اعجاز بياني قرآن

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
"معجزه" از كلمه عجز گرفته شده، و در لغت به معناي ضعف و ناتواني است،[1]و در اصطلاح عبارت است از گفتـار شگفت انگيز و جالب توجه و يا امـر خارق عادتي كه به وسيله مدعي مقام نبوت، برخلاف قوانين عادي و جاري طبيعت و به منظور اثبات ادعاي رسالت، همراه باتحدي انجام مي گيرد[2].

پيشينه پژوهش اعجاز بياني


مباحث علم كلام در آغاز قرن دوم هجري، به جهت حفظ اصول عقايد اسلام از افكار و انديشه هاي باطل، توسط دانشمندان اسلامي تأسيس گرديد[3]، هم زمان با به وجود آمدن علم كلام، مباحثي در مورد معجزه و اعجاز بياني قرآن مطرح شد، اين بحث بعد ها توسط "باقلاني" متوفي 403ﻫ، "قاضي عبد الجبار"، متوفي 415 هـ، "خواجه نصير الدين طوسي"، متوفي672هـ ، و ديگران تبيين گرديد.


اعجاز بياني قرآن


اعجاز بياني قرآن از گسترده ترين و معروف ترين وجوه اعجاز قرآن است، كه در تمـام آيـه ها، سـوره ها و سطر سطرِ قـرآن قابل مشاهده است اعجاز بياني قرآن دارای سه ركن می­باشد:

اعجاز بياني در فصاحت؛


فصاحت در لغت به معناي روشن و آشكار مي باشد[4]و در اصطلاح، كلامي است فصيح، روان، مستعمل، كه از حسن و زيبايي برخوردار ­باشد، و كلام فصيح عبارتي است كه واژگان آن علاوه بر فصاحت، هماهنگي و تناسب كامل با يكديگر داشته باشند[5].

اعجاز بياني در بلاغت؛


بلاغت در لغت به معني وصول، رسيدن و انتها است[6] و در اصطلاح عبارتست از كلام فصيحي كه مطابق با مقتضي حال باشد[7].

اسلوب بديع قرآن؛


قرآن سبك و شيوه اي ارائه نموده، كه داراي ظرافت شعر، آزادي مطلق نثر و حسن و لطافت سجع مي باشد، بسياري از علماء، اين سبك قرآن را از برجسته ترين ابعاد اعجاز ادبي و بياني آن دانسته اند[8].

تبيين علمي اعجاز بياني


ساختمان تركيبي كلمات و سبك بديع و اختصاصي قرآن نه سابقه داشته است و نه تقليد پذير است، ترنم و آهنگ شعر را با خود هم سو دارد، بشارتش آرام بخش روان و قلوب انسان هاست، و هشدارهايش بيدارگر غافلين و عاصين است.
انتخاب كلمات بكار رفته در جمله هاي قرآن، كاملاً حساب شده است به گونه اي كه نمي توان كلمه اي را جابجا كرد يا واژه اي را جايگزين واژه اي نمود كه تمام ويژگي هاي واژۀ اصلي را ايفا نمايد بلكه اگر واژه ها را تغيير داده يا از جمله برداريم ساختار جمله به هم مي ريزد و زيبائي اش را از دست مي دهد.

آيات مربوط به اعجاز بياني قرآن


برخي آيات مربوط به اعجاز بياني قرآن عبارت ‌اند از؛



«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً»[9]
«بگو: اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند»
« أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»[10]
«آيا آنها مي ‏گويند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟! بگو: اگر راست مي گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد و غير از خدا، هر كس را مي ‏توانيد (به ياري) طلبيد!»

« وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»[11]
«و اگر درباره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كرده‏ايم شك و ترديد داريد، (دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را- غير خدا- براي اين كار، فرا خوانيد اگر راست مي ‏گوييد!»[12]


[1] - علامه ابن منظور، لسان العرب، لبنان، بيروت، دارالحياء التراث العربي، س 1408 هق 1988 م، چ اول، ج4، ص 58.

[2] - تفتازاني، سعد الدين، شرح المقاصد، تحقيق عبد الرحمن عميره، قم، الشريف الرضي، س 1409 هق 1989م، چ اول، ج 4 و5، جزء 5، ص 11. و جرجاني، علي بن محمد، شرح المواقف، لبنان، بيروت، دارالكتب العلميه، س 1419 هق 1998 م، چ اول، ج4، جزء 8 ، ص246.

[3] - حسيني دشتي، مصطفي، دايره المعارف جامع اسلامي، تهران مؤسسه فرهنگي ارابه، س 1379، چ سوم، ج 6، ص 547.

[4] - راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، س 1324هـ،چ اول، ص380.

[5] - سعد الدين تفتازاني، شرح مختصر،دارالحكمه، س1373ش، چ پنجم، جزﺀ اول، ص12 به بعد.

[6] - راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، س 1324هـ ، چ اول، ص60.

[7] - سعدالدين تفتازاني، شرح مختصر، دارالحكمه، س1373ش، چ پنجم، جزﺀ اول، ص27.

[8] - معرفت محمد هادي، علوم قرآني، مؤسسه فرهنگي انتشارات التمهيد، س1378ش، چ اول، ص 357 و 358. راغب

[9] - سورة اسراء، آيه 88 .

[10] - سورة يونس، آيه 38.

[11] - سورة بقره، آيه 23. البته در اين كه ضمير «من مثله» (آيه 23 بقره)، به قرآن بر مي‌ گردد يا به پيامبر اختلاف نظر وجود دارد.

[12] - ترجمه آيت الله مکارم.
 

Similar threads

بالا