا مفهوم اين است که مردها آنقدر ضعيف و ناتوانند که نمي توانند واقعيت هاي زندگي خود را تحمل کنند. اگر چنين است پس چگونه توانسته اند تمامي صفحات تاريخ را پر کنند و حادثه و حماسه ها بيافرينند. اغلب گفته مي شود مردها نمي توانند قبول کنند که اشتباه کرده اند. اغلب گفته مي شود مردها نمي توانند قبول کنند که اشتباه کرده اند. پس چگونه توانسته اند حاکمان پهن دشت علم و صنعت شوند. زيرا که گفته شده است که کارهاي بزرگ نتيجه خطاهاي بي شمار است. پس مي توانيم به اين نتيجه برسيم که اين عقيده که يک زن هميشه بايد شوهرش را از حقايق زندگي دور نگه دارد مربوط به دوران جاهليت مي شود. اگر مرتکب چنين اشتباهي در زندگي زناشويي شويد، زماني فرا خواهد رسيد که احتياج مبرمي به حضور شوهرتان در صحنه زندگي زناشويي داريد ولي او را فرسنگ ها دور از خود مي يابيد و نمي توانيد انتظاري غير از اين داشته باشيد. زيرا او را از حقايق زندگي دور نگاه داشته و شايد غريبه هايي باشيد که در زير يک سقف زندگي مي کنيد.

زني مي گفت: «پس از بيست سال زندگي زناشويي واقعاً دريافتم تنها و بي کس هستم و داستان غم انگيز او از آنجا شروع مي شود که بر اثر دردها به دکتر مراجعه مي کند. دکتر پس از معالجه در مي يابد که او احتياج به عمل جراحي دارد. وقتي به خانه بر مي گردد جريان را با شوهرش در ميان نمي گذارد و سعي مي کند تمام جريان را يک موضوع فوق العاده کوچک و پيش پا افتاده تلقي کند. زيرا مادرش هميشه به او گفته بود هرگز نگذار شوهرت بفهمد که تو بيمار هستي زيرا هيچ مردي از يک زن بيمار خوشش نمي آيد. قرار مي شود روزي در بيمارستان بستري شود و تحت عمل جراحي قرار گيرد. در بيمارستان قبل از اينکه شوهرش به ديدنش آيد از دکتر مي خواهد که شوهرش را در جريان بيماري او قرار ندهد و پس از عمل جراحي مشخص شد که بيماري او يک نوع سرطان بوده است و احتياج به جراحي مجدد داشته است. بار دوم هم دور از چشم شوهر تحت عمل جراحي قرار مي گيرد و قاعدتاً هر آدمي در آستانه بيماري روحيه اش را از دست مي دهد و احتياج به کسي دارد که از او دلجويي کند. اما اين زن تنها بود زيرا دخترش ازدواج کرده بود و در شهري ديگر زندگي مي کرد. و شوهرش هم از ماجرا به طور کلي خبر نداشت در اينجا لازم است يادآور شوم که اين گونه زنان خود چنين زندگي را براي خود رقم مي زنند. گرچه گاهگاهي با بعضي از مردان سنگدل و بي رحم برخورد مي کنيم، اما نبايد فراموش کرد که در وجود همه آنها احساس و عاطفه وجود دارد. و اگر آنها را هميشه در ميان حقايق زندگي نگاه داريم مي توانند يار و ياور زنان خود باشند.
منبع:http://www.bia2javan.com/Home-Family/view6353.asp
 

Similar threads

بالا