دلایل پیشگامی انگلیس در انقلاب صنعتی

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
دلایل پیشگامی انگلیس در انقلاب صنعتی

مختار قادری*
چرایی وقوع انقلاب صنعتی در انگلیس را باید در ورای ساختار منحصر به فرد دستمزد‌ها و قیمت‌های این کشور جست‌وجو کرد



سخن آغازین
انقلاب صنعتی (1760 تا 1850) نقطه تحولی در تاریخ جهان بود؛ زیرا عصری از رشد اقتصادی پایدار را به روی جهان گشود و زندگی انسان را به کلی دگرگون ساخت. نرخ رشد به دست آمده بعد از سال 1760 در انگلستان تقریبا 5/1 درصد در سال بود که در مقایسه با رشدهای معجزه آسای اخیر در بعضی کشورها که درآنها GDP سالانه 8 تا 10 درصد رشد می‌کند، پایین بود، اما مهم‌ترین دستاورد انقلاب صنعتی انگلستان همین بود که منجر به رشدی پیوسته شد که حجم بالای تولید و درآمد امروزی مدیون آن است. تغییر تکنولوژیک موتور انقلاب صنعتی بود. اختراعات مشهوری مانند موتور بخار، ماشین‌های ریسندگی و پنبه بافی و فرآیندهای جدیدی برای گداختن و پالایش آهن و استیل با استفاده از زغال‌سنگ به جای سوخت‌های چوبی در آن زمان اتفاق افتاد. در قرن نوزدهم مهندسان اختراعات قرن هجدهم را گسترش دادند؛ موتور بخار با اختراع راه آهن و کشتی بخار برای حمل و نقل به کار برده شد و دیگر اختراعات گسترش یافتند. اما گذشته از اینها هنوز برای تاریخ شناسان روشن نیست که چرا انقلاب صنعتی در قرن هجدهم ابتدا در انگلستان اتفاق افتاد و در جای دیگری مانند فرانسه یا هلند یا دیگر کشورهای اروپایی و آسیایی مانند چین یا هند رخ نداد. پاسخ این سوال حوزه وسیعی از عوامل دینی و فرهنگی تا قوانین و عوامل سیاسی را شامل می‌شود، اما آن‌گونه که از گفته‌های رابرت سی آلن استاد تاریخ اقتصاد در دانشگاه آکسفورد در کتاب «انقلاب صنعتی انگلستان از منظر جهانی» پیداست، اقتصاددانان ریشه این انقلاب را از لحاظ بنیادی عوامل اقتصادی می‌دانند و معتقدند که این موفقیت امپراتوری بریتانیا در تجارت بین‌المللی بود که باعث ایجاد دستمزدهای بالا و اقتصاد با انرژی ارزان در انگلستان شد و همین زمینه‌ساز بهار انقلاب صنعتی در انگلستان بود.
عوامل فرهنگی و سیاسی
رابرت سی آلن در کتاب «مقدمه‌ای بر تاریخ اقتصاد جهانی» بیان می‌کند که هرچند عوامل اقتصادی بنیان وقوع انقلاب صنعتی در انگلستان بودند، اما عوامل دیگری نیز همچون عوامل فرهنگی و سیاسی در فراهم کردن بستر مناسب برای شکل گرفتن این انقلاب بی تاثیر نبودند. انقلاب صنعتی در یک بستر فرهنگی و سیاسی به وقوع پیوست که برای ابداع و نوآوری مساعد بود. قانون اساسی انگلستان مدلی برای لیبرال‌های اروپا و همچنین اقتصاددانان مدرن بوده است. آن قانون از معیارهای دموکراتیک دور بود: تنها 3 تا 5 درصد انگلیسی‌ها و حتی تعداد کمتری از اسکاتلندی‌ها حق رای داشتند. بیشتر قدرت در اختیار بالا دستی‌ها (پادشاه) بود، مخصوصا قدرت جنگ یا صلح کردن. در حالی که پارلمان از لحاظ قانونی حق رد کردن منابع مالی برای جنگ را داشت ولی هیچ گاه این کار را نکرد. قانون اساسی انگلیس ویژگی‌های بسیاری داشت که رشد اقتصادی را بهبود بخشید. البته اینها ویژگی‌هایی نبودند که اقتصاددانان مدرن بر آنها تاکید داشتند، مانند محدودیت‌هایی بر وضع مالیات یا امنیت دارایی‌ها. برتری پارلمان در فرانسه نتیجه معکوس داد؛ درحالی که پادشاهان فرانسه ادعای قدرت مطلق داشتند، اما نمی‌توانستند بدون موافقت پارلمان مالیات‌ها را افزایش دهند که باعث ایجاد بحران در بودجه دولت می‌شد. در فرانسه طبقه اشراف از پرداخت مالیات معاف بودند، در حالی که در انگلستان در سال 1688 پارلمان بر زمین مالیاتی وضع کرد که هم اشراف زادگان و هم غیر اشراف زادگان ملزم به پرداخت آن بودند. هرچند بیشتر درآمدهای مالیاتی از وضع مالیات‌های غیرمستقیم بر کالاهای داخلی مانند آب‌جو و کالاهای وارداتی مانند شکر و تنباکو افزایش می‌یافت. بیشتر بار پرداخت این مالیات بر دوش کارگرانی بود که در پارلمان جایی نداشتند. پارلمان ممکن بود که بر
بالا دستی‌ها نظارت کند اما در نبود دموکراسی چه کسی بر پارلمان نظارت می‌کرد؟ در نتیجه دولت انگلیس در حدود دو برابر دولت فرانسه درآمد داشت و نسبت بیشتری از درآمد ملی را نیز هزینه می‌کرد. می‌توان استدلال کرد که این هزینه‌ها رشد اقتصادی را بهبود بخشید. بیشتر این پول‌ها در ارتش و نیروی دریایی هزینه می‌شد. نیروی دریایی نیز در خدمت توسعه امپراتوری بریتانیا و ترقی تجارت خارجی بود. در ادامه حتی کارگران نیز از این موضوع نفع بردند زیرا امپریالیسم اساس اقتصاد با دستمزدهای بالا بود که از طریق ایجاد تغییرات تکنولوژیک کاراندوز منجر به رشد گردید. اما آیا لویی شانزدهم در فرانسه قدرت وضع و افزایش مالیات‌ها را داشت؟ می‌توان گفت او در حالی که میان جنگ و صلح به سر می‌برد تنها در نگه‌داشتن نیروی دریایی در حالت آماده و در یک موقعیت پایدار جدای از گسترش یا انقباض آن موفق بود. رشد همچنین از طریق قدرت پارلمان در گرفتن دارایی‌های مردم برخلاف خواست آنان بهبود می‌یافت. اما این کار در فرانسه ممکن نبود. در واقع می‌توان استدلال کرد که فرانسه به‌دلیل امنیت بسیار بالای دارایی‌ها قادر به این کار نبود. پارلمان انگلستان سند صاحبان دارایی‌هایی مانند زمین را که با حصارکشی دور زمین‌هایشان یا با ساختن کانال‌ها و جاده‌ها در اطراف آن مخالفت می‌کردند، باطل می‌کرد.
علاوه بر سیستم سیاسی مساعد، انقلاب صنعتی توسط پدیدار شدن فرهنگ علمی نیز تقویت می‌شد. انقلاب علمی قرن هفدهم به جمعی از اکتشافات در ارتباط با جهان طبیعی منجر شد که در قرن هجدهم توسط مخترعان به کار گرفته شدند. علاوه بر این موفقیت فلسفه طبیعی به روش علمی اعتبار بخشید و آن این دیدگاه بود که جهان توسط قوانینی اداره می‌شود که می‌توان از طریق مشاهده آنها را کشف کرده و برای بهبود زندگی انسان به‌کار برد. مدل منظومه خورشیدی نیوتن بزرگ‌ترین دستاوردی بود که در الهام بخشیدن به جهت‌گیری مجدد ایده‌های طبقه فوقانی در مورد دین و طبیعت نقش موثری داشت. اینکه فرهنگ رایج تا چه اندازه در این جهت‌گیری دوباره سهم داشت، هنوز یک سوال باز است. مثال‌های مهم و بسیاری از مخترعانی وجود دارد که مدل نیوتن را اتخاذ کردند. از طرف دیگر اشتیاق رایجی برای جادوگری که جایگزین قرون وسطایی علم بود وجود داشت. احتمالا بیشتر مردم به جادوگری بیش از قوانین جنبش نیوتن اعتقاد داشتند. سخنرانی‌های جان ویزلی میلیون‌ها طرفدار را به خود جذب می‌کرد. دیدگاه او این بود که «دست کشیدن از جادوگری همانند دست کشیدن از انجیل است.»
فرهنگ رایج به صورت مستقیم‌تری توسط تغییرات اجتماعی دگرگون شد تا به وسیله اصول ریاضی نیوتن. قدرتمندترین تغییرات، شهری سازی و رشد تجارت بودند. این تغییرات گسترش سواد را از طریق افزایش ارزش آن تشویق کردند. در قرن هجدهم بیشتر پسران صنعتگران، مغازه داران و کشاورزان و سهم کمتری از پسران کارگران چندین سال از آموزش اولیه را دارا بودند؛ همچنین دختران زیادی به مدرسه رفتند. نتیجه، بوجود آمدن جمعیتی بود که روزنامه می‌خواندند و سیاست را تا درجه بی سابقه‌ای دنبال می‌کردند. مسلما آن جهان جدیدی بود که یک فرد افراطی مانند جان پین توانست با فروش صدها هزار نسخه از کتاب «حقوق بشر» به شهرت برسد.
عوامل اقتصادی
درست است که عوامل فرهنگی و سیاسی در فراهم کردن بستر مناسب برای وقوع انقلاب صنعتی دخیل بودند و نقش آنها را نمی‌توان انکار کرد؛ اما اکتشافات علمی تقریبا در سراسر اروپا شناخته شده بودند و اشتیاق برای فلسفه طبیعی نیز جهانی بود. بنابراین توسعه فرهنگی نمی‌تواند توضیح دهنده این سوال باشد که چرا انقلاب صنعتی ابتدا در انگلستان اتفاق افتاد. در عوض جواب این سوال در ورای ساختار منحصر به فرد دستمزدها و قیمت‌های انگلستان نهفته است. اقتصاد با انرژی ارزان و دستمزدهای بالا در بریتانیا باعث شد که اختراع و استفاده از تکنولوژی‌های اکتشافی برای بنگاه‌ها سودآور باشد؛ اما چرا در انگلستان دستمزدها بالا رفت و قیمت انرژی پایین آمد؟


انقلاب صنعتی پاسخ بریتانیا به چالش‌ها و فرصت‌هایی بود که بعد از سال 1500 توسط اقتصاد جهانی برای این کشور ایجاد شد. این یک فرآیند دو مرحله‌ای بود. در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم یک بازار گسترده اروپایی پدیدار شد. انگلستان در این بازار از طریق صنعت نساجی خود که رقبای ایتالیایی و دیگر کشورهای پایین دستی را از رقابت به در کرد، توانست رهبری این بازار را به عهده بگیرد و این رهبری خود را در قرن‌های هفدهم و هجدهم نیز از طریق ایجاد یک شبکه تجارت بین قاره‌ای شامل آمریکا و هند گسترش داد. گسترش تجارت بین قاره‌ای به استفاده از مستعمرات، ترویج تجارت مرکانتیلیستی و قدرت نیروی دریایی بستگی داشت. نتیجه موفقیت بریتانیا در اقتصاد جهانی، گسترش صنایع تولیدی روستایی و شهری‌سازی سریع بود. آنگلیای شرقی که مرکز صنعت لباس پشمی بود، محصولاتش از طریق لندن صادر می‌شد که حدود یک چهارم شغل‌ها در لندن وابسته به بندر بود. در نتیجه جمعیت لندن از پنجاه هزار در سال 1500 به دویست هزار در سال 1600 و نیم میلیون در سال 1700 افزایش یافت. در قرن هجدهم گسترش تجارت با مستعمرات آمریکایی و هند دوباره جمعیت لندن را دو برابر کرد و حتی باعث رشد سریع‌تر در شهرهای اسکاتلندی و ایالتی شد. نسبت جمعیت در کشاورزی به 45 درصد کاهش یافت؛ به طوری که در سال 1750 سهم جمعیت غیر کشاورزی روستایی 32 درصد بود. بیشتر این افراد در صنایع تولیدی استخدام شدند و تولیدات آنها به سراسر اروپا و در بعضی موارد با کشتی به سراسر جهان فرستاده شد. موفقیت بریتانیا در اقتصاد و تجارت جهانی که از طریق امپریالیسم و نیروی دریایی آن حمایت و تقویت می‌شد و دارایی‌ها و تسلط انگلستان را در جهان افزایش می‌داد، سه نتیجه مهم را به دنبال داشت: اول اینکه رشد شهری سازی و تولیدات روستایی، تقاضا برای نیروی کار را افزایش داد و باعث شد که دستمزدها و استانداردهای زندگی در انگلستان، از بقیه جهان بالاتر رود. دستمزدها در انگلیس نسبت به قیمت سرمایه بالا بود. در اواخر سال‌های 1500 نرخ دستمزد نسبت به قیمت خدمات سرمایه در جنوب انگلیس، فرانسه و اتریش که نماینده کل قاره اروپا به شمار می‌روند، یکسان بود؛ اما در اواسط قرن هجدهم کار نسبت به سرمایه در انگلیس 60 درصد گران تر از دیگر کشورهای قاره اروپا بود. در اوایل قرن نوزدهم کار نسبت به سرمایه در هند حتی از فرانسه و اتریش نیز ارزان‌تر بود. در نمودارشماره3 نسبت معاش نیروی کار را که همان نسبت درآمد به هزینه است، ملاحظه می‌کنید که در لندن بیشتر از دیگر شهرهای اروپا بود.


دوم اینکه شهرهای در حال رشد و اقتصاد با دستمزدهای بالا، باعث افزایش تقاضا برای غذا و نیروی کار در بخش کشاورزی شد. نتیجه آن انقلاب کشاورزی بود که تولید سرانه هر کارگر کشاورز 50 درصد افزایش یافت و به بالاترین سطح در اروپا رسید.
سوم اینکه تقاضای درحال رشد شهری باعث انقلاب‌هایی در زمینه انرژی نیز در انگلستان شد. در قرون وسطی زغال‌چوب و هیزم سوخت‌های اصلی مورد استفاده در شهرها بودند. همراه با رشد شهرها قیمت سوخت چوبی به سرعت بالا رفت و سوخت‌های جانشین توسعه یافتند. در انگلیس سوخت جایگزین زغال‌سنگ بود. زغال سنگ از شهرهای دورهام و نورتامبرلند استخراج می‌شد و با کشتی از طریق ساحل به لندن برده می‌شد. در قرن هجدهم انگلیس تنها کشور جهان با یک صنعت بزرگ استخراج زغال سنگ بود که موجب دستیابی آن به ارزان‌ترین انرژی در جهان می‌شد. چهارم اینکه اقتصاد با دستمزدهای بالا، سطح بالایی از سواد و شکل گیری مهارت‌ها را در جامعه ایجاد کرد. گسترش تجارت و تولید، تقاضا برای آموزش را از طریق با ارزش کردن آن از لحاظ اقتصادی، افزایش داد و همزمان اقتصاد با دستمزدهای بالا والدین را قادر ساخت تا پول مورد نیاز برای به مدرسه فرستادن فرزندان خود را داشته باشند. همان‌طور که در جدول زیر ملاحظه می‌کنید، بعد از وقوع انقلاب صنعتی، انگلیس یکی از کشورهایی است که بیشترین درصد جمعیت باسواد را در اروپا دارد.

در نتیجه این تفاوت‌ها در دستمزدها و قیمت‌ها، برای کسب و کارها در انگلستان سودآور بود که از تکنولوژی‌های کار اندوز، از طریق افزایش به‌کارگیری سرمایه و انرژی ارزان، استفاده کنند. با در اختیار داشتن انرژی و سرمایه بیشتر، بهره‌وری کارگران بریتانیایی حتی بیشتر افزایش یافت که همان راز انقلاب شکوهمند برای رشد اقتصادی بود. در آسیا و آفریقا ارزان بودن نیروی کار نتجه معکوس به همراه داشت.
* کارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامه‌ریزی
دانشگاه علامه طباطبایی
Mokhtar.ghadery@gmail.com
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
onia$ دلایل شکست نهضت مشروطه تاریخ اقتصاد 0

Similar threads

بالا