سیاست افزایش جمعیت در ایران

تکنو کرات

اخراجی موقت
سیاست «کنترل جمعیت» یکی از سیاست های اصلی دولت ها برای نگاه داشتن جمعیت کشور و کاهش میزان زاد و ولد است. مسلما آن چه که باید در این سیاست ها در نظر گرفته شود توافق طرفین برای کنترل زاد و ولد در خانواده است. چرا که به والدین اجازه می دهد تا فاصله تولد میان فرزندان خود را تنطیم کنند و از سوی دیگر با کاهش مرگ و میر نوزادان و مادر به بالا رفتن بهداشت خانواده نیز یاری می رساند. همچنین سیاست کنترل جمعیت در سطح خانواده ها به صورت خاص و در سطح اجتماع به صورت عام موجب بالا رفتن کیفیت آموزش، و ارتقای کیفیت بهداشت در سطح خانواده می شود.

سیاست کنترل جمعیت در ایران در طول سالهای گذشته با روی کار آمدن دولت های مختلف، روندی متناقض را طی کرده است و هر بار با توجه به سیاست دولت حاکم از نو پایه گذاری و برنامه ریزی شده است. اما در طول چند ماه اخیر، مدام از سوی مسئولان دولت به خصوص ریاست دولت و وزرای کابینه بر سیاست «افزایش جمعیت» تاکید شده است، حال آنکه هیچ برنامه ای مبنی بر افزایش بهداشت و همینطور کیفیت آموزشی مادر و فرزند از سوی دولت ارائه نشده است. برای مثال خانم دستجری وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بر تشویق افزایش جمعیت اشاره می کند که مطابق نظر رهبری در ایران باید اعمال شود و یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس پیگیری این سیاست ها را با افزایش بهداشت از طریق پزشک خانواده و دیگری از طریق بیمه در نظر گرفته شده است.1

از سوی دیگر این سیاست ها عموما به جای در نظر گرفتن زنان به عنوان یکی از اصلی ترین افراد اجتماع (که زندگی شان به شدت تحت تأثیر این سیاست ها قرار خواهد گرفت) بر یک هدف خاص اجتماعی تاکید می کنند و در هیچ کدام از سیاست های اعمال شده از اینکه چه قدر زنان می خواهند و می توانند که فرزند بیشتری داشته باشند صحبت نشده است. مسئولان دولتی مدام بر افزایش جمعیت تاکید می ورزند و در عین حال سعی می کنند وظیفه ی زنان را تنها باردار شدن، بزرگ کردن فرزندان و تربیت آنها تعریف کنند و این تاکیدها به خصوص در اخبار جدید مبنی بر حذف ساعات کاری زنان برای تشویق در سیاست های افزایش جمعیت هم دنبال می شود.

ایدئولوژی مادرانگی: سیاست های تشویق جنسیتی در نظام مردسالاری
مادر بودن یکی از ویژگی های ذاتی و بیولوژیکی زنان است که بعضی از زنان به دلیل این ویژگی، مادر شدن را انتخاب می کنند و بعضی دیگر نه. با این حال ارزش مادر بودن یکی از ویژگی های منحصر به فرد و مختص زنان است که نمی توان محدودیتی برای آن مشخص کرد. اما مشخصا تصمیم برای مادر شدن و مادر ماندن یکی از اختیارات مشروع زن بر بدن خود است که تابع سیاست خاصی نباید باشد. از آنجایی که در نظام مردسالار تن زنان مدام در کنترل مردان است، مادر شدن هم تحت تاثیر این مسئله نه تنها بر زندگی عادی زنان تاثیر می گذارد بلکه حتی مادر بودن و خواست مادر شدن را هم تحت تاثیر قرار می دهد. فمینیست ها ایدئولوژی مادرانگی را نقد می کنند و آن را عامل تبعیض میان زن و مرد در جامعه می دانند. ایدئولوژی مادرانگی زنان را به خانه هایشان محدود می کند و نیروی کار را جنسیتی می کند. در حاشیه ی این ایدئولوژی است که زنان باید مادران فداکاری باشند. سرکشی از این امر آن ها را از ویژگی زن ِخوب بودن دور نگه می دارد. جنبش فمینیستی نشان داده است که ایدئولوژی مادرانگی با نگه داشتن زنان در خانه ارتباط محکمی دارد، زنان را تنها به خانه هایشان و زندگی خصوصی محدود می کند و همینطور بر تقسیم کار جنسیتی تاثیر می گذارد 2. چودورا در این خصوص می نویسد: «نقش مادرانگی زنان بر زندگی آنها و همینطور شکل گیری ایدئولوژی علیه آنان و باز تولید مردانگی تاثیر عمیقی دارد. این نقش همچنین بر بازتولید شکل خاصی از نیروی کار تاثیر می گذارد. در چنین ایدئولوژیی، زنان جایگاه اولیه اجتماعی خود را تنها در زایش پیدا می کنند» (چودورا ،1)3.

اولین منبع برای بازتولید و پیدایش این نوع از ایدئولوژی آموزه های دینی هستند. آموزه های دینی که عموما از تریبونهای مختلف مثل مدرسه، تلویزیون، وعظ و خطابه، و همینطور وسایل ارتباط جمعی تقویت می شوند مدام در تلاشند تا فرم خاصی از مادرانگی را که فارق از خود ِمشخص زنانگی است و تنها در سایه روابط جامعه مردسالار تعریف می شوند ارائه دهند. در اکثر این آموزه های دینی زنان هسته ی اصلی کانون خانواده را تشکیل می دهند و حتی برای اینکه این هسته حفظ شود آنها باید همسران مطیع و فرمانبردار و همینطور مادران فداکاری باشند که مصلحت خود را فدای صلاح عمومی خانواده و نگه داشتن بنیان آن کنند. ایدئولوژی نقش مادری در این آموزه ها تقویت می شود و عموما مایلند تا طبیعت زنان را تنها در پرورش فرزندان، غذا دادن و تامین تربیت او تعریف کنند. از لحاظ عقلی نیز زنان در مرتبه پایین تری از مردان دیده می شوند و به همین دلیل سهم آنها از مشارکت های اجتماعی اندک است و تنها باید در خانه فعالیت داشته باشند. جالب است که تنها کارکرد تفویض شده به تن زنان در این ایدئولوژی ها خاصیت زایش فرزند است که زنان را به سوژه هایی تبدیل می کند که تنها باید وسیله ای برای بارآوری و پرورش افراد جامعه باشد. در این دیدگاه رحم زن به مثابه یک گلدان در نظر گرفته می شود که مرد محصول خود را در آن می کارد.

به همین قیاس، و به دلیل تقویت باورهای مردسالاری، فرزندان نیز که در بطن و رحم زن پرورش می یابند و حیات و هستی می گیرند مایملک مردان محسوب می شوند. چه در قانون و چه از نظر افراد جامعه (که برای مادر هیچ حق قانونی قائل نمی شوند)، همین ایدئولوژی می تواند توجیه قوانین تبعیض آمیز علیه مادران مانند: حق حضانت فرزند در قوانین مدنی ایران باشد. از سوی دیگر به دلیل وجود همین ایدئولوژی است که حق سقط جنین در ایران نیز در اختیار زنان نیست و می بایست با اجازه مرد باشد. چرا که مطابق این ایدئولوژی جنین تنها به مرد تعلق دارد. در واقع می توان گفت که منع قانون سقط جنین یکی از راههای موثر برای کنترل تن زنان و حق زاد و ولد و بازستاندن این حق از زنان است. در این ایدئولوژی آن چیزی که در درجه چندم اهمیت قرار دارد جنسیت زنان است. در بافت مردسالاری، زنان وقتی که مادر می شوند جنسیت آنها در پوشش مادر بودن پنهان می شود و در واقع این مسئله برای مردان برعکس است یعنی آن چیزی که در درجه چندم اهمیت قرار دارد، پدر بودن است.

در واقع می توان گفت که ایدئولوژی مادر بودن و داشتن نگاه سنتی به بدن زنان به عنوان تنها افرادی که تن آن ها قابلیت زایندگی دارد، بر تایید و ایجاد بسیاری از قوانین تبعیض آمیز در ایران تاثیر گذاشته است. حق طلاق، حضانت فرزند، حق زاد و ولد و خق سقط جنین موارد به هم پیوسته ای از حضو ر این قوانین تبعیض آمیز علیه مادران و زنان هستند. در چنین نگرشی زنان حتی حق انتخاب اینکه باردار بشوند یا نه را ندارند و تصمیم گیرنده اصلی، مردان هستند. توجیه حضور این ایدئولوژی متاسفانه توسط بسیاری از رسانه ها و همینطور رهنمودهای مذهبی ارائه می شود و آن، تفاوت جنسیت زن و مرد و تاکید بر قابلیت باوری زنان و نقش کلیدی آنها در پرورش فرزندان است.
 

دکتر مهدیه

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگه لوازم پیشگیری بطور رایگان در اختیار مردم قرار داده نشه سقط جنین غیر بهداشتی تو مناطق محرومزیاد میشه سلامت مادر و نوزاد ب خطر میفته در نتیجه رشد موالید کمتر میشه
سیاستهای تشویقی هم کلغو شده مث پرداخت ی میلیون تومن ب هر نوزاد
درس تنظیم خانواده هم کحذف شدو جاشو ب شکوه همسرداری داد
بودجه کنترل جمعیتمکاملا حذف شده
اینجوری پیش بره چونافزایش جمعیت بیشتر در دهک پایین جامعه رخ میده و اونا از پس هزینه های مادی و غیرمادی (تربیت و دانش و سواد... ) بطور کامل برنمیان نتیجش افزایش بچه های سرراهی وبی سرپرست و بزهکار میشه
قشر دانشگاهی و فرهیختههم ک زیر بار بچه دار شدن اضافی نمیره پس قاعده هرم جمعیت پهن تر میشه و این یعنی فاجعه ....هزینه های اشتغال و تحصیلبرای اینده
سیاست های تشویقی همجوریه ک افراد سود جو ن ب خاطر صاحب فرزند شدن بلکه ب خاطر استفاده از اون تسهیلات بچه دار میشناینم منجر ب مرگ و میر مادران موقع زایمان یا سقط بی رویه میشه
بهتر نیس بجای اینکارای فکری ب حال زوج هایی کرد ک ناباور هستن و حسرت بچه رو میکشن و از عهده پرداختهزینه های دارو و درمان برنمیان مخصوصا ک بیمه هم هواشونو نداره ؟!

موضوع انشا : فواید افزایش جمعیت !!
 
آخرین ویرایش:

*ستاره آسمان*

عضو جدید
سیاست «کنترل جمعیت» یکی از سیاست های اصلی دولت ها برای نگاه داشتن جمعیت کشور و کاهش میزان زاد و ولد است. مسلما آن چه که باید در این سیاست ها در نظر گرفته شود توافق طرفین برای کنترل زاد و ولد در خانواده است. چرا که به والدین اجازه می دهد تا فاصله تولد میان فرزندان خود را تنطیم کنند و از سوی دیگر با کاهش مرگ و میر نوزادان و مادر به بالا رفتن بهداشت خانواده نیز یاری می رساند. همچنین سیاست کنترل جمعیت در سطح خانواده ها به صورت خاص و در سطح اجتماع به صورت عام موجب بالا رفتن کیفیت آموزش، و ارتقای کیفیت بهداشت در سطح خانواده می شود.

سیاست کنترل جمعیت در ایران در طول سالهای گذشته با روی کار آمدن دولت های مختلف، روندی متناقض را طی کرده است و هر بار با توجه به سیاست دولت حاکم از نو پایه گذاری و برنامه ریزی شده است. اما در طول چند ماه اخیر، مدام از سوی مسئولان دولت به خصوص ریاست دولت و وزرای کابینه بر سیاست «افزایش جمعیت» تاکید شده است، حال آنکه هیچ برنامه ای مبنی بر افزایش بهداشت و همینطور کیفیت آموزشی مادر و فرزند از سوی دولت ارائه نشده است. برای مثال خانم دستجری وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بر تشویق افزایش جمعیت اشاره می کند که مطابق نظر رهبری در ایران باید اعمال شود و یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس پیگیری این سیاست ها را با افزایش بهداشت از طریق پزشک خانواده و دیگری از طریق بیمه در نظر گرفته شده است.1

از سوی دیگر این سیاست ها عموما به جای در نظر گرفتن زنان به عنوان یکی از اصلی ترین افراد اجتماع (که زندگی شان به شدت تحت تأثیر این سیاست ها قرار خواهد گرفت) بر یک هدف خاص اجتماعی تاکید می کنند و در هیچ کدام از سیاست های اعمال شده از اینکه چه قدر زنان می خواهند و می توانند که فرزند بیشتری داشته باشند صحبت نشده است. مسئولان دولتی مدام بر افزایش جمعیت تاکید می ورزند و در عین حال سعی می کنند وظیفه ی زنان را تنها باردار شدن، بزرگ کردن فرزندان و تربیت آنها تعریف کنند و این تاکیدها به خصوص در اخبار جدید مبنی بر حذف ساعات کاری زنان برای تشویق در سیاست های افزایش جمعیت هم دنبال می شود.

ایدئولوژی مادرانگی: سیاست های تشویق جنسیتی در نظام مردسالاری
مادر بودن یکی از ویژگی های ذاتی و بیولوژیکی زنان است که بعضی از زنان به دلیل این ویژگی، مادر شدن را انتخاب می کنند و بعضی دیگر نه. با این حال ارزش مادر بودن یکی از ویژگی های منحصر به فرد و مختص زنان است که نمی توان محدودیتی برای آن مشخص کرد. اما مشخصا تصمیم برای مادر شدن و مادر ماندن یکی از اختیارات مشروع زن بر بدن خود است که تابع سیاست خاصی نباید باشد. از آنجایی که در نظام مردسالار تن زنان مدام در کنترل مردان است، مادر شدن هم تحت تاثیر این مسئله نه تنها بر زندگی عادی زنان تاثیر می گذارد بلکه حتی مادر بودن و خواست مادر شدن را هم تحت تاثیر قرار می دهد. فمینیست ها ایدئولوژی مادرانگی را نقد می کنند و آن را عامل تبعیض میان زن و مرد در جامعه می دانند. ایدئولوژی مادرانگی زنان را به خانه هایشان محدود می کند و نیروی کار را جنسیتی می کند. در حاشیه ی این ایدئولوژی است که زنان باید مادران فداکاری باشند. سرکشی از این امر آن ها را از ویژگی زن ِخوب بودن دور نگه می دارد. جنبش فمینیستی نشان داده است که ایدئولوژی مادرانگی با نگه داشتن زنان در خانه ارتباط محکمی دارد، زنان را تنها به خانه هایشان و زندگی خصوصی محدود می کند و همینطور بر تقسیم کار جنسیتی تاثیر می گذارد 2. چودورا در این خصوص می نویسد: «نقش مادرانگی زنان بر زندگی آنها و همینطور شکل گیری ایدئولوژی علیه آنان و باز تولید مردانگی تاثیر عمیقی دارد. این نقش همچنین بر بازتولید شکل خاصی از نیروی کار تاثیر می گذارد. در چنین ایدئولوژیی، زنان جایگاه اولیه اجتماعی خود را تنها در زایش پیدا می کنند» (چودورا ،1)3.

اولین منبع برای بازتولید و پیدایش این نوع از ایدئولوژی آموزه های دینی هستند. آموزه های دینی که عموما از تریبونهای مختلف مثل مدرسه، تلویزیون، وعظ و خطابه، و همینطور وسایل ارتباط جمعی تقویت می شوند مدام در تلاشند تا فرم خاصی از مادرانگی را که فارق از خود ِمشخص زنانگی است و تنها در سایه روابط جامعه مردسالار تعریف می شوند ارائه دهند. در اکثر این آموزه های دینی زنان هسته ی اصلی کانون خانواده را تشکیل می دهند و حتی برای اینکه این هسته حفظ شود آنها باید همسران مطیع و فرمانبردار و همینطور مادران فداکاری باشند که مصلحت خود را فدای صلاح عمومی خانواده و نگه داشتن بنیان آن کنند. ایدئولوژی نقش مادری در این آموزه ها تقویت می شود و عموما مایلند تا طبیعت زنان را تنها در پرورش فرزندان، غذا دادن و تامین تربیت او تعریف کنند. از لحاظ عقلی نیز زنان در مرتبه پایین تری از مردان دیده می شوند و به همین دلیل سهم آنها از مشارکت های اجتماعی اندک است و تنها باید در خانه فعالیت داشته باشند. جالب است که تنها کارکرد تفویض شده به تن زنان در این ایدئولوژی ها خاصیت زایش فرزند است که زنان را به سوژه هایی تبدیل می کند که تنها باید وسیله ای برای بارآوری و پرورش افراد جامعه باشد. در این دیدگاه رحم زن به مثابه یک گلدان در نظر گرفته می شود که مرد محصول خود را در آن می کارد.

به همین قیاس، و به دلیل تقویت باورهای مردسالاری، فرزندان نیز که در بطن و رحم زن پرورش می یابند و حیات و هستی می گیرند مایملک مردان محسوب می شوند. چه در قانون و چه از نظر افراد جامعه (که برای مادر هیچ حق قانونی قائل نمی شوند)، همین ایدئولوژی می تواند توجیه قوانین تبعیض آمیز علیه مادران مانند: حق حضانت فرزند در قوانین مدنی ایران باشد. از سوی دیگر به دلیل وجود همین ایدئولوژی است که حق سقط جنین در ایران نیز در اختیار زنان نیست و می بایست با اجازه مرد باشد. چرا که مطابق این ایدئولوژی جنین تنها به مرد تعلق دارد. در واقع می توان گفت که منع قانون سقط جنین یکی از راههای موثر برای کنترل تن زنان و حق زاد و ولد و بازستاندن این حق از زنان است. در این ایدئولوژی آن چیزی که در درجه چندم اهمیت قرار دارد جنسیت زنان است. در بافت مردسالاری، زنان وقتی که مادر می شوند جنسیت آنها در پوشش مادر بودن پنهان می شود و در واقع این مسئله برای مردان برعکس است یعنی آن چیزی که در درجه چندم اهمیت قرار دارد، پدر بودن است.

در واقع می توان گفت که ایدئولوژی مادر بودن و داشتن نگاه سنتی به بدن زنان به عنوان تنها افرادی که تن آن ها قابلیت زایندگی دارد، بر تایید و ایجاد بسیاری از قوانین تبعیض آمیز در ایران تاثیر گذاشته است. حق طلاق، حضانت فرزند، حق زاد و ولد و خق سقط جنین موارد به هم پیوسته ای از حضو ر این قوانین تبعیض آمیز علیه مادران و زنان هستند. در چنین نگرشی زنان حتی حق انتخاب اینکه باردار بشوند یا نه را ندارند و تصمیم گیرنده اصلی، مردان هستند. توجیه حضور این ایدئولوژی متاسفانه توسط بسیاری از رسانه ها و همینطور رهنمودهای مذهبی ارائه می شود و آن، تفاوت جنسیت زن و مرد و تاکید بر قابلیت باوری زنان و نقش کلیدی آنها در پرورش فرزندان است.
حرفای شما درست ولی این چیزا در جاهایی بیشتر کارسازه که وضعیت اجتماعی -فرهنگی-اقتصادی-و امثال ان ثبات داشته باشد .به خصوص وضعیت اقتصادی .ما وقتی وضعیت اقتصادی مردوممون در حد فاجعه است حالا هی دولتها و سازمان های بین المللی بزنند توی سر خودشون تا جمعیت یه کشور زیاد کنند مگر میتونند!!!. عمرا مردوم تا شرایطشون مطلوب نباشد نمیتونن چنین سیاستی رو قبول کنند حالا اگر متوسط و خوب باشد با تبلیغات وآموزش میتوان این سیاست جمعیتی رو اعمال کرد ولی وقت مردم توی اداره زندگی باخانواده حداقل سه عضوی موندن چطور توقع دارید تعداد فرزندانشون رو زیاد کنند محال است یعنی دو زوج حاضر هستند روابطشون رو به حداقل برسانند اما چنین بدبختی رو نکشند و یه فرزند بدون داشتن آیند ای روشن تحویل جامعه ندهند.
 

*ستاره آسمان*

عضو جدید
سیاست «کنترل جمعیت» یکی از سیاست های اصلی دولت ها برای نگاه داشتن جمعیت کشور و کاهش میزان زاد و ولد است. مسلما آن چه که باید در این سیاست ها در نظر گرفته شود توافق طرفین برای کنترل زاد و ولد در خانواده است. چرا که به والدین اجازه می دهد تا فاصله تولد میان فرزندان خود را تنطیم کنند و از سوی دیگر با کاهش مرگ و میر نوزادان و مادر به بالا رفتن بهداشت خانواده نیز یاری می رساند. همچنین سیاست کنترل جمعیت در سطح خانواده ها به صورت خاص و در سطح اجتماع به صورت عام موجب بالا رفتن کیفیت آموزش، و ارتقای کیفیت بهداشت در سطح خانواده می شود.

سیاست کنترل جمعیت در ایران در طول سالهای گذشته با روی کار آمدن دولت های مختلف، روندی متناقض را طی کرده است و هر بار با توجه به سیاست دولت حاکم از نو پایه گذاری و برنامه ریزی شده است. اما در طول چند ماه اخیر، مدام از سوی مسئولان دولت به خصوص ریاست دولت و وزرای کابینه بر سیاست «افزایش جمعیت» تاکید شده است، حال آنکه هیچ برنامه ای مبنی بر افزایش بهداشت و همینطور کیفیت آموزشی مادر و فرزند از سوی دولت ارائه نشده است. برای مثال خانم دستجری وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بر تشویق افزایش جمعیت اشاره می کند که مطابق نظر رهبری در ایران باید اعمال شود و یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس پیگیری این سیاست ها را با افزایش بهداشت از طریق پزشک خانواده و دیگری از طریق بیمه در نظر گرفته شده است.1

از سوی دیگر این سیاست ها عموما به جای در نظر گرفتن زنان به عنوان یکی از اصلی ترین افراد اجتماع (که زندگی شان به شدت تحت تأثیر این سیاست ها قرار خواهد گرفت) بر یک هدف خاص اجتماعی تاکید می کنند و در هیچ کدام از سیاست های اعمال شده از اینکه چه قدر زنان می خواهند و می توانند که فرزند بیشتری داشته باشند صحبت نشده است. مسئولان دولتی مدام بر افزایش جمعیت تاکید می ورزند و در عین حال سعی می کنند وظیفه ی زنان را تنها باردار شدن، بزرگ کردن فرزندان و تربیت آنها تعریف کنند و این تاکیدها به خصوص در اخبار جدید مبنی بر حذف ساعات کاری زنان برای تشویق در سیاست های افزایش جمعیت هم دنبال می شود.

ایدئولوژی مادرانگی: سیاست های تشویق جنسیتی در نظام مردسالاری
مادر بودن یکی از ویژگی های ذاتی و بیولوژیکی زنان است که بعضی از زنان به دلیل این ویژگی، مادر شدن را انتخاب می کنند و بعضی دیگر نه. با این حال ارزش مادر بودن یکی از ویژگی های منحصر به فرد و مختص زنان است که نمی توان محدودیتی برای آن مشخص کرد. اما مشخصا تصمیم برای مادر شدن و مادر ماندن یکی از اختیارات مشروع زن بر بدن خود است که تابع سیاست خاصی نباید باشد. از آنجایی که در نظام مردسالار تن زنان مدام در کنترل مردان است، مادر شدن هم تحت تاثیر این مسئله نه تنها بر زندگی عادی زنان تاثیر می گذارد بلکه حتی مادر بودن و خواست مادر شدن را هم تحت تاثیر قرار می دهد. فمینیست ها ایدئولوژی مادرانگی را نقد می کنند و آن را عامل تبعیض میان زن و مرد در جامعه می دانند. ایدئولوژی مادرانگی زنان را به خانه هایشان محدود می کند و نیروی کار را جنسیتی می کند. در حاشیه ی این ایدئولوژی است که زنان باید مادران فداکاری باشند. سرکشی از این امر آن ها را از ویژگی زن ِخوب بودن دور نگه می دارد. جنبش فمینیستی نشان داده است که ایدئولوژی مادرانگی با نگه داشتن زنان در خانه ارتباط محکمی دارد، زنان را تنها به خانه هایشان و زندگی خصوصی محدود می کند و همینطور بر تقسیم کار جنسیتی تاثیر می گذارد 2. چودورا در این خصوص می نویسد: «نقش مادرانگی زنان بر زندگی آنها و همینطور شکل گیری ایدئولوژی علیه آنان و باز تولید مردانگی تاثیر عمیقی دارد. این نقش همچنین بر بازتولید شکل خاصی از نیروی کار تاثیر می گذارد. در چنین ایدئولوژیی، زنان جایگاه اولیه اجتماعی خود را تنها در زایش پیدا می کنند» (چودورا ،1)3.

اولین منبع برای بازتولید و پیدایش این نوع از ایدئولوژی آموزه های دینی هستند. آموزه های دینی که عموما از تریبونهای مختلف مثل مدرسه، تلویزیون، وعظ و خطابه، و همینطور وسایل ارتباط جمعی تقویت می شوند مدام در تلاشند تا فرم خاصی از مادرانگی را که فارق از خود ِمشخص زنانگی است و تنها در سایه روابط جامعه مردسالار تعریف می شوند ارائه دهند. در اکثر این آموزه های دینی زنان هسته ی اصلی کانون خانواده را تشکیل می دهند و حتی برای اینکه این هسته حفظ شود آنها باید همسران مطیع و فرمانبردار و همینطور مادران فداکاری باشند که مصلحت خود را فدای صلاح عمومی خانواده و نگه داشتن بنیان آن کنند. ایدئولوژی نقش مادری در این آموزه ها تقویت می شود و عموما مایلند تا طبیعت زنان را تنها در پرورش فرزندان، غذا دادن و تامین تربیت او تعریف کنند. از لحاظ عقلی نیز زنان در مرتبه پایین تری از مردان دیده می شوند و به همین دلیل سهم آنها از مشارکت های اجتماعی اندک است و تنها باید در خانه فعالیت داشته باشند. جالب است که تنها کارکرد تفویض شده به تن زنان در این ایدئولوژی ها خاصیت زایش فرزند است که زنان را به سوژه هایی تبدیل می کند که تنها باید وسیله ای برای بارآوری و پرورش افراد جامعه باشد. در این دیدگاه رحم زن به مثابه یک گلدان در نظر گرفته می شود که مرد محصول خود را در آن می کارد.

به همین قیاس، و به دلیل تقویت باورهای مردسالاری، فرزندان نیز که در بطن و رحم زن پرورش می یابند و حیات و هستی می گیرند مایملک مردان محسوب می شوند. چه در قانون و چه از نظر افراد جامعه (که برای مادر هیچ حق قانونی قائل نمی شوند)، همین ایدئولوژی می تواند توجیه قوانین تبعیض آمیز علیه مادران مانند: حق حضانت فرزند در قوانین مدنی ایران باشد. از سوی دیگر به دلیل وجود همین ایدئولوژی است که حق سقط جنین در ایران نیز در اختیار زنان نیست و می بایست با اجازه مرد باشد. چرا که مطابق این ایدئولوژی جنین تنها به مرد تعلق دارد. در واقع می توان گفت که منع قانون سقط جنین یکی از راههای موثر برای کنترل تن زنان و حق زاد و ولد و بازستاندن این حق از زنان است. در این ایدئولوژی آن چیزی که در درجه چندم اهمیت قرار دارد جنسیت زنان است. در بافت مردسالاری، زنان وقتی که مادر می شوند جنسیت آنها در پوشش مادر بودن پنهان می شود و در واقع این مسئله برای مردان برعکس است یعنی آن چیزی که در درجه چندم اهمیت قرار دارد، پدر بودن است.

در واقع می توان گفت که ایدئولوژی مادر بودن و داشتن نگاه سنتی به بدن زنان به عنوان تنها افرادی که تن آن ها قابلیت زایندگی دارد، بر تایید و ایجاد بسیاری از قوانین تبعیض آمیز در ایران تاثیر گذاشته است. حق طلاق، حضانت فرزند، حق زاد و ولد و خق سقط جنین موارد به هم پیوسته ای از حضو ر این قوانین تبعیض آمیز علیه مادران و زنان هستند. در چنین نگرشی زنان حتی حق انتخاب اینکه باردار بشوند یا نه را ندارند و تصمیم گیرنده اصلی، مردان هستند. توجیه حضور این ایدئولوژی متاسفانه توسط بسیاری از رسانه ها و همینطور رهنمودهای مذهبی ارائه می شود و آن، تفاوت جنسیت زن و مرد و تاکید بر قابلیت باوری زنان و نقش کلیدی آنها در پرورش فرزندان است.
البته گوی سخنم با شما نبودا کلی گفتم.
مطالبی هم که نوشدید 99 درصد قبول دارم
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونید چرا تصمیم گرفتن جمعیت رو زیاد کنن؟ قشر تحصیلکرده و فرهیخته مخالف نظام که در هر صورت تنظیم خانواده رو رعایت میکنه و حداکثر همون یک یا دو بچه رو بیشتر نمیارن. این قشر بی سواد و کودن جامعه هستند که 10 تا 20 تا برای آقا گوشت دم توپ و بسیجی و نوکر و چاکر تولید میکنند.
 

keyvan_bio

عضو جدید
تو این دوره زمونه ماهی دو سه بار با دوست دخترم برم بیرون ماهی حدودا 300 تا 400 پام میافته از بنزین و استهلاک ماشین گرفته تا کافی شاپ حالا فکر کنید پول آب و برق و گاز و هزار کوفت و زهرمار دیگه هم هست اگه بخوام زن بگیرم اینها بماند بخوام بچه دار شم اونم نه یکی نه دو تا حداقل 5 یا 6 تا به قول عاغا اونوقت خر بیار و باقالی بار کن تازشم مگه این بچه ها مثل ما کم توقعا نه بخدا از لپ تاپ گرفته تا ایفون رو باید براشون بخری اینا علاوه بر پول تو جیبی شونه و مسائل تربیتیشون بکنار که چقدر وقت میخان
کی از بچه و از اینکه دور و برش شلوغ باشه بدش میاد به جای بالا بردن قیمتا اگه قیمتا رو پایین ببرن مردم خودشون ترغیب میشن وگرنه با پنیری که تا 6 ما پیش بود 700 تومن الان شده 3500 کیه که فکر ازدواج باشه چه برسه بچه؟
 

Similar threads

بالا