بازگشت انسانهای نئاندرتال!!
مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
انسان نئاندِرتال گونهای از سردهٔ انسان بود که در اروپا و قسمتهایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین سکونت داشتند. اولین نشانهها از نئاندرتالهای اولیه به حدود ۳۵۰ هزار سال پیش در اروپا برمیگردد. ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصههای کامل نئاندرتالها ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال قبل نئاندرتالها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا تا ۳۳ تا ۲۴ هزار سال پیش منقرض نشده بود و شاید ۱۵ هزار سال پیش یعنی بعد از مهاجرت انسان امروزی به اروپا نسل این انسانهای اولیه منقرض شده باشد.
برخی ژنها میان نئاندرتالها و انسان امروزی مشترک است. این به آن دلیل است که نئاندرتالها و اجداد انسان مدرن زمانیکه ابتدا شروع به مهاجرت از آفریقا به نقاط دیگر جهان کردند، با یکدیگر آمیزش داشتند.
بازگشت انسانهای نئاندرتال، مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
بازگشت انسانهای نئاندرتال، مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
بدن نئاندرتالها برای زندگی در آب و هوای سرد سازگاری یافته بود، بطور مثال آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگیهایی که مطلوب آب و هوای سرد هستند. طبق تخمینها اندازهِ کاسهِ سر آنها و مغز بزرگتر از انسانهای مدرن بودهاست، با این وجود در این بررسیها بدن قویتر آنها در مقایسه با انسانهای امروزی در نظر گرفته نشدهاست. بطور میانگین، نئاندرتالهای مذکر دارای قد ۱۶۵ سانتیمتر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوانبندی قوی بودهاند. بلندی زنهای نئاندرتال بین ۱۵۳ تا ۱۵۷ سانتیمتر بودهاست.
در مورد دلیل انقراض آنها ۳ نظریه عمده وجود دارد: نظریهٔ تغییرات آب و هوایی- نظریهٔ رقابت با انسان و نظریهٔ جنگهای خون آلود آنها با ما!
به مصاحبه جورج چرچ برگردیم، او در این مصاحبه اشاره کرده است که ما به زودی ظرفیت کلون کردن نئاندرتالها را خواهیم داشت، او گفته است که در واقع دانش و فناوری کنونی ما در حال حاضر اجازه کلون کردن همه پستانداران را میدهد.
اما واقعا این کار چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ چرچ عقیده دارد که ساختار ذهنی متفاوت و حفره جمجمه بزرگتر نئاندرتالها، میتواند به معنی آن باشد که در صورت احیای دوباره نئاندرتالها، ما انسانهایی خواهیم داشت که به صورت متفاوتی فکر کنند و حتی در مواردی هوشمندتر از ما باشند.
- گزارشگر: چطور میتوانید تصورش کنید: شما نئاندرتالها را در آزمایشگاه ایجاد کنید و بعد از آنها بخواهید که مشکلات شما را حل کنند و در مورد چگونگی فکر کردن آنها تحقیق کنید؟!
چرچ در پاسخ به این سوال گفت که شاید چیزی فراتر از اینها مطرح شود، به این معنی که ما هویت آنها را تجدید کنیم، طوری که آنها یک فرهنگ تازه نئاندرتالی ایجاد کنند و حتی یک نیروی سیاسی شوند.
- سؤال بعدی گزارشگر این بود که آیا از نظر اخلاقی صحیح است ک به خاطر کنجکاوی، چنین کاری کنیم؟
چرچ گفت که کنجکاوی تنها بخشی از انگیزه کار است، هدف اصلی افزودن بر تنوع نژادی است.
- گزارشگر: صرفنظر از تردیدهای اخلاقی، از نظر تکنیکی کار را چطور ارزیابی میکنید؟
چرچ: نخستین کاری که باید بکنید، سکانس کردن (مشخص کردن توالی) ژنهای نئاندرتالها است. گام بعدی این است که این ساختار ژنی را جزء به جزء بسازیم. سرانجام باید این ژن ساخته شده را به یک سلول بنیادی انسان انتقال بدهیم.
ما هماکنون فناوری لازم برای انجام نیمهخودکار همه این مراحل را داریم.
- اشپیگل: و «مادر نیابتی» این جنین نئاندرتال باید یک انسان باشد؟
چرچ: بله، ولی پیشنیازش این است که کلون کردن برای جامعه قابل قبول باشد!
بازگشت انسانهای نئاندرتال، مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
- اشپیگل: آیا میشود کار را به صورت نصفهکاره انجام داد و موجودی ساخت که ۵۰ درصد نئاندرتال باشد؟
چرچ: ممکن است و شاید الزامی هم باشد. ممکن است تنها چند جهش را از ژنهای نئاندرتالها وارد ژنهای خودمان بکنیم. ممکن است که شما کشف کنید که تنها پنج جهش خاص، باعث تعییر مسیر عصبی و اندازه جمجمه بشوند. همین کار ممکن است برای ایجاد یک تنوع عصبی در ما کافی باشد.
تصور میکنم که پیدا کردن ظاهر چهره آنها برای ما دلپذیر نباشد!
مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
انسان نئاندِرتال گونهای از سردهٔ انسان بود که در اروپا و قسمتهایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین سکونت داشتند. اولین نشانهها از نئاندرتالهای اولیه به حدود ۳۵۰ هزار سال پیش در اروپا برمیگردد. ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصههای کامل نئاندرتالها ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال قبل نئاندرتالها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا تا ۳۳ تا ۲۴ هزار سال پیش منقرض نشده بود و شاید ۱۵ هزار سال پیش یعنی بعد از مهاجرت انسان امروزی به اروپا نسل این انسانهای اولیه منقرض شده باشد.
برخی ژنها میان نئاندرتالها و انسان امروزی مشترک است. این به آن دلیل است که نئاندرتالها و اجداد انسان مدرن زمانیکه ابتدا شروع به مهاجرت از آفریقا به نقاط دیگر جهان کردند، با یکدیگر آمیزش داشتند.
بازگشت انسانهای نئاندرتال، مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
بازگشت انسانهای نئاندرتال، مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
بدن نئاندرتالها برای زندگی در آب و هوای سرد سازگاری یافته بود، بطور مثال آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگیهایی که مطلوب آب و هوای سرد هستند. طبق تخمینها اندازهِ کاسهِ سر آنها و مغز بزرگتر از انسانهای مدرن بودهاست، با این وجود در این بررسیها بدن قویتر آنها در مقایسه با انسانهای امروزی در نظر گرفته نشدهاست. بطور میانگین، نئاندرتالهای مذکر دارای قد ۱۶۵ سانتیمتر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوانبندی قوی بودهاند. بلندی زنهای نئاندرتال بین ۱۵۳ تا ۱۵۷ سانتیمتر بودهاست.
در مورد دلیل انقراض آنها ۳ نظریه عمده وجود دارد: نظریهٔ تغییرات آب و هوایی- نظریهٔ رقابت با انسان و نظریهٔ جنگهای خون آلود آنها با ما!
به مصاحبه جورج چرچ برگردیم، او در این مصاحبه اشاره کرده است که ما به زودی ظرفیت کلون کردن نئاندرتالها را خواهیم داشت، او گفته است که در واقع دانش و فناوری کنونی ما در حال حاضر اجازه کلون کردن همه پستانداران را میدهد.
اما واقعا این کار چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ چرچ عقیده دارد که ساختار ذهنی متفاوت و حفره جمجمه بزرگتر نئاندرتالها، میتواند به معنی آن باشد که در صورت احیای دوباره نئاندرتالها، ما انسانهایی خواهیم داشت که به صورت متفاوتی فکر کنند و حتی در مواردی هوشمندتر از ما باشند.
- گزارشگر: چطور میتوانید تصورش کنید: شما نئاندرتالها را در آزمایشگاه ایجاد کنید و بعد از آنها بخواهید که مشکلات شما را حل کنند و در مورد چگونگی فکر کردن آنها تحقیق کنید؟!
چرچ در پاسخ به این سوال گفت که شاید چیزی فراتر از اینها مطرح شود، به این معنی که ما هویت آنها را تجدید کنیم، طوری که آنها یک فرهنگ تازه نئاندرتالی ایجاد کنند و حتی یک نیروی سیاسی شوند.
- سؤال بعدی گزارشگر این بود که آیا از نظر اخلاقی صحیح است ک به خاطر کنجکاوی، چنین کاری کنیم؟
چرچ گفت که کنجکاوی تنها بخشی از انگیزه کار است، هدف اصلی افزودن بر تنوع نژادی است.
- گزارشگر: صرفنظر از تردیدهای اخلاقی، از نظر تکنیکی کار را چطور ارزیابی میکنید؟
چرچ: نخستین کاری که باید بکنید، سکانس کردن (مشخص کردن توالی) ژنهای نئاندرتالها است. گام بعدی این است که این ساختار ژنی را جزء به جزء بسازیم. سرانجام باید این ژن ساخته شده را به یک سلول بنیادی انسان انتقال بدهیم.
ما هماکنون فناوری لازم برای انجام نیمهخودکار همه این مراحل را داریم.
- اشپیگل: و «مادر نیابتی» این جنین نئاندرتال باید یک انسان باشد؟
چرچ: بله، ولی پیشنیازش این است که کلون کردن برای جامعه قابل قبول باشد!
بازگشت انسانهای نئاندرتال، مصاحبه با یک دانشمند ژنتیک
- اشپیگل: آیا میشود کار را به صورت نصفهکاره انجام داد و موجودی ساخت که ۵۰ درصد نئاندرتال باشد؟
چرچ: ممکن است و شاید الزامی هم باشد. ممکن است تنها چند جهش را از ژنهای نئاندرتالها وارد ژنهای خودمان بکنیم. ممکن است که شما کشف کنید که تنها پنج جهش خاص، باعث تعییر مسیر عصبی و اندازه جمجمه بشوند. همین کار ممکن است برای ایجاد یک تنوع عصبی در ما کافی باشد.
تصور میکنم که پیدا کردن ظاهر چهره آنها برای ما دلپذیر نباشد!