شهر از دیدگاه ارسطو : ویژگی های بهترین شهر

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
ادوارد کلایتون ترجمه زهره دودانگه

ویژگی های بهترین شهر (polis) ی که ما می توانیم تصور کنیم چیست؟ قبل از هر چیز ما می خواهیم شهر اندازه ای مناسب داشته باشد. ارسطو می گوید که بسیاری از مردم درباره مفهوم این امر دچار سردرگمی هستند. آنها چنین می پندارند که هر چه شهر بزرگتر باشد شهر بهتری خواهد بود. اما این اشتباه است. این امر قطعا درست است که شهر باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا از خود دفاع کند و خودکفا باشد، «به حکم تجربه دشوار و حتی محال است که بتوان شهر (2) پر جمعیت را خوب اداره کرد». چنین اندازه ای به شهر امکان می دهد که وظیفه خود مبنی بر پرورش شهروندان با فضیلت را به درستی به انجام رساند.

شهری که جمعیت بسیار کم دارد ] شهر راستین نیست و [ حوائج خود را نمی تواند برآورده کند و شهری هم که جمعیتش از اندازه بیش باشد، اگرچه بتواند حوائجش را بر آورد، قوم نام دارد نه شهر و آن را نتوان ]به شایستگی[ و موافق قانون اداره کرد. بیش از حد بزرگ بودن شهر در یک حکومت مشکل دیگری را نیز ایجاد می کند: برای آنکه دعاوی را بهتر بتوان فیصله داد و مناصب را از روی لیاقت افراد تقسیم کرد، شهروندان باید صفات و خوی یکدیگر را بشناسند، وگرنه هم حکم دادرسان و هم شیوه تقسیم مناصب نادرست خواهد بود".


اندازه سرزمین نیز عنصر مهمی از یک حکومت ایده آل است و باید در خور هدف حکومت باشد. ارسطو می گوید «وسعت آن باید برای هرکس امکان زندگی خوش و بلندنظرانه و در عین حال معتدلی را فراهم کند». باز دغدغه اصلی ارسطو زندگی در صلح است نه زندگی در جنگ. از سوی دیگر شهر و محدوده آن باید در زمان جنگ استطاعت حفظ منافع ساکنان را داشته باشد. «ورود به شهر باید برای بیگانگان دشوار باشد و خروج از آن برای مردمش آسان». اما آن قدر بزرگ نباشد که «به یک نظر دریافته نشود» زیرا تنها چنین سرزمینی است که به آسانی «قابل دفاع و نگهداری» است. باید به شیوه ای گسترش یافته باشد که به سهولت قابل دفاع باشد. شهر باید از طریق دریا نیز قابل دفاع باشد، زیرا دسترسی دریایی مناسب بخشی از یک شهر خوب است. شهر در حالت ایده ال دارای بندری است که چندین مایل از خود شهر فاصله دارد (مانند آتن)، بنابراین تماس با خارجیان قابل تنظیم است. همچنین شهر باید دارای موقعیت جغرافیایی مناسبی باشد.


ارسطو بر این باور بود که جغرافیا شاخص مهمی برای تعیین ویژگی های مردمی است که در ناحیه ای مشخص زندگی می کنند. او می اندیشید که یونانیان به دلیل اقلیم یونان، از خصایص خوبِ هردوی اروپاییان (سرزندگی) و آسیایی ها (روحی وقفِ هنر و اندیشه) برخوردارند. در حالی که اقلیم خشنِ شمال، اروپاییان را دلیر و منعطف و در عین حال مغلوب ناشدنی ساخته (اگرچه ارسطو درباره وایکینگ ها چیزی نمی دانست، شاید آن ها بهترین نمونه از آنچه هستند که او درباره اش صحبت می کند)، و اقلیم ناحیه ای که او آسیا می خواند و ما اکنون خاورمیانه می نامیم غذای مازادی تولید می کرد و این امر به مردم فراغتی را می داد تا به کارهای فکری و هنری بپردازند و در عین حال صفت دلیری را از آن ها می گرفت، یونانیان بهترین ویژگی هر دو دنیای یاد شده را داشتند: «یونانیان هم دلیرند و هم هوشیار، هم آزادی خود را پاس می دارند و هم در سیاست مدبر و خردمندند و می توانند بر سراسر جهان سروری کنند...»


با این حال، به رغم ضرورت توجه به مسائل نظامی، زمانی که ما شهر ایده آل را در نظر می آوریم، اصولی که درباره ماهیت شهروندان تدوین نموده ایم در مرکز توجه باقی می مانند. حتی در شهر ایده آلی که به نحوی ساخته شده تا شرایطی را که ما خواستاریم فراهم کند، نیاز به انجام برخی امور مانند کشاورزی و کارگری همچنان وجود دارد. بنابراین به مردمی نیز نیاز است تا این کارها را انجام دهند. اما این مردم نباید شهروند باشند، چون آن ها فراغت و قوه خرد لازم برای مشارکت در اداره شهر را ندارند. به واقع آن ها حتی عضو شهر نیستند: « هرچند حکومت به دارایی نیازمند باشد، دارایی جزو حکومت نیست، هرچند که عنوان دارایی، زندگان را در بر میگیرد. شهر یا کشور اجتماعی از افراد همانند، برای یافتن بهترین روش ممکن زندگی است». شهروندان نمی توانند تجار، کارگران و یا کشاورزان باشند، «زیرا شهروندان باید برای فراگرفتن فضیلت و به انجام رساندن وظایف سیاسی فراغت داشته باشند». بنابراین تمام مردمی که در یک شهر زندگی می کنند و شهروند نیستند، برای منفعت شهروندان است که حضور دارند. هر گونه هدف، آرزو، یا خواستی که آن ها دارند غیر ضروری است. در اصطلاح کانت، با آن ها به عنوان وسیله رفتار می شود نه هدف.

آن هایی که با فراغت زندگی می کنند - فراغتی که برای شهروندان میسر است، چون کار توسط غیر شهروندان (من جمله زنان) انجام می شود- همه با یکدیگر یکسان هستند و در نتیجه سازماندهی سیاسی مناسب برای آن ها این است که «همگان را به طور متناوب، یکسان در کار حکومت شریک کنیم. زیرا برابری حکم می کند که افراد همسان، از حقوق همسان برخوردار شوند و هیچ حکومتی نپاید مگر آنکه بر پایه دادگری استوار باشد». این شهروندان تنها در صورتی می توانند به نوبت حکم برانند و فرمان پذیر باشند که تربیت درستی داشته اند، و این آخرین موضوع اصلی است که ارسطو در کتاب سیاست مفروض می دارد. بیشتر شهرها اشتباه غفلت از آموزش و پرورش جمعی را مرتکب می شوند، و آن را به پدران وامی گذارند تا تصمیم بگیرند که پسران خود را آموزش دهند یا خیر، و در صورت آموزش انتخاب کنند که چه موضوعاتی تحت پوشش این آموزش قرار خواهد گرفت و و با چه شیوه ای آموخته خواهد شد. در حقیقت برخی شهرها به اهمیت آموزش درست جوانان واقف بوده و آن ها را تحت فضایل (مورد نظرِ) حکومت تمرین می دهند.

متاسفانه این حکومت ها به آن ها امور اشتباهی را یاد می دهند. ارسطو منحصرا در اینجا متوجه اسپارت است؛ اسپارتی ها تلاش زیادی را در تربیت فرزندان خود بکار گرفته اند تا آنها بپذیرند که فضایل مرتبط با جنگ تنها اموری است که در زندگی حایز اهمیت است. آنها موفق شدند؛ اما از آن جا که جنگ یک امر غایی نیک نیست، آموزش و پرورش آن ها خوب نیست. (یاد آوری این نکته لازم است که آموزش اسپارتی ها نیز ناقص بود، زیرا آن ها کلی زنان را نادیده می گرفتند).

مهم است فردی که طرح یک شهر ایده آل را می ریزد، از این اشتباه بیاموزد. چنین شهرهایی دوام نمی آورند مگر آنکه به طور مدام در جنگ باشند (جنگ به خودی خود یک هدف نیست، هیچ کس نمی تواند جنگ را تنها برای خود آن ادامه دهد). ارسطو می گوید «بیشتر کشورهای جنگ افروز فقط تا زمانی ایمن بوده اند که نبرد می کرده اند، ولی همینکه امپراطوری خویش را بر قرار داشته اند سر در تباهی نهاده اند، و در روزگار صلح، همچون آهنی که بر اثر بیکاری زنگار می گیرد، خوی پیکارجوی خویش را از دست داده اند». آموزش صحیح باید از اولین مراحل زندگی، و حتی پیش از آن، به آهستگی صورت پذیرد؛ ارسطو به ما سن مناسب برای ازدواج (37 سالگی برای مردان و 18 سالگی برای زنان) را به منظور به دنیا آوردن بهترین فرزندان می گوید و بر اهمیت برنامه غذایی سالم برای زنان باردار تاکید میکند، و به اینکه آنها غذای کافی دریافت کنند و به لحاظ بدنی فعل باقی بمانند توجه خاصی دارد. او همچینین می گوید زمانی که جمعیت در معرض افزایش بیرون از اندازه است، سقط جنین راه حل مناسبی است.

پانوشت:
1- در برگردان کردن نقل قول های مستقیم از ارسطو، از متن کتاب سیاست ترجمه آقای حمید عنایت استفاده شده است.
2- در ترجمه کتاب سیاست به فارسی واژه پولیس به «کشور» برگردان شده که منظور همان شهر یا دولت-شهر است. ما همان واژه شهر را جایگزین نموده ایم.


منبع : http://anthropology.ir
 

Similar threads

بالا