به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو سپیده دم ایم مگر تو را جویم بگو کجایی
کی رود رخ ماهت از نظرم از نظرم به غیر نامت کی نام دگر ببرد
اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی
فتاده ام از پا بگو از جانم دگر چه خواهی یه دم از خیال من نمیروی ای غذال من
دگر چه پرسی ز نال من
تا هستم من اسیر کوی تو ام در ارزوی تو ام
.
.
شاعر ناشناس