بسم الله الرحمن الرحیم
این سید بزرگوار در وصیتشان اعلام کرده بودند که در جوار حضرت حسین(علیه السلام)دفن شوند
منبع
نبش قبر طبق وصیت مانعی ندارد
منبع
مطلبی درباره تازه ماندن جنازه
بدن پیامبر و امام
یكى از اعتقادات مهم شیعیان این است كه حیات و مرگ پیغمبر و امام یكى است، مرگ آنها عین حیاتشان مى باشد و حتى بدنهاى شریفشان در قبر نمى پوسد و كهنه نمى شود. در این باره روایاتى نقل شده است: و آنها از این قرارند.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند استخوانهاى ما را بر زمین و گوشتهایمان را بر كرمها و حیوانات زمین حرام كرده است و نباید طعمه آنها شویم.
و رسول اكرم فرمود: حیات و مرگ من هر دو براى شما منفعت دارد. عرض كردند: یا رسول الله! چگونه چنین است و فرمود: اما این كه حیات و زندگى من براى شما خیر است. خداوند در قرآن فرموده:
و ما كان الله لیعذبهم و انت فیهم **زیرنویس=انفال، (8)، آیه 33.@.
((تا زمانى تو در میان مردم باشى خداوند متعال آنان را عذاب نمى كند)).
اما مفارقت من كه آن هم براى شما خیر مى باشد جهتش این است كه اعمال شما هر روز بر من عرضه مى شود. اگر نیك باشد از خداوند مى خواهم كه آنها را زیادتر كند و اگر قبیح و زشت باشد از پیشگاه خداوند مى خواهم كه شما را بیامرزد و عفو نماید.
عرض كردند: یا رسول الله! حتى وقتى كه بدن شما در قبر پوسیده باشد باز هم براى ما خیر است. فرمود: بدن ما در قبر نمى پوسد؛ زیرا خداوند گوشت بدن ما را حرام كرده است كه طعمه زمین شود.**زیرنویس=لئالى الاخبار، ج 4، ص 294.@.
بعد از مرگ و شهادت ائمه معصوم علیهم السلام افرادى آن بزرگواران را با چشم خود دیده و شناخته اند و اقرار كرده اند كه این شخص خود امام است.
جابر از امام باقر علیه السلام نقل مى كند: عده اى از مردم پیش امام حسن مجتبى علیه السلام آمدند و عرض كردند: یا بن رسول الله! بعضى از چیزهاى عجیب پدرتان كه در زمان حیاتشان بما نشان مى داد شما هم نشان بده. فرمود: آیا قبول مى كنید و به آن ایمان مى آورید (و منكر آن نمى شوید) عرض كردند: به خدا قسم ایمان مى آوریم و منكر آن نمى شویم.
فرمود: آیا امیرالمؤمنین علیه السلام را مى شناسید؟ عرض كردند: بلى، امام حسن علیه السلام پرده اى را كه آویزان بود كنار زد و فرمود: آیا این شخص را مى شناسید؟ همه آنها عرض كردند: بلى، به خدا قسم این امیرالمؤمنین علیه السلام است و ما شهادت مى دهیم كه شما فرزند او هستید و خود على علیه السلام هم، در زمان حیاتشان مانند این قضیه را زیاد به ما نشان مى داد**زیرنویس=لئالى الاخبار، ج 4، ص 295.@..
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن و امام حسین فرمود: وقتى از دنیا رفتم و مرا دفن كردید، قبل از آنكه قبر را با خاك بپوشانید دو ركعت نماز بخوانید و بعد از آن داخل قبر را نگاه كنید كه چه مى بینید. ایشان هم وقتى جنازه آن حضرت را بعد از نماز داخل قبر نهادند، دیدند قبر با پارچه اى از سندس پوشیده شده است. امام حسن پارچه را از طرف صورت كنار زد. دید پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و آدم و ابراهیم با امیرالمؤمنین علیه السلام صحبت میكنند. امام حسین علیه السلام پارچه را از طرف پاى پدر كنار زد، دید مادرشان حضرت زهرا (س)، و حوا و مریم و آسیه آن جا اجتماع كرده اند و مشغول ندبه و گریه براى امیرالمؤمنین علیه السلام هستند**زیرنویس=لئالى الاخبار، ج 4، ص 295.@..
تنها بدن پیامبر و امام نیست كه كهنه و پوسیده نمى شود بلكه بدن بسیارى از علما و نیكان هم، در قبر نپوسیده و تازه مانده است از جمله:
جنازه شیخ صدوق شیخ صدوق
(محمد بن على بابویه قمى) یكى از بزرگان علماى اسلام كه در سنه 381 هجرى قمرى حدود 1130 سال پیش رحلت كرده و در شهر رى مدفون شده است.**زیرنویس=((شیخ صدوق)) مقدارى از عمر خود را در زمان غیبت صغرى گذرانیده بود و به دعاى امام زمان ع به دنیا آمده است؛ چون پدرش (على بن حسین بن بابویه) فرزند نداشت از امام زمان علیه السلام تقاضاى فرزند كرد. امام زمان علیه السلام هم، به او وعده دو پسر داد. یكى به نام محمد معروف به شیخ ((صدوق)) و دیگرى به نام حسین كه هر دوى آنها از علماى بزرگ اسلام شدند.@.
این عالم جلیل القدر در جنوب تهران در راه حضرت عبدالعظیم حسنى مدفون است (و پس از آن بزرگوار امامزاده حمزه مورد توجه متدین تهران مى باشد.)
سابقا بقعه مختصر و متروكى داشت. در زمان فتح على شاه قاجار، باران زیادى بارید به طورى كه در قبر ایشان شكافى پیدا شد. افرادى كه براى تعمیر آن داخل سرداب مى شوند، مى بینند مرحوم ((صدوق)) مانند انسان زنده در میان قبر خوابیده است و بدنش به تمام معنى تر و تازه مى باشد.
خبر به گوش فتح على شاه نیز مى رسد. او هم با جماعتى از علما و اعیان، به سمت آن جا حركت مى كنند. شاه مى خواهد خودش داخل سرداب شود و جنازه را ببیند. بزرگان مانع او مى شوند و مى گویند: صلاح نیست شما داخل سرداب شوید، دیگران مى روند و خبر مى آورند. علما یكى بعد از دیگرى داخل قبر مى شوند و خبر مى آورند. اخبار همه این بود كه آقایى در قبر خوابیده است ولى كفنش پوسیده و ریخته و بدنش عریان مى باشد، عنكبوت فقط روى عورت او را به شكل ساترى تنیده است.
این بدن بلند قامت و بسیار خوش هیكل و زیبا است. به محاسن و دستها و كف پاها و ناخنهایش زردى حنا موجود است. فتحعلى شاه دستور مى دهد آن سوراخ را بگیرند و این قبه و بارگاه فعلى را بر مزار او بنا مى كنند**زیرنویس=معادشناسى، ج 3، ص 194.@.، (بدن ایشان حدود 857 سال به این حال مانده است)
جنازه حربن یزید
یكى دیگر از بدنهایى كه در قبر نپوسیده بود، بدن حربن یزید ریاحى است كه بعد از صدها سال كه از شهادتش گذشته بود بدنش نپوسیده و تر و تازه و سالم مانده است. حتى دستمالى را كه به پیشانى او بسته اند از بین نرفته است. از این بالاتر، وقتى دستمال را باز مى كنند خون تازه از جاى زخمش بیرون مى آید.
سید نعمت اله جزایرى مى گوید: جماعتى از معتمدین و موثقین نقل كرده اند: وقتى شاه اسماعیل بغداد را فتح كرد و به تصرف خود درآورد براى زیارت قبر حضرت سید الشهداء علیه السلام به كربلا آمد.
شنیده بود كه بعضى به حر بن یزید ریاحى طعن مى زنند و مى گویند او اول كسى است كه سر راه بر امام حسین علیه السلام گرفت و (آن حضرت و یارانش را به كشتن داد). شاه به طرف قبر حر آمد و دستور داد قبر او را نبش كنند و جنازه اش را ظاهر سازند.
چون قبر حر را شكافتند، دیدند، به همان كیفیتى كه كشته شده بود خوابیده است، دستمالى را بر سر او دیدند كه با آن، سر حر بسته شده بود.
شاه اسماعیل چون در كتابهاى تاریخ خوانده بود كه در واقعه كربلا سر حر مورد اصابت شمشیر قرار گرفت و خون از آن جارى بود و حضرت سیدالشهداء علیه السلام دستمال خود را بر سر او بسته است. موقعى كه شهدا را دفن كردند، حر را هم با همان دستمال كه به سرش بسته شده بود دفن كردند. شاه تصمیم گرفت دستمال را به عنوان تبرك از سر او باز كند و آن افتخارى براى او باشد.
وقتى به دستور شاه دستمال را باز كردند، خون از زخم سر حر جارى شد. هر چه دستمال آوردند و به سرش بستند خون قطع نشد و همچنان جارى بود.
دستمالى را كه حضرت امام حسین علیه السلام بسته بود باز به سرش بستند خون بایستاد. دوباره آن را باز كردند خون جارى شد.
هر چه كردند كه بتوانند از آمدن خون جلوگیرى كنند امكان پذیر نشد.
از بعضى علماى مصر، علت را سئوال كردند. فرمود: چون دستمال را حضرت سیدالشهداء بر سر حر بسته، افتخارى براى او مى باشد و این قضیه موهبت الهى است كه نصیب حر شده است. و سبب سعادتمندى اوست كه چنین كرامتى براى او باقى مانده و باید تا قیامت هم باقى باشد.
وقتى شاه اسماعیل چنین دید دستور داد كه همان دستمال را بستند و قبر او را پوشاندند و قبه اى بر مزار او بنا كردند و خادمى را براى او گماشتند تا آن صحن و قبه را خدمت كند.**زیرنویس=انوار نعمانیه، با كمى تغییر در عبارات.@.
این مسائل و قضایا و داستانها، همگى دلالت بر ارتباط عالم برزخ با عالم دنیا دارد.
منبع