مهرانه م
عضو جدید
مورخینی که ادعا دارند ذوالقرنین همان کوروش کبیر است دلایل عمده زیر را مطرح می کنند:
ارتباط کوروش و دوشاخ
برجستهکاری کوروش در پاسارگاد که دو شاخ(از نشانههای ذوالقرنین) را در بالای سر کوروش نشان میدهد.
بدلی از مجسمه کوروش بالدار با کلاهخود دوشاخ که فتوحات سه گانه وی در بالای آن قرار دارد
نقاشي از روي انسان بالدار بر درگاه يكي از كاخهاي كوروش بزرگ كه توسطهنرمند گرامي آقاي جليل ضياءپور ترسيم گرديده است. در این تصویر دوشاخ کهاز معنای واژهٔ ذوالقرنین برمیآید به خوبی نشان داده شده است.
نقش دوشاخ عیلامی که نشان میدهد داشتن دوشاخ از گذشته در ایران رواج داشته است.
در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی استخر در کنار نهر مرغاب مجسمه ای ازکـوروش کشف شد که تقریبا به قامت یک انسان است، و کوروش را در صورتی نشانمی دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجی به سردارد که دو شاخ همانند شاخ های قوچ در آن دیده می شود. ایـن مـجـسـمـه کـهنـمـونـه بسیار پر ارزشی از فن حجاری قدیم است آنچنان جلب توجه دانشمندانرا نمود که گروهی از دانشمندان آلمانی فقط برای تماشای آن به ایران سفرکردند. از تـطـبـیـق مـنـدرجـات کتاب مقدس بـا مـشـخـصـات ایـن مـجـسـمـهایـن احـتـمـال در نظر این مورخین کاملا قوت گرفت که نامیدن کوروش به ذوالقرنین (صـاحـب دو شاخ ) از چه ریشه ای مایه می گرفت، و همچنین چرا مجسمهسنگی کورش دارای بـالهـایی هـمـچون بال عقاب است، و به این ترتیب بر گروهیاز دانشمندان مسلم شد که شخصیت تاریخی ذو القرنین از این طریق کاملا آشکارشده است. همچنین کوروش دو شاخ گاو را نماد و نشانه هخامنشیان ساخته ومجسمههای فراوانی از سر گاو و دوشاخ در بیشتر مناطق ایران و عراق از آندوره به جا ماندهاست و تصویری نیز نقش شده به تازگی پیدا شده با فردی باکلاه خود همانند شاخ قوچ این پیکر میتواند به کوروش و یا یکی از شاهانپارسی باشد. برداشت مفسران درباره نسبت دادن ذو القرنین به اسکندر و یامردی از قبیله عرب در یمن بدلایل مختلفی اعم از معنی و سیاق آیات قران ودوم تاریخ یونان و ایران، قابل پذیرش بهنظر نمیرسد.در آثار و تندیسهای کشفشده نیز آنچه تا کنون بدست آمده که تاج با شاخ و یا تاج خروس باشدتندیسهای و یا سکههایی است از دوره عیلامی و هخامنشی.
دادگری کوروش
سنگ نوشته های نقش رستم، منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، و مورخین دورانباستان شخصیت و صفاتی از کوروش بیان می کنند که با ذوالقرنین قرآن کاملاتطابق و سازگاری دارد. سنگ نوشته های نقش رستم و منشور حقوق بشر کوروشکاملا مشهور و شناخته شده هستند به همین دلیل از نقل آنها صرف نظر می کنمو در این نوشتار بیشتر به نظرات مورخین دوره باستان در مورد کوروش کبیر میپردازم:
هـردوت مـورخ یـونـانـی مـیـنـویـسـد: کـوروش فـرمـان داد تـا سـپاهیانشجز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کنداو را نکشند، و لشگر کوروش فرمان او را اطاعت کردند بطوری که توده ملت،مصائب جنگ را احساس نکردند. هرودت در ادامه می نویسند: کورش پادشاهی کریمو سخی و بسیار ملایم و مـهـربـان بـود، و مـانـنـد دیـگـر پـادشـاهـان بـهانـدوخـتـن مال حرص نداشت بـلکـه نـسـبـت بـه کـرم و عـطـا حـریـص بـود،ستمدیدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتربود دوست می داشت.
مـورخ دیـگـر ذی نـوفـن مـی نـویـسـد: کـوروش پـادشـاهی عـاقـل ومـهـربـان بـود و بـزرگـی مـلوک بـا فضائل حکما در او جمع بود، همتی فائقو وجـودی غـالب داشـت، شـعـارش خـدمـت انـسـانـیـت و خـوی او بذل عدالتبود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود.
جالب اینکه این مورخان که کوروش را این چنین توصیف کرده اند از تاریخنویسان بیگانه بودند نه از قوم یا ابناء وطن او، بلکه اهل یونان بودند ومی دانیم مردم یونان به نظر دوسـتـی بـه کـوروش نـگـاه نمی کردند، زیرا بافتح لیدیا به دست کوروش شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم گشت.
انطباق لشکرکشی های کوروش با لشکرکشی های سه گانه ذوالقرنین
از همه گذشته کوروش سفرهایی به شرق غرب و شمال انجام داد کـه در تاریخزندگانیش به طور مشروح آمده است، و با سفرهای سه گانه ای که در قرآن ذکرشده قابل انطباق می باشد.
نخستین لشکر کشی کوروش به کشور لیدیا که در قسمت شمال آسیای صغیر قرارداشت صورت گرفت، و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربی داشت. اگرنـقـشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید که قسمتاعـظـم سـاحـل در خـلیـجـک هـای کـوچـک غرق می شود، مخصوصا در نزدیکیازمیر که خلیج صورت چشمهایی به خود می گیرد. قـرآن مـی گـویـد ذو القـرنیندر سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو میرود. این صحنه همانصحنه ای بود که کورش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده ) درخلیجک های ساحلی مشاهده کرد. (بعضی گمان کرده بودند منظور قرآن این است کهخورشید در گل و لای غروب می کند!)
دومین لشکرکشی کوروش به جانب شرق بود، چنانکه هردوت می گوید: این هجومشرقی کـوروش بـعـد از فـتـح لیدیا صـورت گـرفـت، مخصوصا طغیان بعضی ازقبایل وحشی بیابانی کوروش را به این حمله واداشت. قرآن لشکرکشی دومذوالقرنین را اینطور تشبیه می کند: (حـتـی اذا بـلغ مـطـلع الشـمـسوجـدهـا تـطـلع عـلی قـوم لم نـجـعـل لهـم مـن دونـهـا سـتـرا) که اشـارهبـه سـفر کوروش به منتهای شرق است که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع میکند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابانگردو صحرانورد بودند.
سومین لشکرکشی کوروش بـه سـوی شمال، به طرف کوههای قفقاز بود، تا به تنگهمیان دو کوه رسید، و برای جلوگیری از هـجـوم اقوام وحشی با درخواست مردمیکه در آنجا بودند در برابر تنگه سد محکمی بنا کرد. ایـن تـنـگه در عصرحاضر تنگه داریال نامیده می شود که در نقشه های موجود میان ولادی کیوکز وتفلیس نـشان داده می شود، در همانجا که تاکنون بازماندههای دیوار آهنیموجود است، این دیـوار هـمـان سـدی اسـت کـه کـوروش بـنـا نـموده زیرااوصافی که قرآن در باره سد ذو القرنین بیان کرده کاملا بر آن تطبیق می کند
ارتباط کوروش و دوشاخ
برجستهکاری کوروش در پاسارگاد که دو شاخ(از نشانههای ذوالقرنین) را در بالای سر کوروش نشان میدهد.
بدلی از مجسمه کوروش بالدار با کلاهخود دوشاخ که فتوحات سه گانه وی در بالای آن قرار دارد
نقاشي از روي انسان بالدار بر درگاه يكي از كاخهاي كوروش بزرگ كه توسطهنرمند گرامي آقاي جليل ضياءپور ترسيم گرديده است. در این تصویر دوشاخ کهاز معنای واژهٔ ذوالقرنین برمیآید به خوبی نشان داده شده است.
نقش دوشاخ عیلامی که نشان میدهد داشتن دوشاخ از گذشته در ایران رواج داشته است.
در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی استخر در کنار نهر مرغاب مجسمه ای ازکـوروش کشف شد که تقریبا به قامت یک انسان است، و کوروش را در صورتی نشانمی دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجی به سردارد که دو شاخ همانند شاخ های قوچ در آن دیده می شود. ایـن مـجـسـمـه کـهنـمـونـه بسیار پر ارزشی از فن حجاری قدیم است آنچنان جلب توجه دانشمندانرا نمود که گروهی از دانشمندان آلمانی فقط برای تماشای آن به ایران سفرکردند. از تـطـبـیـق مـنـدرجـات کتاب مقدس بـا مـشـخـصـات ایـن مـجـسـمـهایـن احـتـمـال در نظر این مورخین کاملا قوت گرفت که نامیدن کوروش به ذوالقرنین (صـاحـب دو شاخ ) از چه ریشه ای مایه می گرفت، و همچنین چرا مجسمهسنگی کورش دارای بـالهـایی هـمـچون بال عقاب است، و به این ترتیب بر گروهیاز دانشمندان مسلم شد که شخصیت تاریخی ذو القرنین از این طریق کاملا آشکارشده است. همچنین کوروش دو شاخ گاو را نماد و نشانه هخامنشیان ساخته ومجسمههای فراوانی از سر گاو و دوشاخ در بیشتر مناطق ایران و عراق از آندوره به جا ماندهاست و تصویری نیز نقش شده به تازگی پیدا شده با فردی باکلاه خود همانند شاخ قوچ این پیکر میتواند به کوروش و یا یکی از شاهانپارسی باشد. برداشت مفسران درباره نسبت دادن ذو القرنین به اسکندر و یامردی از قبیله عرب در یمن بدلایل مختلفی اعم از معنی و سیاق آیات قران ودوم تاریخ یونان و ایران، قابل پذیرش بهنظر نمیرسد.در آثار و تندیسهای کشفشده نیز آنچه تا کنون بدست آمده که تاج با شاخ و یا تاج خروس باشدتندیسهای و یا سکههایی است از دوره عیلامی و هخامنشی.
دادگری کوروش
سنگ نوشته های نقش رستم، منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، و مورخین دورانباستان شخصیت و صفاتی از کوروش بیان می کنند که با ذوالقرنین قرآن کاملاتطابق و سازگاری دارد. سنگ نوشته های نقش رستم و منشور حقوق بشر کوروشکاملا مشهور و شناخته شده هستند به همین دلیل از نقل آنها صرف نظر می کنمو در این نوشتار بیشتر به نظرات مورخین دوره باستان در مورد کوروش کبیر میپردازم:
هـردوت مـورخ یـونـانـی مـیـنـویـسـد: کـوروش فـرمـان داد تـا سـپاهیانشجز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کنداو را نکشند، و لشگر کوروش فرمان او را اطاعت کردند بطوری که توده ملت،مصائب جنگ را احساس نکردند. هرودت در ادامه می نویسند: کورش پادشاهی کریمو سخی و بسیار ملایم و مـهـربـان بـود، و مـانـنـد دیـگـر پـادشـاهـان بـهانـدوخـتـن مال حرص نداشت بـلکـه نـسـبـت بـه کـرم و عـطـا حـریـص بـود،ستمدیدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتربود دوست می داشت.
مـورخ دیـگـر ذی نـوفـن مـی نـویـسـد: کـوروش پـادشـاهی عـاقـل ومـهـربـان بـود و بـزرگـی مـلوک بـا فضائل حکما در او جمع بود، همتی فائقو وجـودی غـالب داشـت، شـعـارش خـدمـت انـسـانـیـت و خـوی او بذل عدالتبود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود.
جالب اینکه این مورخان که کوروش را این چنین توصیف کرده اند از تاریخنویسان بیگانه بودند نه از قوم یا ابناء وطن او، بلکه اهل یونان بودند ومی دانیم مردم یونان به نظر دوسـتـی بـه کـوروش نـگـاه نمی کردند، زیرا بافتح لیدیا به دست کوروش شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم گشت.
انطباق لشکرکشی های کوروش با لشکرکشی های سه گانه ذوالقرنین
از همه گذشته کوروش سفرهایی به شرق غرب و شمال انجام داد کـه در تاریخزندگانیش به طور مشروح آمده است، و با سفرهای سه گانه ای که در قرآن ذکرشده قابل انطباق می باشد.
نخستین لشکر کشی کوروش به کشور لیدیا که در قسمت شمال آسیای صغیر قرارداشت صورت گرفت، و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربی داشت. اگرنـقـشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید که قسمتاعـظـم سـاحـل در خـلیـجـک هـای کـوچـک غرق می شود، مخصوصا در نزدیکیازمیر که خلیج صورت چشمهایی به خود می گیرد. قـرآن مـی گـویـد ذو القـرنیندر سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو میرود. این صحنه همانصحنه ای بود که کورش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده ) درخلیجک های ساحلی مشاهده کرد. (بعضی گمان کرده بودند منظور قرآن این است کهخورشید در گل و لای غروب می کند!)
دومین لشکرکشی کوروش به جانب شرق بود، چنانکه هردوت می گوید: این هجومشرقی کـوروش بـعـد از فـتـح لیدیا صـورت گـرفـت، مخصوصا طغیان بعضی ازقبایل وحشی بیابانی کوروش را به این حمله واداشت. قرآن لشکرکشی دومذوالقرنین را اینطور تشبیه می کند: (حـتـی اذا بـلغ مـطـلع الشـمـسوجـدهـا تـطـلع عـلی قـوم لم نـجـعـل لهـم مـن دونـهـا سـتـرا) که اشـارهبـه سـفر کوروش به منتهای شرق است که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع میکند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابانگردو صحرانورد بودند.
سومین لشکرکشی کوروش بـه سـوی شمال، به طرف کوههای قفقاز بود، تا به تنگهمیان دو کوه رسید، و برای جلوگیری از هـجـوم اقوام وحشی با درخواست مردمیکه در آنجا بودند در برابر تنگه سد محکمی بنا کرد. ایـن تـنـگه در عصرحاضر تنگه داریال نامیده می شود که در نقشه های موجود میان ولادی کیوکز وتفلیس نـشان داده می شود، در همانجا که تاکنون بازماندههای دیوار آهنیموجود است، این دیـوار هـمـان سـدی اسـت کـه کـوروش بـنـا نـموده زیرااوصافی که قرآن در باره سد ذو القرنین بیان کرده کاملا بر آن تطبیق می کند