نه دیگه ببین
طیبه (خانم صالحی) مسئول هماهنگیه و حتما باید تو همه جلسات باشه
آقا فرزاد طنز پردازم هستن...
بابا طناز
حالا شما هم زیاد جدی نگیر این کلارو
هان ......
چیه ؟چه خبر شده ؟؟؟؟؟؟؟؟
بحث سر چیه ؟؟؟؟؟؟؟
من یه روز میرم میام چه خبر میشه .......من سر در نیاوردم......بعدا هر کی حال داشت به من بگه........
اااااااااهیچی سارا جان
میخواستیم این دفعه مجتبی رو نبریم بعد...
من رو که میدونی دلم کوچیکه، گفتم اشکال نداره بازم ببریمش
علی رو منم نمیدونم چش شده.
ولی حله
ااااااااا
نه ببریمشون .........
اگر مجتبی رو نبریم کی هی وسط حرفها میخواد بگه: (چی .......در مورد چی دارید حرف میزنید؟)
گناه دارن.......
شب زنده داری.؟؟؟؟؟؟؟ مجتبی هم بیداره .........
البته من الان خوابیدم.......
حالا شما هم زیاد جدی نگیر این کلارو
هان ......
چیه ؟چه خبر شده ؟؟؟؟؟؟؟؟
بحث سر چیه ؟؟؟؟؟؟؟
من یه روز میرم میام چه خبر میشه .......من سر در نیاوردم
سلام به برو بچه های گل!!!!!!!!چطورین؟؟؟؟؟؟؟؟
شرمنده که بد قولی کردم!!!!
هر چند برای شما بد نشد از دست من یه نفس راحتی کشیدین!!!!!!!
ببینم پشت سرم زیاد غیبت نکردین که!!!!!!!!!
ااااااااا
نه ببریمشون .........
اگر مجتبی رو نبریم کی هی وسط حرفها میخواد بگه: (چی .......در مورد چی دارید حرف میزنید؟)
گناه دارن.......
شب زنده داری.؟؟؟؟؟؟؟ مجتبی هم بیداره .........
البته من الان خوابیدم.......
بابا من شوخی کردم... چرا به دل میگیری رفیق...
موافقم
هیچی سارا
اینا قرار منو نبرن... علی هم شاکی شده میگه اگه مجتبی رو نبرین منم نمیام...
کجایی جوون؟
کم پیدایی
اااا پس علی به خاطر تو میخواد نیاد؟!!!
ای بابا علی بیا، مجتبی رو هم میبریم. دیگه مجبور شدم الان
مرسی
این علی که تو دلش حرف میزد آخه...
بعد شماها انقدر پ.خ (به قول علی) به هم داده بودین که ما بی خبر بودیم از نصفه حرفا...
اینجوری آدم خودشو زور چپون میکنه
یاد گرفتین؟
ایول.......اااا پس علی به خاطر تو میخواد نیاد؟!!!
ای بابا علی بیا، مجتبی رو هم میبریم. دیگه مجبور شدم الان
( البته اگر اقایون جرات همچین کاری پیدا بکنن )
ایول.......
طیبه حال کن........
ببین چقدر اند مرام داریم خبر نداشتیم...............
این حسودی نیستا .........
طیبه اگر یهه دفعه اقایون علیه مثلا من خواستن همچین کاری بکنن منو نبرن تو حاضر میشی مثل علی به عنوان اعتراض نیای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله دیگه با این و اون رو واسطه کردن و مظلوم نمایی
ایول.......
طیبه حال کن........
ببین چقدر اند مرام داریم خبر نداشتیم...............
این حسودی نیستا .........
طیبه اگر یهه دفعه اقایون علیه مثلا من خواستن همچین کاری بکنن منو نبرن تو حاضر میشی مثل علی به عنوان اعتراض نیای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بنده خدا من اگر نباشم که جلسات و ملاقاتها اصلا برقرار نمیشه ................سارا هم مگه میخواد دفعه بعد بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بنده خدا من اگر نباشم که جلسات و ملاقاتها اصلا برقرار نمیشه ................
دفعه پیش هم که راهت دادن تو جمع به خاطر واسطه گری من بود ............
بیا برو بخواب .........وقت خوابت گذشته ....داری ....
اره ........راست میگی تو ........من بد نوشتم ...........شما هم بد برداشت کردی ........من پرسیدم میای یا نه ... همین
پیامت جوری بود که انگاری میخوای نیای...
اگه تو نیای کی برامون شیرینی بخره آخه
طیبه هم باید باشه که شیرینی ها رو بخوره...
اره ........راست میگی تو ........من بد نوشتم ...........شما هم بد برداشت کردی ........
کوه به کوه نمیرسه ........چی داداش .........ادم به ادم میرسه .........دارم برات......
اره دیدم یه جا کز شده بودی .......دهنتم باز نمیشد هیچی نمیتونستی بخوری........
احتمالا قند شیرینی ها چون زیاد خوردی زده بالا داری هذیون میگی....
این دفعه هم شما شیرینی بخر تا اگر من نیومدم یاد بگیری چطوری شیرینی بخری
چه کنیم دیگه ........
باحال بود
بابا ببین یه اومدن ما چه الم شنگه ای به پا کرده
اینقدر مهم بودیمو خودمون نمیدونستیم
........شما هم حتما باید باشی
با کمال میل . البته اگه آقا فرزاد ما رو تو جمع دو ماهه خودشون راه بدنو نگن....سلام........
بله عزیزم خیلی هم مهم هستی.........
دفعه دیگه هم مهمونی خونه اقا فرزاد دعوتیم
