دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت: او یقینا پی معشوق خودش می آید! ؛ پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: مطمئنا که پیشمان شده بر میگردد!،….. عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز..
اگر خوشبختي را براي يك ساعت مي خواهيد ؛چرت بزنيد... اگر خوشبختي را براي يك روز مي خواهيد؛به پيك نيك برويد... اگر خوشبختي را براي يك هفته مي خواهيد ؛به تعطيلات برويد... اگر خوشبختي را براي يك ماه مي خواهيد ؛ازدواج كنيد...
اگر خوشبختي را براي يك سال مي خواهيد ؛ ثروت به ارث ببريد... اگر خوشبختي را براي يك عمر مي خواهيد؛
ياد بگيريد، كاري را كه انجام مي دهيد ، دوست داشته باشيد
هی کافه چی
برای یک شب کافه ات را به دست من بده
می خواهم برای یک شب هم که شده
خودم باشم واین صندلی های خالی...
خودم باشم و یک آغوش خیالی...
خودم باشم واشک هایی که سرازیر می شوند
و خدا هم پاکشان نمی کند...
بگذار این سکوت وحشی تن مرا به اسارت بگیرد
بگذار در این تنهایی خون دل بالا بیاورم
بگذار سیگار بند بند وجودم را بسوزاند
بگذار دیگر نباشم
یک نفر می پرسد : چرا شیشه شکست ؟؟؟
یک نفر می گوید : شاید این رفع بلاست!
دیگری میگوید: شیشه ی پنجره را باد شکست. دل من سخت شکست.
هیچ کس ، هیچ نگفت.
قصه ام را نشنید.
از خودم می پرسم ...
ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود....؟؟؟؟؟؟
خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست!
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم.....
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا....!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی....
روزی که نگــــــــــــــاهمـــــــــان در هم آمــــــــیخت ...
مــــــــی خواســـــــــــــتم بگــــــــــویم کـــــــه...
اما ســــــــــــکوت کـــــــــــردم...
حـــــــــس کردم از نگـــــــــــاهم ، رازم را خوانـــــــــده باشـــــــــــی ...
گاهی
در اوج تنهایی
انقدر
غرق میشوم
که وقتی
کسی نزدیک میشود
کمی
نگرانم
اخر بعضیها امدند
برای منافعشان
حال کمی نگرانم
مبادا باز کسی بخاطر منافعش نزدیک شود
و وقتی استفاده اش را برد
رهایم کند