تصور بر اين استكه عرض و طول زمان بر همگان مشهود است مع الوصف براي توضيح بيشتر به يك نوار فيلم نگاه كنيد تعداد زيادي تصاوير در ان ميبينيد كه وقتي با دستگاه خودش پخش ميشود يك فيلم را به نمايش در مي آورد در واقع هر يك از تصاوير كه در يك بيستم ثانيه گرفته شده ممكنست تعريفي مشابه با عرض زمان داشته باشد كه شما و يا هر كس ديگري با ديدن ان نمي تواند به اصل و نتيجه موضوع پي ببرد اما با در كنار هم قرار گرفتن انها مفهوم انها روشن تر ميشود .
و اما در خصوص زمان ،در واقع چون حركت خروج تدريجي شئي از قوه به فعل است و ما براي نمايش تدريجي بودن ان مي بايست براي هر دو نقطه از زمان ديفرانسيلي تعريف كنيم كه به سمت صفر ميل مينمايد در اينصورت ميتوان در فاصله دو نقطه ديفرانسيلي حركتي در جهت واي ها براي ان تصور نمود كه به ان عرض زمان گوييم شما در عرض زمان مختار به انتخاب حركت در طول زمان هستيد و به همين علت گفته ميشود در عرض زمان مختاريد اما جبري بر شما در طول زمان حاكم است كه شما را به سمت پايان عمر هدايت مي نمايد و گريزي از ان نداريد همچنين است در ديگر خواسته هاي بشري كه تابع جبر طول زمان است .
و اما در خصوص عناصر هستي در يك نگاه ميتوان انها را به دوبخش تقسيم كرد
1- عناصري كه با حواس پنجگانه دريافت ميشوند كه انها را عناصر مادي ميناميم مثل تمامي اجسام زنده و مرده ،تشعشع ،حرارت و در يك كلمه ماده و انرژي
2-عناصري كه در شناخت انها يكي يا چند تا از حواس پنجگانه در ان نقش دارند و موجود بطور غير مستقيم و ناخواسته با انها ارتباط برقرار ميكند مثل عشق و نفرت و موارد مشابه ديگر دقت نماييد عقل محصول ماده است و نميتواند بطور مجرد وجود داشته باشد نوع قاهره انهم از جمله موارد توهمي است
و اما در بين عناصر هستي كه در رديف دوم دسته بندي ميشوند موارد ديگري نيز بيان ميشوند كه از يكطرف قابل لمس مستقيم نيستند و از طرف ديگر امكان شناخت غير مستقيم هم برايشان وجود ندارد فلذا افرادي كه به ان اعتقاد دارند مجبورند براي تعريف موضوع توهمي خود ادله فلسفي بياورند به همين علت به انها عناصر توهمي گفته ميشود ، از جمله غول چراغ جادو ،خدايان زمان روم باستان ،اژدهاي دوسر ،اسب تك شاخ ، هركول و خداي يكتا پرستان و ديگر موارد مشابه
و اما در خصوص زمان ،در واقع چون حركت خروج تدريجي شئي از قوه به فعل است و ما براي نمايش تدريجي بودن ان مي بايست براي هر دو نقطه از زمان ديفرانسيلي تعريف كنيم كه به سمت صفر ميل مينمايد در اينصورت ميتوان در فاصله دو نقطه ديفرانسيلي حركتي در جهت واي ها براي ان تصور نمود كه به ان عرض زمان گوييم شما در عرض زمان مختار به انتخاب حركت در طول زمان هستيد و به همين علت گفته ميشود در عرض زمان مختاريد اما جبري بر شما در طول زمان حاكم است كه شما را به سمت پايان عمر هدايت مي نمايد و گريزي از ان نداريد همچنين است در ديگر خواسته هاي بشري كه تابع جبر طول زمان است .
و اما در خصوص عناصر هستي در يك نگاه ميتوان انها را به دوبخش تقسيم كرد
1- عناصري كه با حواس پنجگانه دريافت ميشوند كه انها را عناصر مادي ميناميم مثل تمامي اجسام زنده و مرده ،تشعشع ،حرارت و در يك كلمه ماده و انرژي
2-عناصري كه در شناخت انها يكي يا چند تا از حواس پنجگانه در ان نقش دارند و موجود بطور غير مستقيم و ناخواسته با انها ارتباط برقرار ميكند مثل عشق و نفرت و موارد مشابه ديگر دقت نماييد عقل محصول ماده است و نميتواند بطور مجرد وجود داشته باشد نوع قاهره انهم از جمله موارد توهمي است
و اما در بين عناصر هستي كه در رديف دوم دسته بندي ميشوند موارد ديگري نيز بيان ميشوند كه از يكطرف قابل لمس مستقيم نيستند و از طرف ديگر امكان شناخت غير مستقيم هم برايشان وجود ندارد فلذا افرادي كه به ان اعتقاد دارند مجبورند براي تعريف موضوع توهمي خود ادله فلسفي بياورند به همين علت به انها عناصر توهمي گفته ميشود ، از جمله غول چراغ جادو ،خدايان زمان روم باستان ،اژدهاي دوسر ،اسب تك شاخ ، هركول و خداي يكتا پرستان و ديگر موارد مشابه
درود
در عرض و طول زمان يعني چي؟
تعاريف توهمي ازخدا؟يعني تعريف حقيقي از خدا هم موجود است؟ان چيست؟چه ضمانتي بر حق بودنش است؟
من فكر ميكنم اگر تعاريف لغاتي را كه ارائه ميدهيم نيز بگوئيم نتيجه بهتري در هر گفتماني بدست خواهد امد.
آخرین ویرایش: