زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

mo_amin

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام................
نبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود؟؟؟؟...:cowboy:
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر کم فرجه دارین؟ ما که رسما از 12 ام دیگه نمیریم!!! ما هم 22 شروع میشه......از جزیره تون چه خبر؟:biggrin:
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
23
این طرف مشتی صدف ،انجا کمی گل ریخته
موج،ماهی های عاشق را به ساحل ریخته
بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره است
بعد از این در جام دریا ماه کامل ریخته
مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است
زندگی در کام ما زهر هلاهل ریخته
هر چه دام افکندم اهوها گریزان ترشدند
حال،صدها دام دیگر در مقابل ریخته
هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست
هر کجا پا میگذارم دامنی دل ریخته
عارفی از نیمه راه تحیر بازگشت
گفت ،خون عاشقان منزل به منزل ریخته
 

Sorin Z

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه دردیست میان جمع بودن،ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن، ولی در چشم خود ....
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چه دردیست میان جمع بودن،ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن، ولی در چشم خود ....


چه درديست در ميان جمع بودن ولي در گوشه اي تنها نشستن

براي ديگران چون كوه بودن ولي در چشم خود آرام شكستن

براي هر لبي شعري سرودن ولي لب هاي خود همواره بستن

به رسم دوستي دستي فشردن ولي با هر سخن قلبي شكستن

به نزد عاشقان چون سنگ خاموش ولي در بطن خود غوغا نشستن

به غربت دوستان بر خاك سپردن ولي بر دل اميد خانه بستن

به من هر دم نواي دل زند بانگ چه خوش باشد از اين غم خانه رستن
 
بالا