- این بیماری و بستری شدن در بیمارستان برایم سرگرمی شده است!
این زخمها ذخیره آخرتم هستند. شاید با این دردها خداوند اجازه ملاقات با دوستان شهیدم را به من بدهد.
- ما توقّعی از کسی نداریم، منتی هم بر سر كسی نداریم، چرا كه راهی است كه خودمان انتخاب كردهایم. . .
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک
همه معنی یک زندگی است
به آمدنت که می اندیشم
پر می شوم از احساس
خرجشان می کنم به نیت سلامتیت...
لباس شوق می پوشم
اسفند بر آتش می ریزم...
لبخند به لب چشم به راه آمدنت هستم...
بیا که غروب جمعه از حسرت به درآید...
smart student
خسته شدم از این که بهانه ات کنم
برای انتظارم...
ولی باز هم منتظر می مانم
با آرامش این صبر تلخ را جرعه جرعه می نوشم...
زندگی می کنم این بی قراری را...
هرچند سهم من تنها
قوره ی باشد که حلوایی شیرین در کام تو شد...!
گاهی برای حل بعضی مشکلات حتی زمان هم کارایی ندارد
کشف نمی شود این راه حل
قرن ها می گذرد ولی هنوز
به قول حافظ:
"از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن"...
من گمان میکردم؛
دوستی همچون سروی سرسبز چارفصلش همه آراستگی است؛
من چه میدانستم سبزه می پژمرد از بی آبی؛
سبزه یخ میزند از سردی دی؛
من چه میدانستم دل هر کس دل نیست؛؛
قلبها ز آهن و سنگ؛
قلبها بی خبر از عاطفه اند...
حمیدمصدق
باید باکره باشی باید پاک باشی
برای آسایش خاطر مردانی که پیش از تو پرده ها دریده اند.
چرایش را نمیدانی فقط میدانی قانون است سنت است
قانون وسنت را میدانی مردان نوشته اند.
سیمین دانشور