بای موفق باشی...
مرا از باور یک گیاه بیاویزید و
بگویید ملحد بود و
خدا را کفر می کرد
من در چند قدمی نارون
در گلوی قناری
خدا را خنده بر لب می دیدم
بیاویزیدم
از شاخه درختی که به نور حقیقت رو آورد
من درمعصومیت قطره اشک یخ زده کودک بی سر پناهی انعکاس گریه خدا را می بینم
آری من کافر به معبد و
مسجد و
کلیسا را بیاویزید
از بلندای باورهایم مرا بیاویزید