استفاده از تجربيات همديگر

miepower2003

عضو جدید
شايد از اساتيدتون شنيده باشيد که "مهندسی صنايع مثل يه اقيانوس اطلاعات می مونه به عمق يه بنده انگشت اگر میخواهيد موثر باشيد بايد عمق اين اقيانوس و زياد کنيد"
روش عميق تر کردن اقيانوس علمی ما هم تجربه پيدا کردن .
حالا اين تجربه رو برای همديگه به اشتراک بزاريم .
نظرتون چيه؟
شايد اونهايي که تجربه ای ندارن با سئوالات درست خودشون بتونن به بحث جهت بدن.
در نهايت محتوی اين تاپيک رو تبديل به بانک اطلاعات می کنيم.
 

miepower2003

عضو جدید
خوب برای شروع بحث شما وقتی وارد به يک محيط کار می شيد چه چيزی رو تجربه می دونيد .
اولين کاری که بعد از ورود به شرکت انجام می دهيد چيه؟
شايد بگيد طبق خواسته های کارفرما و شرح شغل مورد نظر .
اما بيشتر کارخونه هايي که مهندس صنايع می گيرن حتی نمی دونن چی می خوان.
 

bardinova

مدیر بازنشسته
یه نکته رو دقت کردین ؟؟ تو استخدامهای شرکتهای خارجی عموما چیزی بعنوان سابقه از شما خواسته نمیشه !! . حتی توی خود کشورهای اروپایی و آمریکایی ، عموما (نه کلا) سئوالی در خصوص تجربه و سابقهء شما پرسیده نمیشه . میتونین علتش رو حدس بزنین ؟؟
 

hparhizi

عضو جدید
یه نکته رو دقت کردین ؟؟ تو استخدامهای شرکتهای خارجی عموما چیزی بعنوان سابقه از شما خواسته نمیشه !! . حتی توی خود کشورهای اروپایی و آمریکایی ، عموما (نه کلا) سئوالی در خصوص تجربه و سابقهء شما پرسیده نمیشه . میتونین علتش رو حدس بزنین ؟؟

سلام
سئوال خوبي بود
من فكر ميكنم كه در اكثر شركتهاي ايراني وقتي يه مهندس رو جذب ميكنند سيستمي وجود نداره و نيازي رو كه خودشون هم نميدونند دقيقا چيه رو حس كردند و جهت رفع اون نياز و حل مشكلشون پس از اينكه اتفاق افتاده دنبال راه حل ميگردند ضمنا مديريتشون مديريت چوپانيه نه مديريت باغباني
اما احتمالا در شركتها و موسسات خارجي هدف ساختن و پرورش شخص جهت نيل به اهداف سازمانه و براشون فرقي نميكنه كه يارو كيه و احتمال اين رو داره كه بعدا براشون دردسر ساز بشه
 

bardinova

مدیر بازنشسته
سلام
سئوال خوبي بود
من فكر ميكنم كه در اكثر شركتهاي ايراني وقتي يه مهندس رو جذب ميكنند سيستمي وجود نداره و نيازي رو كه خودشون هم نميدونند دقيقا چيه رو حس كردند و جهت رفع اون نياز و حل مشكلشون پس از اينكه اتفاق افتاده دنبال راه حل ميگردند ضمنا مديريتشون مديريت چوپانيه نه مديريت باغباني
اما احتمالا در شركتها و موسسات خارجي هدف ساختن و پرورش شخص جهت نيل به اهداف سازمانه و براشون فرقي نميكنه كه يارو كيه و احتمال اين رو داره كه بعدا براشون دردسر ساز بشه



نکته همینه . از شما سئوال میشه چقدر در مورد کاری که اینجا قرار هست انجام بدی اطلاعات داری ، رفتارت ، گفتارت ، سیستمت ، همه چیز رو بررسی میکنن و وقتی استخدام بکنن به تجارب تو کاری ندارن !! . بلکه تورو همونطور که خودشون لازم میدونن و میخوان آموزش میدن . یعنی چی ؟ یعنی فرض کنین شما میخواین برای پست کنترل پروژه استخدام بشین . شما از لحاظ دانش مدیریت پروژه و نرم افزارها مورد آزمایش قرار میگیرین ، اما از شما سابقه 5 سال کار پروژه نمیخوان !! .
 

amirhakimi

عضو جدید
دقیقا همینه
میشه گفت این مشکل ریشه فرهنگی داره، یا ملموس تر بگم عدم اعتماد !!
که اینم دقیقا ریشه در اون چیزی داره که پرهیزی عزیز گفت: چون خودشون نمیدونن چی میخوان و filter علمی برای سنجش متقاضی ندارند با این اهرم تجربه میخوان میزان ریسک رو برای خودشون پائین بیارن ولی غافلن که ممکنه با این filter خیلی از افراد کارشناس به معنای واقعی رو از دست بدن !
 

miepower2003

عضو جدید
چند تفاوت بين کار کردن و يابهتر بگم بين کارفرما و کارمند در داخل و خارج کشور وجود دارد.

· اولين تفاوت سيستم آموزشی که در داخل و خارج کشور جاری است .در خارج کشور با توجه به سيستم آموزشی منسجم و به روز و ارزشيابی های صحيح افراد فارغ التحصيل از سطح علمی تقريبا يکسانی برخوردارند که اين موضوع باعث اعتماد کارفرما به فارغ التحصيلان می باشد مبنی بر اين که اطلاعات پايه مهندسی در سطح مطلوبی قرار دارد.در صورتيکه در داخل کشور با توجه به عدم يکنواختی سطح دانشگاه های مختلف و عدم ارزيابی درست در هنگام اعطای مدرک در خيلی از دانشگاهها باعث می گردد فارغ التحصيلان از سطح علمی متفاوتی برخوردار باشند که دراين مورد نمیتوان به کارفرماها در مورد عدم اطمينان خرده گرفت.

· مورد دوم فرهنگ کاری خارج از کشور است .اگر کمی در وضعيت افراد مطرح عرصه های مختلف دقت کنيد می بينيد که بسياری از آنها تنها در طول دوره کاری در يک يا دو شرکت فعاليت نموده اند در صورتيکه در ايران در يک شرکت بايست کار رو ياد بگيريد و در شرکتهای دوم به بعد هست که به عملکرد شما بها داده می شود .

· در خارج از کشوربه نيروی انسانی به چشم سرمايه و منبع استراتژيک نگاه کرده و به همان نسبت به او بها می دهند و طبق طبقه بندی مازلو به نيروها بها داده می شود.در صورتيکه در داخل کشور شما در يک کارخانه بايست کار ياد بگيريد و در کارخانه بعدی کار را ارائه داده و متناسب با توانمندی حقوق دريافت نماييد چون در کارخانه اول شما به اعتقاده بسياری از کافرماها هر آنچه را ياد گرفتيد پياده می نماييد و تمامی دانش شما مربوط به همانجا میباشد.

· بدترين مورد اختلاف در بين شرکتهای داخلی و خارجی سطح رشد سازمان است. سازمانها مانند انسانها مراحل رشدی دارند که در تمامی سازمانها تقريبا يکسان است. متاسفانه در داخل کشور ما سازمانی را بالغ نداريم دليل آن هم اينست که هيچ جزئی نمی تواند از کل فراتر رود و کشور ما در مرحله رشد سريع است و هرجزئی از اين کل می تواند در اين کشور نهايتا به اين مرحله برسد که در اين مرحله معمولا خواسته ها شفافيت و قطعيت لازم را ندارند به خاطر همين در هر شرکت خارجی که مشغول شويد شما از ابتدا تا انتهای کارتان مشخص و همچنين ارزيابی عملکرد شما به راحتی ميسر می گردد درحالی که در داخل حتی شرح شغل شما هم مشخص نيست چه رسد به ارزيابی عملکرد.

مجموع عوامل بالا شرکت رو مجبور می کنه که به عملکرد گذشته شما مراجعه کنه.
حالا يک مهندس صنايع بايست از هر محيط چه خروجی هايي رو به عنوان تجربه کسب کنه ؟چه اون محيط محل کارآموزی يا انجام پروژه باشد و چه محل کار اول و يا چندم.
 

hparhizi

عضو جدید
دقیقا همینه
با این اهرم تجربه میخوان میزان ریسک رو برای خودشون پائین بیارن ولی غافلن که ممکنه با این filter خیلی از افراد کارشناس به معنای واقعی رو از دست بدن !

آخ گفتي حكيمي عزيز
آيا تاحالا رفتيد به يه اداره يا بانك و... و در برخورد با 90درصد كارمندهاي اون اداره افسوس نخوردي كه بابا آخه جاي من اينجا بود نه اين يارو كه پشت اين ميز نشسته و "هِر رو از بر" نميتونه تشخيص بده .
اين يكي از مهمترينمسائليه كه واقعا قشر تحصيل كرده و جوان مون دارند ازش رنج ميبرند .
:w06::w06::w06:

(البته از همه دوستاني كه در چنين سازمانهاي مشغول بكارند و جزو اون 10درصد باقيمانده هستند واقعاعذر خواهي ميكنم و ميدونم كه خودشون هم دارند از اين مسئله رنج ميبرند . ):redface::redface::redface::redface:
 

miepower2003

عضو جدید
خوب حالا که با هم تقريبا هم عقيده ايم شروع کنيم به بحث انتقال تجربه .
با يک تقسيم بندی ساده و مقدماتی کار رو شروع کنيم.
1-کارخانه های توليدی
2-کارخانه های مونتاژ
3-شرکتهای خدماتی
4-شرکتهای مشاوره ای
اگر موارد ديگری هم داريد بگيد تا بحث و از موضوع اول شروع کنيم.
 

امیر Amir

عضو جدید
خوب حالا که با هم تقريبا هم عقيده ايم شروع کنيم به بحث انتقال تجربه .
با يک تقسيم بندی ساده و مقدماتی کار رو شروع کنيم.
1-کارخانه های توليدی
2-کارخانه های مونتاژ
3-شرکتهای خدماتی
4-شرکتهای مشاوره ای
اگر موارد ديگری هم داريد بگيد تا بحث و از موضوع اول شروع کنيم.
تا الان انتقال تجربه ای من ندیدم.

خوب تجربه هاتونو چجوری میخوایید انتقال بدین..WIRELESS,SMS,PDF,EMAIL,چجوریه؟؟؟

به نظر من فقط باید وسط میدون بود..نشستن و گوش کردن به حرف های دیگران..جز اعصاب خورد کردن برای من یکی چیزی نداره...

هر تجربه ای در جایی,مکانی و شرایط خاص خودش بدست امده...

من شاید در یک کارخونه تولیدی کار کنم که نمیدونم SCP رو حساب نکنه ولی ممکنه حرف من از اینکه دیدم اینجوری وضعیت روی ذهن یکی دیگه تاثیر بزاره...باید ادم خودش پا جلو بزاره..حرف زدن...واسه من یک نفر تا الان هیچ کاری نکرده..و کلا:

حرف های مردم رو شنیدن و شنیدن از زندگییشون ,تجربیاتشون...

وقت حرف زدن گذشته...
 

hparhizi

عضو جدید
تا الان انتقال تجربه ای من ندیدم.

خوب تجربه هاتونو چجوری میخوایید انتقال بدین..WIRELESS,SMS,PDF,EMAIL,چجوریه؟؟؟

به نظر من فقط باید وسط میدون بود..نشستن و گوش کردن به حرف های دیگران..جز اعصاب خورد کردن برای من یکی چیزی نداره...

هر تجربه ای در جایی,مکانی و شرایط خاص خودش بدست امده...

من شاید در یک کارخونه تولیدی کار کنم که نمیدونم SCP رو حساب نکنه ولی ممکنه حرف من از اینکه دیدم اینجوری وضعیت روی ذهن یکی دیگه تاثیر بزاره...باید ادم خودش پا جلو بزاره..حرف زدن...واسه من یک نفر تا الان هیچ کاری نکرده..و کلا:

حرف های مردم رو شنیدن و شنیدن از زندگییشون ,تجربیاتشون...

وقت حرف زدن گذشته...


امير احمد عزيز
من با شما موافق نيستم
چون فكر ميكنم آدمي موفقه كه به جاي امتحان كردن انواع راههاي صحيح يا بيراهه براي رسيدن به هدف از تجربيات ديگران استفاده كنه و راههاي غير صحيح رو ديگه دنبال نكنه

اينجوري آدم يك گام جلوتره
 

miepower2003

عضو جدید
تا الان انتقال تجربه ای من ندیدم.

خوب تجربه هاتونو چجوری میخوایید انتقال بدین..WIRELESS,SMS,PDF,EMAIL,چجوریه؟؟؟

به نظر من فقط باید وسط میدون بود..نشستن و گوش کردن به حرف های دیگران..جز اعصاب خورد کردن برای من یکی چیزی نداره...

هر تجربه ای در جایی,مکانی و شرایط خاص خودش بدست امده...

من شاید در یک کارخونه تولیدی کار کنم که نمیدونم SCP رو حساب نکنه ولی ممکنه حرف من از اینکه دیدم اینجوری وضعیت روی ذهن یکی دیگه تاثیر بزاره...باید ادم خودش پا جلو بزاره..حرف زدن...واسه من یک نفر تا الان هیچ کاری نکرده..و کلا:

حرف های مردم رو شنیدن و شنیدن از زندگییشون ,تجربیاتشون...

وقت حرف زدن گذشته...

جناب سيد امير احمد عزيز
ما اينجا با بيان تجربيات می خواهيم يه جورايي تجربيات خودمون وزياد کنيم.
همونطور که من متوجه شدم شما با تلاش خودتون تونستيد تویه يه کارخونه تويه ترم چهارم شروع به کار آموزی کنيد آيا واقعا هر کس بره جلوی درب کارخونه حتی اجازه ورود بهش می دن و يا اينکه شما طرف مقابلت و تونستی با طرز برخورد اول مجاب کنی و همچنين موندنت رو اونجا با عملکردت تضمين کنی.
خوب يه قدم بيايم جلوتر فزض کنيد می خواهيد توی مصاحبه يه شرکت موفق شديد و امروز روز اول کارتون هست معمولا اولين اقدامات شما چيه.چظور می خواهيد با محيط کنار بيايد . بافت کاری محيط چه تاثيری بر نحوه برخورد شما بايد داشته باشد.

در ضمن خوشحالم که هنوز تويه تالار مياين .
 
آخرین ویرایش:

miepower2003

عضو جدید
تا الان انتقال تجربه ای من ندیدم.

خوب تجربه هاتونو چجوری میخوایید انتقال بدین..WIRELESS,SMS,PDF,EMAIL,چجوریه؟؟؟

به نظر من فقط باید وسط میدون بود..نشستن و گوش کردن به حرف های دیگران..جز اعصاب خورد کردن برای من یکی چیزی نداره...

هر تجربه ای در جایی,مکانی و شرایط خاص خودش بدست امده...

من شاید در یک کارخونه تولیدی کار کنم که نمیدونم SCP رو حساب نکنه ولی ممکنه حرف من از اینکه دیدم اینجوری وضعیت روی ذهن یکی دیگه تاثیر بزاره...باید ادم خودش پا جلو بزاره..حرف زدن...واسه من یک نفر تا الان هیچ کاری نکرده..و کلا:

حرف های مردم رو شنیدن و شنیدن از زندگییشون ,تجربیاتشون...

وقت حرف زدن گذشته...

جناب سيد امير احمد عزيز
ما با بيان تجربيات خودمون می تونيم تجذبيات همديگه رو زياد کنيم.
همونطور که من متوجه شدم شما با تلاش خودتون تونستيد تویه يه کارخونه تويه ترم چهارم شروع به کار آموزی کنيد آيا واقعا هر کس بره جلوی درب کارخونه حتی اجازه ورود بهش می دن و يا اينکه شما طرف مقابلت و تونستی با طرز برخورد اول مجاب کنی و همچنين موندنت رو اونجا با عملکردت تضمين کنی.
خوب يه قدم بيايم جلوتر فزض کنيد می خواهيد توی مصاحبه يه شرکت موفق شديد و امروز روز اول کارتون هست معمولا اولين اقدامات شما چيه.چظور می خواهيد با محيط کنار بيايد . بافت کاری محيط چه تاثيری بر نحوه برخورد شما بايد داشته باشد.

در ضمن از اينکه هنوزم تويه تالار می آيين خوشحالم.
 

amirhakimi

عضو جدید
من هم با دوستان موافقم که بیان تجربیات میتونه به دوستان دیگه کمک شایانی بکنه.
راجع به این مطلب که miepower2003 فرمودند "نحوه تعامل با محیط"، باید خدمتتون عرض کنم که دو مطلب وجود داره: 1. وجدان خود آدم 2. سیاست. مثلا وارد یک سیستم کاری میشین که همه دارن زیرآبی میرن و کسی کار درست و حسابی انجام نمیده(تقریبا تمام جاهای دولتی کشور ما)، اونوقته که وجدان شما میگه که شما باید درست و با تلاش کار کنین (حالا هر چقدر هم که غیر ممکن بنظر بیاد) و از طرفی میخواین یک ممر درآمدی برای خودتون داشته باشین که اونجاست که یه چیزی در گوشتون میگه: "بیخیال وجدان و کار، همرنگ جماعت شو" (من اسمشو گذاشتم سیاست). من شخصا اولی رو انتخاب کردم (تا جائی نزدیک بود یک پروژه و همچنین خودمو کله پا کنم) به عقیده من همیشه لازم نیست که با محیط کنار بیایم ( این کنار اومدن ممکنه باعث بشه خیلی کارائیکه دوست نداریم انجام بدیم رو مرتکب بشیم).
 

miepower2003

عضو جدید
ممون از مثال خوبت اما من منظورم کنار اومدن به هر قيمتی نبود.
همين که بدونی اول محيط کارت و بايد بررسی کنی و در صورت امکان وارد محيط بشی خودش يک نوع پختگی رو نشون می ده.
جامع شناسی کار و به دنباله اون جامع پذيری در محيط کار از اون بحثهای اصلی ابتدای ورود هستند.
 

امیر Amir

عضو جدید
اوووووووووووووووووووووکی

اوووووووووووووووووووووکی

جناب سيد امير احمد عزيز
ما با بيان تجربيات خودمون می تونيم تجذبيات همديگه رو زياد کنيم.
همونطور که من متوجه شدم شما با تلاش خودتون تونستيد تویه يه کارخونه تويه ترم چهارم شروع به کار آموزی کنيد آيا واقعا هر کس بره جلوی درب کارخونه حتی اجازه ورود بهش می دن و يا اينکه شما طرف مقابلت و تونستی با طرز برخورد اول مجاب کنی و همچنين موندنت رو اونجا با عملکردت تضمين کنی.
خوب يه قدم بيايم جلوتر فزض کنيد می خواهيد توی مصاحبه يه شرکت موفق شديد و امروز روز اول کارتون هست معمولا اولين اقدامات شما چيه.چظور می خواهيد با محيط کنار بيايد . بافت کاری محيط چه تاثيری بر نحوه برخورد شما بايد داشته باشد.

در ضمن از اينکه هنوزم تويه تالار می آيين خوشحالم.


سلام
من با علاقه سراغ این کارخونه رفتم.
1 هفته مدام به مدیر گروهم زنگ میزدم که به من نامه بده.
وقتی رفتم کارخونه روانشناس صنعتی کارخونه با من مصاحبه کرد...
از بالا به من نگاه میکرد...من ادمی هستم بسیار مغرور,تند ولی مجبور بودم این بارو کنار بیام با طرف,با من دو پهلو صحبت میکرد...سوال هایی میپرسید شبیه به هم...

از من پرسید :9 در مورد کار تیمی چی میدونی...
منم گفتم یعنی یکی برای همه ,همه برای یکی :)
خندید...

گفت چرا میخوایی بیایی اینجا کار بکنی...

منم قلمبه تر از سوال هاش ,جواب های قلمبه میدادم...

گفت حالا نظرت در مورد کار چیه...

گفتم اگر قراره فردا برم کارآموزی یا سر کار من فردا رو یک روز کشیدم عقب تر و فردا رو به امروز رسوندم...

یک کمی نگاهم کرد...این ور نگاه کرد ..اون ور نگاه کرد...بعد نامه منو امضا کرد...

:))
 

miepower2003

عضو جدید
خوب حالا فکر می کنی تمام افرادی که تویه اين تالارند تو ذهنشون اينه که اينجوری بايد برخورد کنند يا مثل خيليا فکر می کنن روز اول کار خواستگاريه و هر چه کم حرف تر و مطيع تر باشند بهتره.
خوب همين و بگين تا همه بدونن
اينا و همش تجربست.
اميدوارم اينجا بتونيم با کمک همديگه بار تجربياتمون رو زياد کنيم.
 

miepower2003

عضو جدید
شايد تجربه اول منم يه جورايي شبيه تو بود اما يه کم سختتر
مصاحبه منم تويه ترم 5 بود اما نه برای کار آموزی و نه برای ياد گيری چون شرايط خاصی داشتم مصاحبه من برای شروع به کار بود و به عنوان يه دانشجويه ترم 9 که فقط پروژه اون مونده.
شايد براتونن جالب باشه اما همون ترمی که بنا بود کارهای پروژه ای يک شرکت و برنامه ريزیش و انجام بدم تازه کنترل پروژه داشتم و اول ترم هم بود شايد هنوز به زور FS , SS, غيره رو می فهميدم.
شايد 9 سال پيش هنوز يه دانشجوی صنايع واقعا اطلاعاتش و سخت می تونست پيدا کنه.
اما به هر حال شروع شد.با کلی کمبود اطلاعات و سختی روزهای اول .
نوع برخورد با نيروهای کف کارخانه شايد چيزی بود که خيلی به من کمک کرد .
بعد از 2 ماه تونستم جای خالی سرپرست برنامه ريزی رو پرکنم .
فکر می کنم يکی از چيزايي که من اونجا ياد گرفتم اين بود که ماها چه کارگر چه مهندس دوست داريم خودمون و نشون بديم اما فرصت پيدا نمی کنيم .
اجازه بديد اپراتورهای دستگاهها نطر بدن چيزهاي خوبی بلدن .
 

amirhakimi

عضو جدید
من تو همه مصاحبه هائی که کردم خیلی رک بودم، عقیده دارم حرفهائی که تو مصاحبه اول زده میشه باید کاملا بر اساس واقعیت باشه (نه خودمونو کوچیک جلوه بدیم نه بزرگ)، مثلا خیلی وقتها پیش اومده که پرسیدن: "فلان نرم افزار رو بدی باش کارکنی" و من گفتم: "اصلا اسمشم نشنیدم. ولی اگه لازم باشه یاد گرفتنش برام زمان زیادی نمیگیره"
همون مثل معروف که میگه: "هرچی که بگین در دادگاه بر علیهتون استفاده میشه":biggrin:
به جان خودم مصداق داره.
 

miepower2003

عضو جدید
برگرديم سر بحث

برگرديم سر بحث

اگر همه موافقن بحث و يه جورايي منطقی ادامه بديم تا يه تقسيم بندی هم داشته باشه.:mad:
با يک تقسيم بندی ساده و مقدماتی کار رو شروع کنيم.
1-کارخانه های توليدی
2-کارخانه های مونتاژ
3-شرکتهای خدماتی
4-شرکتهای مشاوره ای
:book:
 

amirhakimi

عضو جدید
اگر همه موافقن بحث و يه جورايي منطقی ادامه بديم تا يه تقسيم بندی هم داشته باشه.:mad:
با يک تقسيم بندی ساده و مقدماتی کار رو شروع کنيم.
1-کارخانه های توليدی
2-کارخانه های مونتاژ
3-شرکتهای خدماتی
4-شرکتهای مشاوره ای
:book:

من موافقم
شروع کنیم
 

miepower2003

عضو جدید
از اولين گزينه شروع می کنيم:
کارخانه های توليدی
خوب دوستان توی چه زمينه هایی تو کارخونه های توليدی کار کرديد
زمينه های فعاليتی من:
1-توليد تابلوهای برق
2-توليد قطعات لاستيکی خودرو
3-توليد تزينات داخلی و خارجی ساختمانها
 

امیر Amir

عضو جدید
از اولين گزينه شروع می کنيم:
کارخانه های توليدی
خوب دوستان توی چه زمينه هایی تو کارخونه های توليدی کار کرديد
زمينه های فعاليتی من:
1-توليد تابلوهای برق
2-توليد قطعات لاستيکی خودرو
3-توليد تزينات داخلی و خارجی ساختمانها
تولید قطعات خودرو
 

bardinova

مدیر بازنشسته
از اولين گزينه شروع می کنيم:
کارخانه های توليدی
خوب دوستان توی چه زمينه هایی تو کارخونه های توليدی کار کرديد
زمينه های فعاليتی من:
1-توليد تابلوهای برق
2-توليد قطعات لاستيکی خودرو
3-توليد تزينات داخلی و خارجی ساختمانها


تولید قطعات خودرو
تولید یخچال
تولید اجاق گاز
 

miepower2003

عضو جدید
با تشکر از دوستانی که نظر دادند.
تا شنبه کليه فعاليتهای توليدی دوستان رو سرجمع می کنيم و از شنبه می ريم سراغ جزيات صنايع عنوان شده.
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
منم تجربه ای توی واحد های تولیدی ندارم متاسفانه:( ولی مایلم به تجربیات بچه ها گوش بدم و استفاده کنم
 

hparhizi

عضو جدید
اگر همه موافقن بحث و يه جورايي منطقی ادامه بديم تا يه تقسيم بندی هم داشته باشه.:mad:
با يک تقسيم بندی ساده و مقدماتی کار رو شروع کنيم.
1-کارخانه های توليدی
2-کارخانه های مونتاژ
3-شرکتهای خدماتی
4-شرکتهای مشاوره ای
:book:

1-کارخانه های توليدی : توليد دينام و استارت خودرو ، توليد انواع لامپ ، توليد مصنوعات چوبي
2-کارخانه های مونتاژ : -------
3-شرکتهای خدماتی : -------
4-شرکتهای مشاوره ای : كنترل پروژه ، تجزيه و تحليل سيستم و برنامه نويسي ، MIS
 
بالا