شعر بگوو

مهشید جونی

عضو جدید
نگو باور کنم رفتی
نمیشه باورش سخته
همیشه اولش خوبه همیشه آخرش سخته
همیشه اولش عشقه همیشه اولش خوبه
کجای جاده جا موندی دلم بدجوری آشوبه
چرا هر چی که خوبه زود تموم میشه
تو رو از دور دیدن آرزوم میشه
 

*وروجک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو
آزادگی و شیفتگی مرز ندارد
حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو
پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟
م.بهمنی

 

*وروجک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو مرا بردی به شهر یادها،

تو مرا بردی به شهر یادها،

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو،

ای سکوت ای مادر فریادها

گم شدم در این هیاهو گم شدم،

تو کجایی تا بگیری داد من؟

گر سکوت خویش را می‌داشتم،

زندگی پر بود از فریاد من!
 

*وروجک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خانه ات زيباست

خانه ات زيباست

نقش هايت همه سحرانگيز است

پرده هايت همه از جنس حرير

خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست

جاي ماندن هم نيست

بايد از كوچه گذشت

به خيابان پيوست

و  تكاپوي كنان

عشق را  بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد

عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست

*****

تن تماميت زيبايي پيراهن نيست

مهرباني با تن، مثل يك جامه بهم نزديكند

و اگر ميخواهيم روزهامان

همه با شبهامان

طرحي از عاطفه با هم ريزند

گاهگاهي بايد

به سر سفرهء دل بنشينيم

قرص ناني بخوريم

از سر سفرهء عشق

گامهامان بايد

همهء فاصله ها را امروز

كوتاه كنند

و سر انگشت تفاهم هر روز

نقب در نقب دري بگشايد

دري از عشق به باغ گل سرخ

"و بينديشيم بر واژهء "دوستت دارم

محمدتقي  خاني - متخلص به آرام

 
 

*وروجک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی  من ، دلبر بارانی من ツ
 

*وروجک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بچه که بودم

بچه که بودم

از جریمه های نانوشته که بگذریم

سلمانی و ساعت و سیب

سکه و سلام و سکوت

و سبزی صدای بهار

هفت سین سفره ی من بود

بچه که بودم

دلم برای آن کلاغ پیر می سوخت

که آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید

بچه که بودم

تنها ترس ساده ام این بود

که سه شنبه شب آخر سال

باران بیاید

بچه که بودم

آسمان آرزو آبی

و کوچه ی کوتاهمان

پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود

ی. گلرویی
 
نگو باور کنم رفتی
نمیشه باورش سخته
همیشه اولش خوبه همیشه آخرش سخته
همیشه اولش عشقه همیشه اولش خوبه
کجای جاده جا موندی دلم بدجوری آشوبه
چرا هر چی که خوبه زود تموم میشه
تو رو از دور دیدن آرزوم میشه

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد


وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو
آزادگی و شیفتگی مرز ندارد
حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو
پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟
م.بهمنی

تو مرا بردی به شهر یادها،

تو مرا بردی به شهر یادها،

من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو،

ای سکوت ای مادر فریادها

گم شدم در این هیاهو گم شدم،

تو کجایی تا بگیری داد من؟

گر سکوت خویش را می‌داشتم،

زندگی پر بود از فریاد من!

خانه ات زيباست

خانه ات زيباست

نقش هايت همه سحرانگيز است

پرده هايت همه از جنس حرير

خانه اما بي عشق ، جاي خنديدن نيست

جاي ماندن هم نيست

بايد از كوچه گذشت

به خيابان پيوست

و تكاپوي كنان

عشق را بر لب جوي و گذر عمر و خيابان جوئيد

عشق بي همهمه در بطن تحرك جاريست

*****

تن تماميت زيبايي پيراهن نيست

مهرباني با تن، مثل يك جامه بهم نزديكند

و اگر ميخواهيم روزهامان

همه با شبهامان

طرحي از عاطفه با هم ريزند

گاهگاهي بايد

به سر سفرهء دل بنشينيم

قرص ناني بخوريم

از سر سفرهء عشق

گامهامان بايد

همهء فاصله ها را امروز

كوتاه كنند

و سر انگشت تفاهم هر روز

نقب در نقب دري بگشايد

دري از عشق به باغ گل سرخ

"و بينديشيم بر واژهء "دوستت دارم

محمدتقي خاني - متخلص به آرام


شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من ، دلبر بارانی من ツ

بچه که بودم

بچه که بودم

از جریمه های نانوشته که بگذریم

سلمانی و ساعت و سیب

سکه و سلام و سکوت

و سبزی صدای بهار

هفت سین سفره ی من بود

بچه که بودم

دلم برای آن کلاغ پیر می سوخت

که آخر هیچ قصه ای به خانه نمی رسید

بچه که بودم

تنها ترس ساده ام این بود

که سه شنبه شب آخر سال

باران بیاید

بچه که بودم

آسمان آرزو آبی

و کوچه ی کوتاهمان

پر از عبور چتر و چلچراغ و چلچله بود

ی. گلرویی

مرسی واقعا ممنون
آجی وروجک مغسییییییییییییی
 

*وروجک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد
زلالی چشم هات
بی پایانی آسمان
مهربانی دست هات
...
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان.
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم.
گفته بودم دوستت دارم؟
ع. معروفی
 
 
دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد
زلالی چشم هات
بی پایانی آسمان
مهربانی دست هات
...
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان.
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم.
گفته بودم دوستت دارم؟
ع. معروفی
مغسیییییییییییی آآآآآآجی
بازم سربزن حتمااااااااااا
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیخوام ساکت باشششششششششششم دنیا اینجوری زندووووونهههههه
.
.
.
ای کاش این ترس تکراری
سکوت اجباری

بره از لحظه هاموووووووووون


خیلی میدوستمش
:w21:
 

m sadeq

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشه چشمي به ما كنند
 

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرمت نگه دار گلم،دلم

کین اشک ها خون بهای عمر رفته ی من است

میراث من نه به قید قرعه نه به حکم عرف

یکجا سند زده ام همه را به حرمت چشمانت

مهر و موم شده با آتش سیگار متبرک ملعون....

زنده یاد حسین پناهی
 

alilogan

عضو جدید
باران من

ای تو زیبای مهربان من

ای تو روح من . ای همه جان من

ای تک نشان بی نشان من

بی تو من همیشه تاریکم

کجایی روشنای آسمان من

بی تو من تا ابد یک کویرم

خورشید من دریای من باران من

سراغی بگیر از دلم

ای تو آغاز من ای تو پایان من
 

alilogan

عضو جدید
ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻻﯾﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎﺑﻮﺩ . ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢﻣﮕﺮﺩﺭﺩ ﻫﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟ﻫﯽ ﺭﻓﯿﻖ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻦ ...
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖﺩﻟﻢ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ ﻭ ﻣﻦ ...
ﻓﻘﻂﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ .
ﺑﻪ ﻋﺒﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﻢ ﻭ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ...
ﺷﺎﯾﺪﺁﺭﺍﻡ ﺗــﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﻓﻘــﻂ ﻭ ﻓﻘـــﻂ ...
ﺍﮔﺮ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ...
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩﺍﻧﺪ !!
 

alilogan

عضو جدید

تنهايي را دوست دارم زيرا دروغي در آن نيست...
تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست...
تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست...
تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست...
تنهايي را دوست دارم زيرا تجربه کردم..
تنهايي را دوست دارم زيرا دلهاي شکسته هميشه تنهايند..
 

alilogan

عضو جدید
بچه بودیم همه چشم های خیسمون رو می دیدند؛
بزرگ شدیم هیچ کس نمی بینه..

بچه بودیم توی جمع گریه می کردیم؛
بزرگ شدیم توی خلوت...
 

alilogan

عضو جدید
كاش نوشته هامو اوني ك ميخوام و تو ذهنمه ميخوند...كاش صدام ميزد....كاش بود...حرف ميزد باهام كاش...تنها انتظارم همينه همينتنهام خيلي ....
خدا كمكم كن...
 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
كاش نوشته هامو اوني ك ميخوام و تو ذهنمه ميخوند...كاش صدام ميزد....كاش بود...حرف ميزد باهام كاش...تنها انتظارم همينه همينتنهام خيلي ....
خدا كمكم كن...

ایشاا...اونی که تو ذهن شوما هس بیاد بخونه ما هم واست دعا می کنیم علی کوچولو :w16:
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
غم دنیاس اون بره و ترکت کنه ................هیچکسم نباشه که درکت کنه
غم دنیاس تو لحظه خدافظی..................بفهمی که دیگه بهش نمیرسی
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بدترین و بهترین روزای عمرم با توبود............................................تصورم خوب بود ازت اما چه سود اما چه سود
یه اشتباه چی داشت واسم خودخوری و هی سرزنش........................ازاین به من این دلو دست کسی نمیدمش
 

alilogan

عضو جدید
ای اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بیمار من ، ای غم ، تو هم لذت ببر از این همه آزار من
 

Similar threads

بالا