حسين لرزاده

World Designer

عضو جدید
حاج‌حسین لرزاده، عصاره و چكیده معماران سنتی معاصر ایران است. سردر بانك ایران انگلیس، سردر مدرسه دارالفنون، آرامگاه فردوسی، كاخ اختصاصی رامسر، گنبد و قسمت‌‌هایی از تزئینات كاخ مرمر و همچنین قسمت‌هایی از تزئینات كاخ مرمر و همچنین قسمت‌هایی از مجموعه سعدآباد و مدفن خانوادگی استاد لرزاده كه مجموعه‌ای از اصول چهارگانه معماری یعنی كاسه‌سازی، مقرنس،گره‌سازی و رسمی است، كه ‌ای كاش پیش از آن كه همچون مسجد سنگی مورد بی‌مهری قرار گیرد توسط میراث فرهنگی تحت حمایت واقع شود. استاد بیش از ۸۴۲ مسجد همچون مسجد اعظم قم، مسجد امام‌حسین تهران، مسجد لرزاده، مسجد مظهری، مسجد سیدالشهدا در كربلا و... را ساخته است. استاد خود در این‌باره شعری سروده‌اند:
دفتر لرزاده را دیدم ز بعد انقلاب/ ۳۶۳ مسجد ثبت شد، كم كن حساب
۸۴۲ مجموعش بود اندر كتاب/ خرج و دخل و ماقبل و بعد انقلاب
اگر بخواهیم ویژگی كارهای لرزاده را در یك منظر مورد نظر قرار دهیم، بزرگ‌ترین ویژگی آن سهل و ممتنع بودن كارهای ایشان است. هیچ یك از كارهای استاد شگفتی‌آفرین نیست و هیچ انگشتی از مشاهده آثار ایشان به دندان گزیده نمی‌شود. آثار حیرت‌انگیز نیست اما آنچنان با جان انسان عجین است و به دل می‌نشیند كه اصلا دیده نمی‌شود، اما كاملا با مخاطبان یا استفاده‌كنندگان گفت‌وگو و بده بستان دارد. این بزرگ‌ترین و معمول‌ترین شیوه كار استاد است؛ كه نگاهی از بالا و با تبختر و تحقیرآمیز و از سر لطف به آدمی و یا استفاده كنندگان نمی‌كند.
آثار ایشان با مخاطب خودمانی است و مجالست دارد. بدون آنكه در این رهگذر باجی به مخاطب بدهد و عوام‌فریبی كند این ویژگی تنها در ارتباط با كمیت آثار ایشان و توجه و تحلیل و نقد به آن رخ می‌نماید وگرنه آنقدر صمیمیت در آنها وجود دارد كه اصلا دیده نمی‌شود. استاد بر هر چهار اصل از اصول اربعه معماری ایرانی تسلط داشت. كاسه‌سازی یا شمسه زیاد قبل از استاد هم بسیار كار شده و به هیچ‌وجه ابداع ایشان نسیت اما این هنر را به كمال رسانده است.
ویژگی دیگر در كار استاد لرزاده كه اگر بی‌سابقه نباشد كم‌سابقه است، آثار یادبودی ایشان است. به عنوان مثال سردر دارالفنون كه طرح و عمل ایشان است آنچنان با ساختمان اصلی پیوند خورده است كه اصلا تصور دارالفنون بدون این سردر بعید است.
یكی دیگر از شاخص‌ترین بنا‌های‌ یادبودی‌ استاد آرامگاه فردوسی است كه در طرح و ساخت آن نقش اول را داشته است. این بنا نخست توسط موسیو گدار فرانسوی پایه‌ریزی و تا پله دوم نیز اجرا شده بود اما مورد قبول قرار نمی‌گیرد و قرار می‌شود معماری ایرانی با طرحی باستانی آن را تكمیل كند. استاد كه پیش از این مهارت و صلاحیت خود را نشان داده بود، مامور طراحی و ساخت این بنا می‌شود و پس از تایید ماكت اولیه، آن را می‌سازد. نمی خواهم به تك‌تك آثار استاد اشاره كنم و آمار بدهم، دلم می‌خواهد به مشرب لرزاده اشاره كنم. مشرب لرزاده آینه تمام‌نمای ماست خودش را به ما تحمیل نمی‌كند فقط اجازه می‌دهد ما در فضا‌سازی‌هایش خودمان را پیدا كنیم. بی‌شك حاج‌حسین لرزاده پیر فرزانه و استاد یگانه شمسه منظومه هنر معماری در ایران معاصر است.
 

marali_64

عضو جدید
حسين لرزاده


استاد حسين لرزاده، معمار
راويان خاموش آخرين نسل
هم نسلان من، اگر استاد حسين لرزاده را در مراسم بزرگداشت اش در دانشكده هنرهاى زيبا نديده باشند يا از قضاى اتفاق نگاهشان به ويژه نامه فصلنامه هنرهاى زيبا درباره استاد لرزاده۱ نيفتاده باشد، يحتمل تا تاريخ ۲۴ شهريور ،۸۳ روز فوت استاد، با نام لرزاده ناآشنا بوده اند.
لرزاده به نسلى تعلق دارد كه آخرين حلقه از سلسله معماران سنتى ايران است؛ سلسله اى كه آثارى به قدمت معبد چغازنبيل و تخت جمشيد را در كارنامه خود دارد، بعدها مسجدجامع فهرج و مسجد تاريخانه دامغان را به يادگار مى گذارد، در دوره هاى بعد مسجد كبود تبريز را مى سازد و در دوران بالندگى و شكوهمندى خود، مجموعه ميدان نقش جهان و بناهاى آن را به اين آب و خاك هديه مى كند و بار تجارب سنگين اين سلسله برشانه هاى آخرين نسل سنگينى مى كند. نسل لرزاده، نسل معماران سنتى اوايل قرن، آخرين حلقه از اين سلسله چند هزار ساله است. همزمان با جوانى و ميانسالى اين آخرين نسل است كه اولين گروه هاى معماران تحصيل كرده اروپا همچون مهندس محسن فروغى و مهندس طاهرزاده بهزاد به همراه پژوهشگرانى مانند «آندره گدار»، «ماكسيم سيرو» و «روناد دوبرول» به ايران مى آيند و آموزش آكادميك معمارى را در ايران بنيان مى گذارند. روز بيستم مهر ماه سال ،۱۳۱۹ با نطق آندره گدار فرانسوى دانشكده هنرهاى زيبا به رياست او افتتاح مى شود و اين دانشكده در عمل، سبك و سياق دانشكده هنرهاى زيباى پاريس (بوزار) را سرمشق خود قرار مى دهد.
سلسله معماران سنتى ايران به تدريج با رشد آموزش آكادميك معمارى، سرنوشت غم انگيزى پيدا مى كند. اين آخرين نسل كه در عمق سنت و تاريخ زندگى مى كند و به آن وفادار مى ماند، در دوران بالندگى خود هنوز گرفتار امواج دنياى مدرن نشده است؛ چرا كه در خاطره اش چيزى به بلنداى رنگ و آهنگ معمارى سنتى ايران حضور ندارد.
به گمانم اين تراژدى نسلى از ياد رفته است كه در زندگى و مرگ افرادى چون لرزاده متجلى مى شود كه در نهايت صداقت و ساده دلى كنج خلوتى برمى گزينند و نزديك به يك قرن در عمق سنت و تاريخ زندگى مى كنند.
دانشكده هنرهاى زيبا، اگرچه الگويى كاملاً متفاوت با شيوه هاى آموزشى معماران سنتى را در پيش مى گيرد و شيوه آموزشى استاد و شاگردى به كلى فراموش مى شود،۲ اما بانيانى دارد كه هنوز تجارب سنگين تاريخ معمارى برشانه هايشان سنگينى مى كند؛ گويى بار امانتى هست كه نمى توان _ و نبايد- آن را يكسره بر زمين گذاشت. امثال آندره گدار و ماكسيم سيرو نيز مستشرقينى هستند كه اولى، علاوه بر رياست دانشكده هنرهاى زيبا رياست باستان شناسى ايران را نيز عهده دار است و از دومى نيز آثارى به جا مانده كه هنوز به عنوان مرجعى براى معمارى ايران شناخته مى شود. ناگزير در ميان اولين فارغ التحصيلان دانشكده هنرهاى زيبا افرادى وجود دارند كه اگر چه دست پرورده سيستم بوزارى دانشكده هنرهاى زيبا هستند، اما در آثارشان دغدغه سنت، تاريخ و فرهنگ ايرانى مشهود است. مى شود به آثار مهندس هوشنگ سيحون (آرامگاه نادر، آرامگاه خيام، آرامگاه بوعلى سينا و...) اشاره كرد. بعدها نسلى پديد مى آيد كه آثار شاخصى همچون موزه هنرهاى معاصر تهران (كامران ديبا)، برج آزادى (حسين امانت)، دانشكده مديريت (نادر اردلان) و... را در كارنامه خود دارد. اين آثار معمارى هم به رغم استفاده از تكنولوژى دنياى متجدد، آثارى ايرانى هستند و سهمى از معمارى تاريخى ايران را براى خود محفوظ داشته اند.
قصه اما اين گونه نمى ماند. نسل معمار و معلم ميانسال اين روزها، راهى را نشان كسى نمى دهد. «عدم تعين» و «عدم قطعيت»۳ ويژگى اصلى آموزش معمارى روزگار ما است و بسيارى از معلمان معمارى ما صادقانه معترفند كه «من فرم يا سمبل خاصى پيدا نكردم كه با قرار دادن آن در پروژه، كار با آن ايرانى شود۴
در اين ميان، نسل من مى ماند كه قرار است سرنوشت آينده معمارى ايران را رقم بزند. نسلى كه اگر آن صداى ناآرام درون را به بهانه اى رام نكرده باشد، قاعدتاً نسل پر مسئوليتى است. هم بار امانتى كه در نسل حسين لرزاده و محمد كريم پيرنيا ماند بر شانه هايش سنگينى مى كند- بايد سنگينى كند- هم دست پرورده آكادمى هاى الگوبردارى شده از غرب است، هم در معرض تصاوير رمانتيك ژورنال هاى داخلى و خارجى و رسانه هاى عصر ارتباطات، هم پادشاه ممالك رايانه و ديجيتال و هم فرزند دنياى در حال تحول. نسلى كه بار سنگينى را بايد به دوش بكشد و البته، اين قصه سردراز دارد.
در پايان: تصوير آخرين روزهاى زندگى استاد لرزاده روى صفحه تلويزيون را به خاطر مى آورم. حافظه اى كه از دست رفته است و پيرمردى كه ديگر چيزى را به خاطر نمى آورد. مصاحبه گر سعى مى كند قصه اى را از اولين سال هاى قرن به ياد استاد بياورد. روزگارى كه آندره گدار فرانسوى در حال بنا كردن طرحى شبيه اهرام مصر بر روى آرامگاه پير پارسى گوى فردوسى بود. ذكاء الملك فروغى نخست وزير وقت از اين طرح مصرى به شگفت مى آيد و بالاخره چيزى- لابد از جنس تعصب- در درون مسئولان دوران به جوش مى آيد و آن طرح ناهمساز و ناهمخوان پذيرفته نمى شود و در نهايت لرزاده ايرانى به عنوان جايگزين گدار فرانسوى انتخاب مى شود و آن حجم سنگى مكعب شكل را بر روى بنايى كه ديگر قسمت هاى آن اجرا شده بود، مى سازد.۵
اما حافظه استاد يارى نمى كند و جز حرف هايى پراكنده و نامفهوم چيزى فهميده نمى شود.
به گمانم اين از دست رفتگى حافظه، بيانى نمادين از كم حافظگى تاريخى ما است كه ناگزير دچار عارضه فراموشى مى شويم و لابد چاره اى هم نيست و اگر هم باشد، فاصله بعيدى هست.
پى نوشت ها:
۱- شماره ۶ مجله هنرهاى زيبا، يادمان استاد حسين لرزاده، تابستان ۱۳۷۸
۲- آموزش سنتى معمارى، جارى شدن مهارت ها و اصول پايدار معمارى سنتى است از عمل استاد در نظر شاگرد. رجوع كنيد به مجله هنرهاى زيبا، شماره ،۱۲ مقاله حرفى از جنس زمان، دكتر عيسى حجت
۳- همان
۴- رجوع كنيد به فصلنامه معمار شماره ،۲۷ صفحه ۳۰ متن سخنرانى دكتر على اكبر صارمى در خانه هنرمندان ايران
۵- رجوع كنيد به شماره ۶ مجله هنرهاى زيبا، صفحه ۳۱


 

moh110h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
استاد لرزاده

استاد لرزاده


استاد لرزاده متولد 1285 خورشيدي بود. وي طراحي، اجرا، تعمير و ساخت بيش از 840 بناي تاريخي را در طول عمر هنري‌ اش به انجام رساند و از جمله معماراني است كه افسانه‌هاي بي‌شماري را در رابطه با آثارش به گوش مي رسد. صحن اباعبدالله در كربلا، مسجد اعظم قم، مسجد امام حسين تهران، شبستان و محراب مسجد سپهسالار، مسجد سجاد تهران، ساخت گنبد كاخ مرمر از آثار وي محسوب مي‌شود. به باور بسياري از هنرمندان،بسياري از شيوه‌هاي معماري در گذشته هم وجود داشته، اما آثار لرزاده علاوه بر دارا بودن زيبايي بصري، از استحكام قابل توجه‌اي نيز برخوردار بود.وي همچنين علاوه بر آثار معماري در خوشنويسي، شعر و نقاشي نيز تبحر داشت. زنده ياد لرزاده عضو جاويد فرهنگستان هنر است. وي در سال 1313 به مناسبت هزاره حكيم فردوسي به خاطر طراحي و ساخت مقبره فردوسي موفق به دريافت نشان فردوسي شد. دريافت مدال درجه اول، مدال و نشان لياقت استاد معماري، دريافت درجه كارشناس آستانه مقدسه حسيني به خاطر مرمت آستانه و نشان درجه يك هنري به عنوان برگزيده فرهنگستان هنر در سال 1381 از جمله جوايز وي به شمار مي‌روند. 'احياي هنرهاي از ياد رفته جلدهاي1 ، 2 و 3' ، 'خاطرات از انقلاب تا انقلاب'، ديوان اشعار 'نغمه‌ لرزاده'و مجموعه‌ اشعار 'صد اميد' نيز از آثار مكتوب و ادبي وي به شمار مي‌روند. استاد حسين لرزاده در 26 شهريور سال 1383 بدرود حيات گفت.





 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
آلوین حسين امانت مشاهیر معماری 8

Similar threads

بالا