دل نوشته های دلتنگی
- شروع کننده موضوع aynaz
- تاریخ شروع
بَعــضـــیـ فَقــَــط رَهْـــگُـذرنـــد
از هَمـــــــان اول.....
میـ آینـــــــد کِهـ برونـــد
میـ آینــــــــد کِهـ نمانــنـد
یـــــادتْ بـــاشَـد
هیچــــ وقـــتْ دل نبندی به بودنـِشــــــانــْــ !!!
چــون وقتــــــی بــــرَونــْـد
تــــــو میـ مانـــی و دلی کِهـ
دیگـــــر تــــــا اَبـــَــد
دل نمیـ شــــود برایــَـتْ...
نوشته هایم را میخوانید...!
ومیگویید چه زیبا..!!
راستی..
دردهای آدمها ..زیبایی دارد.؟؟!!
از هَمـــــــان اول.....
میـ آینـــــــد کِهـ برونـــد
میـ آینــــــــد کِهـ نمانــنـد
یـــــادتْ بـــاشَـد
هیچــــ وقـــتْ دل نبندی به بودنـِشــــــانــْــ !!!
چــون وقتــــــی بــــرَونــْـد
تــــــو میـ مانـــی و دلی کِهـ
دیگـــــر تــــــا اَبـــَــد
دل نمیـ شــــود برایــَـتْ...
نوشته هایم را میخوانید...!
ومیگویید چه زیبا..!!
راستی..
دردهای آدمها ..زیبایی دارد.؟؟!!
چشمانم را می بندم و تو را در کنار خود میبینم
نمیدانم این چه نیرویی ست که مرا به سوی تو می کشاند
هر وقت تنهایی به سراغم می اید یاد توست که مرا از ان جدا می کند
یاد توست که مرا شاد نگه می دارد با یاد توست که من زنده ام
یاد تو به من امید می دهد ؛ امید زندگی
مونس شب های بی قراری ام دوستت دارم.
نمیدانم این چه نیرویی ست که مرا به سوی تو می کشاند
هر وقت تنهایی به سراغم می اید یاد توست که مرا از ان جدا می کند
یاد توست که مرا شاد نگه می دارد با یاد توست که من زنده ام
یاد تو به من امید می دهد ؛ امید زندگی
مونس شب های بی قراری ام دوستت دارم.
| براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 700x466 مي باشد |
خودتان را درقـــلب هیچ آدمی نچپانید
جـــا نمی شوید فقط
چروکــــ میشوید...!!!
جـــا نمی شوید فقط
چروکــــ میشوید...!!!
گوشهایم را می گیرم...
و چشم هایم را می بندم...
و زبانم را گاز می گیرم..
ولی...
حریف افکارم نمی شوم...
چقدردردناک است...
فهمیدن ...!
و چشم هایم را می بندم...
و زبانم را گاز می گیرم..
ولی...
حریف افکارم نمی شوم...
چقدردردناک است...
فهمیدن ...!
اسمــت را مــوج مــیبــرد،
خــودت را کشتــی،
مــوهــایــت را بــاد
و یــادت را
دفتــر گــمشــدهام!
اسمــم را
سنگــی نگــه مــیدارد
خــودم را گــوری،
و یــادم را . . .
مهــم نیســت
خــودت را کشتــی،
مــوهــایــت را بــاد
و یــادت را
دفتــر گــمشــدهام!
اسمــم را
سنگــی نگــه مــیدارد
خــودم را گــوری،
و یــادم را . . .
مهــم نیســت
هر جا دلت شکست قبل رفتن خودت جاروش کن تا هر ناکسی منت
دستای زخمیشو رو سرت نذاره...
دستای زخمیشو رو سرت نذاره...
خواستم چشمهایت را از پشت بگیرم؛؛؛ دیدم طاقت اسم هایی را که میگویی ندارم!!
جایی وجود داره به نام “ســــــــــــیم آخر”
من دقیقا همون جام!
بزنم بهش یا نه . . . !؟
بـــرگــــ پـــاييــزي
راهـي نـدارد جـــز سُــــــــقوط….
وقـتي مي دانـد
درختـــــــــــ…
عِشــقِ بَـــرگ تـــــازه اي را در دِل دارد...!
راهـي نـدارد جـــز سُــــــــقوط….
وقـتي مي دانـد
درختـــــــــــ…
عِشــقِ بَـــرگ تـــــازه اي را در دِل دارد...!
بدتر از رفتن
گندیست که انسان ها به باور یکدیگر می زنند...!
گندیست که انسان ها به باور یکدیگر می زنند...!
دنیا پر از تباهــــی است،
نه به خاطر وجـــود آدمهای بد، بلکــه به خاطـــر سکـــوت آدمهـــای خـــوب
گاهـی فـقـط بایــد
لبـخـنـد بـزنــی
و
رد شـــوی
بگـذار فـکـر کنـنـد
نـفـــهــمیــــدی...!!!
لبـخـنـد بـزنــی
و
رد شـــوی
بگـذار فـکـر کنـنـد
نـفـــهــمیــــدی...!!!
آدم ها
فقطـ آدم هســـتند،
نـــه بیشتر و نــــه کمتر.
اگــر کمتر از چیزی کـــه هستند نگاهشان کنـــــــــی
آنها را شــــکسته ای !
و اگــــــر بیشتر از آن حســـــــابشان کنـــــی،
آنها تو را میـــشـــــکنند !
بین ایــــــــن آدم های آدم، فقط بایـــــــد عاقلانــــــــــه زندگــی کرد؛
نهعاشقانه !
فقطـ آدم هســـتند،
نـــه بیشتر و نــــه کمتر.
اگــر کمتر از چیزی کـــه هستند نگاهشان کنـــــــــی
آنها را شــــکسته ای !
و اگــــــر بیشتر از آن حســـــــابشان کنـــــی،
آنها تو را میـــشـــــکنند !
بین ایــــــــن آدم های آدم، فقط بایـــــــد عاقلانــــــــــه زندگــی کرد؛
نهعاشقانه !
دردهايى که چشم ها را خيس نمى کنند ،
به استخوان رسيده اند . . . .
به استخوان رسيده اند . . . .
من آویزانم
از تنها ریسمان هزار گره خورده ی اعتمادم
و چیزی دارد آرام آرام
در لایه های ذهنم نفوذ میکند
و مانند
موریانه ای
ذرات هستی ام را می کاهد
از تنها ریسمان هزار گره خورده ی اعتمادم
و چیزی دارد آرام آرام
در لایه های ذهنم نفوذ میکند
و مانند
موریانه ای
ذرات هستی ام را می کاهد
قرعه کشی تمام شد…
تو به اسم دیگری درآمدی…
تقدیر جای خود…
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!
تو به اسم دیگری درآمدی…
تقدیر جای خود…
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!
خیلی حرف هست
که تو هر روز در گلویت
خاری کشنده احساس کنی
برای کسی که
"بدانی"
حتی یک بار در عمرش به خاطر تو
بغض هم نکرده...
که تو هر روز در گلویت
خاری کشنده احساس کنی
برای کسی که
"بدانی"
حتی یک بار در عمرش به خاطر تو
بغض هم نکرده...
تاريكي
اين همه تاريكي
از هجوم دردهاي بي پروا
اين همه تاريكي
در شكست روزهاي نافرجام
من آمده ام دير ...
دير ...
و خواهم رفت... زود
من از تبار تاريكي
در نگاهم گسسته قايق مهر
نشسته آتش درد
شكفته غنچه ي زخم
آه.. آه..
از
اين همه تاريكي!
اين همه تاريكي
از هجوم دردهاي بي پروا
اين همه تاريكي
در شكست روزهاي نافرجام
من آمده ام دير ...
دير ...
و خواهم رفت... زود
من از تبار تاريكي
در نگاهم گسسته قايق مهر
نشسته آتش درد
شكفته غنچه ي زخم
آه.. آه..
از
اين همه تاريكي!
می گویند دل به دل راه دارد......پس چرا؟؟؟؟؟
چرا وقتی دلم رو شکستی دلت نشکست؟؟؟!!
چرا وقتی دلم رو شکستی دلت نشکست؟؟؟!!
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان | ادبیات | 190 | |
|
معماری با مصالحی از جنس دل | ادبیات | 18272 | |
|
دل نامه یا نامه دل | ادبیات | 9509 | |
|
گریه کن ای دل.......... | ادبیات | 427 | |
|
دل نوشته‌هاي عرفاني | ادبیات | 430 |