بیشترافراد بسته به روحیاتشان دلشوره دارند، شاید بارها از زبان اطرافیان خود این جمله را شنیده باشید که " انگار در دلم رخت میشویند."
دلشوره در علم روانشناسی به اصطلاح «اضطراب» نامیده میشود. اضطراب یک حس مبهم و ناشناختهای است که افراد احساس میکنند که هر لحظه امکان دارد اتفاق خاصی برای خود و یا اطرافیانی که برای آنها بسیار با ارزش و عزیز هستند، بیفتد؛ اما دقیقا نمیدانند که چه حسی داشته و چه اتفاقی قرار است بیفتند؟!
چه دلایلی باعث به وجود آمدن استرس و ترس از آینده میشود؛ چرا افراد به جای انجام امور روزمره، ترس و نگرانی از آینده و گذشته خود داشته و در زندگی با استرس روبرو هستند؟
باید در افراد این دلشوره بررسی شود که:
آیا همیشگی و یا مدت آن زیاد و نوع آن شدید است؟
آیا علت خاصی برای دلشوره آنها وجود دارد یا خیر؟
دلایل دلشوره باید در افراد شناخته شود و براساس آن، درمان شوند؛ اما اگر دلایل خاصی در افراد دیده نشد. در اصطلاح روانشناسی به آن «اختلالات اضطرابی» میگویند؛ یعنی اضطراب آنها یک نوع اختلال است.
عوامل زیادی منجر به استرس و "فشار تنیدگی" میشود. هر نوع تغییر در زندگی چه مثبت و منفی می تواند منجر به استرس شود. رویدادهای مثبتی مثل ازدواج و بچه دار شدن و رویدادهای منفی مثل طلاق و از دست دادن عزیزی میتواند استرس زا باشد.
در واکنش به استرس افراد 2 دسته اند؛ بعضی هیجان مدار و عاطفی، بعضی هم راههای درستی مثل حمایت اجتماعی را برمیگزیند و با دوستان خود درد ودل و طلب کمک (از جنبه احساسی و عاطفی) میکنند. گاه افراد به راههای غیر سالم و مخرب مانند مواد مخدر هم میروند.
افراد مشکل مدار یا مساله مدار سعی میکنند مشکل خود را حل و به صورت شناختی برطرف کند. البته مساله مدار بودن به تنهایی راه گشا نیست و باید در کنار آن از حمایتهای اجتماعی استفاده کرد.
معمولا هنگام استرس به دلیل اینکه فکر فرد مشغول است،در تشخیص مشکل هم دچار اشکال شده و به تنهایی برای خود فرد، عوامل استرس زا قابل شناسایی نیست.
دلیل دیگری که میتوان برای اضطراب و دلشوره افراد نام برد، این است که این افراد«شخصیت کمالگرای افراطی» دارند. این افراد انتظاراتشان از خودشان بیشتر از توانشان است و از قضاوتهای منفی اطرافیان، مشکلات، خطا و اشتباه به شدت میهراسند.
اضطراب مسئلهای است که امروزه میشود آن را به عنوان «آنفولانزای قرن» نامید. اکثر افراد دچار دلشوره ویا اضطراب تامین یافته هستند و هر روز آن را تجربه میکنند.
اگر اضطراب و دلشوره درافراد شدید و یا مدت آن زیاد باشد، نیاز به درمانهای رفتاری و شناختی دارد که افراد باید حتما به مشاوره و یا متخصصین مراجعه کنند؛ اما اگر مدت و مقدار آن کم باشد، میتوانند افکار منفی را تخلیه کرده و با یک سری تکنیکها، دلشوره را از بین ببرند. مانند:
تخلیه کردن افکار بد از طریق بیان کردن، نوشتن و ضبط کردن:
یکی از تکنیکهایی که نتیجه موثری دارد این است که افراد با خودشان خلوت کنند و تمام افکاری که درذهن خود دارند را به بیرون بریزند و با صدای بلند آنها را تکرار کنند و یا این افکار را ضبط کرده و یا بر روی کاغذ بیاورند تا از ندای درونی و صدای ذهنی خود با خبر شوند تا بیشتر خود را شناخته و بتوانند افکاری که باعث اضطراب و دلشوره آنها میشود را از ذهن خود تخلیه کنند.
البته این روش برای آن افرادیکه وسواس فکری دارند، کار ساز نیست؛ زیرا این افراد از گفتن برخی مسائل و افکار شرمآور عاجز هستند و دائما فکرشان مشغول است و دلشوره و اضطراب شدیدی را در طی روز تجربه میکنند.
صحبت کردن با دوست و همدم:
صحبت کردن، گفتوگو ونشست و برخاست با افرادیکه که همدل و همرازو همچنین افرادیکه میتوانند افراد مضطرب و دارای دلشوره را درک کنند، در کاهش اضطرابشان بسیار موثر است. هر انسانی برای اینکه حرفهای درونی خود را به بیرون تخلیه و درد و دل کند به یک دوست صمیمی احتیاج دارد.
مطالعه کتاب، فیلم و اشعاری که جنبه مثبت گرایی دارد:
مطالعه کتابهای روانشناسی میتواند در روحیه افراد مضطرب بسیار موثر باشد و امید را در دل آنها زیاد کند. همینطور خواندن اشعار و دیدن فیلمهای مثبت به انسان آرامش قلب میدهد.
یاد خدا و معنویات:
نتایج تحقیقات متعددی نشان داده است که کسانی که اعتقادات مذهبی قوی دارند خیلی راحتتر با عوامل استرس زا کنار میآیند.لذا، روی آوردن به یک قدرت بزرگتر و الهی انسان را از تنهایی در میآورد و او بر این باور است که کسی هست که او را از سختی و گرفتاری نجات دهد. یاد خدا و روی آوردن به معنویات در حد زیادی میتواند برای افراد مضطرب اطمینان بخش باشد.
انجام ورزش برای آرامش عضله:
افراد مضطرب باید بدن خود را ریلکس و در معرض آرامش قرار داده و ذهن خود را متمرکز کنند. دیدن سیدهای ریلکسایشن که به وفور در بازار توزیع میشود و یا ورزشهای یوگا و تمرین کردن ورزشهای آرامبخش عضلهها تا حدودی دلشوره را از بین میبرد.
دیدن مناظر زیبا و طبیعی:
افراد مضطرب با مسافرت رفتن و یا دیدن مناظر زیبا و طبیعی میتوانند دلشوره و اضطراب را تا حدی از خودشان دور کنند و به آرامش برسند.
استفاده دارو با تجویز روانپزشک:
توصیهای که در مورد استفاده دارو بر این افراد میشود این است که استفاده از دارو برای درمان، باید با تجوز روانپزشک صورت گیرد و افراد نباید خودسرانه از دارو استفاده کنند. برخی از افراد هم زمانیکه دکتر به آنها داور تجویز می کند آن را مصرف نمیکنند واین باور غلط را دارند که امکان دارد این داروها اعتیاد آور و وابستگی ایجاد کند. در هر صورت افراط و تفریط اصلا جایز نیست. بارها تجربه ثابت کرده است که برخی از افراد با مصرف دارو، اضطراب و دلشوره را برای همیشه از خود دور میکنند.
"خانم حسینی" کارشناس مشاوره فردی و خانوادگی
دلشوره در علم روانشناسی به اصطلاح «اضطراب» نامیده میشود. اضطراب یک حس مبهم و ناشناختهای است که افراد احساس میکنند که هر لحظه امکان دارد اتفاق خاصی برای خود و یا اطرافیانی که برای آنها بسیار با ارزش و عزیز هستند، بیفتد؛ اما دقیقا نمیدانند که چه حسی داشته و چه اتفاقی قرار است بیفتند؟!
چه دلایلی باعث به وجود آمدن استرس و ترس از آینده میشود؛ چرا افراد به جای انجام امور روزمره، ترس و نگرانی از آینده و گذشته خود داشته و در زندگی با استرس روبرو هستند؟
باید در افراد این دلشوره بررسی شود که:
آیا همیشگی و یا مدت آن زیاد و نوع آن شدید است؟
آیا علت خاصی برای دلشوره آنها وجود دارد یا خیر؟
دلایل دلشوره باید در افراد شناخته شود و براساس آن، درمان شوند؛ اما اگر دلایل خاصی در افراد دیده نشد. در اصطلاح روانشناسی به آن «اختلالات اضطرابی» میگویند؛ یعنی اضطراب آنها یک نوع اختلال است.
عوامل زیادی منجر به استرس و "فشار تنیدگی" میشود. هر نوع تغییر در زندگی چه مثبت و منفی می تواند منجر به استرس شود. رویدادهای مثبتی مثل ازدواج و بچه دار شدن و رویدادهای منفی مثل طلاق و از دست دادن عزیزی میتواند استرس زا باشد.
در واکنش به استرس افراد 2 دسته اند؛ بعضی هیجان مدار و عاطفی، بعضی هم راههای درستی مثل حمایت اجتماعی را برمیگزیند و با دوستان خود درد ودل و طلب کمک (از جنبه احساسی و عاطفی) میکنند. گاه افراد به راههای غیر سالم و مخرب مانند مواد مخدر هم میروند.
افراد مشکل مدار یا مساله مدار سعی میکنند مشکل خود را حل و به صورت شناختی برطرف کند. البته مساله مدار بودن به تنهایی راه گشا نیست و باید در کنار آن از حمایتهای اجتماعی استفاده کرد.
معمولا هنگام استرس به دلیل اینکه فکر فرد مشغول است،در تشخیص مشکل هم دچار اشکال شده و به تنهایی برای خود فرد، عوامل استرس زا قابل شناسایی نیست.
یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود افراد مدام دلشوره داشته باشند، نگاه کردن به آینده است؛ یعنی حال و امروز خود را فراموش کرده و آن را فدای فردایی می کنند که معلوم نیست باشد، در نتیجه از حال خود بهره مناسبی نمیگیرند و همیشه نگران آینده هستند که چه اتفاقی میافتد.
دلیل دیگری که میتوان برای اضطراب و دلشوره افراد نام برد، این است که این افراد«شخصیت کمالگرای افراطی» دارند. این افراد انتظاراتشان از خودشان بیشتر از توانشان است و از قضاوتهای منفی اطرافیان، مشکلات، خطا و اشتباه به شدت میهراسند.
اضطراب مسئلهای است که امروزه میشود آن را به عنوان «آنفولانزای قرن» نامید. اکثر افراد دچار دلشوره ویا اضطراب تامین یافته هستند و هر روز آن را تجربه میکنند.
اگر اضطراب و دلشوره درافراد شدید و یا مدت آن زیاد باشد، نیاز به درمانهای رفتاری و شناختی دارد که افراد باید حتما به مشاوره و یا متخصصین مراجعه کنند؛ اما اگر مدت و مقدار آن کم باشد، میتوانند افکار منفی را تخلیه کرده و با یک سری تکنیکها، دلشوره را از بین ببرند. مانند:
تخلیه کردن افکار بد از طریق بیان کردن، نوشتن و ضبط کردن:
یکی از تکنیکهایی که نتیجه موثری دارد این است که افراد با خودشان خلوت کنند و تمام افکاری که درذهن خود دارند را به بیرون بریزند و با صدای بلند آنها را تکرار کنند و یا این افکار را ضبط کرده و یا بر روی کاغذ بیاورند تا از ندای درونی و صدای ذهنی خود با خبر شوند تا بیشتر خود را شناخته و بتوانند افکاری که باعث اضطراب و دلشوره آنها میشود را از ذهن خود تخلیه کنند.
البته این روش برای آن افرادیکه وسواس فکری دارند، کار ساز نیست؛ زیرا این افراد از گفتن برخی مسائل و افکار شرمآور عاجز هستند و دائما فکرشان مشغول است و دلشوره و اضطراب شدیدی را در طی روز تجربه میکنند.
صحبت کردن با دوست و همدم:
صحبت کردن، گفتوگو ونشست و برخاست با افرادیکه که همدل و همرازو همچنین افرادیکه میتوانند افراد مضطرب و دارای دلشوره را درک کنند، در کاهش اضطرابشان بسیار موثر است. هر انسانی برای اینکه حرفهای درونی خود را به بیرون تخلیه و درد و دل کند به یک دوست صمیمی احتیاج دارد.
مطالعه کتاب، فیلم و اشعاری که جنبه مثبت گرایی دارد:
مطالعه کتابهای روانشناسی میتواند در روحیه افراد مضطرب بسیار موثر باشد و امید را در دل آنها زیاد کند. همینطور خواندن اشعار و دیدن فیلمهای مثبت به انسان آرامش قلب میدهد.
یاد خدا و معنویات:
نتایج تحقیقات متعددی نشان داده است که کسانی که اعتقادات مذهبی قوی دارند خیلی راحتتر با عوامل استرس زا کنار میآیند.لذا، روی آوردن به یک قدرت بزرگتر و الهی انسان را از تنهایی در میآورد و او بر این باور است که کسی هست که او را از سختی و گرفتاری نجات دهد. یاد خدا و روی آوردن به معنویات در حد زیادی میتواند برای افراد مضطرب اطمینان بخش باشد.
انجام ورزش برای آرامش عضله:
افراد مضطرب باید بدن خود را ریلکس و در معرض آرامش قرار داده و ذهن خود را متمرکز کنند. دیدن سیدهای ریلکسایشن که به وفور در بازار توزیع میشود و یا ورزشهای یوگا و تمرین کردن ورزشهای آرامبخش عضلهها تا حدودی دلشوره را از بین میبرد.
دیدن مناظر زیبا و طبیعی:
افراد مضطرب با مسافرت رفتن و یا دیدن مناظر زیبا و طبیعی میتوانند دلشوره و اضطراب را تا حدی از خودشان دور کنند و به آرامش برسند.
استفاده دارو با تجویز روانپزشک:
توصیهای که در مورد استفاده دارو بر این افراد میشود این است که استفاده از دارو برای درمان، باید با تجوز روانپزشک صورت گیرد و افراد نباید خودسرانه از دارو استفاده کنند. برخی از افراد هم زمانیکه دکتر به آنها داور تجویز می کند آن را مصرف نمیکنند واین باور غلط را دارند که امکان دارد این داروها اعتیاد آور و وابستگی ایجاد کند. در هر صورت افراط و تفریط اصلا جایز نیست. بارها تجربه ثابت کرده است که برخی از افراد با مصرف دارو، اضطراب و دلشوره را برای همیشه از خود دور میکنند.
"خانم حسینی" کارشناس مشاوره فردی و خانوادگی