عقربهی بزرگ
دارد از مدارِ « دوستت دارم »
پرت میشود بیرون،
کاری بکن؛
حتا به دروغ!
دارد از مدارِ « دوستت دارم »
پرت میشود بیرون،
کاری بکن؛
حتا به دروغ!
این قدر به زنده گی اَم سَرَک نکش!
کوتاه تر از خواب های من
دیواری ندیده ای؟!
ماهیچ وقت به هم نمی رسیم!چهقدر تنهاست
شاعری که عاشقانههاش
دست به دست میروند
به دست تو اما،
نمیرسند!
ماهیچ وقت به هم نمی رسیم!
سال هاست روبه روی هم
دوسوی ریل هامی ایستیم
به هم نگاه می کنیم
وشاخه های گل
پژمرده می شوند
میان دست های مان.
تقصیرمانیست
قطارها
به سرعت می گذرند!