دلم برای خودم تنگ میشود...

گلابتون

مدیر بازنشسته
هر چه ميگردم خودم را نميابم
تا دلتنگ خودم شوم
هر چه هستم تو هستي ...
من سراپا تو ميشوم
و تو همه نياز من
تنهاتر از آنم كه
ذهن پر مشغله ات را
جايي براي من باشد.

سايه.
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگی های آدمی را
باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را
آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه برفی
به اشکی نریخته می ماند
سکوت
سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت
حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو
و من !...
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب است،
شبی بس تیرگی دمساز با آن.
به روی شاخ انجیر کهن « وگ دار» می خواند، به هر دم
خبر می آورد طوفان و باران را. و من اندیشناکم.

شب است،
جهان با آن، چنان چون مرده ای در گور.
و من اندیشناکم باز:
ـــ اگر باران کند سرریز از هر جای؟
ـــ اگر چون زورقی در آب اندازد جهان را؟...

در این تاریکی آور شب
چه اندیشه ولیکن، که چه خواهد بود با ما صبح؟
چو صبح از کوه سر بر کرد، می پوشد ازین طوفان رخ آیا صبح؟
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرام در گوشه‌اي نشسته‌ام
كار از چسب و باند و پانسمان گذشته
زخم به روحم رسيده
...
دلتنگم
و این درد کمی نیست
که پشت هیچ خط تلفنی
صدای تو نیست

دلتنگم
و این درد کمی نیست
که رو برمی‌گردانم و
جاي تو خالي است
...


شهر در غبار گم شده
دل من در غم
آسمان صاف خواهد شد
دل من اما...
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خلوتی می خواهم
قلمی از گل یاس
دفتری جنس بلور
بنویسم از عشق
بسرایم از نور

روی خط های نسیم

دو قدم راه روم
بکشم شکل تورا
و به دستت انگور

یادم افتاد شبی

رفته بودیم ته باغ
تو به من می گفتی
بنویس
چشم شیطان شده کور

من نوشتم برکاج

که پرم از تو و عشق
دوستت خواهم داشت
تا سراشیبی گور

تو به من خندیدی

و به اینده در راه نه چندان هم دور

عشق رادار زدند

سر هر کوچه صبح
باز هم جار زدند
دلتان زنده به گور
دلتان زنده به گور
 

@spacechild@

عضو جدید
دلم برای خودم بی تو...
دلت برای خودت بی من...
از شعرهای نابلدی که می نویسی
خوب می دانم چه قدر تنگ شده است!
تمام احساست را لای چند قافیه ناموزون میگذاری
خنده ام میگیرد...
ولی باور می کنم
که چه قدردلتنگی!
و چه قدر دلتنگم!
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها

چیزی عایدم نمی شود
از بودن
از سرودن
من گم شده ام انگار
من حتی گور خویش را هم گم کرده ام شاید
کسی این حوالی مرا ندیده است؟
 

راضیه (ت)

عضو جدید
دلم برای خودم میسوزد که چرا روزگارم این شد.از آن همه شور و شوق به این همه زوال رسیدم. چراعاشق شدم ؟ چرا دل بستم ؟ چرا حماقت کردم ؟ منداشتم به راه خودم ادامه میدادم چرا مسیرم را کج کردم؟؟؟؟؟؟؟
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]گروس عبدالملکیان
[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif][/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]می خواستم بمانم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] رفتم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]می خواستم بروم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] ماندم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]نه رفتن مهم بود و نه ماندن [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]مهم من بودم [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]که نبودم ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]
[/FONT]
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خدا دست خودم نيست اگر می رنجم
يا اگر شادی زيبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم .
من صبورم اما . . .
چقدر با همه ی عاشقيم محزونم !
و به ياد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم .
من صبورم اما . . .
بی دليل از قفس کهنه ی شب می ترسم
بی دليل از همه ی تيرگی تلخ غروب
و چراغی که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . می ترسم .
من صبورم اما . . .

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
در سایگاه خاطره های نگفتنی
دل را پناه داده ام اینک
شبهای سرد
شبهای پرده پوشی مهتاب
آبی اگر به چشم نمانده ست
تابی هنوز هست...
دردی
در ریشه های چشمم
از روزهای همهمه باقی ست
دردی که مثل خلوت من
بومی ست .
 

راضیه (ت)

عضو جدید
دلم برای خودم تنگ شد,برای انهمه اشتیاق , ان همه شادی و..................


من پذیرفته ام تغییر کرده ام ولی نپذیرفته ام این همه سکوت در زندگیم را
 

@spacechild@

عضو جدید
بی تو...
با تو...
دلم برای مرده ها بیشتر از تو تنگ می شود...همیشه!
از وقتی که تنگ ماهی را شکستی...
و گربه را زدی...
و پرنده را خفه کردی...
و گفتی دیگر نگو کلاغ!
خوب دست من نیست که!
کلاغ را دوست دارم...حتی الان شاید بیشتر از تو!
 

@spacechild@

عضو جدید
آتش بازی که نمی کنیم!
زندگیست...
سه چهارتایی چرخ دارد،
یکی دو میلیون آدم هم می کشانند گاریش را!


خوب چرخ هاش در می رود دیگر.
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه سرد دور میشوی از من
کاش فراموشم میشد آن آخرین نگاهت را
که به چشمانم دوختی و ....
من هنوزم غرق اندوهم
من هنوزم شعر میگویم
من هنوزم سخت میگریم
من....
من از تو گم شدم
من در آن آخرین نگاه که از من دریغ شد... مردم...

 

@spacechild@

عضو جدید
هرگز آرزو نکرده ام
یک ستاره در سراب آسمان شوم
یا چو روح برگزیدگان
همنشین خامش فرشتگان شوم

هرگز از زمین جدا نبوده ام
با ستاره آشنا نبوده ام
روی خاک ایستاده ام
با تنم که مثل ساقه گیاه
باد وآفتاب را
می مکد که زندگی کند
بارور ز میل
باروور ز درد
روی خاک ایستاده ام...
تا ستاره ها ستایشم کنند
تا نسیم ها نوازشم کنند.
 

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
بابزرگی نرد عرفان میزدیم.تفسیر میکرد عاشقی را.
به او گفتم، عشق، بر دوش کشیدن خرده شیشه های جامیست که دوستش میداری.لبخندی زد.کوچک شدم..
سالهاست که نرد میبازد.
و سالهاست که کوچک شده ام.
اما چه وزنی دارن عاشقی!
دلم برای بزرگان تنگ میشود،
و برای خودم؛که کوچک مانده ام
خمیده زیر بار عشق
 

meh_61

عضو جدید
دلم تنگ شده
نه
حتی خودمو یادم نمیاد
الانمو مرور میکنم؛فردا ممکنه باز دلتنگ شم
 

haneh

عضو جدید
عطش...

عطش...


بخار شدم از زمینی بایر

دویدم تا آسمان

گرم

سرد

چکیدم به مهر

قطره ای

روی خاک ترک خورده کویر

و به چشم بر هم زدنی، گم!

بی آنکه دانه ای سیراب شود زحیاتم....




 

pune

عضو جدید
آقاي مدير مي خواستم تشكر كنم tanxنداشت .چرا؟؟؟
ممنون
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرام آرام دور میشوم از این تنگی
از این تنگی دل
آرام آرام دور میشوم از این دل
از این پریشانی نافرجام
از این فاجعه ای که دیگر هیچ مجالم برای گریستن هم نمیدهد

دیگر دلم برای خودم هم تنگ نمیشود
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است
نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی
پریشان حال و بی تاب می گریم
و قلبم بی امان محتاج مهر توست
نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من
دلم تنگ است و تنهایم
و تنهایی به لب آورده جانم را
پر از امید سبز خواب دیدارم
و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم
و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد
من دوستت دارم
دلم تنگ است
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
 

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
نمیدانی چقدر دلم برای خودم تنگ میشود،
بی هیچ قافیه ای!
 
Similar threads

Similar threads

بالا