رد پای احساس ...

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
یا گل نورسته شو، یا بلبل شوریده باش

یا چراغ خانه، یا آتش به جان پروانه باش
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند


سخته بالا برویی ساده بیای پایین


قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند


یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن


چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
 

mehravehoath

عضو جدید
بیا وقتی برای عشق هورا می کشد احساس......به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشک اور بیندازیم
بیا با خود بیاندیشیم
اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند
اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید
اگر یک شب شقایق مرد
تکلیف "دل "ما چیست؟؟؟؟
و من احساس سرخی می کنم چندیست
و من از چند شبنم پیش درخوابم .......نزول عشق را دیدم
 

mehravehoath

عضو جدید
چرا بعضی برای عشق دل هاشان نمی لرزد
چرا بعضی نمی دانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد
چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است
و در ان ذکر هم یاد خدا خالی است
و گویی میوه ی اخلاصشان کال است
چرا شغل شریف و رایج این عصر رجالی است
چرا در اقتصاد راکد احساس این مکاره بازاران صداقت نیز دلالی است
 

mehravehoath

عضو جدید
کاش می شد لحظه ای پرواز کرد.....حرف های تازه را اغاز کرد
کاش می شد خالی از تشویش بود...برگ سبزی تحفه ی درویش بود
کاش تا دل می گرفت و می شکست.....عشق می امد کنارش می نشست
کاش با هر دل دلی پیوند داشت......هر نگاهی یک سبد لبخند داشت
کاشکی لبخندها پایان نداشت....سفره ها تشویش اب ونان نداشت
کاش می شد ناز را دزدید و برد.....بوسه را با غنچه هایش چید و برد
کاش دیواری میان ما نبود.........بلکه می شد ان طرف تر را سرود
کاش من هم یک قناری می شدم ......در تب اواز جاری می شدم
بال در بال کبوتر می زدم.......ان طرف ها کمی سر می زدم
با پرستو ها غزل خوان می شدم......پشت هر اواز پنهان می شدم
کاش هم رنگ تبسم می شدم......در میان خنده ها گم می شدم
آی مردم..من غریبستانی ام.......امتداد لحظه ای بارانی ام
شهر من ان سو تر از پرواز هاست......در حریم ابی افسانه هاست
شهر من بوی تغزل میدهد........هرکه می اید به او گل میدهد
دشت های سبز وسعت های ناب......نسترن ،نسرین ،شقایق،افتاب
باز این اطراف حالم را گرفت.......لحظه ی پرواز بالم را گرفت
می روم ان سو تو را پیدا کنم........در دل ایینه جایی وا کنم
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دیگــر قـــاصِـدک هــا[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بـِـه دَستـــ مـــا نِـمیرسنــد! چـــون شَــرم دارنــد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پِیغــــام چَنــد نَفــــر را[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بـِــه یـــک مَقصـــد بِبـــَـــرنـــد!![/FONT]
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
آنکه واقعا تو را دوست دارد

به ساز آرام بودنت

کفایت می کند

و هرگز از تو نمی خواهد

رقاصک

"ساز هایش باشی"...

 

noom

عضو جدید
این دوری تو
دست و بال مرا بسته،
وگرنه بال می زدم
تمام دوردست های تو را...


کامران رسول زاده
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهر کوچکم از من پرسید...

...من به او خندیدم!

کمی آزرده و حیرت زده گفت:

"روی دیوار و درختان دیدم!"

...باز هم خندیدم!

گفت: دیروز خودم دیدم پسر همسایه

پنج وارونه به مینو میداد!

...آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید!!!

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:

بعدها وقتی غم،

سقف کوتاه دلت را خم کرد...

بی گمان می فهمی

"پنج وارونه" چه معنا دارد!
 

Behnegar_mehraz8

عضو جدید
کاربر ممتاز
می دانی،
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی:
"تعطیل است!"
و بچسبانی پشت شیشه ی افکارت...
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویی
«بگذار منتظر بمانند!!»
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسم به عشقمون قسم، همش برات دلواپسم....................قرار نبود اینجوری بشه یهو بشی همه کسم
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روزگـار لَعنتــی ...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هـــَـــــــــر سـازی کِـه زدی رَقصیـدمـ.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بـی اِنصـاف یکبــار هَـم تـو بِـه سـاز مَـن بـِــرقــص ؛[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ببیــــــــن ...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دِلــمـ چـِـه " شـــــــــــوری " میـزَنـد ...؟![/FONT]
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای دور اجاقی ساده بود
شب که می شد نقشها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
می شدم پروانه خوابم می پرید
... خوابهایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر می کردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود

قیصر امین پور
 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]

در جواب ابلهان آنقدر خاموش ماندیم که گفتند: حرف حساب جواب ندارد[/FONT]...[FONT=&quot][/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستی بالاتر از عشق است . سعی کن تا کسی را در دوستی نیازموده ای عاشقش نشوی .
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدن باران در چشمت خوشست..دیدن دریا زیر پایت خوشست
قلب تو ای نازنین مهربون...مانده پیش من مثل یه زندونی تو زندون
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرگز به پایان راه نمی اندیشیدم
چرا که می دانستم بی تو
در انتهای راه خبری نخواهد بود
من فقط از رفتن تو می ترسم



رفتن تو سر آغاز مرگ تدریجی من بود
و بستن دفتر شعرم برای همیشه
حال از تو میخواهم آغاز کنی ابتدا را
چون همان لحظه ای که تو را در زیر باران دیدم



به پایان راه نیندیشیدم
حال میخواهم آغاز کنی همان عشق را آغاز کنی
همان پرواز را آغاز کنی
از لحظه ی شروع لحظه سلام و درود



از لحظه تلاقی دو نگاه در زیر باران شروع کنی
و چون من به پایان راه نیندیشی
که اندیشیدن به پایان راه
شور پرواز بی پروا را در ما خواهد کشت
 

niloo66

عضو جدید

[FONT=&quot]به تنهائیم خیانت نمیکنم زیرا خیانتی سنگینتر انتظارم را خواهد کشید[/FONT] ....
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پَـرگــــار هـای خــوبـی شُـده ایــم ،

[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هَمــدیگـــر را خـــوب دور مـــی زَنیــــــم...[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به عشق پاک تو سوگند می خورم آری

که بی تو می گذرد لحظه ها به دشواری
چقدر خسته و بی روح و زرد می گذرند
به پیش چشم من این روزهای تکراری
ببین چگونه زمین گیر گشته ام بی تو
ز بس می وزد از هر طرف گرفتاری
اسیر تیره شب بی پناهی و دردم
بدون تو منم و این کویر بیزار ی
بیا مرا به نسیم تبسمی دریاب
تویی که از گل و عطر بهار سرشاری
تمام باغ دلم پر شکوفه خواهد شد
اگر که سبز نگاهت مرا کند یاری
تو شاه بیت غزلهای ناب من هستی
و صادقانه بگویم قسم به چشمانت
هنوز هم به امید تو زنده ام اری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو از کنار قلب من ساده گذر کن
خدا باهام بهم زده، ازم حذر کن
دست منو گرفته بود، ازش گذشتم
جاده به انتها رسید من بر نگشتم
می خوام خدا خدا کنم، تو جای من شو
صدای من نمی رسه، صدای من شو
چقدر خدا خدا کنم دلش بلرزه
گریه ی دل شکسته ها چقدر می ارزه
نگو نگو نمی رسم، طاقت موندنم کمه
ببین مسیر آخرم چشم های بارون زدمه
نگو نگو نمی رسم طاقت موندنم کمه
ببین مسیر آخرم چشم های بارون زدمه
چقدر خدا خدا کنم دلش بلرزه
گریه ی دل شکسته ها چقدر می ارزه؟
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرا ببخش که ســــاده بودنم دلت را زد...

مرا ببخش اگر عشــــق ورزیدنم چشمانت را بست...!!!

می روم تا آنان که توانا ترند... تو را به اوج

بودنــــت برسانند ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری
خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا
می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا
خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه
خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه
نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه
خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره
بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره
خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه
نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه
خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن
بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن
خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟
خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه
خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه
خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون
خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن
خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت
دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت
خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه
خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی
خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی
از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره
 

mahdieh1991

عضو جدید
کاربر ممتاز
غروب شد...
خورشید رفت و آفتابگردان به دنبال خورشید گشت...
ناگهان ستاره ای چشمک زد ، آفتابگردان سرش را پایین آورد...

گلها هرگز خیانت نمیکنند....
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا