دلم برای خودم تنگ میشود...

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
فراموش كردن كسی كه دوستش داری ٬ مثل به خاطر آوردن كسی هست كه هرگز نمیشناسیش !
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
به یادم اگر بیاوری گه گاه ...

همانی ام که

سال هاست همین جای دنیا مانده ام ...

تو تنها کافی ست به یادم بیاوری !!!
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرگردانی مرا پایانی نیست !

در میان آدم هایی که نمی شناسم راه می روم ...

از روی چهره هایشان می گذرم ...

می کوشم آنچه در درونم جاریست، در حجم قهوه ای چشمانم جای دهم ...

شاید کسی پیدا شود ...

از لباس ساده و صورت بی آرایشم گذر کند ...

روی چشمانم درنگ کند ...

درونم را به کاویدن فرا خواند ...

نزدیک بیاید و بگوید ...

تو را جایی ندیده ام ؟!...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
برنگرد،

که بر نمی گردی تو هیچوقت

نمی خواهم داشته باشمت،نترس

فقط بیا

در خزان خواسته هام

کمی قدم بزن

تاببينمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...
 

.:Shila:.

عضو جدید
کاربر ممتاز
از باغ مي‌برند چراغاني‌ات كنند
تا كاج جشنهاي زمستاني‌ات كنند

پوشانده‌اند «صبح» تو را "ابرهاي تار"
تنها به اين بهانه كه باراني‌ات كنند

يوسف! به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار مي‌برند كه زنداني‌ات كنند

اي گل گمان مكن به شب جشن مي‌روي
شايد به خاك مرده‌اي ارزاني‌ات كنند

يك نقطه بيش فرق رحيم و رجيم نيست
از نقطه‌اي بترس كه شيطاني‌ات كنند

آب طلب نكرده هميشه مراد نيست
گاهي بهانه‌اي است كه قرباني‌ات كنند
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا باور کن ...

همانطور که هستم... رنگ خودم !

و مرا آنگونه بخواه که ترسیم شده ام... ساده ساده !

این دل کوچکم می شکند وقتی ...

از باورهای غلط جامه می بافی و به زور بر تنم می کنی !

آهسته فرو می ریزم ...

با صدایی بلند !!!
 

linux_0011

عضو جدید
من خودم هستم
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]من نه عاشق هستم[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ,[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] من خودم هستم و یک حس غریب [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]که به صد عشق و هوس می ارزد , [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]من نه عاشق هستم [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]نه دلداده به گیسوی بلند[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] و نه آلوده به افکار پلید , [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]من به دنبال نگاهی هستم[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] که مرا از پس دیوانگیم می فهمد[/FONT]
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
من امروز خدا را دیدم در رعدوبرق تابستانی کویر ...

بزرگ تر شده بود و من کوچک تر !

ترسیدم... خیلی مبهم ...

ورفت چون آمدنش همچون برق ...

گم کردم او را دگربار ...!
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز



گم شده ام انگار ...

جایی دور که هرچه می گردم پیدایش نمی کنم !

جایی میان آن همه خاطرات بارانی ...

جایی میان دلواپسی های کودکانه ام ...

.

.

.

شبیه هیچ شده ام ...!
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگی حس غريبی است كه فقط در دل رخنه می‎‎كند، دلتنگی آرايه ادبی سينه است آنگاه كه
صدای قاصدكهای مهربان از لای درختان شنيده میشود ودلتنگی را میتوان در شب احساس
كرد وقتی كه همه جا تاريك است، وقتی كه كسی جزخودمان درخيابان خلوت دل قدم
نمي زند و پِی چيزی و گم كردهای مي گرديم و آن گم كرده كسی و چيزی نيست جز تو ای مهربان.
در امتداد شب حصار دل را میشكنم وغصههايم را به پرندههای مهاجر میدهم تا برايت به آستانه
پنجره عشق بياورند،آنگاه است كه غروب رنگی دوباره به خود میبيند. آری ای دوست اين دنيای فانی ماآدمهاست كه بي جهت غروب و طلوع را نظارهگر می شويم، غصههايمان را بيشتر مي كنيم ودر
آخر از رنگ زشت زندگی بدمان میآيد.
دلم برايت تنگ ميشود آنقدر كه اگرخورشيد نباشد ماه از غصه ميميرد
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز


رسیدم به جایی که حتی خودم هم خودم را نمی شناسم !

جایی که دلتنگ می شوم برای ...

خنده هایم ...

شیطنت هایم ...

عاشقی هایم ...

و معصومیتی که فکر می کردم از دست رفتنی نیست !!!
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز


آنها نمی دانند !

اما تو که خوب می دانی

من چه را گم کرده ام این روزها ...

خود را

گم کرده ام !

اما تو را جستجو می کنم ...

تا خود را بیابم از درونت ...!

 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز


فوت می کنم فرفره های کاغذی را ...
و خودم تاب می خورم
دورِ خودم !
دستی که نگه ام میدارد
ــ محکم ــ
دور است ...
خیلی دور ...
سرگیجه می گیرم از این همه
خودم را دور زدن !
نه فریادی که کمک
نه زمزمه ای که شکایت
نه لبخندی که رضایت ...
دستم را دراز نمی کنم
که بگیری ...
وقتی صدایم نمی کنی
تا بدانی
این که اینهمه گیج و گم
این که اینهمه بی رویا
این که اینهمه
بی سرود و بی ستاره ...
چقدر شبیه من شده !
بی خیال... سرم را بالا می گیرم ...
با لبخندی که برای دهانم گشاد است
راه می روم !
بی آنکه پشت سرم را نگاه کنم
و ببینم تو نیستی ...
و تنها سایه ی توست
که فرار می کند از من ...!
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره تمام امروزم را زیر و رو کردم ...

تا شاید یافتم بهانه ای برای ماندن ...

اما نیافتم چیزی جز گذشته ای مجهول !

وقتی بی بهانه ای ...

وقتی سایه ای در حضور و یادی در غیابی !

وقتی بین رفتن و ماندن تاب می خوری ...

وقتی مجهولات ذهنت را ویران می کنند ...

فرار بهترین راه رسیدن است ...!
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاه كن كه غم درون ديده ام
چگونه قطره قطره آب مي شود
چگونه سايه سياه سركشم
اسير دست آفتاب مي شود
نگاه كن
تمام هستيم خراب مي شود
شراره اي مرا به كام مي كشد
مرا به اوج مي برد
مرا به دام ميكشد
نگاه كن
تمام آسمان من
پر از شهاب مي شود
تو آمدي ز دورها و دورها
ز سرزمين عطر ها و نورها
نشانده اي مرا كنون به زورقي
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر اميد دلنواز من
ببر شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره ه مي كشاني ام
فراتر از ستاره مي نشاني ام
نگاه كن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چين بركه هاي شب شدم
چه دور بود پيش از اين زمين ما
به اين كبود غرفه هاي آسمان
كنون به گوش من دوباره مي رسد
صداي تو
صداي بال برفي فرشتگان
نگاه كن كه من كجا رسيده ام
به كهكشان به بيكران به جاودان
كنون كه آمديم تا به اوجها
مرا بشوي با شراب موجها
مرا بپيچ در حرير بوسه ات
مرا بخواه در شبان دير پا
مرا دگر رها مكن
مرا از اين ستاره ها جدا مكن
نگاه كن كه موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب ميشود
صراحي سياه ديدگان من
به لالاي گرم تو
لبالب از شراب خواب مي شود
به روي گاهواره هاي شعر من
نگاه كن
تو ميدمي و آفتاب مي شود
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم آنی که بسی تنهایم
در غم عشق چه بی همتایم


هیچ باری نیست که در کوله ی تنهایی من
هیچکس نیست که غمخوار من زار شود
یکدمی بر دل من یار شود
هیچکس نیست که در ظلمت تنهایی من
شعله بر شمع کشد
ومرا بال و پری قرض دهد
که در آرامش آبی خدا پر بکشم


هر که را میبینم...از من بی دل عشق
بال و پر میچیند
و به آواز غم انگیز دلم
او فقط میخندد


باز من خسته و تنها و پر اندوه فقط می گریم
در خوشبختی را
روی من میبندد
و به اندوه دلم
او فقط میخندد........
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای رفیقان از شما جا مانده ام—در کویر سینه تنها مانده ام
گم شدم در ظلمت شب های خویش—مانده ام سرگشته در دنیای خویش
یک بیابان ناله دارم در گلو—آب تلخ گریه دارم در سبو
من غریبم غربتم بی انتهاست-سینه ام با درد غربت آشناست
آتشی بودم که خاکستر شدم—شعر غربت را دگراز بر شدم
از شما یاران جدا ماندم جدا-سوز دردم را خدا داند خدا
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
جه ساده فراموش کردم تمام اشک های هر شبم را ...

احساس شگفتی است در لا به لای فاصله ها گم شدن ...

و من دوباره تنهایی را با تک تک سلول هایم حس می کنم ...!
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دلتنگم و بارونی[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]غمگینم و زندونی[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آزرده دلم بانو[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بانو تو که می دونی[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای گمشده تقدیر از دلهره سرشارم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این فصل شکفتن نیست[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وقتی تو را کم دارم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از غربت بین ما انگار نمی ترسی[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دلواپسم از دوری [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می دانی و می پرسی[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من کوه ترین بودم تقدیر تو آبم کرد[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اندوه منو بشناس بانو به خودت برگرد[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تکرار یک کابوس هر لحظه و هر روزم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با وحشت تنهایی می سازم و می سوزم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از همهمه می ترسم [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می ترسم از این مردم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می ترسم از این کابوس از این من سر در گم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شاید که تو حق داری من کوچه بن بستم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بی پرده بگم بانو از دست خودم خستم[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می ترسم از این غربت از این غم شاعر کش[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دل تنگ تو می مونم [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بانو به سلامت خوش...[/FONT]​
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای مرغک خیال من، منو ببر، منو ببر
بـــــــــــبــــــــیـــــــــــن!

ببین شکسته بال من ، منو ببر، منو ببر
نذار که رفتنم بشه آرزوی محال من
من خسته ام منو ببر، ببین شکسته بال من
دلم تنگه، منو ببـــــــــــــــر
....
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیروز دلم سوخت !

برای خودم ..

برای تو ...

برای آدم ها

که خیلی وقت است درک نکردمشان ...

برای پروانه ها

که خیلی وقت است ندیدمشان ...

برای قدم هایم

که خیلی وقت است نشمردمشان ...

برای رازهایم

که خیلی وقت است سر به مهر کردمشان ...

و بیش تر برای عمری که رفت ...

شاید بیهوده !

.

.

.

رهایی حس خوبیست ...!
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمر من

در روزمرگی های عقربه های ساعت

می گذرد ...

دور می شوند ...

نزدیک می شوند ...

یکدیگر را ملاقات می کنند ...

و باز

دور می شوند ...!
 
Similar threads

Similar threads

بالا