soltanimehr66
عضو جدید
[FONT="]خدایا کفر نمیگویم، [/FONT]
[FONT="]پریشانم، [/FONT]
[FONT="]چه میخواهی تو از جانم؟[/FONT]!
[FONT="]مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی[/FONT].
[FONT="]خداوندا[/FONT]!
[FONT="]اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی [/FONT]
[FONT="]لباس فقر پوشی [/FONT]
[FONT="]غرورت را برای تکه نانی [/FONT]
[FONT="]به زیر پای نامردان بیاندازی [/FONT]
[FONT="]و شب آهسته و خسته [/FONT]
[FONT="]تهی دست و زبان بسته [/FONT]
[FONT="]به سوی خانه باز آیی [/FONT]
[FONT="]زمین و آسمان را کفر میگویی [/FONT]
[FONT="]نمیگویی؟[/FONT]!
[FONT="]خداوندا[/FONT]!
[FONT="]اگر در روز گرما خیز تابستان [/FONT]
[FONT="]تنت بر سایهی دیوار بگشایی[/FONT]
[FONT="]لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری [/FONT]
[FONT="]و قدری آن طرفتر [/FONT]
[FONT="]عمارتهای مرمرین بینی [/FONT]
[FONT="]و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد [/FONT]
[FONT="]زمین و آسمان را کفر میگویی [/FONT]
[FONT="]نمیگویی؟[/FONT]!
[FONT="]خداوندا[/FONT]!
[FONT="]اگر روزی بشر گردی [/FONT]
[FONT="]ز حال بندگانت با خبر گردی [/FONT]
[FONT="]پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت[/FONT]..
[FONT="]خداوندا تو مسئولی[/FONT].
[FONT="]خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن [/FONT]
[FONT="]در این دنیا چه دشوار است، [/FONT]
[FONT="]چه رنجی میکشد[/FONT]
[FONT="]آنکس که انسان است و از احساس سرشار است[/FONT]…
[FONT="]پریشانم، [/FONT]
[FONT="]چه میخواهی تو از جانم؟[/FONT]!
[FONT="]مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی[/FONT].
[FONT="]خداوندا[/FONT]!
[FONT="]اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی [/FONT]
[FONT="]لباس فقر پوشی [/FONT]
[FONT="]غرورت را برای تکه نانی [/FONT]
[FONT="]به زیر پای نامردان بیاندازی [/FONT]
[FONT="]و شب آهسته و خسته [/FONT]
[FONT="]تهی دست و زبان بسته [/FONT]
[FONT="]به سوی خانه باز آیی [/FONT]
[FONT="]زمین و آسمان را کفر میگویی [/FONT]
[FONT="]نمیگویی؟[/FONT]!
[FONT="]خداوندا[/FONT]!
[FONT="]اگر در روز گرما خیز تابستان [/FONT]
[FONT="]تنت بر سایهی دیوار بگشایی[/FONT]
[FONT="]لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری [/FONT]
[FONT="]و قدری آن طرفتر [/FONT]
[FONT="]عمارتهای مرمرین بینی [/FONT]
[FONT="]و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد [/FONT]
[FONT="]زمین و آسمان را کفر میگویی [/FONT]
[FONT="]نمیگویی؟[/FONT]!
[FONT="]خداوندا[/FONT]!
[FONT="]اگر روزی بشر گردی [/FONT]
[FONT="]ز حال بندگانت با خبر گردی [/FONT]
[FONT="]پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت[/FONT]..
[FONT="]خداوندا تو مسئولی[/FONT].
[FONT="]خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن [/FONT]
[FONT="]در این دنیا چه دشوار است، [/FONT]
[FONT="]چه رنجی میکشد[/FONT]
[FONT="]آنکس که انسان است و از احساس سرشار است[/FONT]…