بررسی استخوان بندی شهر اصفهان

raziarchitect

عضو جدید


بررسی روند تحول استخوان بندی اصلی شهراصفهان و قانونمندی های آن
دوره نخست ( پیدایش شهر)

هسته ی اولیه شهرکنونی اصفهان، دو سکونتگاه کوچک به نام های جی و یهودیه بوده است. موقعیت مناسب جغرافیایی شامل وجود یک رودخانه ی دائمی، آب و هوای مناسب،خاک حاصل خیز برای فعالیت های کشاورزی در جلگه ی رودخانه ی زاینده رود، عوامل مؤثری در استقرار این سکونتگاه ها بوده است.جی درحاشیه ی زاینده رود واقع بوده و یهودیه در کنار راه ارتباطی و بازرگانی منطقه، درجلگه ای هموار مستقر بوده است.
ویژگی های کالبدی

جی شهری بوده که به چهار دروازه و مرکز حکومتی آبادی های توابع آن محدود بوده است. یک ارگ قدیمی در جی وجود داشته و جی در کنار مسیر ارتباطی بازرگانی منطقه، پناهگاهی برای عبور کاروانیان بوده است. جی در صدر اسلام بر خلاف یهودیه که شهری بی دفاع و دایره مانند بوده است، پادگانی برای فتح ناحیه به دست مسلمانان بود.
عناصر اصلی شهر در جی، یک بازارگاه یا میدان السوق بوده که در برابر دروازه ی خور، در شمال شهر قرارداشته است. بعد از اسلام مسجد جمعه ای در جی ساخته می شود.
بعد از فتح ناحیه توسط مسلمین، کاسته شدن از اهمیت دفاعی جی به دلیل ثبات سیاسی و آمیخته شدن اعراب با ایرانیان،مرکز حکومت از جی به خوزینان، دهکده ای بین جی و یهودیه منتقل گردیده، همچنین قصر و مسجد جمعه ای در ساحل نو فرسان بنا شد،بازار بزرگی نیز در حومه ی خوزینان در مقابل یهودیه و درمنطقه شمال غربی آن،گسترش یافت.
با توسعه ی ساخت و سازها، چندی بعد این ناحیه به یهودیه اتصال یافت و خوزینان در یهودیه مستحیل گردید.سپس مسجد جمعه ی سوم در یهودیه و در محل مسجد جمعه ی کنونی اصفهان بنا شد.
موقعیت استخوان بندی در شهر

به دلیل تحولات سیاسی -نظامی منطقه درصدراسلام،موقعیت هسته ی مرکزی درسه مرحله تغییر مکان می دهد،که شامل مراحل زیر است:
درمرحله ی نخست،استخوان بندی اصلی سکونتگاه درحاشیه ی شمالی دروازه ی اصلی جی و در مجاورت محوراصلی آن قرار داشته است. این مجموعه از یک سو با فضاهای بازو از سوی دیگر با بافت مسکونی هم جوار بوده است.
درمرحله ی دوم،هسته ی جدیدی از عناصر شهری بین این دو سکونتگاه و در حاشیه ی نهر آب شکل می گیرد. بازار موقعیت حومه ای نسبت به سکونتگاه اصلی ( خوزینان )داشته و در کنار راه ارتباطی به یهودیه واقع بوده است. در مقطع سوم مسجد جمعه و میدان کهنه در مرکز یهودیه واقع بوده اند که با رشد شهر به سمت شمال شرق، جنوب غرب، شمال غرب و جنوب، موقعیت شهری قبلی آن تثبیت می شود.
ساختارکالبدی استخوان بندی در شهر

با نتیجه گیری از اطلاعات محدود موجود در این زمینه، مرکز کاربری های عمومی در جی به صورت دو هسته بوده است که احتمالاً از طریق یکی از دو محور اصلی شهربا یکدیگر در رابطه بوده اند. یکی از این هسته ها در خارج از شهر(بازارگاه و میدان ) و هسته ی دیگر(مسجد)، در داخل شهر شکل گرفته است.
درخوزینان ساختار عناصر استخوان بندی آن به صورت یک هسته که شامل قصر و مسجد و یک عنصر با ساختار خطی که همان بازار بزرگ شهر می باشد، بوده است. در یهودیه یک ساختار هسته ای و متمرکزازعناصر شهری شامل مسجد جامع و میدان کهنه وجود داشته است.
دو قطبی بودن مرکز شهر( میدان کهنه و نقش جهان )، باعث تلفیق پایدار و ارگانیک مرکز شهر صفوی با مرکز کهنه پیش از آن شد. بازار طویل شهر مانند پلی میان مرکز شهر کهنه و مرکز شهر جدید ارتباط برقرار می نمود و با واقع شدن در میدان جاذبه ی این دو قطب، توانست زنده و فعال باقی بماند.
ویژگی های کارکردی

عناصر اصلی در جی دارای سه کارکرد غالب بوده اند:
1-مرکزیت اداری و حکومتی ؛
2- مرکز معاملات و مبادله ی کالای کشاورزان روستاهای اطراف و در عین حال مکانی برای گرد آمدن مردم و برگزاری مراسم جشن سال نو و نیز برپایی بازار مکاره ی نوروزی؛
3- کارکرد فرهنگی ،مذهبی ( مسجد جمعه).
در ادامه ی تحولات این ناحیه، عملکرد عناصرشهری در خوزینان نیز مشابه با جی بوده و فعالیت اداری - حکومتی و مذهبی در مجاور هم و فعالیت های تجاری با فاصله از آن دو است، اما در ادامه ی تحول در یهودیه فقط عناصر مذهبی و تجاری شکل گرفته و عناصر اداری در خوزینان واقع بوده است.
دوره ی دوم ( اوایل اسلام )

ویژگی های کالبدی

عناصرطبیعی و مصنوع: دراین دوره حضور عناصر طبیعی در استخوان بندی اصلی شهر چون دوره ی پیش دیده نمی شود؛اما در مورد عناصر مصنوع که در شکل گیری استخوان بندی شهر مؤثر بوده اند،(غیر از راه های ارتباطی اصلی که در میدان کهنه همدیگر را قطع می کنند)از عناصری چون مسجد جمعه، بناهای حکومتی و بازار که حول میدان کهنه متمرکز شده اند،می توان نام برد. تا پیش از این دوره، میدان کهنه در حاشیه ی یهودیه قرار داشته است،اما در نتیجه ی پیوستن خوزینان به یهودیه، این میدان در مرکز یهودیه قرار می گیرد.
موقعیت استخوان بندی در شهر

عناصر اصلی شهر بر روی محور اصلی یا ستون فقرات شهر ( محور شمالی -جنوبی ) قرار گرفته اند. این محور همان راه ابریشم و ادویه بوده و از وسط شهر می گذرد،از این رو استخوان بندی اصلی در مرکز ثقل شهر واقع است.اطراف این محور اصلی را فضاهای مسکونی احاطه می کنند. موقعیت این هسته ی مرکزی از استخوان بندی اصلی شهر در محل تلاقی دو راه اصلی شهر، شمال شرقی به جنوب غربی و جنوب شرقی به شمال غربی ست.
ساختارکالبدی استخوان بندی در شهر

اساس ساختارکالبدی استخوان بندی اصلی شهر در این مقطع تاریخی،تلاقی دو محور اصلی ارتباطی است که امتداد یکی از این دو محور در محل تلاقی تغییر مکان داده و گشایشی به صورت میدان حاصل شده است که به وجود آورنده ی یک تمرکز از نوع هسته ای در محل تلاقی ست. عناصر اصلی استخوان بندی اصلی شهر مثل مسجد و قصر حکومتی در این هسته شکل گرفته اند و بازار به صورت عنصری خطی از دو سمت این هسته ی اصلی و در راستای محور اصلی تر از دو جهت گسترش یافته است.
به دلیل آن که همه ی معابر اصلی شهر به میدان کهنه ای که در حاشیه ی یهودیه و سپس در قلب اتصال یهودیه به خوزینان واقع بوده ختم می شوند،ساختار استخوان بندی اصلی شهر،شکلی از یک الگوی شعاعی به خود می گیرد.
بافت شهری استخوان بندی

سه نوع بافت در منطقه ی استخوان بندی اصلی شهر موجود است:
1-بافتی که دارای قطعه بندی های کوچک ،ریزدانه،مسقف و با محصوریت بالا ( بازار) می باشد.
2- بافت درون گرا که با فضاهای بسته با بازار مرتبط می شوند ( مسجد،سرا،کاروان سرا).
3- بافتی که فضای باز احاطه کننده ی فضای بسته می باشد ( کوشک ).
فضاهای باز مذکور توسط دایره هایی از فضاهای عمومی منفک شده اند.
در بافت این محدوده، ابتدا از فضاهای بسته و محصور به داخل فضای نیمه بازمشرف به میدان عبور کرده و سپس با عبور از فضاهای بسته با فضاهای باز اختصاصی هر بنا، ارتباط برقرار می شود.
درسلسله مراتب عبور از فضاهای فوق، تنوع فضایی از جهت اندازه، کیفیت فضایی و محصوریت، قابل ادراک بوده است. در این بافت شهری وجود یک فضای باز عمومی ( میدان کهنه ) قابل توجه است.
ویژگی های کارکردی

سه کارکرد حکومت، مذهب و تجارت،دراستخوان بندی اصلی شهر و شبکه ی ارتباطی اصلی، قابل ذکر است. اگر چه هر یک حوزه ای مجزا دارند، مجاورت و تمرکز آن ها قابل توجه است. فضای باز وسیع میدان کهنه که در ابتدا به عنوان مکانی برای اسب دوانی و چوگان و دادو ستد مورد استفاده بوده است،دراین دوران به عنوان فضایی مشترک بین عملکرد حکومت و مذهب جهت انجام تشریفات مذهبی و یا گرد هم آیی های مختلف استفاده شده و الگوی مناسبی را در ترکیب کارکردهای ستون فقرات مطرح می کند.
ویژگی دسترسی ها و آمد و شد

دسترسی به خارج شهر

دراین دوره، از چهار محور که با یکدیگر در محدوده ی استخوان بندی اصلی تلاقی کرده اند، با خارج شهر دسترسی برقرار می شود.اتصال دروازه ی شمال غربی به جنوب شرقی ، اتصال شمال شرقی به جنوب غربی که دو شاخه شده،یکی به سمت غ

رب و دیگری به سمت جنوب می رود.
ارتباطات داخلی شهرنیز به صورت سلسله مراتب و از همین دو محور اصلی صورت می گیرد و بیش تر معابر به میدان کهنه ختم می شوند.
دسترسی بین عناصر اصلی استخوان بندی شهر

دسترسی بین عناصر استخوان بندی اصلی شهر از طریق میدان کهنه و نیز توسط راسته ی بازار با یکدیگرامکان پذیر بوده است. دسترسی ها بنا به اهمیت عناصر مورد بحث یا به طور مستقیم از بازار یا در صورتی که همچون مسجد جامع در مجاورت میدان بوده اند،به طور مستقیم از میدان فراهم شده و یا به طور غیرمستقیم همانند برخی از کاروان سرا ها از طریق راسته های انشعاب از بازار اصلی فراهم شده و کاربری اصلی یعنی مقر حکومتی به طور مستقیم از میدان دسترسی داشته است
 

raziarchitect

عضو جدید

دوره ي سلجوقي


ويژگي هاي كالبدي

عناصر طبيعي و مصنوع

عناصرطبيعي همچون گذشته در استخوان بندي اصلي شهر نقش نداشته،اما تغيير جهت گيري توسعه ي استخوان بندي شهر از شمال غرب به سمت جنوب، احتمالاَ در اثر جاذبه رودخانه و اراضي حاصل خيز پيرامون آن، علاوه بر كشش ناشي از محور اصلي ناحيه است.
عناصر مصنوع استخوان بندي شهر دراين دوره،شامل عناصر شهري دوره ي قبل،مقرحكومتي ( كاخ ها)،مسجد جامع، ميدان كهنه، بازار اصلي شهر،قيصريه،نقاره خانه و مدارس بوده است كه عمدتاَ پيرامون ميدان كهنه قرار گرفته اند و عناصر جديد شامل كاروانسرا در محدوده ي انتهايي راسته ي بازار است.
موقعيت استخوان بندي در شهر

به دليل توسعه ي همه جانبه ي شهر، موقعيت مركزي استخوان بندي باقي مي ماند، با اين توضيح كه جهت توسعه بازار به سمت جنوب شرقي و بر روي محور اصلي شهر و احتمالاَ در جهت تركيب با بازار خوزينان بوده است.ازهمين رو،تداوم استخوان بندي شهر تا دروازه ي شهر صورت مي گيرد كه امكان توسعه ي مناسبي را براي آن در آينده فراهم مي كند.پيرامون استخوان بندي اصلي شهر را محلات مسكوني احاطه كرده اند.
ساختاركالبدي استخوان بندي در شهر

دراين دوره،ساختار استخوان بندي شهر تركيبي ازالگوهاي خطي و هسته اي ست.بخش هسته اي كه در منتهي اليه شمالي ستون فقرات قرار گرفته،يك مجموعه ي شهري ست كه خود تركيبي از عناصر اصلي بوده كه حول يك ميدان بزرگ ( ميدان كهنه ) سازمان يافته است.
بخش متمركز و هسته اي ساختار كالبدي متعلق به دوره ي قبل بوده كه تنها به عناصر پيرامون آن در اين دوره اضافه شده است،اما بخش خطي ساختار كالبدي،ناشي از رشد استخوان بندي شهر در اين دوره بوده است كه درامتداد محور اصلي ارتباطي شهر - منطقه اتفاق افتاده است. تركيب مجموعه ي شهري فوق الذكر با شبكه ي اصلي راه،موجب شكل گيري چنين ساختار كالبدي شده است.
بافت شهري

استخوان بندي دراين دوره،در قسمت هسته اي ( اطراف ميدان كهنه ) مشابه دوره ي قبل بوده و در قسمت توسعه ي خطي عمدتاَ به صورت بافت ريزدانه با قطعه بندي كوچك،يعني همان سلول هاي تشكيل دهنده ي بازاراست.اين بافت خود داراي فضايي بسته و محصور بوده و به صورت پراكنده با بافت كاروان سرا و سراها (فضاي نيمه خصوصي ) كه داراي قطعه بندي بزرگ مي باشد،تركيب شده است وخود الگويي درون گرا دارد و فضاي باز آن محصوردر قسمت هاي ساخته شده است.بافت قسمت خطي استخوان بندي شهر، داراي هيچ فضاي باز عمده اي نيست.
ويژگي هاي كاركردي

كاركردهاي اصلي استخوان بندي شهر همچون گذشته شامل سه نوع فعاليت اصلي است:
1-فعاليت حكومتي -ديواني شامل ارگ ، ميدان كهنه و...
2-فعاليت مذهبي و فرهنگي شامل مساجد و مدارس
3-فعاليت هاي تجاري و خدمات وابسته كه شامل راسته ي بازار، سرا،تيمچه و كاروان سراست.
از آن جا كه توسعه ي فعاليت هاي حكومتي در شهر محدود بوده، همچنان از فضاي حكومتي قبل استفاده مي شده و داراي محدوده ي جديد و مستقلي نشده است.در اين دوره همچنان فعاليت هاي مذهبي،فرهنگي و حكومتي در ارتباط با هم بوده و از فضاي باز ميدان كهنه به عنوان فضاي مشترك براي فعاليت هاي تشريفاتي و گردهم آيي هاي مردم شهر استفاده مي شده است.اين دو كاركرد اصلي در رابطه با فعاليت تجاري نيز برقرار بوده اند،اما فعاليت تجاري به دليل آن كه اقتصاد اصفهان متكي بر بازرگاني از راه دور نيز بوده،توسعه داشته و داراي حوزه اي مجزا گرديده است( توسعه ي امتداد بازار )
ويژگي هاي شبكه ي دسترسي

دسترسي از نقاط مختلف و خارج شهر

ميدان كهنه همچنان به عنوان مركز دسترسي مطرح بوده و لذا محورهاي عمده ي ارتباطي بين شهري آن دوره را از محيط خارجي شهر به سوي خود جذب نموده بود.چون دروازه هاي مهم شهر درراستاي همين محورهاي ارتباطي واقع شده بودند و از سوي ديگر استخوان بندي اصلي شهر و هسته ي مركزي آن در محل تقاطع دوراه اصلي و راسته ي بازار در كنارو بر روي شبكه ي ارتباطي واقع بودند،ازطريق چهار دروازه ي اصلي شهر،به طور مستقيم به مجموعه ي استخوان بندي اصلي شهر دسترسي وجود داشته است. علاوه برآن از يك دروازه غربي شهر كه به راسته ي ارتباطي شمالي -جنوبي ملحق مي شد نيز به استخوان بندي اصلي شهر دسترسي برقرار بوده است.به دليل ختم بيشترراسته هاي اصلي درون محلات شهر به بازار و يا ميدان كهنه با يك الگوي شعاعي، مي توان نتيجه گرفت كه از تمام محله هاي شهر، دسترسي به ستون فقرات شهر برقرار بوده است. اين دسترسي داراي سلسله مراتب بوده، راه هاي فرعي به راسته اصلي و از آن طريق به محور اصلي ستون فقرات شهر مرتبط مي شده است.
دسترسي بين عناصر اصلي استخوان بندي شهر
دسترسي بين عناصر،از دو طريق اصلي صورت مي گرفته است. يكي از اين طرق،عبور از راسته ي بازار بوده كه همان محور اصلي ارتباطي شهر نيز بوده است و ديگري از طريق فضاي باز ميدان كهنه كه علاوه بر آن كه يك فضاي شهري بوده،رابط چند عنصراصلي استخوان بندي شهر نيز بوده است.
دوره ي صفويه
ويژگي هاي كالبدي

عناصر طبيعي

با گسترش سطح شهر در اين دوره به سوي جنوب،قسمت تازه ساز شهر در كنار زاينده رود قرار گرفته و لذا نه تنها اين عنصر طبيعي،عاملي در جهت كشش استخوان بندي اصلي شهر به سوي خود شده،بلكه به دليل احداث و بازسازي پل هاي متعدد كه پيوند بين شهر را با محلات آن سوي رودخانه و نيز محور جديد توسعه ي شهر(هزارجريب ) فراهم مي سازد،خود جزئي از استخوان بندي اصلي شهرشده و به عنوان يك محور شرقي- غربي قوي، از اين مقطع تاريخي در استخوان بندي اصلي شهرمطرح مي شود.
عناصرمصنوع

بعد از روي كار آمدن دولت صفوي، پادشاهان اوليه ي اين سلسله با احداث عناصر شهري در پيرامون ميدان كهنه به بازسازي و توسعه ي مركز شهري قديم اقدام نمودند.ازجمله بناهاي احداث شده در اين مقطع،كاروان سرا، بقعه، مدارس و مساجد،قابل ذكر است. پس از اين مقطع،شاه عباس اول تصميم گرفت كه دربارخود را از شهر كهنه منتقل نمايد،لذا در حاشيه جنوب غربي شهر،مركز شهري جديد برپا كرد. هسته ي مركزي طرح شاه عباس، ميداني بود( نقش جهان ) كه تاسيسات اداري،مذهبي،علمي، اقتصادي در پيرامون آن قرار مي گرفت. در طرح تاسيسات شاه عباس آنچه در شهر و ميدان كهنه در طي چندين سده شكل گرفته بود،با سازمان دهي فضايي مطالعه شده اي در زمان نسبتاًَ كوتاهي به وجود آمد، به طوري كه عناصراحداث شده در ميدان جديد با عناصر ميدان كهنه مشابهت داشته،اگرچه موقعيت قرار گيري عناصر در اين طرح متفاوت است. تاسيسات احداث شده دراين مجموعه ي جديد، شامل مسجد شاه در ضلع جنوبي،مسجد شيخ لطف الله در ضلع شرقي، قهوه خانه و مهمان خانه درضلع شمالي ست كه حول ميدان نقش جهان كه داراي فرم هندسي منظمي بوده است، سازمان دهي شده است.
مجموعه قيصريه،خود شامل كاروان سراهاي متعدد، ضراب خانه هاي شاهي،نقاره خانه و راسته ي بازارهاي متعدد بوده است.درضلع شمالي قيصريه، بيمارستان و كاروان سرا و در شمال اين بناها،مسجد و كاروان سرا احداث شده است.
به غيرازمجموعه ي بناهاي ذكر شده، منطقه ي غرب ميدان نقش جهان،خود مجموعه اي از كاخ ها بوده كه توسط درگاه ورودي عالي قاپو به ميدان نقش جهان متصل مي شده است.دراين منطقه،كاخ ها و باغ هاي بزرگ با كلاه فرنگي ها و خانه هاي اعياني درباريان قرار داشته است كه دو بناي معروف آن چهل ستون و هشت بهشت تاكنون بر جاي مانده اند.
گذشته ازمجموعه هايي كه ذكر شد، با ايجاد خيابان عريض و طويل چهارباغ،ناحيه ي شاهي در شمال زاينده رود با گذشتن از پل الله ورديخان به منطقه ي ييلاقي و وسيع هزار جريب متصل مي شد.
در ادامه ي محور شمالي - جنوبي شهر،با احداث كاروان سراها و امتداد راسته ي بازار با دروازه ي جنوبي شهر،ميدان نقش جهان از گوشه ي جنوب شرقي، به مسير ارتباطي اصلي شهر پيونده خورده و در ادامه مسير به صورت چهارباغ و با عبور از رودخانه توسط پل خواجو به بخش هاي جنوبي زاينده رود مرتبط مي شد. سمت شمال نيز مجموعه هاي جديد الاحداث به استخوان بندي قديمي شهر ارتباط مي يابند.درتغييرات بعدي ناشي از ساخت و سازهاي فوق،استخوان بندي قديمي نيز دستخوش تحولاتي مي شود، از جمله آن كه بخشي از سطح ميدان وسيع كهنه شهر،مورد ساخت و ساز قرار مي گيرد و بدين ترتيب از وسعت و اهميت آن كاسته مي شود.
موقعيت استخوان بندي در شهر

در اين دوره، جهت رشد شهر به سمت جنوب و غرب (به طرف رودخانه )بوده است. استخوان بندي اصلي در دوره ي قديم رشدي به سوي جنوب غربي داشته و قبل از رسيدن به دروازه هاي جنوبي ( دروازه اشرف )،بخشي از راسته ي بازارداراي خلا كاركردي از فضاهاي تجاري بوده كه در اين مكان مجموعه ي جديد شهر پايه گذاري مي شود.به عبارت ديگر، در حاشيه ي غربي محورشمالي - جنوبي شهر، ميدان نقش جهان احداث مي شود كه ازطريق يك بازارچه و چند كاروان سرا به قسمت انتهايي بازار قديم متصل مي شود.
ازطرف ديگر،ازطريق يك انشعاب كوتاه به سمت غرب از محل دروازه ي عالي قاپو،امكان شكل گيري يك محورجديد از استخوان بندي اصلي شهر (بخش حكومتي) در يك راسته ي شمالي -جنوبي فراهم مي آيد (چهارباغ ).به اين ترتيب،جهت كلي رشد استخوان بندي شهر منطبق با جهت رشد شهر شده،لذا با احداث مجموعه ي جديد نقش جهان،موقعيت مركزي استخوان بندي اصلي شهر حفظ مي شود،ضمن آن كه امتداد آن تا جنوبي ترين حاشيه شهرتداوم مي يابد.اين موقعيت ويژه ي ناشي از توسعه ي استخوان بندي اصلي شهر،منجر به الحاق محله هاي پراكنده ي واقع در غرب شهر و جنوب زاينده رود به شهر مي شود.
ساختاركالبدي استخوان بندي در شهر

ساختار كالبدي استخوان بندي شهر در تحول و تكامل خود از الگوي قبلي كه تركيب يك هسته ي اصلي و يك محورخطي اصلي بود،داراي يك هسته ي جديد و يك محور جديد مي شود.بدين ترتيب، كل استخوان بندي شهرمتشكل از دو هسته و دو محور اصلي مي شود كه يكي از هسته ها در ابتداي محور اصلي و هسته ي جديد در محل چرخش محور قديمي كه محل انشعاب محور جديد است،قرار مي گيرد. محور قديمي از درون مجموعه ي جديد عبور و بعد از چرخشي اندك، دوباره به راستاي قبلي باز مي گردد،اما محور جديد با يك تغيير مكان نسبت به محور قديم، در همان راستا تقريباًَ به موازات آن شكل مي گيرد.به طور كلي، فرم استخوان بندي شهر،متشكل از دو هسته و دو محوراصلي هم راستا مي باشد كه يك هسته در ابتدا و هسته ي ديگر در محل پيوستن محورجديد به قديم واقع شده است.اين دو هسته ي اصلي به صورت دو قطب فعاليتي و دو راستاي اصلي توسعه ي شهر در آينده درمي آيند.دراين الگو ضمن تفكيك حوزه هاي كاركردي عناصر استخوان بندي اصلي شهر،به قابليت الحاق و توسعه ي آن نيز افزوده شده است.
ساختار هسته ي جديد نيز مشابه ساختار هسته ي قبلي كه در آن گروهي از عناصر استخوان بندي شهر حول يك فضاي باز هندسي مجتمع شده اند،براساس الگوي سنتي شهر بوده،با اين تفاوت كه چهار عنصراصلي در محورهاي طولي و عرضي ميدان قرار گرفته است.
بافت شهري استخوان بندي

بافت استخوان بندي اصلي شهر و قسمت هاي جديد از الگوهاي متفاوتي تشكيل شده اند.درحاشيه ي ميدان نقش جهان،به عنوان يك فضاي باز، نوعي از بافت خطي منظم، پيوسته، با قطعات كوچك در بدنه ي فضاي باز تركيب شده و نيز در پشت آن يك بافت خطي، پيوسته، ريزدانه، مسقف و محصور قرار داشته كه با دهليزهايي به فضاي باز راه يافته است. بدين ترتيب، تركيب اين بافت در مجاورت يكديگر با ايجاد فضايي متفاوت با افزايش كيفيت فضايي منجرشده است.عناصر چهارگانه ي واقع در بدنه ي ميدان داراي الگوهاي متفاوتي از بافت و اندازه هستند.مسجد شاه الگوي حياط مركزي را دارد،اما مسجد شيخ لطف الله و عالي قاپو به صورت تك بنا با بافت حاشيه ي ميدان تركيب شده اند كه عمارت عالي قاپو گشايشي به فضاي باز پشت آن دارد. در محدوده ي شمالي ميدان،يعني بازار قيصريه، يك بافت شطرنجي مانند از راسته ي بازارهاي متعدد كه در حاشيه ي مسيرهاي آن بافت ريزدانه و پيوسته ي مغازه ها قرار گرفته، حاكم است.سطوح مربعي شكل واقع شده درميان بافت شطرنجي فوق الذكربا قطعه بندي هاي نسبتاًَ بزرگ به كاروان سراهايي اختصاص دارند كه داراي الگوي حياط مركزي بوده و در زمره ي بافت هاي درون گرا اما منظم به شمار مي رود.فضاي باز آن ها توسط دالان هايي به راسته ي بازارهاي مسقف مرتبط مي شود.
بخش حكومتي يعني باغ هاي واقع در ناحيه ي غربي ميدان نقش جهان و عالي قاپو و حاشيه ي چهارباغ داراي بافتي با قطعه بندي بزرگ،به صورت منظم،شطرنجي و پيوسته درامتداد هم است. الگوي ابنيه در قسمت باغ ها به صورت كلاه فرنگي بوده،گرچه خود باغ محصور است.درقسمت بناهاي حكومتي غرب ميدان نقش جهان، الگوي ديگري از بافت قرار داشته كه در آن فضاهاي باز وسيع توسط ساختمان هايي در چهار طرف احاطه شده بود.درمجموع، نسبت فضاي باز به بسته دراين الگو از بافت استخوان بندي شهر بسيار زياد بوده است.بافت ديگر قسمت هاي موجود استخوان بندي اصلي شهربه همان صورت قبلي باقي مي ماند. فقط از سطح فضاي باز ميدان كهنه براساس ساخت و ساز جديد دراين دوره كاسته مي شود.
به طوركلي الگوي تركيب فضاي باز و ساخته شده بر اساس دو نوع تركيب است كه در يكي فضاي باز پراكنده درميان سطوح ساخته شده است (بازارو كاروان سرا) و در ديگري فضاهاي باز پيوسته و فضاهاي ساخته شده در آن به صورت پراكنده است. ( عمارت حكومتي و تفريحي )
ويژگي هاي كاركردي

با استقرار سلسله ي مقتدر صفويه در شهر اصفهان به عنوان پايتخت اين حكومت،شهراصفهان داراي رشد چشمگيري در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي،اجتماعي گرديد. لذا از يك سو مركز اصلي قديمي شهر ( ميدان كهنه )،توانايي برآوردن نيازهاي جديد سياسي، اقتصادي،فرهنگي را نداشت و از سوي ديگر شاه عباس در نظر داشت كه يك مركز عظيم شهري براي تحكيم حكومت خود در شهر بنا كند.به همين دليل مركز جديدي (نقش جهان) در جنوب مركز قديم (ميدان كهنه) ساخته شد. عملكردهاي قالب بخش هاي جديد الاحداث از استخوان بندي شهر در اين دوره مشابه مركز قديمي بوده و شامل كاركردهاي حكومتي و تشريفاتي شامل كاخ هاي متعدد، عملكرد مذهبي و فرهنگي شامل مدرسه ي علميه (چهارباغ)، مسجد شاه و مسجد شيخ لطف الله و چند مسجد ديگر در محدوده ي بازار، عملكردهاي تجاري در جداره ي ميدان نقش جهان، بازار قيصريه و كاروان سراهاي متعدد احداث شده در آن منطقه ( جنوب شرقي ميدان )، كاربري هاي خدماتي مانند بيمارستان و غيره بوده است.
ميدان نقش جهان به عنوان مركز اقتصادي شهرتلقي شده و مغازه ها و كارگاه هاي دورادورآن،مبين اين نفش بوده است.اين ميدان همچنين بازار هفتگي و مركز عرضه ي صنايع دستي روستاييان بوده است.
نقش جهان يك مركز سياسي و ديني شهر بوده،مركز اجتماعات گوناگون مردم از جمله زورآزمايي پهلوانان،چوگان بازي و خيمه شب بازي بوده و لذا نقش تفريحي نيز داشته است،به ويژه در ضلع شمالي كه قهوه خانه و مهمان خانه منظور شده است. نقش جهان به عنوان مركز اداري و حكومتي شهر، محل رفت و آمد سياحان و سفراي خارجي بوده و از نظر تنوع فعاليت هاي صورت گرفته در آن، با مركزيت شهري امروز قابل مقايسه است.
ميدان نقش جهان، فصل مشترك كليه ي فعاليت هاي اصلي شهر بوده و علي رغم آنكه فعاليت هاي گوناگون حوزه هاي مشخصي در آن دارند،ازطريق اين فضاي باز شهري با يكديگر پيوند برقرار مي كنند،بدين ترتيب كه حوزه ي كاركردهاي حكومتي -اداري و تشريفاتي شهر كه بيش تر سطح اشغال را در منطقه ي غربي نقش جهان دارد،توسط عمارت عالي قاپو به ميدان مرتبط مي شود.از سوي ديگر،فعاليت هاي تجاري و بازرگاني كه پس از نقش سياسي شهر،در مرتبه ي دوم اهميت بوده، علاوه براختصاص يك حوزه ي وسيع در شمال ميدان (قيصريه و كاروان سراهاي متصل به آن)، در پيرامون ميدان نيز عامل اتصال دهنده ي فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي با حكومتي مي شوند.حوزه ي عملكردهاي تجاري هم در محدوده ي بازار و هم در محدوده ي ميدان نقش جهان ازحوزه هاي فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي تفكيك نشده و كاملاَ هم جوار و در رابطه با يكديگر قرار گرفته اند، گر چه بازارخود داراي حوزه هاي متنوعي از عرضه ي كالاهاي گوناگون بود.مركز جديد فعاليت در شهرازطريق يك فعاليت شهري ( تجاري -فرهنگي )به مركز قديمي شهر ارتباط يافته بود كه در عين حفظ فعاليت هاي مركز قديمي شهر،امكان ايجاد فعاليت هاي جديد را فراهم ساخته است.با برقراري ارتباط بين بازار دور ميدان نقش جهان به بازار قديمي شهر كه در اطراف مسجد جامع واقع بود،هر دو بخش از نظر فعاليت هاي اقتصادي و شهري به حيات خود ادامه دادند.اين دو قطبي بودن مركز شهر (ميدان كهنه و نقش جهان)،باعث تلفيق پايدار و ارگانيك مركز شهرصفوي با مركز كهنه ي پيش از آن شد. بازار طويل شهر مانند پلي ميان مركز شهر كهنه و مركز شهر جديد ارتباط برقرار مي نمود و با واقع شدن در ميدان جاذبه ي اين دو قطب،توانست زنده و فعال باقي بماند.
نقطه ي قابل ذكر در استخوان بندي اصلي شهر،پديدار شدن گستره اي وسيع از كاركردهاي تفريحي و سياحتي در حاشيه ي چهارباغ و در تلفيق ماهرانه ي آن با رودخانه ي زاينده رود و سي و سه پل است.
ويژگي دسترسي ها و آمد و شد

دسترسي از نقاط مختلف و خارج شهر
 

raziarchitect

عضو جدید
شبكه ي دسترسي هاي خارج از شهر و نواحي مختلف شهر به استخوان بندي اصلي،تكميل و تقويت مي شود،زيرا با احداث چهارباغ و نيز دو محور ارتباطي ديگر كه يكي ادامه ي راسته ي اصلي شمالي جنوبي شهر بوده و نيز راسته ي ديگري در جهت جنوب غربي شهر و توسط پل هاي سه گانه مارنان،سي وسه پل و خواجوو سه بخش بزرگ جنوب شهر،جلفا،فرح آباد و عباس آباد به شهر متصل مي شوند.
شبكه هاي دسترسي قبلي به بخش هاي مختلف شهر و خارج از آن نيز دراين دوره در همان جهات قبلي توسعه يافت.
مهم ترين راسته ي ارتباطي بين عناصر و بخش هاي مختلف همچنان محور ارتباطي شمالي - جنوبي شهربوده كه عناصر مركز جديد را به مركز قديم پيوند مي دهد. بدين ترتيب،عناصري كه دورا دور ميدان نقش جهان قرار گرفته اند و حتي كاخ هاي حاشيه ي چهارباغ از طريق ميدان نقش جهان و يا عبور از راسته ي اصلي بازار به عناصر قديمي مرتبط مي گشته اند،يعني الگوي ارتباطي به عناصرغير از يك الگوي خطي، با يك الگوي هسته اي از توزيع دسترسي ها همراه مي شود.
 

raziarchitect

عضو جدید
ادامه

ادامه




دوره ی پهلوي
ويژگي هاي كالبدي

با توسعه ی شهراصفهان در دوره ي پهلوي و به ويژه با گسترش شهر درحاشيه ي جنوبي زاينده رود،اين عنصر طبيعي جايگاه ويژه اي در استخوان بندي شهر به خود اختصاص مي دهد.به علاوه، با نزديك تر شدن شهر از جهت جنوب به كوه هاي صفه، اين عنصرطبيعي نيز به تدريج در استخوان بندي اصلي شهر جذب مي شود.
تحولات كالبدي دوره ي پهلوي عمدتاَ احداث شبكه هاي جديد راه و ابنيه ي دولتي با كاربري هاي گوناگون مثل ادارات مختلف، مراكز درماني، مراكز آموزشي، مركز خدماتي و به ميزان قابل توجهي كاربري هاي تجاري و تفريحي بوده است.استقرار اين عناصر بيش تر در حاشيه ي محور اصلي چهارباغ بالا و پايين و چهار محور اصلي سواره ي شمالي - جنوبي شهراست.غيراز آن محور شرقي - غربي مجاور زاينده رود نيز در اين دوره با جذب فعاليت هاي تفريحي - تجاري مثل پارك، هتل ها، پاساژها، نقش مهم تري در كالبد شهر مي يابد. احداث دانشگاه به عنوان يك عنصر شاخص شهري در انتهاي چهارباغ، عناصري چون مهمان سرا و پاساژ عباسي در مجاورت عناصر قبلي، مانند مدرسه چهارباغ و راسته ي بازار كه از طريق خيابان هاي مجاور با مجموعه هاي قديمي مثل هشت بهشت و ميدان نقش جهان مرتبط مي گردد،خود باعث تقويت هر چه بيش تر محور شمالي - جنوبي چهارباغ شده است.
احداث شبكه ي جديد راه ها در شهر،گرچه تا حدي منجر به تضعيف و تفكيك بخش هايي از عناصر استخوان بندي قديمي شهر در منتهي اليه شمال غربي آن يعني ميدان كهنه و بازار شمالي آن مي شود ( تغيير كالبدي ميدان كهنه به علت ساخته شدن سطح ميدان)،اما در محدوده ي چهارباغ و زاينده رود باعث تقويت نقش عناصر قديمي مثل چهارباغ، پل هاي خواجو و سي وسه پل، مدرسه ي چهارباغ و... شده است.
موقعيت استخوان بندي در شهر

استخوان بندي اصلي شهر،همگام با توسعه ي شهر به سمت جنوب و به ويژه با تقويت محور چهارباغ و زاينده رود و چند راه اصلي مجاور آن، كماكان توانسته است موقعيت مركزي خود را در شهر حفظ كند و با عبوراز محور زاينده رود تا نزديكي كوه صفه، عناصرمهم شهري حول محور چهارباغ، انتظام يافته اند.
گستره ي استخوان بندي اصلي شهر دراين دوره به دليل الگوي خاص آن (شبكه اي) وسعت بيش تري نسبت به سطح شهر يافته، لذا توزيع عناصرشهري و كاركردهاي عمومي درسطح وسيع تري در شهر پراكنده شده اند.
ساختاركالبدي استخوان بندي در شهر

درطي دوران تحول استخوان بندي اصلي شهر در اين دوره، ساختار آن ازخطي- هسته اي به شبكه اي تبديل شده است،اما دراين ساختار شبكه اي همچنان دو محور عمود بر هم ( زاينده رود، پارك و بلوارهاي حاشيه ي آن و محور چهارباغ) داراي اهميت بيشتري هستند. الگوي قبلي ساختاركالبدي كه متشكل از دو هسته در تركيب با دو محور بود، دچار تحول شده، در شبكه ي شطرنجي مستحيل گرديده، به ويژه يكي از هسته ها( ميدان كهنه) كلاًَ به دليل نوع تركيب با شبكه ي جديد از بين رفته و اهميت خود را به ميزان زيادي از دست مي دهد. هسته ي ديگر(ميدان نقش جهان) مي تواند اهميت خود را به عنوان يك تمركز هسته اي ازعناصر شهري همچنان حفظ كند.( نوع تركيب با شبكه ي ارتباطي جديد )
بر اساس الگوي شبكه اي استخوان بندي شهر،انتظام عناصر به صورت خطي بوده و در برخي نقاط نيز به علت ناپيوستگي عناصر در كنار شبكه، به صورت پراكنده قرار گرفته اند.
بافت شهري استخوان بندي

بافت شهري محدوده ي استخوان بندي اصلي شهر در طي دهه هاي مربوط به رژيم پهلوي، دگرگوني هاي زيادي يافته است. مهم ترين آنها تغيير بافت حاشيه ي محور اصلي قديمي( چهارباغ) است، بدين معنا كه بافت منظم و كم تراكم باغ ها و كوشك هاي درون آن به تدريج با تقسيم بندي كوچك تر اين اراضي با يك بافت برون گراي جديد شهري جايگزين مي شود. اين شرايط شامل محدوده ي بين ميدان نقش جهان و چهارباغ نيز مي شده است كه درحال حاضر با پارك سازي،بخش هايي از ساخت و سازهاي فشرده ي اطراف كاخ هاي هشت بهشت و عالي قاپو، بافت اين ناحيه داراي فشردگي و تراكم كم تري شده و نسبت فضاي باز به ساخته شده بيش تر مي شود. بافت محدوده ي بازار در اين دوران تغيير نكرده و فقط پيشروي بازار در راسته ها و نفوذ آن به داخل محلات مسكوني صورت گرفته،و فقط محدوده ي هسته ي قديمي ( ميدان كهنه )عمده ترين فضاي بازشهري توسط بافت فشرده اي از بين مي رود.
شكل گيري پارك خطي حاشيه ي زاينده رود كه گسترده ترين فضاي باز شهري اصفهان محسوب مي شود، دربافت شهري منطقه ي تحت پوشش استخوان بندي اصلي، نكته اي قابل ذكراست.اين الگو از بافت شهري كه دراين دوره شكل مي گيرد،در تركيب فضاهاي ساخته شده و بازاستخوان بندي اصلي شهر،الگويي ويژه را مطرح مي نمايد.
ويژگي هاي كاركردي

درتركيب حوزه هاي كاركردي استخوان بندي شهر،گرچه به طور كامل نمي توان تفكيكي قائل شد، اما مي توان گفت كه علي رغم توسعه ي استخوان بندي و تنوع و توزيع كاربري ها در شبكه اي نسبتاًَ وسيع در سطح شهر، استخوان بندي قديم با حفظ بخش اعظم كاربري هاي خود و نيز تغذيه ازجنبه هاي توريستي همچنان به حيات خود ادامه مي دهد و جاذب سهم قابل ملاحظه اي از فعاليت هاي شهري ست.
تركيب فعاليت هاي تجاري، خدماتي و اداري در حاشيه ي اغلب خيابان هاي اصلي مشاهده مي شود،اما در حوزه ي چهارباغ پايين،عمدتاًَ كاربري هاي تجاري شكل گرفته اند.درحوزه چهارباغ بالا، تركيبي از فعاليت هاي اداري، فرهنگي،خدماتي و تجاري وجود دارد.محدوده ي بازار،نقش جهان و بقاياي كاخ هاي قديمي و بخشي از چهارباغ پايين به ويژه از سي و سه پل تا ميدان شهدا و از سوي ديگر در محورحاشيه ي زاينده رود،حدفاصل پل هاي قديمي خواجو و سي وسه پل،جنبه هاي توريستي و تفريحي فعاليت ها و تمركز جمعيتي غلبه دارد.گرچه مابين نقش جهان و چهارباغ، فعاليت هاي اداري و فرهنگي غلبه داشته، از نقش جهان تا بازار هنوز تفوق نقش تجاري و فرهنگي وجود دارد.
ويژگي هاي دسترسي ها و آمد و شد

دردوره ي قبل يعني زمان صفويه، شبكه ي دسترسي به طوركلي يك فرم خطي داشت.درحال حاضر وجود شبكه اي ازخيابان ها با الگويي كم و بيش شطرنجي كه با اتصال خود درحواشي شهر به صورت كمربندي در مي آيند، از تمام نقاط شهر و از خارج شهر از طريق همان محورهاي ارتباطي اصلي و قديمي با منطقه،مي توان به محدوده ي مركزي شهر و استخوان بندي اصلي آن راه يافت. اصلي ترين محور دسترسي از بيرون شهر به اين مجموعه، محور چهارباغ است،به ويژه با گشايشي كه در امتداد آن نسبت به دوره ي قبل حاصل آمده است،گرچه در امتداد راسته ي قديمي و نيز كمر بندي هاي اطراف شهر نيز در ارائه ي دسترسي به استخوان بندي اصلي نقش قابل توجهي دارند.
با احداث خیابان های جدید، دسترسی بین عناصراصلی استخوان بندی شهر،تعدد یافته و به علت الگوی هم جواری آنها با معابرسواره،علاوه بر راه های فرعی و پیاده،عمدتاً از طریق معابر سواره دسترسی صورت می گیرد. به این باید قرار گیری عناصر در کنار شبکه را نیز افزود که خود عاملی در تسهیل ارتباطات شده،گرچه تمرکز آمد و شد در ناحیه مرکزی شهر،سرعت این ارتباط را کند نموده است.
وجود پل های متعدد قدیمی و جدید توانسته است به جریان رفت و آمد در دو سوی رودخانه، سرعت بخشیده و دسترسی بین عناصر قدیمی واقع در یک سوی رودخانه را با عناصر جدیدتر در ضلع جنوبی رودخانه ممکن سازد.
قانون مندی های ویژه روند تحول و توسعه استخوان بندی اصلی شهراصفهان
الف)مشخصات کالبدی

الف-1:اجزا و عناصرکالبدی

عناصراصلی شکل دهنده ی استخوان بندی شهر،بناهایی با کاربری های عمومی و شهری نیز راه های اصلی بوده اند که به عنوان مراکزی برای کار، فعالیت و اجتماعات مختلف مردم شهر عمل می نمودند.
اجزای کارکردی یا عناصر استخوان بندی شهر، مقرحکومتی و دیوانی مثل کاخ ها،نقاره خانه ها، مساجد،مدارس،بقعه ها، بازار، سراها و کاروان سراها،قیصریه، عناصرخدماتی مثل بیمارستان ها، مهمان خانه ها و قهوه خانه ها، عناصرارتباطی مثل پل ها و چهارباغ ها، فضاهای باز مثل میدان های اصلی شهری و عناصر طبیعی مثل رودخانه را شامل می شود.
الف-2: موقعیت قرارگیری در شهر

موقعیت هسته ی اولیه ی استخوان بندی شهر در هم جواری با عناصر طبیعی و شرایط مناسب جغرافیایی و محل تلاقی راه های تجاری اصلی با مناطق پیرامون قرار می گیرد.
محل داد وستد در کنار دروازه ی شهر که مجاور ارتباطی اصلی منطقه با شهراست،مبنایی برای شکل گیری نطفه ی اولیه ی مرکز شهر و استخوان بندی آن شده و قرارگیری عناصر شهری مثل بازار، آن را به عنوان یک قطب توسعه درآورده و محور ارتباطی هم جوارآن به صورت محور توسعه عمل می نماید.
در درون شهرعناصر مهم استخوان بندی شهر، در محل تلاقی راه های پرتردد که غالباً از دو سو به دروازه های شهر منتهی می گردد،مستقر می شوند.
موقعیت عناصرمتشکله ی استخوان بندی اصلی شهر درمرکز ثقل شهر بوده و موقعیت های مکانی حاشیه ای درصورتی که با جهت رشد شهر یکسان بوده،به مرور به موقعیتی مرکزی تبدیل شده است. به عبارت دیگر،استخوان بندی شهر در دل بافت مسکونی واقع بوده و پیرامون آن را محله های مسکونی احاطه می نمودند.
انطباق جهت کلی رشد استخوان بندی اصلی شهر با جهت رشد شهر، موقعیت مرکزی آن را در شهر حفظ می کند.
موقعیت فضاهای باز موجود شهر یا سطوح فاقد کارکرد شهری در مکان یابی مجموعه های جدید در رابطه با مجموعه های قدیمی و محورارتباطی شهر مد نظر قرار می گیرد،لذا موقعیت توسعه ی استخوان بندی از موقعیت سطوح باز شهری نیزتبعیت می نماید.
الف-3: ساختار کالبدی و روند رشد آن

ساختار کالبدی اولیه ی شهر و استخوان بندی اصلی آن هماهنگ و به صورت هسته ای و متمرکز بوده است. قرار داشتن این هسته ی اصلی در کنار راه یا تقاطع راه های مهم شهری و منطقه ای به توسعه ی آن درالگویی خطی - هسته ای منجر می شود. انشعاب های جدید از محوراصلی و شکل گیری مجموعه های جدید در محل انشعاب، مراحل بعدی رشد الگوی ساختاری بوده اند.
الگوی رشد ساختاراستخوان بندی اصلی که الگوی خطی با تمرکزهای هسته ای ست، از طریق الحاقات جدید در پیرامون هسته ی قبلی و از طریق توسعه ی راسته و محورخطی اصلی صورت می پذیرد. خروج از محور یا به عبارت دیگر، تغییرمکان یکی از راه های اصلی شهر در محل تقاطع با راه های دیگر، موقعیتی برای تمرکز هسته ای عناصر و ابنیه ی مهم شهرفراهم می آورد.
انشعاب محورهای جدید از محور اصلی قدیمی،راستای جدیدی برای توسعه ی استخوان بندی اصلی شهر و امکان گسترش محدوده ی آن فراهم می آورد.بدین ترتیب، الگوهای خطی- هسته ای زمینه ی رشد را به دلیل امکان ایجاد محورها و مراکزجدید،به ویژه در محل انشعاب محورجدید به وجود می آورند و الگویی رشدیابنده می شوند.
تکامل تدریجی ساختار شهر به الگویی شبکه ای راه می برد که همان شبکه بندی های خیابان هستند،خیابان بندی های جدید، الگوی ساختاری استخوان بندی اصلی شهررا تغییر داده و آن را به یک الگوی شبکه ای مبدل می نمایند.بدین ترتیب، گستره ی آن در سطح شهرافزایش می یابد.
در چنین الگویی همچنان دو محور عمود بر هم دارای اهمیت بیشتری ست که یکی عنصر طبیعی رودخانه و دیگری محور قدیمی و تعریف شده ی شهراست. بر اساس الگوی شبکه ای، انتظام عناصر از فرم هسته ای و متمرکز به صورت خطی درآمده و در بخش هایی نیز به علت ناپیوستگی عناصردر کنار شبکه،به صورت پراکنده در آمده است.
هر یک از هسته ها خود مجموعه ای از عناصرشهری ست که حول یک فضای باز انتظام یافته اند. الگوی ساختاری انتظام عناصر در مجموعه های شهری مبنای هندسی داشته که حول یک میدان یا فضای باز شهری صورت گرفته است.
الف-4:بافت شهری

در محدوده ی استخوان بندی اصلی شهر و مجموعه های آن، انواع بافت های شهری اعم از بافت پیوسته و ریزدانه ی بازار، بافت درون گرای ابنیه با فضاهای باز محصور و بافت برون گرا به صورت احاطه ی بناها با باغ ها وجود داشته است.بافت کوچک اندازه ی بازار به طور پراکنده با بافت بزرگ اندازه ی سراها و تیمچه ها ترکیب می شود.
بافت عناصر اصلی ( مسجد،بازار و... ) الگویی درون گرا و بافت حکومتی الگویی برون گرا داشته که توسط باغ ها احاطه شده است.
الف-5: شبکه ی راه ها و دسترسی ها

با وجود سلسله مراتب در شبکه ی رفت و آمد شهر،ارتباط دهنده ی عناصر اصلی بالاترین رده از راه های شهری بوده اند.دسترسی اصلی به تمام ابنیه ی مهم از چند محور اصلی ارتباطی که خود نیز جزئی از استخوان بندی اصلی شهر هستند،تأمین شده ،گرچه برخی از عناصر (مسجد، بازار و... ) به لحاظ ضرورت دسترسی گسترده از تمام نقاط سطح شهر، دارای دسترسی های فرعی و متعدد بوده اند.
به علت قرارگرفتن دروازه های شهر درانتهای راه های اصلی از یک سو و واقع شدن عناصر و ابنیه ی مهم شهری بر روی این محورها از سوی دیگر،دسترسی از خارج شهر و نواحی مختلف آن به محدوده ی استخوان بندی اصلی شهر غالباً به طورمستقیم و با سهولت ممکن بوده است.
وجود میدان های بزرگ و الگوی سازمان فضایی ابنیه ی مهم شهر در پیرامون آن،موجب شکل گیری یک الگوی شعاعی ازشبکه ی راه های اصلی و فرعی شهر به مرکزیت میدان مذکورشده است.
 

raziarchitect

عضو جدید
الف-6:فضای باز شهری

در استخوان بندی شهر فضاهای باز شهری به چند صورت اصلی وجود داشته است. شکل مهم تر آن میدان های اصلی و مرکزی شهر بوده که به عنوان عاملی برای انتظام عناصر در پیرامون آن اهمیت می یابد. این فضاها اغلب دارای الگوی کالبدی منظم و هندسی بوده اند.
حالت دیگر،فضای باز و سبز خطی ست که به صورت چهارباغ طراحی شده ویک انتظام خطی از عناصر را امکان پذیر می سازد.
یک فرم دیگر فضای باز و سبز حاشیه ی رودخانه بوده است که در ترکیب با عناصر شهری، بخشی ازاستخوان بندی شهرمی شود.
نوع دیگری از فضای باز، فضای باز متعلق به عناصر و ابنیه ی عمومی ست که عمدتاً در انطباق با الگوی درون گرای بافت شهری با ابنیه محاصره شده است.فضای باز به صورت میادین در دل مجموعه های بافت شهری جایگزین می شوند.غیرازفضاهای باز و سبز غیرعمومی، انواع فضاهای باز شهری نقش یک عامل ارتباطی را نیز به عهده می گیرند.
ب) مشخصات کارکردی

ب-1:اجزای کارکردی

هر یک ازمجموعه های شهری تشکیل دهنده استخوان بندی اصلی شهر دارای اجزای کارکردی متنوع می باشند. این کارکردهای متنوع شامل مذهبی - فرهنگی مثل مساجد،مقابر و مدارس علمیه و... مبادلات تجاری مثل بازار، کاروان سرا وسراها، تیمچه ها، قیصریه و... هستند.عملکرد حکومتی و دیوانی، مثل کاخ ها، کاربری های خدماتی مثل آب انبار و حمام، قهوه خانه ها و مهمان خانه ها، بیمارستان و...و کاربری های گذران اوقات فراغت که محل گردهم آیی مثل میادین و فضاهای باز شهری را شامل می شده اند نیز جزء دیگر کاربری های استخوان بندی اصلی شهر بوده اند.
ب-2:ترکیب و هم جواری کارکردها

در هر یک از هسته ها یا مجموعه های شهری،کاربری های متنوع و متعدد تجمیع می شوند. در انتظام کارکردی عناصر شهری، سلسله مراتب وجود داشته، بناهای مهم به دور میدان شهر و عملکردهای رده ی دوم در جداره ی محور بازار شکل گرفته اند.
کارکردهای مختلف مثل حکومتی و اداری، مبادلات تجاری، فرهنگی و مذهبی یا ترابری عمومی دارای حوزه های مجزا اما مجاور و متمرکز بوده اند.درالگویی که سازمان دهی مرکزی در مجموعه وجود داشته، پیرامون میدان، حوزه های مختلف عملکردی در اضلاع مختلف آن به وجود آمده وهر کدام از این حوزه ها دارای یک درگاه یا فضای رابط با میدان به عنوان معرفی کننده ی حوزه ی عملکردی پشت سر بوده است.احداث یا توسعه عملکردهای مختلف شهری و عناصر ویژه ی آن در استخوان بندی اصلی شهر، تحت تأثیر نقش شهر در هر دوره از حیات آن بوده است. در مقاطعی که مرکزیت سیاسی مطرح می شده،مجموعه ی بناهای حکومتی جدید شکل می گیرد و در مقاطعی که بازرگانی اهمیت بیشتری می یابد، رشد بازار و کاروان سراها وسراها بارز می شود.
ب-3:تمرکز جمعیتی و فعالیتی وجود فضاهای باز و وسیع میادین شهری،به عنوان محوطه ای باز در یک مجموعه ی فشرده، به ایجاد فضایی برای بهره گیری مشترک کاربری های پیرامون (حکومتی، مذهبی، تجاری) منجر گردیده و برای برگزاری گردهم آیی ها و مراسم مختلف و نیز مراودات اجتماعی،تفریحی و حتی داد و ستد به کارگرفته می شده است.
ج) ویژگی های فضایی و بصری

ایجاد یک فضای هندسی، منظم و وسیع که با مشخصه های متمایز کننده طراحی می شود، به عنوان فضایی ویژه و هویت بخش «نمادین» دراستخوان بندی اصلی شهر معرفی می شود.
وجود فضاهای باز شهری وسیع (میادین)به ایجاد فضاهای متباین منجر می شود.
سازمان فضایی انواع بافت های شهری و الگوی ترکیب آن ها با یکدیگربه ایجاد تنوع فضایی و ارتقای کیفی آن منجر می شود.
برای تأکید بر فرم هندسی میادین و محورهای متقاطع با آن، عناصری شهری مهم در محورهای اصلی آن قرار گرفته اند.
در سلسله مراتب عبور از فضاهای استخوان بندی شهر،تنوع فضایی ازنظراندازه،کیفیت فضایی و محصوریت وجود داشته است. بدنه سازی منظم با جزء فضاهایی که دارای معماری خاص و تزئینات شکیل است، به نمایانی اهمیت بنا و فضا افزوده است.
د) هماهنگی فرم ها وفعالیت ها

بین فرم ساختار کالبدی و نوع فعالیت قسمت های مختلف استخوان بندی شهر، هماهنگی وجود داشته است.فعالیت های تجاری دربخش خصوصی،ضرورت کوچک اندازه و فشرده را در مجاورت هم ایجاب می کرده است. فعالیت های مذهبی-فرهنگی با توجه به ضرورت تجمع بیشترجمعیت، از گشادگی فضا و وسعت اندازه برخوردار بوده است. میادین وسیع چه به لحاظ قابلیت های بصری متمایزکننده و چه به لحاظ فراهم آوردن فضایی وسیع و نیز القای عظمت حکومت احداث کننده، هماهنگی فرم را با فعالیت و سیاست احداث آن به نمایش می گذارد.
قانونمندی های رشد و توسعه ی استخوان بندی اصلی شهر
بعد ازشکل گیری هسته ی اولیه ی استخوان بندی شهر در محل مناسب جغرافیایی و ارتباطی، توسعه ی ستون فقرات شهر به سمت عنصرطبیعی بارز منطقه، یعنی رودخانه صورت می گیرد. سپس این عنصر شاخص طبیعی به آن ملحق شده و خود جزئی از عناصراستخوان بندی شهر شده و در مراحل توسعه ی بعدی، رودخانه به صورت محوری مهم و عمود بر راستای محور حرکت اصلی شهر درمی آید.
برای توسعه ی ستون فقرات شهر به منزله ی محور اصلی، محور جدید در راستای آن ولی با تغییر مکان ایجاد می شود. بدین ترتیب مجموعه ی جدید هم جوار با محور جدید که در امتداد محور قدیمی تر است، واقع می شود.
وجود و تفوق یک محور تعریف شده در استخوان بندی اصلی و قدیمی شهرو تداوم آن در مراحل توسعه ی بعدی،آن را تقویت نموده و رشد شهر را هدایت و جهت آن را تعیین می نماید.
تداوم بعدی استخوان بندی اصلی شهر و عناصر متشکله ی آن تا دروازه ی خروجی که به کمک راسته ی اصلی فعالیت شهر(بازار اصلی شهر)صورت می گیرد، امکان توسعه ی آن را در آینده فراهم می آورد.
با روی کارآمدن یک حکومت جدید، احداث مجموعه های جدید شهری و تغییر و تحول استخوان بندی اصلی شهراتفاق می افتد،اما به ساخته شدن مجموعه های جدید در هر مقطع تاریخی از اهمیت و اعتبار مجموعه ی قدیمی کاسته شده و دچار تغییراتی می شوند.
با مرتبط شدن مرکز فعالیت جدید شهر از طریق یک محور به مرکز قدیمی،نه تنها این محور به علت قرار داشتن در حوزه ی جاذبه ی در مرکز جدید و قدیم،فعال و پرتحرک باقی می ماند،بلکه به حفظ و حیات مرکز قدیمی نیز کمک می شود. برقراری ارتباط بین مجموعه های قدیم و جدید توسط عناصر شهری مثل بازار و مراکز تجاری صورت گرفته است. بین هسته های پراکنده نیز با احداث محورهای ارتباطی،اتصال برقرار می شده است.
جهت و موقعیت توسعه ی استخوان بندی اصلی شهر با الحاق محله های پراکنده در حواشی شهر و به ویژه در سوی دیگر رودخانه حاصل می شود،خاصه آن که رودخانه وپل ها به عنوان اجزای استخوان بندی اصلی شهر تلقی شده و به آن نقشی فعال داده می شود.
وجود عنصرطبیعی مثل رودخانه و تپه های مشرف،به مثابه ی عوامل کشش و جهت دهی به توسعه ی شهر عمل می نمایند.با توسعه ی شهر ونزدیک شدن به عناصر طبیعی بارز،مثل رودخانه با عبور از آن،این عنصر به صورت یکی از محورهای اصلی استخوان بندی شهر درمی آید. در سیر تحول و تکامل استخوان بندی، الگوی ساختاری و کارکردی عناصر و مجموعه های جدید در هر دوره با الهام ازالگوی سنتی و سازمان دهی فضایی عناصر آن ساخته می شود.
 
بالا